آیتاللهالعظمی جوادی آملی
مسئولان، عاقلانه و عادلانه برای برطرف کردن نیاز جامعه کوشش کنند
این مرجع تقلید با بیان اینکه فقیر بهمعنای گدا نیست، گفتند: ملتی که جیبش خالی است، کیفش خالی است، ایستاده نیست، افتاده است. گدا نیست، فقیر است؛ فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیاد اسراء، حضرت آیتالله جوادی آملی، ۱۲مرداد در جلسه درس اخلاق هفتگی به ادامه مبحث شرح نهجالبلاغه ـ حکمت ۱۱۱ ـ پرداختند و بیان کردند: صد و یازدهمین کلمه حکیمانه نهجالبلاغه این جمله نورانی است که وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) طبق این نقل فرمود: «لو أحبنی جبل لتهافت»؛ یعنی اگر کوه بخواهد محبت مرا تحمل کند، متلاشی میشود! برای کوه تحمل محبت علی(صلواتالله و سلامه علیه) دشوار است.
معظمله اظهار کردند: اینگونه از تعبیرها که نشانه تشبیه و تمثیل را هم بههمراه دارد، ریشه قرآنی دارد. قرآن را خدای سبحان با یک اوصاف علمی معرفی کرد و یک سلسله اوصاف تشبیهی و تنزیهی. آن اوصاف علمیاش این است که این وحی الهی است و شبیهپذیر نیست، آوردن مثل آن، هیچ ممکن نیست. یک سلسله بیانهایی هم درباره بزرگداشت قرآن بهصورت تشبیه و تمثیل ذکر شده که [لو أنزلنا هذا القرآن علی جبل لرأيته خاشعاً متصدعاً من خشيةالله]؛ یعنی اگر کوه عاقل بود و میتوانست، تحمل کند، با همه صلابت و قدرتی که داشت، مقدورش نبود. همین حقیقت درباره انسان کامل و معصوم یعنی اهلبیت(ع) که عِدل قرآناند، مثل قرآناند، حقیقت قرآن در حقیقت اینها ظهور و نفوذ تام دارد، وارد شده است. اگر در قرآن آمده که کوه نمیتواند قرآن را تحمل کند، وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) هم فرمود: حقیقت آن علمی که من دارم و آن را بهصورت یک محبت که حکمت عملی است، دربیاورم و کسی دوست واقعی من باشد که حقیقت مرا درک بکند و برابر آن درک محب من باشد، این اگر کوه باشد، متلاشی میشود «لو أحبنی جبل لتهافت».
ایشان ادامه دادند: بنابراین «فهاهنا امور اربعة»؛ اول حقیقت قرآن است، دوم تمثیل قرآن است، سوم حقیقت علیبن ابیطالب(ع) است، چهارم تمثیل ولایت است. پس اگر در سوره مبارکه «اعراف» یا آیات دیگر آمده که اگر قرآن بر کوه نازل شود، کوه را متلاشی میکند، همان بیان را وجود مبارک حضرت امیر(ع) دارد که اگر کوه بخواهد محبت مرا تحمل بکند، متلاشی میشود؛ چون محبت مرحلهای از عشق است، یک؛ بدون معرفت، حقیقت عشق و یافت حقیقت عشق در سایه معرفت محبوب و توجه به محبوب و فنای در محبوب حاصل نمیشود، دو؛ اگر یک چیزی بهنام حقیقت محبت، محبت امام علی(ع) در کسی حاصل بشود، این هم متلاشی خواهد شد. پس «لو أحبنی جبل لتهافت».
حضرت آیتالله جوادی آملی بیان کردند: حضرت امیرالمؤمنین(ع) نشانه اهلبیتی بودن و علوی بودن را در آن وصیت دوم ذکر کرده که اگر کسی با ما رابطه داشته باشد، باید فلان کار، فلان کار، فلان کار را بکند. فلان وصف، فلان وصف، فلان وصف را داشته باشد. یکی از چیزهایی که در آن فرمود، این بود که فرمود: «من أحبنا أهلالبيت فليستعد للفقر جلبابا»، «من تولانا فليلبس للمحن إهابا»، «من أحبنا بقلبه وأعاننا بلسانه وقاتل معنا بيده فهو معنا فی الجنة فی درجتنا ومن أحبنا بقلبه ولم يعنا بلسانه ولم يقاتل معنا فهو أسفل من ذلك بدرجة ومن أحبنا بقلبه ولم يعنا بلسانه ولا بيده فهو معنا فی الجنة ومن أبغضنا بقلبه وأعان علينا بلسانه ويده فهو فی أسفل درك من النار»؛ اگر کسی دوست ما بود درجاتی دارد؛ چندین درجه برای دوستی ذکر کرد، حکم هر درجه را ذکر کرد. اگر کسی معاذالله دشمن ما بود که جای او در جهنم است.
ایشان بیان کردند: جریان فقر هرگز به این معنا نیست که انسان فقر مادی که با بیآبرویی همراه است، آن جزء خواص شیعیان اهلبیت باشد که فرمود: «من أحبنا» برای فقر آماده باشد. این فقر را خود حضرت امیر(ع) فرمود: «ما ضرب الله العباد بسوط أوجع من الفقر»؛ سوط یعنی تازیانه. خدا هیچ ملتی را با تازیانهای دردناکتر از فقر نزد؛ چه فرد چه ملت. خدا نکند که محتاج به فقر باشند. همه مخصوصاً مسئولان باید عاقلانه و عادلانه کوشش بکنند که نیاز جامعه را برطرف کنند.
معظمله اظهار کردند: فقر بهمعنای نداری یک تازیانه دردناکی است. طبق بیان نورانی خود حضرت امیر(ع) که فرمود: «ما ضرب الله العباد بسوط»؛ یعنی تازیانه «أوجع من الفقر». بعد خودش در یک بیانی دیگر فرمود: «لو تمثل لی الفقر رجلاً لقتلته»من تلاش و کوششم، این نیست که فقیر را اداره کنم، فقرا را اداره کنم. کوشش حکومتی من این است که جلوی فقر را با تولید و امثال تولید بگیرم. من اگر فقر را ببینم، گردنش را میزنم، نه به فقیر کمک کنم. کمک کردن به فقیر امر عاطفی است. فقرزدایی و ملت را آبرومند کردن، قائمه بهپا کردن این یک فخر است.
ایشان ادامه دادند: فقیر بهمعنی گدا نیست. در عربی اگر کسی وضع مالیاش خوب نیست، نمیگویند فاقد است، ندارد. میگویند: این فقیر است. فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است و قدرت قیام ندارد. در سوره مبارکه «نساء» فرمود: شما بدانید که این مال، عامل قیام شماست. این مال را به دست یک انسان و مسئول بیدرک ندهید. [لاتؤتوا السفهاء أموالكم التی جعل الله لكم قیاماً]؛ ملت اگر بخواهد بایستد، باید جیبش پر باشد، کیفش پر باشد. ملتی که جیبش خالی است، کیفش خالی است، ایستاده نیست. این افتاده است. این گدا نیست؛ این فقیر است؛ فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است. این ویلچری است. حضرت هرگز نمیفرماید: اگر کسی دوست من شد، ویلچری بشود، آن فقر الیالله است، آن نیاز به خداست. اگر کسی دوست علی(ع) شد، باید احساس بکند که هرچه دارد، در کنار سفره الهی است و [ما بكم من نعمة فمن الله].
آیتاللهالعظمی جوادی آملی در پایان اظهار کردند: نتیجه اینکه حقیقت ولایت اهلبیت(ع) حقیقت قرآن است، یک؛ در قرآن یک سلسله تحقیق است و یک سلسله تمثیل، دو؛ تحقیقش همان است که [لا يأتیه الباطل من بين يديه ولا من خلفه]، کتابی آوردیم که اگر جن و انس جمع بشوند، نمیتوانند مثل آن بیاورند و درباره تشبیه هم فرمود: [لو أنزلنا هذا القرآن علی جبل لرأيته] و تجلی الهی که باعث متلاشی شدن انسان میشود، همین بیانها را وجود مبارک حضرت امیر(ع) درباره خود و شاگردان مخصوص خود فرمود که اگر کوهی بخواهد علوی باشد، متلاشی میشود.