جایگاه محوری مدیران در تحول نظام اداری
بهقلم حجتالاسلام والمسلمین علیآقا پیروز مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
از منظر آموزههای علوی، مدیریتها، عرصه عمل و کارگزاری، امانت: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ»۱ (نهجالبلاغه/ نامه ۵۳) و آزمون الهی: «و قَد استکفاک امرَهم و ابتلاک بهم»۲ (نهجالبلاغه/ نامه ۵۳) است. مدیران نقش الگویی دارند: «صنفان اذا صلحا صلحت الامة و اذا فسدا فسدت الامة، قیل من هم یا رسولالله؟ قال العلماء والرؤسا»۳ (شیخ صدوق،۱۴۰۳: ج۱، ص۳۶) و بهتناسب اختیار و قدرتی که دارند، در معرض فساد قرار میگیرند.
مدیریتها محل پاسخگویی است و عملکرد مدیران مورد پرسش الهی قرار میگیرد: «فان الله تعالی یسائلکم معشر عباده عنالصغیره من اعمالکم والکبیره والظاهره والمستوره» (نهجالبلاغه/ نامه ۲۷)؛ از این رو خودسازی مدیران قبل از ورود به مناصب مدیریت ضروری است. تقوی و امانتداری برای آنان لازم و شایستهسالاری در نظام اداری ضرورتی اجتنابناپذیر است. در این رویکرد نظارت بر مدیران موکَّد است و برای مدیران متخلف، اشدّ مجازات پیشبینی میشود. چنین گزارههایی جایگاه ویژهای برای مدیران در نظام اداری ترسیم میکند؛ جایگاهی که در هیچیک از پارادایمهای(نمونه) اداره امور عمومی، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی خوب مشاهده نمیشود. در اصول بوروکراسی ماکس وبر که بر تخصصگرایی در انتخاب مدیران استقرار دارد، شایستگی، اخلاق و تعهد مدیران جایگاهی ندارد.
در بوروکراسی سوابق و گرایشهای فکری در انتصابات مدیران مورد نظر نیست. به ادعای ماکس وبر ، بوروکراسی ارزش زدوده است (مهرابی ۱۳۹۵: ۵7-۵5) در هر یک از پاردایمهای(نمونه) اداره امور عمومی و مدیریت دولتی نوین، ساختارها، اصالت دارند نه مدیران؛ اما از جمعبندی آموزهها در منابع اسلامی چنین استنباط میشود که مدیران جایگاه محوری و اساسی دارند؛ از این رو در گزینشها باید با دقت تمام، مدیران اصلح انتخاب شوند؛ مدیرانی که با تجربه و حیا و از خانوادههای شایسته باشند. این مبنا در صورت تحقق، موجب شکلگیری فرهنگ سازمانی ویژهای در سطح مدیران میشود که نویدبخش نظام اداری سالم و دور از فساد خواهد بود؛ فرهنگی که در آن مسئولیتپذیری، وجدان کاری، پاسخگویی، انصاف، خدمتگزاری، وفای به عهد و امانتداری موج میزند.
نتیجه آنکه برای تحول نظام اداری برنامههای متنوعی ارائه شده است؛ تحول در ساختارها، تحول در فرآیندها و تحول در هنجارها از این قبیل هستند؛ درحالیکه باید تحول در مدیریتهای (عالی، میانی و عملیاتی) و به کارگماری مدیران شایسته در صدر برنامههای تحولی قرار گیرد؛ چراکه بدون مدیران شایسته و متعهد هیچیک از برنامه های تحولی اجرایی نخواهد شد. ضمن آنکه نظام اداری تحققبخش اهداف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور است و با بهکارگماری مدیران غیرشایسته این اهداف عملیاتی نخواهد شد.
..............................................
نهجالبلاغه؛
ابیجعفر محمدبن علیبن حسینبن بابویه قمی(شیخ صدوق)، الخصال، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق؛
محرابی امیرحمزه، « عیارسنجی بوروکراسی در محک آموزههای اسلام؛ بررسی و نقد خلأ تئوریک» پژوهشهای سیاست اسلامی، سال ۴، شماره دهم، پائیز و زمستان ۱۳۹۵ ص 61 - 39؛
۱. مطمئناً کاری که به تو سپرده شده، نه لقمهای چرب؛ بلکه بار امانتی در گردن توست؛
۲. و بیگمان(خداوند) از تو خوب اداره کردن و کفایت نمودن امور آنان را خواسته و تو را بهوسیله آنان در آزمون قرارداده است
3. دو دسته هستند که اگر فاسد شوند، امت هم فاسد میشود و اگر صالح شدند، امت صالح میگردد. از آن حضرت پرسیده شد: آن دو دسته چه کسانی هستند؟ فرمود: علماء و مدیران(حاکمان).