هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

کمال نهایی انسان چیست؟

پرسش و پاسخ - شماره 726

کمال نهایی انسان چیست؟

نقش حوزه‌های فردی، اجتماعی و سیاسی در رسیدن به کمال نهایی چیست؟


  اشارهاز آنجا که در اسلام همهچیز در ارتباط با کمال نهایی انسان مورد توجه و ارزشگذاری قرار گرفته است (کمال رسیدن به خدا)، با ذکر مثالهایی چگونگی این ارزش را توضیح دهید؟1
بر اساس نگرش فوق جایگاه و نقش هر یک از حوزههای فردی، اجتماعی و سیاسی (مدیریت و اداره امور) در نیل انسان به کمال نهایی را توضیح دهید؟
کمال عبارت است از «فعلیت و هستى محض و نداشتن قوه و استعداد». کمال، داشتن هر چیزی است که براى شى‏ء ممکن و لایق باشد. به سخن دیگر، کمال، نقطه‏ پایان و مرحله‏ نهایى و عالى هر شى‏ء و یا صفت یا اوصافى است که فعلیت اخیر شى‏ء اقتضاى واجد شدن آنها را دارد و امور دیگر در حدّى که براى رسیدن به کمال حقیقى آن مفید باشد، «کمال مقدمى» و «مقدمةالکمال» خواهند بود.1در هرانسانی غریزه «حبّ کمال» وجود دارد و رنج‌ها و سختی‌ها را به آرزوی آینده روشن‌تری بر خود هموار می‌سازد.2
 انسان با پیمودن مراحل لازم هم در دنیا به کمالاتی می‌رسد و هم در آخرت؛ ولی فرقشان در این است که کمالات در دنیا جنبه مقدّمیو آلی (وسیله بودن) داشته و زمینه را برای رسیدن به کمال نهایی در آخرت که جنبه عالی دارد، فراهم می‌آورد.3
 درباره هدف آفرینش انسان در آیات قرآن، بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می‌نمایند؛ از جمله عبادت ،آزمایش و... قرآن می‌فرماید: «من جن و انس را نیافریدم؛ مگر اینکه مرا پرستش کنند».4 در جای دیگر می‌خوانیم: «اوست که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است»5؛ یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل؛ در آیه دیگری آمده است: «ولی مردم همواره مختلفند؛ مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین (پذیرش رحمت و در سایه آن تکامل)، آنها را آفرید».6
 همه این خطوط به یک نقطه منتهی می‌شود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسان‌هاست. از این جا معلوم می‌شود که هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت‌هاو ارزش‌های انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه به پیشگاه ذات احدیت ممکن خواهد بود.7 این کمال و سعادت که از آن به قرب الهی تعبیر می‌شود، عبارت است از اینکه، انسان‌ها به‌حسب کمالات واقعی وجودی که کسب می‌کنند، به کانون و مرکز هستی نزدیک شده و حجاب‌های ظلمانی از آنها دور گشته و به مقام فنا نائل شوند. به بیان دیگر، چون واجب‌الوجود از جمیع جهات کامل و ممکن‌الوجود از جمیع جهات ناقص است، هنگامی‌ که بنده‌ای در رفع نقائص خود سعی کند، از نظر معنوی به خدا نزدیک می‌شود.8 این کمال مقدمه است برای کمال نهایی (لقای الهی)؛ یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می‌رسد که آنجا، نزد خدا و جوار رحمت اوست.9 چنانچه قرآن در مورد سرنوشت نهایی متقین می‌فرماید: «به تحقیق پرهیزگاران در باغ‌ها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید. در جایگاهی راستین نزد خداوند سلطنت و عزت متنعم‌اند.»10 و یا در آیه دیگری می‌فرماید: «ای انسان! تو تلاش می‌کنی که با رنج و کوشش به سوی پروردگارت پیش روی و به ملاقات او نایل آیی».11
پس کمال انسان، در دنیا و آخرت رسیدن به مقام قرب الهی در دنیا به‌معنایی که گفته شد و در آخرت به‌معنای حضور در جوار رحمت قدس الهی (کمال نهایی) است. راه رسیدن به این مراتب از کمال در دنیا و آخرت، عبودیت و بندگی خدای متعال است که اظهار بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر فرمان‌های الهی است و هر عملی که به‌قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام می‌گیرد، باید تنها برای خدا باشد.12
 
 انقش فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در رسیدن به کمال نهایی 
در اسلام علاوه بر احکام و دستورات فردی، احکام و دستوراتی؛ مانند نیکی کردن به دیگران، جهاد، نماز جماعت، و... وجود دارد که تنها در اجتماع تحقق پیدا می‌کند. برای اینکه انسان به کمال و سعادت برسد، باید هر دو دسته از احکام را انجام دهد و در تحقق کمال واقعی انسانی هیچ‌کدام بدون دیگری کافی نیست.
 افراد یک اجتماع اگر وظیفه‌شناس باشند، حقوق یکدیگر را رعایت کنند، نسبت به همدیگر مهربان و خیرخواه باشند، در کارهای خیر تعاون داشته باشند، در حل مشکلات یکدیگر بشتابند و در یک کلام، سعادت و آسایش خود را در سعادت و آسایش جامعه بدانند، زندگی سالم و سعادت‌مندانه‌ای خواهند داشت و روابط جامعه مستحکم خواهد شد که نقش مهمی در رسیدن به کمال و قرب الهی دارد؛ براین اساس، اگر به همه دستورات شرع مقدس به انگیزه الهی عمل شود، همگی عبادت شمرده می‌شوند و موجبات قرب الهی و کمال و سعادت انسان را فراهم می‌نمایند.13
در روایات پاداش زیادی در مورد برآوردن نیاز مؤمنان وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: «گام برداشتن مسلمان در راه حاجت مسلمان، بهتر از هفتاد طواف در خانه خداست».14
 امام علی(ع) فرمود: «هیچ مسلمانی نیاز مسلمان دیگر را برنمی‌آورد؛ مگر اینکه خداوند به او ندا می‌دهد که پاداش تو بر عهده من است و من به کمتر از بهشت برای تو راضی نخواهم شد».15
 امام صادق(ع) می‌فرماید: «عبادتی برتر از ادای حقوق مؤمن وجود ندارد».16 آیا چنین عبادتی اگر به انگیزه تقرب الهی انجام گیرد، موجب رسیدن به کمال نهایی نمی‌شود؟
 مسئولیت‌های اجتماعی و سیاسی پیامبران و رهبران الهی در برپایی قسط و عدل در همین راستا ارزیابی می‌شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «همانا ما، رسولانمان را با نشانه‌های روشن فرستادیم و کتاب و میزان را (نیز) با آنان فرو فرستادیم تا مردم، قسط(عدالت) را، برپای دارند».17
 همه انبیا و امامان(ع) تشکیل حکومت اسلامی را کلید موفقیت جامعه می‌دانستند و تمام سعی و کوشش خود را در راه برپایی عدالت در یک حکومت اسلامی‌انجام می‌دادند تا به هدف غایی حکومت که تعالی یافتن و نورانی شدن انسان است، دست پیدا کنند.18 و خداوند متعال هم آنها را به عدالت امر کرد: «خدا فرمان به عدل و احسان می‌دهد...».19
 خلاصه اینکه از دیدگاه اسلام هدف از خلقت انسان‌ها رسیدن به کمال و سعادت در دنیا و آخرت بوده و آن عبارت از رسیدن به قرب و لقای الهی است و این میسر نیست؛ مگر با اطاعت از دستورات الهی در همه زمینه‌ها -فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی- و این اطاعت اگر به انگیزه الهی و با نیت قربةالی‌الله به‌طور واقعی و از عمق جان باشد، عبادت بوده و نقش اصلی را در کمال انسانی دارد.
منبع: ؟؟؟؟

   پی نوشتها
1. اقتباس از پاسخ 216 (سایت: 1215)، جواب تفصیلی؛
2.  مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، ج2، ص42، تحقیق و نگارش: اسکندری، محمدحسین، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قد)، چاپ ارمغان بصیرقم، چاپ اول، 1384؛ موسوی لاری، سیدمجتبی، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص21، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1386؛
3. اخلاق اسلامی، ص 28؛
4. ذاریات، 56؛
5.  ملک، 2؛
6. هود، 118 و 119؛
7 . نمایه شماره 224 (سایت: 1767)، جواب تفصیلی؛
8. شهید مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، ص103تا 108، با تلخیص، انتشارات صدرا، چاپ بیست و سوم، 1381؛ جوادی آملی، عبدالله، علی(ع) مظهر اسمای حسنای الهی، ص 13 تا 16، با تلخیص، مرکز نشر اسراء، چاپخانه اسوه، چاپ اول، 1380و شمیم ولایت، ص 422و 423، چاپ اول، اسراء، 1382؛ شجاعی، محمد، انسان و خلافت الهی، ص 25 تا 38، با تلخیص، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی خدمات رسا، تهران، 1362؛ شبر، سیدعبدالله، اخلاق، مترجم: جباران، محمدرضا، ص45، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ دوازدهم، 1386؛
9. اخلاق اسلامی، ص 30 و 31؛
10. قمر، 54- 55؛
11. انشقاق، 6؛
12. امینی، ابراهیم، آشنایی با اسلام، ص 71 و 72، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1386؛
13. فیض کاشانی، محمدمحسن، المحجة‌البیضاء، ج 5، ص 89، چاپخانه صدوق، تهران؛ شیخ عبد علی‌بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص392، چاپخانه علمیه، قم؛
14. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، ص 311، دارالکتب الاسلامیة، تهران؛
15. بحارالانوار، ج 74، ص312؛
16. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج2، ص170؛
17. حدید، 25؛
18. جوادی آملی، عبدالله، نسبت دین و دنیا، ص 25 و 26، با تلخیص، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، 1381؛
19. نحل، 90.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه