سرباز ماند و مکتبساز شد!
حجتالاسلام والمسلمین حسن بشارتی
سرزمین کهن ایران، شخصیتهای اسطورهای فراوانی به خود دیده است؛ شخصیتهای برجسته دینی، علمی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و... که هر کدام بهتناسب شرایط زمان خود، وظیفه خود را نسبت به مام میهن به سرانجام رسانده و در تاریخ ایران ماندگار شدهاند.
بیشک یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران، حاج قاسم سلیمانی است که نزد ملت ایران به جایگاه بیبدیلی دست یافت و نزد خدای این ملت نیز، از منزلت بلندی برخوردار گشت.
حاج قاسم، خود را سرباز دین و وطن نامید، بر سربازی خود باور داشت، بر آن کسوت باقی ماند ... که مرام خود را در دلها حک کرد و سردار دلها شد.
حاج قاسم، سلامت نفس داشت، خود را از قید و بند عنوان و مقام رهایی بخشید که توانست، علیرغم بیمیلی به نظامیگری، معنای سربازی را زیبا و جایگاه نظامیگری را ارتقا بخشد.
حاج قاسم، در بطن جامعه بود، فروتنانه زیست و از توده مردم فاصله نگرفت؛ [وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً] (المیزان، 15/239) که توانست، دل توده میلیونی انسانها را با خود بههمراه ببرد و عنوان اجتماعیترین چهره نظامی جهان را از آنِ خود کند.
حاج قاسم، در سیم خاردار نفسِ خویش، گیر نیفتاد که توانست، از سیم خاردار دشمن عبور کند و سپر امنیتی چندلایهای برای ایران اسلامی و کشورهای همسایه به ارمغان آورد؛ [وَ جاهِدُوا فِياللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ]
حاج قاسم، خود را از چسبندگی زخارف دنیوی بازداشت و با خدا معامله کرد؛ [فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم] که توانست، در منطقه پرآشوب غرب آسیا، برای ایران اسلامی، بازدارندگی نامتقارن فراهم سازد.
حاج قاسم، در میدان کاشت و در دیپلماسی درو کرد. ارتباط و تعامل آن دو را معنا بخشید و دوگانهسازی کاذب بین آن دو را به حاشیه راند.
حاج قاسم، خود را در حصارهای خودساخته گروهی و حزبی محصور نساخت، افق را دید، کلان فکر کرد، قله را نگاه کرد، از افراط و تفریط بهدور ماند، خسته نشد و ... که توانست، مکتبساز شود.
حاج قاسم، بیادعا زیست، خود را ندید، از خود نگفت، برای خود نخواست و... که همه به یاد اویند، از او میگویند، به او عشق میورزند؛ [وَ مَنْ يُوقَ شُحَ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون].
حاج قاسم، به وعدههای الهی ایمان داشت؛ [وَمَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَاللَّه]، در این مسیر استقامت ورزید و... که از ترس و تردید و نومیدی رها شد؛ [إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون].
حاج قاسم، خدا را فراموش نکرد که فراموش نشد و فراموش نخواهد شد؛ [وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا].
حاج قاسم، صادقانه گام برداشت، بر سر پیمان ثابتقدم ماند، شهیدانه انتظار کشید؛ [وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْديلاً] که توانست، در جرگه [مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ] قرار گیرد.
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی(ع) که میتواند که به سر برد وفا را
حاج قاسم، شهید بود، شهید شد، زنده و جاوید ماند؛ [وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِاللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون].
حاج قاسم، ...