هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

روحانیت و نهادهای تبلیغی؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

روحانیت و نهادهای تبلیغی؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین محمودرضا جمشیدی

تبلیغ به‌شکل عام و خاص، اصلی‌ترین کار انبیاء(ع) است. شاید یگانه کار انبیاء همین باشد و من معتقد هستم که روحانیت هم، به نص آن حدیث شریف «العلما ورثةالانبیاء»، کار اصلی آنها هم، تبلیغ دین و ابلاغ رسالت الهی است. در این صورت باید بدانیم که اصول و شیوه تبلیغ انبیاء چیست؟ حجت‌الاسلام محمودرضا جمشیدی؛ عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در این گفت‌وگو نکاتی در باره تبلیغ، اهداف، شیوه‌ها و رسالت حوزه‌های علمیه در امر تبیلغ بیان نموده‌اند که حاصل این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید.

  شیوه تبلیغ انبیاء(ع)
 چند نکته اصلی در تبلیغ انبیاء وجود دارد:
 اولاً انبیاء از جنس مردم هستند. در طول تاریخ از آدم تا خاتم(ع) مشرکین اشکال می‌کردند که اگر شما فرستاده خدا هستید، چرا غذا می‌خورید؟ چرا مثل ما راه می‌روید؟ چرا خدا به‌جای انسان، ملک را برای پیامبری نفرستاد؟ و....
پاسخ این است که خداوند پیغمبران را از جنس بشر فرستاد. چرا؟ چون انبیاء وقتی از جنس مردم هستند، طبیعتاً آنچه که ابلاغ می‌کنند، اولاً خودشان باید مجری باشند؛ لذا دیگر کسی نمی‌تواند به آنها بگوید که آقا شما حرف‌های نشدنی دارید می‌زنید که مثلاً به ناموس مردم نگاه نکن، غریزه داشته باش، گرسنه باش، هر مالی را نخور، خودت احتیاج داری به دیگران کمک کن، نمی‌دانم خودت لازم داری، حقوق مالی باید ادا کنی، زکات و خمس بدهی. خب ما نگاه می‌کنیم، می‌بینیم پیغمبران روی همین نکته غریزه تأکید داشتند؛ اما غریزه خود را کنترل می‌کردند و به ناموس مردم نگاه نمی‌کردند، گرسنه می‌شدند؛ اما به مال مردم دست‌درازی نمی‌کردند، تجارت می‌کردند. پیامبر اکرم(ص) در مکه به محمد امین معروف شدند. اول تاجر مکه بودند. آن موقعی که خیانت در امانت، یک فخر برای عرب در اشعار و غیر اشعار مطرح می‌شد. غارت کردن، دزدی کردن، ناموس مردم را دزدیدن، اینها فخر برای عرب بود. زن‌ها را اکثراً از غارت کاروان‌ها و قبائل و حمله به قبائل پیدا می‌کردند. یک آقای تمام‌عیار پیدا بشود در عین تجارت به‌اصطلاح امانت‌دار اول باشد، خب این معلوم است که اگر این شخص بگوید، امین باش! کسی نمی‌تواند بگوید: آقا شما نفست از جای گرم درمی‌آید. پیامبر تا آخر عمرش علی‌رغم اینکه این امکان هم در بعضی از ازمنه برای ایشان فراهم بود یا در این اواخر که فراهم بود، پیغمبر می‌فرمودند: من دوست دارم یک روز گرسنه باشم، یک روز سیر باشم. همین حالت را هم داشتند. حالا سیره پیغمبر(ص) که معلوم است، چیست دیگر نسبت به بقیه امور هم همین طور است.
نکته دوم در ابلاغ رسالت الهی، این است که اگر از جنس مردم بودی، باید بین مردم معاشرت بکنی و با مردم تخالط داشته باشی؛ به‌عبارت دیگر از یک نقطه عرشی با مردم حرف نزنی، فرشی باشی با مردم آمد و شد داشته باشی. پیغمبر(ص) در مجالس آنها می‌نشستند. معصومین ما(ع) هم همین‌طور بودند؛ امام حسن مجتبی(ع) از بازار رد می-شدند، تعارف کردند، به طعام نشستند. با آنها در بازار و خیابان غذا خوردند؛ چیزی که ما این را از شئونات خودمان نمی‌دانیم. گاهی هم بعد که غذا خوردند، گفتند: من دعوت شما را اجابت کردم. شما هم دعوت من را اجابت کنید. تجارت آنها، معاشرت آنها و زناشویی آنها هم همین‌طور است. خب مردم به اینها نگاه می‌کردند در این تخالط در این به‌اصطلاح همنشینی‌ها و زندگی کردن‌ها چه یاد می‌گرفتند؟ یاد می‌گرفتند که می‌شود بنده خدا بود؛ در عینی که گرسنه بود. می‌شود بنده خدا بود؛ در عین حالی که ظلم نکرد. در جنگ رشید بود و در جنگ دست بالا بود و پیروز شد و می‌شود به ناموس مردم نگاه نکرد.
البته انبیا در تخالط با مردم برای آنها صحبت می‌کردند و تذکر هم می‌دادند. نکته اصلی در صحبت و معاشرت با مردم در این مخالط‌ها این بود که پیغمبران(ع) به زبان قوم خود صحبت می‌کردند و این مشمول حکمت بود؛ ولی حکیمانه صحبت نمی‌کردند؛ یعنی مثل یک فیلسوف و  یک حکیم صحبت نمی‌کردند؛ بلکه طوری صحبت می‌کردند که از یک بچه خردسال تا یک پیرمرد چند ده‌ساله، از فرمایش پیامبر برداشت می‌کردند. در همین صحبت هم، مراعات حال می‌کردند و طولانی صحبت نمی‌کردند. در جایی که لازم بود، تکرار می‌کردند. معروف است که نبی مکرم(ص) گاهی فرمایشات خود را سه بار می‌گفتند تا به گوش همه برسد.

  کارکرد روحانیت در تبلیغ و مسئله هج
رت
اگر یک عالمی بخواهد در مسند بزرگتر جامعه منشأ اثر باشد، باید با مردم زندگی کند و مردم او را بپذیرند. ممکن است، با یک دهه و دو دهه و یک سال و دو سال و سه سال، انسان به آن شراط نرسد. اینجاست که فکر می‌کنم، باید ما در بخشی از جابه‌جایی‌های تبلیغی خود تأمل بکنیم. در قدیم یک عالمی را می‌شناختم  که از دوره نوجوانی رفته بود در یک منطقه از دهات ورامین در پیری هم اهالی آنجا به‌اصرار می‌آمدند و او را می‌بردند. خب این عالم که می‌رفت از دهات اطراف آنجا می‌آمدند و آن منطقه را هم حضور این عالم آباد کرده بود؛ با ساخت مسجد، درمانگاه، غسالخانه، آب بهداشتی، حمام و گرمابه. خب این کارها به چه شکلی انجام شد؛ جز با نفوذ معنوی یک عالم که برای تبلیغ رفته و برای او فرقی هم نمی‌کند که عِده و عُده چقدر هست؛ اما متأسفانه الآن بخشی از حضور علمای برجسته ما در شهرستان‌ها و قریه‌ها خیلی کم شده؛ یک موقعی در بعضی از قصبات می‌دیدیم که برخی مجتهدین به‌نام در یک منطقه‌ا‌ی هستند. درست است اینجا یک روستاست، درست است اینجا یک قصبه است، یک بخش است؛ اما وجود آن عالم کل آن استان را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. مسئله هجرت یک مسئله جدی است. یکی از مشکلات ما این است که در مسئله تربیت طلاب، از اول طلبه‌ها را برای این مسئولیت تربیت نکردیم؛ یعنی ما قله را مرجعیت نشان دادیم. من در بعضی از سفرهای تبلیغی با کشیش‌های مسیحی در رم ارتباط گرفتم. رفتم یک کلیسایی و از کشیش آنجا درباره حضورش در مکان‌های مختلف پرسیدم. گفت: من ده سال در آمریکای لاتین بوده و ده سال هم در روسیه بودم. الآن هشت نه سالی است که اینجا هستم و مراسم مذهبی بجا می‌آورم، صندوق خیریه دارم و به نیازمندان محل کمک می‌کنم. او از وقتی که وارد این لباس شده، این شیوه را برای خودش آماده کرده و پذیرفته که هر جا لازم باشد یا به او بگویند، باید برود و آنجا بماند؛ نه یک روز دو روز؛ بلکه ده سال، پانزده سال، بیست سال؛ اصلاً محصول او این است که در یک دایره‌ای چرخیده به‌اصطلاح تبشیر مسیحیت و کار تبلیغی کرده است.
الآن آمار مساجد و مجموعه‌هایی که شرایط تبلیغ را دارد؛ ولی بدون مبلغ هست، بالاست؛ درحالی‌که تعداد روحانیون ما که واجد شرایط تبلیغ هستند، بیش از تعداد مساجد و فرصت‌های تبلیغی فعلی ماست. حال سؤال اینجاست که چه دلیلی باعث شده که این ظرفتی‌ها پر نشود؟ اینکه واقعاً ما این آمادگی را در طلبه و در نظام روحانیت ایجاد نکردیم که هرجا که لازم هست، مثل یک سرباز برویم در آن سنگر. متأسفانه این خلأ وجود دارد و هنوز برای آن فکر جدی نشده است.

  شیوههای نوین تبلیغ و مسئولیت نهادهای تبلیغی
ما وقتی بخواهیم دایره رسانه را تصور بکنیم، یک دایره خیلی بزرگی می‌شود که چند دور همه زندگی بشر را احاطه کرده. به‌تعبیر من، در یک شکل مهندسی اگر بخواهی ببینی، همه ابعاد زندگی را بخش‌های مختلف رسانه تحت تأثیر قرار داده‌اند، خب من اگر به‌عنوان یک روحانی بخواهم، ابلاغ پیام الهی بکنم و بخواهم اثرگذار باشم، حداقل باید با بخش‌های زیادی، از این دنیای رسانه آشنا باشم. ما در ابلاغ پیام الهی ناگزیر هستیم، از توسل به هنر و هنرمندان به‌معنای واقعی آن و ناگزیر هستیم، از به‌کارگیری رسانه‌های و وسائل ارتباطی جدید. روحانیت باید با این رسانه‌ها و فضای مجازی آشنا بشود و لوازم و شرایط آن را بداند و حساسیت‌های آن را درک بکند. من فکر می‌کنم که نظام روحانیت احتیاج به یک باز طراحی جدید دارد و امروز روزی نیست که ما خیال کنیم، اگر در یک جایی صحبت کردیم، صحبت ما منحصر بشود، به‌همان مکان محدود. پس همچنان‌که فضای مجازی به‌معنای عام آن، یک تهدید برای جامعه جهانی به‌ویژه جامعه مسلمان‌ها و تشیع هست، یک فرصت گران‌بها هم هست. این هنر ماست که بتوانیم، با استفاده درست از این ابزار این تهدید را به فرصت تبدیل بکنیم.

  بازبینی و بازطراحی در نهادهای تبلیغی
خوشبختانه ما در کشور خود، نهادهای متعددی داریم. خوشبختانه ظرفیت‌های خوبی به‌برکت انقلاب اسلامی ایجاد شده و اینها به‌مدد آن هدف والای نظام مقدس جمهوری اسلامی است که در آیه 41 سوره حج هم بیان شده: [الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ]. ما ستاد اقامه نماز داریم، ستاد امر به معروف نهی از منکر داریم، ما ستاد زکات داریم و خیلی ستادهای خوب دیگر داریم. ما مجموعه‌های اعزام مبلغ داریم؛ اوقاف اعزام می‌کند، سازمان تبلیغات اعزام می‌کند، دفتر تبلیغات اسلامی اعزام می‌کند، نهادهای نظامی انتظامی در داخل خودشان مبلغ اعزام می‌کنند، روحانیون مستقر دارند، چندین هزار روحانی در نهادهای نظامی و انتظامی هستند. اینها کارشان، کارهای تبلیغی نظارتی است. من فکر می‌کنم که همه این نهادها و فرصت‌های تبلیغی احتیاج به یک بازبینی دارند؛ چراکه بخشی از فعالیت‌ها هم‌پوشی دارد و نیز، بخشی دیگر از فعالیت‌ها زمین مانده است. خدا رحمت کند مرحوم امام و بزرگان اخلاقی ما را، همه آنها می‌فرمودند که انبیاء با هم نزاعی نداشتند. امام می‌فرمودند: اگر پیغمبران را یک جا جمع کنند، اینها با هم نزاع ندارند. ما نباید در مسئله استفاده از فرصت‌ها و امکانات در یک تنازع ولو به‌اصطلاح مصنوعی قرار بگیریم؛ چون هدف روشن است؛ هدف بالا بردن پرچم توحید و ابلاغ رسالت الهی است. در این ابلاغ رسالت، دیگر فرقی نمی‌کند بین این نهاد یا آن نهاد؛ مثلاً یک جاهایی تا حالا این نهاد این مسئولیت را داشته و الآن با توجه به گستردگی فعالیت در فضای رسانه‌ای، یک نهادی که قبلاً متولی اعزام بوده، الآن این توانایی‌ها را دارد که اعزام را بدهد به آن نهادی که متولی اعزام هست که بیاید در فرصت‌های تبلیغی دیگر. ما بعد از چهل و پنج سال، از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور نهاد روحانیت در عرصه نظام و تبلیغ احتیاج به یک بازتعریف برای دایره مأموریت نهادهای تبلیغی داریم. ما باید از تکرار و موازی‌کاری دوباره جلوگیری کنیم و کارهای زمین‌مانده را سازماندهی بکنیم. 
نظام روحانیت هم، احتیاج به یک بازتعریف جدی دارد؛ البته در بخش‌های آن، یک کارهایی کردیم؛ یعنی انقلاب اسلامی آمده دادگاه ویژه روحانیت و دادگاه انتظامی قضات را درست کرده؛ ولی اینکه یک روحانی به خودش اجازه بدهد، با رفتار و یا با گفتار خود، در مسائل مهم دینی ابزار نظر بکند و مردم را دچار تردید بکند و بیاید یک کتاب راجع به یک مسئله مهمی که فقها در آن مسئله اتفاقاً نظر قطعی دادند، بنویسد. این را باید واقعاً یک کاری برای آن کرد؛ یعنی من فکر می‌کنم که باید جامعه مدرسین و شورای‌عالی حوزه، با مشورت و رایزنی با رهبری نظام دام عزه الشریف، با هم‌اندیشی و هم‌رایی و کسب نظر از مراجع عظام تقلید و نیز، با استفاده از نظرات بزرگان حوزه راجع به این مسئله، یک فکر اساسی و جدی بشود که ما هر روز ، با یک رفتار سلیقه‌ای از یک روحانی مواجه نشویم. من فکر می‌کنم که روحانیت احتیاج به یک سازماندهی در این بخش‌ها دارد. به نهادهای نظامی انتظامی قضایی هم نمی‌شود، این کار را سپرد؛ چون بخشی از این کارها، در دایره انتظام نهادهای نظامی نمی‌گنجد. بخشی از این‌ها در دایره نظام تقنینی نمی‌گنجد؛ یعنی در رتبه قبل از اینهاست. یک فتواست، در چه دایره‌ای فتوای شاذ و نادر را بشود پخش کرد یا پخش نکرد؛ بالأخره تکلیف این، باید یک جایی مشخص بشود؛ البته من نمی‌خواهم بگویم که یک مجموعه‌ای درست بکنیم که به-اصطلاح، همه راه‌های حضور در عرصه‌های مختلف را ببندد؛ نه طبع روحانیت این‌طور است و نه طبع بزرگان ما. آزادترین منش و روش در نظام حوزه روحانیت شیعه است. شما این همه کتب شیعه را ببینید، مشحون از آرایی است که در تقابل استاد و شاگرد با هم بیان کردند، رد نوشتند، نقض کردند و فتوا دادند. ما هر وقت که می‌خواهیم، این بحث‌ها را بکنیم، یک عده‌ای ممکن است، بگویند که آقا شما می‌خواهید، یک نظام انحصاری درست کنید؛ نه این نباید باشد و نیست و نخواهد بود. بحث ما این است که این بی‌در و پیکری باید حذف بشود.

  سخن پایانی
​​​​​​​
 مقدمه ابلاغ رسالت الهی، تعلیم و تعلم و پژوهش است. پژوهش یعنی در نظر داشتن قله‌های علمی و عملی برای رسیدن به مجهولات. مجهولات در حقیقت حقایق دینی هستند؛ ولی حقایق دینی را که کشف کردیم، می‌خواهیم که پخش بکنیم و منشأ اثر باشد و اجرا بشود. اینها همه مقدمه است، برای ابلاغ رسالت الهی. من فکر می‌کنم که جایگاه تبلیغ را دو مرتبه باید بازتعریف کرد و مبلغان یعنی سربازان حضرت ولی‌عصر(عج)، طلاب، فضلا و اساتید حوزه‌های علمیه هم، باید برای این کار آماده باشند؛ یعنی برگردیم ببینیم که اگر کار ما کار پیغمبران است، پیغمبرها از چه شیوه و از چه ابزاری استفاده می‌کردند و چه ویژگی‌های را داشتند. این آخرین نکته‌ای که می‌خواهم اشاره کنم، نکته‌ای است که ما گاهی آمادگی داریم، عِده و عُده آن را هم داریم؛ ولی آن آرامش لازم را نداریم؛ مدارایی که خدا برای پیغمبران خود لازم می‌دانست تا با مردم ارتباط بگیرند، آن مدارا را نداریم. انتظار داریم که در فرصت‌های کوتاه منشأ اثر باشیم و مردم هم تأثر پیدا بکنند و همراه بشوند. این شدنی نیست. تبلیغ خون دل خوردن می‌خواهد. ارتباط با مردم چه در فضای رسانه، چه در فضای حقیقی، چه در تبلیغ سنتی و چه در تبلیغ امروزی نوین، این احتیاج به مدارا دارد و احتیاج به همراهی دارد تا مدارا در ما نهادینه نشود. ما نمی‌توانیم با مردم ارتباط بگیریم؛ به‌خصوص که ما در یک نظامی هستیم که به‌توفیق الهی این نظام مقدس جمهوری اسلامی، در طول این چهل و چند سال با مشکلات فراز و نشیب‌های زیادی مواجه بوده است. جنگ را داشته؛ درگیرهای نظام در جنگ نرم و جنگ سرد، محاصره‌های اقتصادی، تحریم‌ها، تهاجم فرهنگی، تهاجم سیاسی و... خب یک ملتی که همه طور تحت فشار هست، ممکن است که بخشی یا طیف وسیعی یا کمی بسته به شرایط و زمان و اقتضائات، از یک چیزی و یا از یک کسی خوششان بیاید و از یک نهادی خوششان بیاید یا بدشان بیاید، به‌حق یا به ناحق، اگر بخواهیم روی آنها اثر بگذاریم، باید تحمل برخورد با این جریانات و این شرایط را داشته باشیم تا وقتی من تحمل ندارم، چطور می‌خواهم بگویم: شما دارید اشتباه می‌کنید. شما باید به این نکته‌ها توجه کنید. شما باید این دورنماها را ببینید. باید تحمل داشته باشید. رفتار انبیاء سلف را می‌بینید و این تاریخ انبیاء به نظر من هر دوره و هر لحظه در حال تکرار است. تاریخ معصومین(ع) در حال تکرار است. یک امر کاملاً روشن و مبینی است و این احتیاج به بازطراحی و بازتربیت حوزه‌های علمیه در این بخش هم دارد.

 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه