هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

 روحانی شهید حسن حسن‌نژاد

رواق شهیدان - شماره 558

 روحانی شهید حسن حسن‌نژاد

 وقتی که پدرش به او گفت: «پسرم شما یک برادرت شهید شده، یکی دیگر هم مجروح است، من هم که مجروح شدم و شما هم که مجروح شده‌ای و هنوز حالت خوب نشده، الآن به منطقه نرو! پاسخ داد: فعلاً جبهه به نیرو نیاز دارد، ما باید برویم تا از قافله عقب نمانیم.»
▪ تولد و شرح تحصیلی
روحانی شهید حسن حسن‌نژاد سال 1345ش در تهران متولد شد. پنج ساله بود که خانواده‌اش به شهرستان نور در مازندران مهاجرت کردند.
به لحاظ هوش و استعداد از هم‌سالانش برتر بود؛ به‌طوری که مسئولان مدرسه تشخیص داده بودند که قبل از 7 سالگی می‌تواند وارد مدرسه شود.
پدر گرامی‌اش می‌گوید: در کلاس به معلمین خود که حجاب را رعایت نمی‌کردند، تذکر می‌داد و به درخواست معلمان روش صحیح اذان و نماز را برای دانش‌آموزان تبیین می‌نمود.
دوم دبیرستان را که تمام کرد، مسیر بزرگان را پیش گرفت و در حوزه علمیه امام صادق علیه السلام نور مشغول فراگرفتن علوم دینی شد. پس از دو سال به حوزه علمیه قم رفت و با جدیت به تحصیل مشغول شد.
▪ روحیه انقلابی
ولی‌فقیه زمانش را شناخت و در راه او گام برداشت. در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «مواظب باشیم که مبادا جایی تندتر یا کندتر از امام خمینی قدس سره حرکت کنیم که در این‌صورت به انقلاب ضربه می‌رسد و این گناهی نابخشودنی است.»
در قم مشغول تحصیل معارف بود که خبر شهادت برادرش را شنید، این قضیه، انگیزه شرکت در جنگ تحمیلی را در ایشان شدت بخشید. بارها در مناطق عملیاتی حاضر شد و یک بار هم مجروح گردید. شهید حسن‌نژاد علاوه بر حضور خود در جنگ، دیگران را نیز به شرکت در آن تشویق می‌کرد و می‌گفت: برای ادامه راه شهیدان باید به جبهه رفت.
▪ عروج خونین
این روحانی مجاهد که چندین بار در عملیات‌های گوناگون شرکت داشت، عاقبت در سال 1365ش و حین انجام وظیفه در عملیات کربلای پنج در شلمچه مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و عروجی خونین نمود.
جسد غرق به خونش پس از تشییع باشکوه، در شهرستان نور به خاک سپرده شد. از این شهید روحانی، دو فرزند به یادگار مانده است.
▪ سخن مادر
مادر گرامی شهید پس از تقدیم دو فرزند به انقلاب و اسلام می‌گوید: «کریم را دادم، حسن را هم دادم، این‌ها که سهل است، همه چیز را می‌دهم. این‌ها مال من که نیستند، مال خدا هستند.
▪ وصیت‌ شهید
از خطرات بزرگی که تذکرش لازم به نظر می‌رسد، فساد اخلاق و اجتماعی است. جامعه ما در معرض بدحجابی و آثار فرهنگ منحط غربی و لاابالی‌گری است. مبادا مانند اندلس، استعمار از در فساد بر ما وارد شود، مبادا تاریخ دوباره تکرار شود!!
تهیه و تنظیم: علی‌اکبر بخشی
 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه