هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

امام رضا علیه السلام در آینه اندیشه‌ عالمان اهل‌سنت

به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام در آینه اندیشه‌ عالمان اهل‌سنت

حجت‌الاسلام و‌المسلمین محمد علی چنارانی

اشاره: اگر آفتاب هزاران منکر داشته باشد؛ ولی چون همواره می‌درخشد و روشنی و گرما می‌بخشد، خود بهترین گواه و مؤید ارزش‌های خویش است؛ بنابراین آنان که چشم فرو بسته و سر در حُفره تعصبات جاهلی فرو برده‌اند، خود را از فیض آفتاب عالَم‌تاب محروم ساخته‌ و آنانی که آینه اندیشه را در برابر درخشش آن، به کرنش وا داشته‌اند، خود نور یافته و به چشمه‌سار خورشید راه جسته‌اند.

امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) از جمله چهره‌های درخشانی است که هر بینای اندیشمندی را به تعظیم و تکریم ارزش‌های خویش وا داشته است. از این‌رو، ستایشگران آن امام مهربان، نه‌تنها شیعیان و پیروان وی نبوده‌اند؛ بلکه بسیاری از آنان که راه امامیه را باور نداشته و همواره بر اعتقاد شیعیان درباره خلفا، نقدهای شدید و تندی نوشته‌اند، زمانی که در برابر شخصیت کامل و منطق روشن و انکارناپذیر حضرت علی‌بن موسی‌الرضا(ع) قرار گرفته‌اند، لب به تحسین و ستایش گشوده‌اند. این ستایش‌ها نیز گویای این است که جایگاه علمی و عملی امام رضا(ع) بدان پایه در جهان اسلام آشکار است که نمی‌توان از آن چشم ‌پوشید.
ازاین‌رو، تعظیم و تکریم شیعیان نسبت به آن‌حضرت ناشی از تعصب و فرقه‌گرایی نیست. بدین ترتیب، جا دارد نخست به بیان دانشمندان اهل‌سنت در این زمینه بپردازیم؛ زیرا:
بهتر آن باشد که سِرّ دلبران      گفته آید در حدیث دیگران

 
  خلیفةبن خیاط (وفات 240 ه‍ .ق) می‌نویسد: «در سال 201 ه‍.ق مأمون، علی‌بن موسی‌الرضا(ع) را به ولایت‌عهدی خویش برگزید و با آن‌حضرت بیعت کرد و دستور داد که لباس سیاه را دور افکنند و لباس سبز بپوشند».1
 
  محمد‌بن جریر طبری سنی (وفات 310 ه‍.ق) می‌نویسد: «در سال 201 ه‍.ق مأمون، علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع) را ولی‌عهد مسلمانان و جانشین خود گرداند و وی را «الرضی من آل‌محمد(ص)» نامید و دستور داد، سپاهش لباس سیاه را دور افکنند و لباس سبز بپوشند و این موضوع را به تمام کشور اطلاع داد. مأمون کسی را که برتر و پرهیزکارتر و داناتر از علی‌بن موسی(ع) باشد، پیدا نکرد».2
 
  حاکم نیشابوری (وفات 405 ه‍.ق) می‌نویسد: «ابوالحسن، علی‌بن موسی‌الرضا(ع) درسال 200 ه‍.ق وارد نیشابور شد و در بیست و چندسالگی در مسجد جدش پیامبر(ص) فتوا می‌داد. از بزرگان علم حدیث مانند معلّی‌بن منصور رازی، آدم‌بن ابی‌ایاس عسقلانی، محمدبن ابی‌راقع قشیری، نصربن علی جهضمی و دیگران از آن-حضرت حدیث نقل کرده‌اند!»3
 
  سمعانی (وفات 562 ه‍.ق) می‌نویسد: «رضا به کسر «راء»، لقب ابی‌الحسن، علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب هاشمی(ع)، معروف به رضاست. آن‌حضرت از دانشمندان و برتران دوران خویش بوده است. افزون بر این، از جهت شرافت خانوادگی نیز بر همگان برتری داشت».4
 
  عبدالکریم رافعی (وفات 625 ه‍.ق) می‌نویسد: «علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع)، کنیه‌اش ابوالحسن رضا، یکی از پیشوایان اهل‌بیت(ع) و از بزرگان و سروران و گران‌قدران این خاندان است».5
 
  ابن جوزی (وفات 654 ه‍.ق) می‌نویسد: ابوالحسن، علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع)، ملقب به ولیّ و وفیّ، مادرش کنیزی به‌نام خیزران بود».6
 
  واقدی می‌گوید: «علی‌بن موسی(ع) از پدرش و دیگران حدیث روایت می‌کرد. وی مردی مورد اعتماد بود. در مسجد پیامبر(ص) می‌نشست و فتوا می‌داد. او از طبقه هشتم از راویان و اهل مدینه است. آن‌حضرت از دانشمندان و پرهیزکاران و بخشندگان بود.»
 
  ابن طلحه (وفات 654 ه‍.ق) می‌نویسد: «ابوالحسن، علی‌بن موسی‌الکاظم‌بن جعفرصادق(ع) از نظر فکر و اندیشه در حقیقت وارث امام صادق و امام سجاد(ع) بود. پس امام رضا(ع) سومین فردی است از امامان که ایمانش والا و مقامش برتر است. یاران و پیروانش فزونی یافتند و معجزاتش آشکارتر گردید تا اینکه خلیفه عباسی، یعنی مأمون، او را شریک خود در امورات مملکت گردانید و خلافت را (در ظاهر) به او واگذار نمود و دخترش را به ازدواج آن‌حضرت درآورد.»
 
  «امام رضا(ع) مردی بود که دارای مناقب فراوان و صفات شریف و اخلاق نیکو و از خانواده‌ پیامبر(ص) و بنی‌هاشم بود. پس مأمون هر فضیلتی را که در نظر می‌گرفت، امام برتر از آن را دارا بود و آن‌حضرت والاترین فضائل و صفات نیکو را دارا بود».7
 
  ابن ابی‌الحدید (وفات 656 ه‍.ق) می‌نویسد: «شما درباره علی‌بن موسی(ع) چه می‌دانید؟ وی در سراسر عمر خویش، با اینکه اموال فراوان و مزارع بسیار و درآمد سرشاری داشت، باز هم لباس پشمینه می‌پوشید».8
 
  وی در بحث مفاخره بنی‌هاشم و بنی‌امیه می‌نویسد: «علی‌بن موسی‌الرضا(ع) سزاوار خلافت و نامزد ولایت‌عهدی و دانشمندترین، بخشنده‌ترین و بزرگوارترین مردم زمان خویش بود».9
 
  ابن اثیر جزری (وفات 630 ه‍.ق) می‌نویسد: «در سال 201 ه‍.ق مأمون، علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع) را ولی‌عهد مسلمانان و جانشین خویش قرار داد و لقب «الرضی من آل‌محمد(ص)» را برایش برگزید؛ زیرا مأمون در میان فرزندان عباس و ابی‌طالب کسی را که برتر، پرهیزکارتر و داناتر از آن‌حضرت باشد، نیافت.»10
 
  ابن‌خلکان (وفات 681 ه‍‌.ق) می‌نویسد: «ابوالحسن، علی‌بن موسی، کاظم‌بن جعفرصادق‌بن محمدباقربن علی زین‌العابدین(ع)، یکی از پیشوایان دوازده‌گانه امامیه است... مأمون تمام بنی‌عباس را از بزرگ و کوچک گرد آورد که نزدیک به 330 نفر بودند. آن‌گاه مأمون خطاب به عباسیان گفت: من به اولاد علی(ع) و عباس نگریستم و کسی را ندیدم به‌جز علی‌بن موسی(ع) که صلاحیت ولایت‌عهدی را داشته باشد».«پس مأمون در زمان خود کسی را به ولایت‌عهدی برتر و سزاوارتر از علی‌بن موسی(ع) نیافت. بدین جهت با وی بیعت ولایت‌عهدی نمود. سپس دستور داد، لباس‌های سیاه را در آوردند و به‌جای آن لباس‌های سبز بپوشند.»11
 
  یافعی (وفات 768 ه‍.ق) می‌نویسد: «پیشوای بزرگوار و با عظمت، از تبار بزرگان و بخشندگان، ابوالحسن علی‌بن موسی(ع) یکی از امامان دوازده‌گانه است. وی دارای فضائلی والاست که امامیه به آنان نسبت می‌دهند و مذهب خویش را بر آن عقیده استوار گردانیده‌اند. مأمون آن‌حضرت را ولی‌عهد خود گردانید؛ زیرا در آن زمان کسی را برتر و سزاوارتر از او به خلافت نیافت. بدین منظور با آن‌حضرت بیعت کرد.» 12
 
  ذهبی (وفات 748 ه‍.ق) می‌نویسد: «علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمد هاشمی علوی(ع)، از پدرش و جدش حدیث نقل می‌کند.13 وی پیشوایی بزرگوار و اهل دانش و دین و سروری و دارای جلالتی بزرگ و سزاوار خلافت بود.14 ایشان ولی‌عهد مأمون بود و یکی از دوازده پیشوای شیعیان است که معتقد به عصمت آنان هستند و پیروی از آنان را واجب می‌دانند.» 15
 
  ابن حجر عسقلانی (وفات 852 ه‍.ق) می‌نویسد: «علی‌بن موسی‌بن جعفر‌بن محمد‌بن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع) از هاشمیان و کنیه‌اش ابوالحسن بود که از پدرش حدیث نقل می‌کرد و فرزندش جواد(ع) و ابوعثمان مازنی نحوی، علی‌بن علی دِعبلی، ایوب‌بن منصور نیشابوری، ابوصلت هروی، مأمون، علی‌بن مهدی، داودبن سلیمان‌بن یوسف غازی قزوینی، عامربن سلیمان طلایی، ابوجعفر، محمدبن محمدبن تمار و تعداد دیگری، از آن‌حضرت روایت نقل کرده‌اند.» 16
 
  ابن صباغ (وفات 855 ه‍.ق) می‌نویسد: «برخی بزرگان از پیشوایان دانشمندان گویند. فضائل علی‌بن موسی(ع) از برترین مناقب است. فضیلت‌ها و امتیازهای پیاپی او مانند پیاپی بودن کتاب‌هاست! شرافت او تمام شرق و غرب جهان را فرا گرفت. بنابراین، برتری‌های آن‌حضرت والا و صفاتش برجسته و اخلاقش نیکو بود. او از خاندان بنی‌هاشم و بزرگوار و از تبار پیامبر(ص) است. هرگاه فضائلی را برشمارند، وی بیشترین آنها را دارد و هرگاه مناقب وی را برشماریم، وی در اوج آنها قرار دارد.» 17
 
  ابن طولون (وفات 953 ه‍.ق) می‌نویسد: «هشتمین امام شیعیان، ابوالحسن، علی‌بن موسی‌بن جعفربن محمدبن علی‌بن حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب(ع) است. مأمون تمام فرزندان بنی‌عباس و فرزندان علی‌بن ابی‌طالب(ع) را جمع کرد و در زمان خود، کسی را به ولایت‌عهدی برتر و سزاوارتر از ایشان ندید.»‌18
 
  ابن‌ حجر هیثمی (وفات 974 ه‍.ق) می‌نویسد: «موسی‌بن جعفر(ع) 37 پسر و دختر داشت. یکی از آنان «علی‌الرضا(ع)» است که بزرگوارتر و جلیل‌القدرتر از دیگر فرزندان وی بود. بدین جهت مأمون وی را احترام می‌کرد و دخترش را به ازدواج وی در آورد. وی را ولی‌عهد خود گردانید و گروه فراوانی را بر این کارش گواه و شاهد گرفت.»19
 
  تَغری بردی (وفات 874 ه‍.ق) می‌نویسد: «امام رضا(ع) سرور بنی‌هاشم و گران‌قدرترین آنان در زمان خود بوده است. مأمون او را بسیار گرامی می‌داشت و در برابرش بسیار کرنش می‌کرد.» 20
 
  شبراوی (وفات 1127 ه‍.ق) می‌نویسد: «علی‌بن موسی‌الرضا(ع) مردی بزرگوار، بخشنده، دارای مهابت و باوقار بود. گفته‌اند: علی‌بن موسی‌الرضا(ع) هزار بنده آزاد کرده است. او تمام شب را تا به صبح وضو می‌گرفت و نماز می‌گزارد.» 21
 
  قرمانی (وفات 1019 ه‍.ق) می‌نویسد: «فضائل و مناقب امام رضا(ع) والا و صفاتش بسیار ارزنده است. آن‌حضرت اندک می‌خوابید و بسیار روزه می‌گرفت.» 22
 
  سویدی (وفات 1236 ه‍.ق) می‌نویسد: «اخلاق امام رضا(ع) نیکو و صفاتش برازنده بود. کنیه‌اش ابوالحسن و القابش راضی، صابر و زاکی است. معجزاتش فراوان و فضائلش آشکار می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که در این بحث ما نمی‌گنجد.» 23
 
  قاضی بهجت افندی (وفات 1350 ه‍.ق) می‌نویسد: «بعد از امام موسی‌بن جعفر(ع) پسر بزرگش امام رضا(ع) امام بوده است. مرتبه و منزلت این پیشوای گران‌قدر، به‌اندازه‌ای است که تفصیل آن را این کتاب مختصر گنجایش ندارد.» 24
 
  این بیان‌ها گوشه‌ای است از آنچه تاریخ‌نگاران و دانشمندان اهل‌سنت درباره شخصیت امام رضا(ع) آورده‌اند و از ستایش و مدح آن بزرگوار لب فرو نبسته‌ و به علم و تقوای آن‌حضرت اذعان داشته‌اند؛ البته نباید انتظار داشت که آنان حق مطلب را درباره حضرت رضا(ع) ادا و تمام ابعاد شخصیتی امام را بیان کرده باشند؛ زیرا باورهای عقیدتی آنان و دل‌بستگی آنان به یکی از مذاهب چهارگانه، خواه ناخواه بر بینش‌های تاریخی و داوری‌های آنان نسبت به شخصیت‌های علمی و دینی اثر می‌گذارد.
 
  با وجود این، اندیشمندان اسلامی به جایگاه والای آن‌حضرت اعتراف کرده‌اند؛ چنان‌که برخی سخنان ایشان را با عنوان امام رضا(ع) در آینه اندیشه‌ها یاد‌آور شدیم.منبع: کتاب امام رضا(ع) از دیدگاه اهل‌سنت
محمدعلی چنارانی،‌ ناشر: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما
..............................................

 
  پینوشتها1.  خلیفة، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج2، ص508؛
2. تاریخ‌الامم والملوک، ج5، ص137؛
3. فرائدالسمطین، ج2، ص199، ح478؛
4. الانساب، ج3، ص74؛
5. رافعی، التدوین فی اخبار قزوین، ج3، ص425، به‌نقل از: احقاق‌الحق، ج12، ص381؛
6. تذکرة الخواص، ص315؛
7.  مطالب السؤول، ص295؛
8. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج15، ص273؛
9. همان، ج15، ص219؛
10. الکامل فی‌التاریخ، ج6، ص336؛
11. وفیات‌الاعیان، ج3، ص269؛
12. مرآةالجنان، ج1، ص11؛
13. میزان‌الاعتدال، ج13، ص158؛
14. سیر اعلام النبلاء، ج9، ص387؛
15. ذهبی، دول‌الاسلام، ص114؛
16. تهذیب‌التهذیب، ج7، ص338؛
17. الفصول‌المهمة، ص402؛
18. الائمه الاثنی عشر، ص97؛
19. صواعق‌المحرقه، ص204؛
20. ابن‌تغری بردی، النجوم‌الزاهرة، ج2، ص74؛
21. الاتحاف بحب‌الاشراف، ص155؛
22. اخبار‌الدول و آثار‌الاول، ص110؛
23. سویدی، سبائک الذهب، ص334؛
24. تشریح و محاکمه در تاریخ آل‌محمد(ص) ، ص157.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه