هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

«مباهله»‌ حقیقتی ایستاده بر سِتیغ تاریخ

«مباهله»‌ حقیقتی ایستاده بر سِتیغ تاریخ

علیرضا مکتب‌دار؛ طلبه حوزه علمیه و پژوهشگر دینی

در طول تاریخِ ادیان، حق مدعیان فراوانی داشته و هیچ گروه و یا فردی خود را در جبهه باطل نمی‌انگاشته است. پیروان هر دین که همواره داعیه حق‌مداری داشته‌اند،‌ برای اثبات حقانیت خود از دست یازیدن به هیچ‌وسیله‌ای دریغ ننموده‌اند. گاه از برهان قاطع بهره برده و گاه از شمشیر آخته؛ گاه با گفت‌وگو بر مدار منطق، خصم را مُجاب و گاه با سوزش شمشیر مشکل را علاج ساخته‌اند؛ البته گاه که نه زبان منطق کارگر است و نه حوالت کردن به تیزی شمشیر به مصلحت، نه اژدر شدن عصای موسی چاره‌ساز است و نه غرقه شدن فرعون در اعماق آبها، طرفین از رهگذر «مباهله»، به اثبات حقانیت خود پرداخته‌اند. مباهله نفرین طرفینی است؛ دو طرفی که هر یک خود را بر حق و دیگری را بر مدار باطل می‌شمارد. هر یک از دو طرف، دیگری را به عذاب خداوند حوالت می‌دهد تا حقانیت خود را اثبات نماید.

رویداد مهم مباهله پیش از واقعه سِتُرگ غدیر، در سال نهم هجری رقم خورد.1 پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از تثبیت پایه‌های حکومت نوپای خود،‌ با سران حکومت‌های معاصر خویش نامه‌نگاری کرد و آنان را به پذیرش دعوتش فراخواند. نامه‌ای نیز، خطاب به اسقف نجران املا فرمود و از مسیحیان نجران خواست که به اسلام بگروند. آنان چون خود را بر حق می‌دانستند،‌ حاضر به پذیرش دعوت پیامبر نشدند؛ اما تصمیم گرفتند، گروهی از بزرگان خود را نزد پیامبر(ص) فرستاده تا با ایشان سخن نموده، درباره حقانیت ادعای او کنکاش نمایند. هیئت ده‌نفره نجرانیان در مسجد مدینه با پیامبر(ص) گفت‌وگو کردند؛ اما چون دو طرف بر حقانیت خویش اصرار داشتند،‌ بنا را بر مباهله گذاردند و بنا شد، فردای آن روز در محلی معین برای مباهله با یکدیگر ملاقات نمایند.
روز موعود فرا رسید. پیامبر اکرم(ص) چون خورشیدی درخشان که ماهِ روی علی(ع) از پرتوش نور می‌گرفت و فاطمه(س) و حسنین(ع) همچون ستاره‌هایی درخشان آن دو را همراهی می‌کردند،‌ در میعادگاه حضور یافتند. زمین زیر گام‌های استوار این پنج‌تن بی‌تابی می‌کرد و بر خود می‌بالید. فرشتگان بال‌های خود را بر سر آنان افکنده بودند. در آسمان غوغایی برپا بود. گویی نفس فرشتگان در سینه بند آمده بود! پیامبر(ص) به‌حالت زانو بر زمین نشست و خود را برای مباهله آماده ساخت.
چون چشم مسیحیان نجران از دور به سیمای درخشان و معصوم آنان افتاد، یکی از آن میان پرسید: اینان کیانند که با محمد(ص) همراهند؟ و پاسخ شنید: آنکه پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش و آن زن، فاطمه(س) دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.
آن مسیحی تا این پاسخ را شنید، گفت: به‌خدا سوگند! چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله می‌نشستند و سپس برگشت. یکی از او پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: اگر محمد(ص) بر حق نبود، با عزیز‌ترین افرادش نمی‌آمد و اگر با ما مباهله کند، پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
و در نقلی دیگر آمده است که وی گفت: من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند، کوهی را از جای خود برکَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک می‌شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.2
و بدین‌سان مسیحیان نجران سپرهای دفاعی خود را فرو نهادند و در مقابل عظمت شخصیت الهی و ملکوتی اهل‌بیت(ع) سر تعظیم فرود آوردند و این‌گونه بود که مباهله بر ستیغ تاریخ جاودانه شد. مباهله سندی است محکم بر حقانیت ولایت علی(ع) که در سال دهم هجرت در واقعه غدیرخم،‌ پیامبر گرامی اسلام(ص) بر آن تأکیدی چندباره داشت.
 
   پی نوشتها
1. گفتنى است، دلیلى استوار بر ردّ این قول نداریم و سخن شیخ مفید(قد) که مباهله را پس از فتح مکّه مى‌داند (الإرشاد : ج ۱ ص ۱۶۶ . نیز ، ر . ک : ح ۶ .) نیز، با آن مخالف نیست؛ زیرا وقایع مکّه و نبرد حنین و محاصره طائف، موجب مى‌شود، پیامبر(ص) در اواخر سال هشتم به مدینه بازگردد و نامه‌نگارى و حرکت نجرانیان نیز، یکى دو ماه زمان نیاز دارد. طبرى، مورّخ مشهور، ابن‌اثیر، مورّخ نامدار و نیز مسعودى، ابن‌خلدون، مقریزى، ذهبى و تنى چند از معاصران، وقوع مباهله را در سال دهم هجرى دانسته‌اند (تاریخ‌الطبرى: ج ۳ ص ۱۳۹) و اگر فراوانى مورّخان، مرجّح قابل اعتمادى باشد، سال دهم از سال نهم، مقبول‌تر خواهد بود. (به‌نقل از: پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه «حدیث‌نت»)
2. المقریزی، احمد‌بن علی، امتاع‌الاسماع، ج۲، ص۹۵

برچسب ها :
ارسال دیدگاه