آیتاللهالعظمی جوادی آملی در پیامی به همایش ملی «معنویت و علوم اسلامی»
علوم انسانی اگر با معنویت همراه نباشد، نتیجه نمیدهد
نخستین همایش ملی معنویتپژوهشی با عنوان «معنویت و علوم اسلامی» با پیام تصویری حضرت آیتالله جوادی آملی و بههمت پژوهشکده اخلاق و معنویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، از ۲۵ تا ۲۷آبان در سالن همایشهای این پژوهشگاه در قم برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا، متن کامل پیام حضرت آیتالله جوادی آملی به این همایش به شرح زیر است:
أعوذ بالله منالشّیطان الرّجیم/ بسماللهالرّحمنالرّحیم
«الحمد لله ربّالعالمین و صلّیالله علی جمیعالأنبیاء والمرسلین والأئمّة الهداة المهدیّین سیّما خاتمالأنبیاء و خاتمالأوصیاء علیهما آلاف التّحیة والثّناء، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلیالله».
مقدم شما فرهیختگان و نخبگان علمی حوزوی و دانشگاهی را گرامی میداریم و از برگزار کنندگان این محفل وزین «معنویت و علوم انسانی» حقشناسی میکنیم و از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش افزودند سپاسگزاریم! از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم آنچه خیر و صلاح و فلاح نظام ما و کشور ما و دنیا و آخرت ماست، به ما عطا کند تا در بارگاه رفیع الهی رفیعالدرجه باشیم إنشاءالله!
پیوند معنویت و علوم انسانی محور این همایش و نشست است. علوم تجربی، موضوعی دارد، مبادیای دارد و مسائلی که میزان آن را منطق تشکیل میدهد. مستحضرید که هر علم استدلالی، موضوعی دارد که در آن علم، درباره عوارض و اعراض ذاتی آن بحث میشود و یک سلسله مبادی تصوریه و تصدیقیه دارد که زیربنای حل مسائل آن علم است و یک سلسله مسائلی دارد که در پرتو این مبادی حل میشود و راهحل هم برای استدلالیها، همین منطق است. این منطق صوری، صغری و کبرایی دارد، قیاس و استقراء و امثالذلک دارد که به این میگویند، میزان و اگر دانشوری بخواهد، محصول علمش را با بنان یا بیان ارائه کند، این منطق میخواهد یا گذشته از آن منطق، نحو و صرف میطلبد. برای فکر کردن، منطق لازم است، برای گفتن و نوشتن، نحو و صرف لازم است؛ ادبیات میزان گفتن و نوشتن است و منطق میزان فکر کردن است. موضوع و مبادی و مسائل هم که جزء عناصر محوری هر علم است.
علوم انسانی گذشته از موضوع و مبادی و مسائل، یک میزان علم حصولی دارد به نام منطق و یک میزان گفتاری و نوشتاری دارد بهنام نحو و صرف، دستور زبان فارسی و مانند آنها؛ اما سهم معنویت درباره علوم چیست؟ علم یک وقت است که علم حصولی است و برای ذهن نتیجه بهبار میآورد. اینجا منطق کافی است؛ چون منطق، میزان خوبی است؛ اما آیا رهآورد علم، در جان انسان اثر میگذارد یا نه، آن میزانی دارد که آن میزان، نه منطق است، نه دستور زبان و نه نحو و صرف؛ زیرا اینها با گفتن و نوشتن کار دارند، نه منطق که با فهمیدن کار دارد. در علوم انسانی یک یافتن لازم است. این یافتن میزان دارد؛ میزانِ یافتن، منطق نیست، میزانِ یافتن صرف و نحو یا دستور زبان فارسی نیست. کسانی که در علوم ربّانی تلاش و کوشش میکنند، برای این یافتن، میزانی را ذکر کردهاند و آن طهارت روح است، تقوای روح است، درجات رشد فرشته شدن است.
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک
برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس 1
خلاصه بحث این است که علم استدلالی یک موضوع دارد، یک مبادی دارد و یک مسائل، یک؛ یک میزان دارد که آیا انسان درست فهمید یا نه بهنام منطق، این دو؛ یک میزان برای گفتن و نوشتن دارد بهنام دستور زبان فارسی یا نحو و صرف و مانند اینها؛ اما آیا این علم را عالم یافت و در جان او اثر کرد و این عالم پاک شد یا نه؟ آیا به آیه «وَالرُّجْزَ فَاهْجُر» 2 ؛ یعنی از پلیدی هجرت کن! بار یافت یا نه؟ از خودخواهی و غرور و برتریطلبی از این رجس و از این آلودگی هجرت کن! آیا شد یا نه؟ برای فهم اینها منطق کافی نیست، موضوع و مبادی و مسائل کافی نیست، نحو و صرف کافی نیست. یافتن یعنی یافتن! گفتن و نوشتن یعنی گفتن و نوشتن! معنویت، میزان عالم شدن است، نه متفکر مفهومی شدن. علوم انسانی اگر با این میزان همراه نباشد، نتیجه نمیدهد.
اینکه فرمود: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَالأَرْضِ»3 ما یک دیدن داریم، یک نگاه کردن داریم؛ آنکه پیغمبر است، میبیند. ما که شاگردان پیغمبریم، باید نگاه کنیم! شاید بهاندازه خود ببینیم! فرمود: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَالأَرْضِ»؛ او میبیند؛ لذا «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلا»4.
ما مینگریم تا شاید ببینیم! به ما فرمودند: «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالأَرْض»5؛ باید نگاه بکنیم. در زیارت امینالله و مانند آن، میخواهیم محب خدا باشیم، یک؛ «محبوبة فیالسماء والأرض»6 باشیم، دو؛ اگر بخواهیم محبوب الهی و چون فرزند خلیلالله هستیم، خلیل حق بشویم، باید به ملکوت نگاه بکنیم.
این نگاه ترازو میخواهد. منطق، میزان این ملکوت نیست؛ چه اینکه نحو و صرف هم میزان ملکوت نیست. نحو و صرف، بیرون دروازه ایستاده است که کسی بخواهد بگوید یا بنویسد، باید با دستور زبان باشد. منطق که در درون دروازه است، برای این است که علم حصولی را تأمین کند و بفهمد این محمول برای این موضوع است یا نیست همین! اما با جان من پیوند خورد یا نه! آن بر عهده معنویت است؛ آن میزان است. خاطرات را آن تأمین میکند القائات را آن تأمین میکند، بشارتها را آن تأمین میکند، نشاط درونی را آن تأمین میکند، فرشته شدن را آن تأمین میکند، مناجات را آن تأمین میکند، سحرخیزی را آن تأمین میکند. این معنویت، میزان است؛ یعنی میزان علوم ربّانی که آیا من انسان شدم یا نه، - نه «فهمیدم»! فهمیدن را منطق تأمین میکند_ من محبوب خدا شدم یا نه؛ البته قرب فرائض، قرب نوافل و امثال آنها، مراحل عالیه است. حداقل این است که در قیامت من روسیاه نباشم و روسفید باشم و با انبیای الهی محشور باشم. آیا این راه دارد یا نه؟
این معنویت، میزان است. هرکس بین خود و خدای خود، حالا یا در کنار سفره نماز است یا در کنار سجاده شب است، بالاخره باید ببیند که یافت یا نیافت؟
ما دو نحو مشرک داریم؛ یک مشرک داریم که کلاً سهم شریک را میبرد؛ نظیر فرعون و امثال فرعون یا نظیر صنمیها و وثنیها؛ صنمی و وثنی که مشرک است؛ معنایش این نیست که قدری خدا را عبادت میکند قدری صنم و وثن را؛ بلکه او اصلاً خدا را عبادت نمیکند. معنای شرک و مشرک بودن وثنی و صنمی، این است که عبادتی که برای خداست، این برای خدا شریک و مماثل قرار داد و کلاً عبادت را به وثن یا صنم میسپارد. این همان است که فرعون گفت: «ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری»7؛ این حصر است؛ یعنی خدا من هستم و «لاغیر»! اما آنکه در قرآن کریم اعلام خطر کرد و فرمود: «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکُونَ»8؛ اکثر مؤمنین مشرکاند؛ یعنی قدری خدا قدری هوا، قدری خدا قدری من، قدری خدا قدری او! این همان است که فرمود: «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکُونَ»! این خطر هست. ریا همین است؛ ریا، شرک به این معناست؛ یعنی هم خدا و هم خود شخص؛ هوا یعنی هم خدا هم خود شخص؛ این شرک است. اینکه آیا انسان مبتلا به این شرک شده یا نه، آیا عالم شد یا نه آیا محقق شد یا نه، آیا مُجاز است که به بارگاه رفیع اهلبیت(ع) که بار یافت بگوید: «أَنِّی ... مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»؟ رویش بشود که بگوید: ای امام رضا(ع)! تو اهل تحقیق هستی، من هم محققانه به زیارت شما آمدم. شما حامل علوم الهی هستید، من هم شاگرد شما هستم. بهبرکت شما آن علوم شما را حمل کردم «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ ... مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ»9. این میزان میخواهد، این میزان همان معنویت است.
این معنویت باید در درون ما باشد؛ تمام گفتهها و نوشتهها و خواندهها همه را با آن ارزیابی بکنیم. اگر داریم خدا را شاکر باشیم و سجده شکر بجا بیاوریم و اگر خدای ناکرده نداریم، در صدد تحصیل باشیم تا اینکه نگوییم: «آنها که خواندهام، همه از یاد من برفت!»؛ بلکه فقط آن جمله را بگوییم که «الا حدیث دوست که تکرار میکنم» 10.
من مجدداً مقدم شما را گرامی میدارم. امیدوارم سعی و کوشش شما بزرگواران در جامعه اثربخش باشد و این نورانیت که بهبرکت خونهای پاک شهدا و کوشش و قیام بزرگوارانه امام امت(قد) اثربخش بود. بیش از پیش فراگیر باشد و یادمان نرود که ما یک میدان انقلاب هم داریم. از میدان انقلاب جدا نشویم. یادمان نرود! امیرالمؤمنین(ع) یک بیان نورانی دارد، فرمود: میدان انقلاب را فراموش نکنید! میدان انقلاب کجاست؟ ثوره یعنی انقلاب؛ مستثار یعنی میدان انقلاب، اسم مکان است؛ در نهجالبلاغه فرمود: بروید به طرف مستثار علم11. در میدان انقلاب چه کسانی هستند؟ آنجا کجاست؟ خانه کیست؟ فرمود: اهلبیت من مستثارند، میدان انقلاب هستند، از اینها جدا نشوید؛ از فکر اینها، راه اینها، بنان اینها، بیان اینها «صلواتالله علی اوّلهم و علی آخرهم و رحمةالله و برکاته».
..............................................
پینوشتها
1. دیوان سنایی، قصیده90؛
2. سوره مدثر، آیه5؛
3. سوره انعام، آیه75؛
4. سوره نساء، آیه125؛
5. سوره اعراف، آیه185؛
6. ر.ک: مصباحالمتهجد، ج2، ص 738؛
7. سوره قصص، آیه38؛
8. سوره یوسف، آیه106؛
9. من لایحضرهالفقیه، ج2، ص 614؛
10. دیوان سعدی، غزل 421؛
11. ر.ک: نهجالبلاغه، خطبه 105؛ «فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِیحِ نَبْتِهِ وَ مِنْ قَبْلِ أَنْتُشْغَلُوا بِأَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثَارِالْعِلْم...».
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی
- بیانیه جامعه مدرسین حوزه به مناسبت روز قدس / فریادهای خشم را نثار ستمگران کنید
- حوزه علمیه قم برگهای درخشانی به پرونده حوزههای علمیه اضافه کرد / نیاز عموم مردم و نخبگان تأمین شود
- سیزدهمین اجلاسیه خبرگان رهبری به کار خود پایان داد/جمهوری اسلامی نشان داد یک الگوی تمام عیار مردمسالاری دینی است
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی
- بیانیه جامعه مدرسین حوزه به مناسبت روز قدس / فریادهای خشم را نثار ستمگران کنید
- حوزه علمیه قم برگهای درخشانی به پرونده حوزههای علمیه اضافه کرد / نیاز عموم مردم و نخبگان تأمین شود
- سیزدهمین اجلاسیه خبرگان رهبری به کار خود پایان داد/جمهوری اسلامی نشان داد یک الگوی تمام عیار مردمسالاری دینی است