
آیتالله مصباح یزدی(قد)
چرا محبان اهلبیت(ع) به بلاها و سختیهای بیشتری مبتلا میشوند؟
جهان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی است و در واقع مجموعهای است از خوشیها و ناخوشیها، آسایش و سختیها، درشتیها و نرمیها، پستیها و بلندیها و... البته شاید این تنوع و فراز و نشیب در زندگی برخی افراد، کمتر و یا بیشتر از دیگران باشد؛ ولی نمیتوان کسی را یافت که زندگی او همیشه به یک صورت و یکنواخت باشد. اما از دیدگاه دین مبین اسلام، عوامل متعددی در این حوادث و بلاها اثرگذار است که علل مادّی، تنها بخشی از آنهاست. آیتالله مصباح یزدی(ره) در سخنانی به این سؤال پاسخ گفتهاند که در ادامه میخوانید.
محبت خدا و محبت دیگران
محبت خدا دارای مراتبی است که در مرتبه نهایی، محبت قلب محب را بهکلی فرا میگیرد و در کنار محبت خدا جایی برای محبت دیگری باقی نمیماند؛ أَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِکَ حَتَّى لَمْیُحِبُّوا سِوَاکَ1 در اینجا این شبهه پیش میآمد که در این صورت، جایگاه محبت اهلبیت(ع)، اولیای خدا، مؤمنان و افراد دیگری که در روایات محبت آنها مدح شده، کجاست؟ آیا کسی که محبت کامل به خدا پیدا میکند، دیگر پیغمبر خدا(ص) و اهلبیت(ع) او را دوست نمیدارد؟! آیا چنین کسی دیگر پدر، مادر، فرزندان و همسرش را دوست نمیدارد؟! در پاسخ به این شبهه، به این نتیجه رسیدیم که با محبت کامل خدا، این محبتها بهصورت استقلالی ممکن نمیشود؛ ولی در مراتب نازل محبت خدا، این محبتها بهصورت استقلالی هم ممکن است و فقط باید کوشید که محبت خدا بر آنها غالب باشد؛ ]وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ[؛2 البته محبت کامل به خدای متعال نیز منافاتی با محبت اهلبیت(ع) ندارد و این بهخاطر آن است که محبت اهلبیت(ع) در اینجا استقلال ندارد و از شئون محبت خداست. بارها اشاره کردهایم که حقیقت محبت بهگونهای است که وقتی تحقق پیدا کرد، نور آن به لوازم و آثار محبوب نیز میتابد. از آنجا که اهلبیت(ع) از خود استقلالی ندارند و کمال آنها این است که بنده کامل خدا هستند. میتوان در کنار محبت کامل به خداوند، به آنها نیز محبت پیدا کرد. این محبت نهتنها با محبت کامل به خدا منافات ندارد که حتی مطلوب و واجب نیز هست.
درجات بهشت و جهنم
ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل میکند که ایشان فرمودند: قَالَ رَسُولُاللَّهِ(ص): فِیالْجَنَّةِ ثَلَاثُ دَرَجَاتٍ وفیالنَّارِ ثَلَاثُ دَرَکَاتٍ.3 حضرت بهطور کلی طبقات بهشت و جهنم را به سه دسته کلی تقسیم کردند. البته در برخی از روایات برای بهشت هفتاد و گاهی درجات فرعی بسیار بیشتری ذکر شده است؛ اما بهطورکلی از یک نظر، به سه بخش تقسیم میشود. فَأَعْلَى دَرَجَاتِالْجَنَّةِ لِمَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَنَصَرَنَا بِلِسَانِهِ وَیَدِهِ؛ بالاترین مرتبه بهشت از آنِ کسانی است که علاوه بر اینکه ما را در دل دوست دارند و آن را به زبان نیز اظهار میکنند، با دست و عملشان در راه ما فداکاری کنند. وَ فِیالدَّرَجَةِ الثَّانِیَةِ مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَنَصَرَنَا بِلِسَانِهِ؛ طبقه متوسط بهشت برای کسانی است که در دل ما را دوست دارند و با زبان نیز اظهار میکنند؛ اما در عمل کمبود دارند. وَ فِیالدَّرَجَةِ الثَّالِثَةِ مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ؛ طبقه پایین کسانی هستند که واقعاً ما را دوست دارند؛ اما این همت را ندارند که راه ما را ترویج کنند و از ما دفاع کنند و در عمل فداکاری کنند. این درباره بهشت بود. جهنم نیز سه بخش دارد: یک بخش، بخش پایینی جهنم است که در قرآن نیز، با تعبیر «فِیالدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَالنَّارِ» آمده است. این بخش جایگاه کسی است که هم در دل دشمن اهلبیت(ع) است و هم به زبان بدگویی آنها را میکند و هم با اعمالش علیه آنها فعالیت میکند؛ وَ فِی أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَالنَّارِ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ وَأَعَانَ عَلَیْنَا بِلِسَانِهِ ویده؛ وَ فِی-الدَّرْکِ الثَّانِیَةِ مِنَالنَّارِ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ وَأَعَانَ عَلَیْنَا بِلِسَانِه؛ در قسمت میانی جهنم کسانی هستند که دشمنی خود با ما را اظهار نیز میکنند؛ اما فعالیتی علیه ما نمیکنند. وَ فِیالدَّرْکِ الثَّالِثَةِ مِنَالنَّارِ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ؛ گروه سوم کسانی هستند که فقط در دل دشمن اهلبیت(ع) هستند؛ اما ترویج دشمنی نمیکنند.
درجات محبت اهلبیت(ع)
در روایت دیگری امام صادق(ع) از پیغمبراکرم(ص) نقل میکنند که ایشان به امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «مَثَلُکَ مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»؛ مثل تو در میان مردم همانند سوره توحید است. «فَإِنَّهُ مَنْ قَرَأَهَا مَرَّةً فَکَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ وَمَنْ قَرَأَهَا مَرَّتَیْنِ فَکَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَیِ الْقُرْآنِ وَمَنْ قَرَأَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَکَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ وَکَذَلِکَ مَنْ أَحَبَّکَ». در آن زمان این حدیث معروف بود که قرائت سوره توحید ثواب ثلث قرآن را دارد و هر کس سه بار سوره توحید را بخواند، مثل این است که همه قرآن را خوانده است. حضرت میفرماید: محبت تو همانند ذکر گفتن، نماز خواندن یا اعمال جوارحی نیست. محبت امیرمؤمنان(ع) اصلاً با اعمال دیگر طرف نسبت نیست. «مَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثُلُثِ ثَوَابِ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»؛ اگر کسی فقط با قلبش تو را دوست بدارد، مثل این است که ثلث ثواب بندگان خدا را به او دادهاند. «وَمَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ وَنَصَرَکَ بِلِسَانِهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثُلُثَیْ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»؛ اگر کسی علاوه بر اینکه در دل تو را دوست میدارد، با زبان نیز اظهار محبت کند و محبت تو را به دیگران نیز منتقل کند، ثواب دو ثلث اعمال عباد را دارد. «وَمَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ وَنَصَرَکَ بِلِسَانِهِ وَیَدِهِ کَانَ له مِثْلَ ثَوَابِ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»4؛ اما اگر علاوه بر اینکه محبت تو را در دل دارد و در زبان نیز آن را ترویج میکند، در عمل نیز تا پای جان برای تو فداکاری کند، خداوند ثواب همه کارهای خوب را به او میدهد. «فَهُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى. الْفَقْرُ وَالْفَاقَةُ وَأَنْوَاعُ الْبَلَاءِ أَسْرَعُ إِلَیْهِمْ مِنْ رَکْضِ الْخَیْلِ»؛ اینان در اعلی درجه محبت اهلبیت(ع) قرار دارند. فقر و تنگدستی و انواع بلا با سرعت اسب تازی به سوی آنها تاخت میکند. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا وَفُتِنُوا فَمِنْ بَیْنِ مَجْرُوحٍ وَمَذْبُوحٍ مُتَفَرِّقِینَ فِی کُلِّ بِلَادٍ قَاصِیَةٍ»5؛ مورد اذیت، آزار و فتنهانگیزی واقع میشوند و در نتیجه زندگیشان به اینجا میانجامد که در میدان مبارزه برای ما یا زخمی میشوند و یا ذبحشان میکنند.
همانطور که میبینید، در این روایت ملازمهای بین محبت اهلبیت(ع) و سرازیر شدن بلا و مصیبت مطرح شده است. در روایت دیگری که از رسولخدا(ص) نقل شده ایشان میفرمایند: «إِنْ کُنْتَ تُحِبُّنِی فَأَعِدَّ لِلْفَقْرِ تِجْفَافا او جلبابا»؛6 اگر واقعاً ما را دوست میداری، وسیلهای برای حفظ خودت فراهم کن. در گذشته کسانی که میخواستند به جنگ بروند، پوششی مانند زره بر خود و حتی اسبشان میانداختند که با آن خود را در مقابل تیراندازیها محافظت میکردند. به این پوشش تجفاف میگویند. پیغمبراکرم(ص) میفرمایند: اگر راست میگویی که ما را دوست داری، چنین زرهی برای بلا آماده کن! در روایت دیگری امیرمؤمنان(ع) از رسولخدا(ص) نقل میکنند که ایشان فرمود: «وَاللَّهِ لَلْفَقْرُ أَسْرَعُ إِلَى مُحِبِّینَا مِنَالسَّیْلِ إِلَى بَطْنِ الْوَادِی»؛7 سیل وقتی در دره به راه میافتد، با سرعت پیش میرود. حضرت میفرماید: سرعت حرکت فقر به سوی کسی که ما را دوست دارد، از سرعت سیلی که از بالای قله به ته دره میآید، بیشتر است. حواست جمع باشد اگر مرد میدان هستی آماده باش! در روایت دیگری امام حسین(ع) میفرماید: «وَاللَّهِ لَلْبَلَاءُ وَالْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ أَحَبَّنَا مِنْ رَکْضِ الْبَرَاذِینِ وَ مِنَالسَّیْلِ إِلَى صِمْرِهِ»؛8 بلا، فقر و کشتار به سوی دوستان ما، سریعتر از اسبهای بارکش و سیلی که به ته دره میرود، حرکت میکند.
رابطه محبت و بلا
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا کسانی که محبتشان نسبت به اهلبیت(ع) زیاد است، باید مبتلا به فقر و مصیبت شوند؟ این چه دستگاهی است که خداوند درست کرده که هرکس محبت بیشتری به اهلبیت(ع) دارد، بلایش نیز بیشتر است؟ این پرسش، به سؤال ریشهدارتر و وسیعتری درباره اصل امتحان برمیگردد که چرا خداوند بندگانش را امتحان میکند؟ اگر خداوند خود میداند که کدام یک از بندگانش بهشتی و کدام جهنمیاند، چرا آنها را به این دنیا میآورد تا این مراحل را طی کنند و هر روز به امتحان و مشکلاتی مبتلا شوند؟ پاسخ این پرسش بحث مفصلی میطلبد که در گذشته بهمناسبتی درباره آن بحث کردهایم.9 فیالجمله باید گفت، این امتحان از مفاهیمی است که قرآن با چند واژه امتحان، بلا، اختبار و تمحیص روی آن تأکید کرده و از سنتهای قطعی خداوند است؛ «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ اصل مرگ و زندگی در این عالم برای این است که خداوند شما را بیازماید. در پاسخ به پرسش مطرح-شده، باید گفت، تعبیر امتحان کردن همانند بسیاری از تعبیرات دیگری است که درباره خداوند متعال بهکار میرود و باید تفسیر بشود. علمای علم کلام و تفسیر درباره اینگونه تعبیرات گفتهاند که بهکار بردن این تعبیرات برای فهماندن به ما انسانهاست و جهات نقصی دارد که درباره خداوند باید آنها را حذف کرد. وقتی ما انسانها کسی را امتحان میکنیم، غالباً میخواهیم جهلمان نسبت به او برطرف شود؛ ولی امتحان خدا برای این نیست؛ بلکه برای این است که شرایطی را فراهم آورد تا هرکس آنچه در دل دارد، بروز بدهد و اصلاً این عالم برای این هدف آفریده شده است. نطفهای که منعقد میشود، خدا میداند که بناست به کجا برسد؛ اما تا قابلیت کفر، ایمان و فهم و شعور پیدا نکند، رشد و کمالی برایش مطرح نیست. این عالم برای این است که شرایطی فراهم بشود که انسان رشد کند. همانگونه که بدن کودک رشد میکند و از هنگامی که نطفهای بیش نیست تا سن جوانی تغییرات بسیاری در او حاصل میشود، در معنویات نیز برای اینکه به آنچه میخواهد برسد، باید با اختیار خودش انتخاب کند و حجتی بر خدا نداشته باشد.
اصل امتحان در این عالم یک سنت الهی است و هر کس یک مرحله بالاتر میآید، طبعاً امتحان سختتری پیشرو دارد. همانگونه که پرسشهای امتحان سال دوم، سختتر از سال اول است و هرچه انسان به پایه تحصیلی بالاتری وارد میشود، امتحانات سختتری باید بدهد. اگر انسان در امور معنوی نیز رشد کرده باشد، باید امتحانات سختتری بدهد. انسان برای دریافت کمالی که تأثیری فوقالعاده در سعادت او دارد و با کمالات دیگر قابل مقایسه نیست، امتحانات بسیار دشواری پیش رو دارد. چنین کسی باید ثابت کند، چقدر پای محبتش میماند و چقدر حاضر است، سختیها را در راه محبوبش تحمل کند و خم به ابرو نیاورد؛ بلکه شاد نیز باشد که میتوانم، برای محبوبم ثابت کنم که من این همه درباره تو فداکاری میکنم. چنین کسی حتى از بلاهایی که میکشد، لذت نیز میبرد.
تا گریزد هرکه بیرونی بود!
محبت اهلبیت(ع) موهبتی است که با هیچ چیز دیگر، قابل مقایسه نیست. این فضیلت را به هر کسی به-آسانی نمیدهند و برای دریافت آن باید استعداد آن را کسب کرد. برای دریافت اولین مرحله آن، امتحان کوچکی گرفته میشود. وقتی کمی رشد کرد، امتحان کمی سختتر میشود و هر قدر بیشتر پیش برود، امتحانها سختتر میشود. این کمال به مرتبهای همانند اصحاب سیدالشهدا(ع) میرسد که در روز عاشورا، آن امتحانات را باید پس بدهند. گفتند: اگر هفتاد بار کشته و زنده شویم، باز هم همین راه را ادامه خواهیم داد. آنها قسم خوردند و سیدالشهدا(ع) نیز آنها را تصدیق کرد. این ادعای آنان بلوف نبود. این بود که زمینه فراهم شد تا نشان دهند که برای فداکاری حاضرند یا نه.
بنابراین دلیل اینکه برای محبان اهلبیت(ع) امتحان سختتری هست، این است که موهبتی که خداوند به آنها میدهد، با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. اگر بخواهند آن راه را بروند، باید استعدادش را کسب کنند و تدریجاً این مراحل را بگذرانند. اینکه میفرماید: دوستان ما به انواع بلاها مبتلا میشوند، برای همین است که صداقتشان در ادعایشان اثبات شود و زمینه رشد بیشتری پیدا کنند. آن رشد وقتی پیدا میشود که آن فداکاریها را انجام بدهند و خداوند از آن لطفی که دارد، شرایطی فراهم میکند که بتوانند آن امتحان را بدهند و سرافراز از امتحان بیرون بیایند.
عشق ز اول سرکش و خونی بود تا گریزد هرکه بیرونی بود9
..............................................
پی نوشتها
1. اقبالالاعمال، ج1، ص349؛
2. شوری، 23؛
3. بحارالانوار، ج27، ص93؛
4. بحارالانوار، ج27، ص94؛
5. بحارالانوار، ج65، ص 275؛
6. بحارالانوار، ج41، ص4؛
7. الاختصاص، ص311؛
8.بحارالانوار، ج64، ص246؛
9. این مباحث را میتوانید در کتاب «طوفان فتنه و کشتی بصیرت» بخوانید.
در روایت دیگری امام صادق(ع) از پیغمبراکرم(ص) نقل میکنند که ایشان به امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «مَثَلُکَ مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»؛ مثل تو در میان مردم همانند سوره توحید است. «فَإِنَّهُ مَنْ قَرَأَهَا مَرَّةً فَکَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ وَمَنْ قَرَأَهَا مَرَّتَیْنِ فَکَأَنَّمَا قَرَأَ ثُلُثَیِ الْقُرْآنِ وَمَنْ قَرَأَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَکَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ وَکَذَلِکَ مَنْ أَحَبَّکَ». در آن زمان این حدیث معروف بود که قرائت سوره توحید ثواب ثلث قرآن را دارد و هر کس سه بار سوره توحید را بخواند، مثل این است که همه قرآن را خوانده است. حضرت میفرماید: محبت تو همانند ذکر گفتن، نماز خواندن یا اعمال جوارحی نیست. محبت امیرمؤمنان(ع) اصلاً با اعمال دیگر طرف نسبت نیست. «مَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثُلُثِ ثَوَابِ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»؛ اگر کسی فقط با قلبش تو را دوست بدارد، مثل این است که ثلث ثواب بندگان خدا را به او دادهاند. «وَمَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ وَنَصَرَکَ بِلِسَانِهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثُلُثَیْ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»؛ اگر کسی علاوه بر اینکه در دل تو را دوست میدارد، با زبان نیز اظهار محبت کند و محبت تو را به دیگران نیز منتقل کند، ثواب دو ثلث اعمال عباد را دارد. «وَمَنْ أَحَبَّکَ بِقَلْبِهِ وَنَصَرَکَ بِلِسَانِهِ وَیَدِهِ کَانَ له مِثْلَ ثَوَابِ أَعْمَالِ الْعِبَادِ»4؛ اما اگر علاوه بر اینکه محبت تو را در دل دارد و در زبان نیز آن را ترویج میکند، در عمل نیز تا پای جان برای تو فداکاری کند، خداوند ثواب همه کارهای خوب را به او میدهد. «فَهُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى. الْفَقْرُ وَالْفَاقَةُ وَأَنْوَاعُ الْبَلَاءِ أَسْرَعُ إِلَیْهِمْ مِنْ رَکْضِ الْخَیْلِ»؛ اینان در اعلی درجه محبت اهلبیت(ع) قرار دارند. فقر و تنگدستی و انواع بلا با سرعت اسب تازی به سوی آنها تاخت میکند. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا وَفُتِنُوا فَمِنْ بَیْنِ مَجْرُوحٍ وَمَذْبُوحٍ مُتَفَرِّقِینَ فِی کُلِّ بِلَادٍ قَاصِیَةٍ»5؛ مورد اذیت، آزار و فتنهانگیزی واقع میشوند و در نتیجه زندگیشان به اینجا میانجامد که در میدان مبارزه برای ما یا زخمی میشوند و یا ذبحشان میکنند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که چرا کسانی که محبتشان نسبت به اهلبیت(ع) زیاد است، باید مبتلا به فقر و مصیبت شوند؟ این چه دستگاهی است که خداوند درست کرده که هرکس محبت بیشتری به اهلبیت(ع) دارد، بلایش نیز بیشتر است؟ این پرسش، به سؤال ریشهدارتر و وسیعتری درباره اصل امتحان برمیگردد که چرا خداوند بندگانش را امتحان میکند؟ اگر خداوند خود میداند که کدام یک از بندگانش بهشتی و کدام جهنمیاند، چرا آنها را به این دنیا میآورد تا این مراحل را طی کنند و هر روز به امتحان و مشکلاتی مبتلا شوند؟ پاسخ این پرسش بحث مفصلی میطلبد که در گذشته بهمناسبتی درباره آن بحث کردهایم.9 فیالجمله باید گفت، این امتحان از مفاهیمی است که قرآن با چند واژه امتحان، بلا، اختبار و تمحیص روی آن تأکید کرده و از سنتهای قطعی خداوند است؛ «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ اصل مرگ و زندگی در این عالم برای این است که خداوند شما را بیازماید. در پاسخ به پرسش مطرح-شده، باید گفت، تعبیر امتحان کردن همانند بسیاری از تعبیرات دیگری است که درباره خداوند متعال بهکار میرود و باید تفسیر بشود. علمای علم کلام و تفسیر درباره اینگونه تعبیرات گفتهاند که بهکار بردن این تعبیرات برای فهماندن به ما انسانهاست و جهات نقصی دارد که درباره خداوند باید آنها را حذف کرد. وقتی ما انسانها کسی را امتحان میکنیم، غالباً میخواهیم جهلمان نسبت به او برطرف شود؛ ولی امتحان خدا برای این نیست؛ بلکه برای این است که شرایطی را فراهم آورد تا هرکس آنچه در دل دارد، بروز بدهد و اصلاً این عالم برای این هدف آفریده شده است. نطفهای که منعقد میشود، خدا میداند که بناست به کجا برسد؛ اما تا قابلیت کفر، ایمان و فهم و شعور پیدا نکند، رشد و کمالی برایش مطرح نیست. این عالم برای این است که شرایطی فراهم بشود که انسان رشد کند. همانگونه که بدن کودک رشد میکند و از هنگامی که نطفهای بیش نیست تا سن جوانی تغییرات بسیاری در او حاصل میشود، در معنویات نیز برای اینکه به آنچه میخواهد برسد، باید با اختیار خودش انتخاب کند و حجتی بر خدا نداشته باشد.
-
باید در کنار راهپیمایی روز قدس در مقابل رژیم صهیونیستی جهاد کرد
-
بیداری ملتها سرلوحه اندیشمندان و علما در ایام حج باشد
-
چرا محبان اهلبیت(ع) به بلاها و سختیهای بیشتری مبتلا میشوند؟
-
عناصر محوری اقتصاد از منظر قرآن کریم
-
اعتبار سوریه امروز بسیار بیشتر از گذشته است
-
از ظرفیت جامعةالمصطفی برای ترجمه آثار مهدویت به زبانهای مختلف استفاده شود
-
جهاد تبیین چیست و حوزه علمیه در این خصوص چه کرده است؟
-
شکست توطئه به فراموشی سپردن فلسطین
-
رفع فقر مطلق، اولویت و فوریت نظام و رئیس جمهور محترم
-
ثبت نام آزمون اختصاصی کارشناسی ارشد دانشکده صدا و سیمای قم
-
بازدید بیش از یک میلیون نفر از نمایشگاه بینالمللی قرآن
- نظر آیت الله العظمی جوادی آملی درباره تغییر کتابهای حوزه
- «اجرای قانون» و «کار فرهنگی» دو بال پیادهسازی حجاب در جامعه اسلامی است
- پیشگامی درست حوزه، جلوی بسیاری از خطاها و آسیب ها را می گیرد / حوزه عصر انقلاب مطالبه گر و پاسخگو است
- بیانیه مهم حوزههای علمیه درباره جایگاه متعالی زن و لزوم برخورد قانونی با عوامل اشاعه فرهنگ بی حیایی و بی حجابی با تأکید بر نقش موثر مسئولین
-
باید در کنار راهپیمایی روز قدس در مقابل رژیم صهیونیستی جهاد کرد
-
بیداری ملتها سرلوحه اندیشمندان و علما در ایام حج باشد
-
چرا محبان اهلبیت(ع) به بلاها و سختیهای بیشتری مبتلا میشوند؟
-
عناصر محوری اقتصاد از منظر قرآن کریم
-
اعتبار سوریه امروز بسیار بیشتر از گذشته است
-
از ظرفیت جامعةالمصطفی برای ترجمه آثار مهدویت به زبانهای مختلف استفاده شود
-
جهاد تبیین چیست و حوزه علمیه در این خصوص چه کرده است؟
-
شکست توطئه به فراموشی سپردن فلسطین
-
رفع فقر مطلق، اولویت و فوریت نظام و رئیس جمهور محترم
-
ثبت نام آزمون اختصاصی کارشناسی ارشد دانشکده صدا و سیمای قم
-
بازدید بیش از یک میلیون نفر از نمایشگاه بینالمللی قرآن
- نظر آیت الله العظمی جوادی آملی درباره تغییر کتابهای حوزه
- «اجرای قانون» و «کار فرهنگی» دو بال پیادهسازی حجاب در جامعه اسلامی است
- پیشگامی درست حوزه، جلوی بسیاری از خطاها و آسیب ها را می گیرد / حوزه عصر انقلاب مطالبه گر و پاسخگو است
- بیانیه مهم حوزههای علمیه درباره جایگاه متعالی زن و لزوم برخورد قانونی با عوامل اشاعه فرهنگ بی حیایی و بی حجابی با تأکید بر نقش موثر مسئولین