![حضرت آیتالله حائری از ابتدا تبعیت از ولیفقیه را واجب شرعی میدانستند](/content/newspaper/Version721/0/Page1/newspaperimgl_721_1.jpg?width=1500&crop=64,727,361,176)
حضرت آیتالله حائری از ابتدا تبعیت از ولیفقیه را واجب شرعی میدانستند
گفتوگو با آیتالله اراکی
حضرت آیتالله حائری از دوران پیش از پیروزی انقلاب، با انقلاب بودند. تبعیت از حضرت امام(قد) را واجب شرعی میدانستند و در دوران تصدی مقام معظم رهبری، همیشه به وجوب تبعیت از ایشان سفارش میکردند.
پس از انتشار بیانیه کنارهگیری حضرت آیتالله سیدکاظم حائری از مرجعیت، بسیاری از حوزویان، به تحلیل و تحسین این اقدام پرداختند.
این بیانیه که علاوه بر کنارهگیری ایشان از مرجعیت، به نکات مهم دیگری از جمله لزوم تبعیت از مقام معظم رهبری، اسقاط وکالتهای دریافت وجوه شرعی، اهمیت وحدت مردم عراق و هشدار به جریان صدر اشاره دارد، بازتاب گستردهای در خبرگزاریها و شبکههای اجتماعی داشت.
در این راستا خبرگزاری حوزه، با آیتالله محسن اراکی استاد درس خارج حوزه علمیه قم، که در فضای قم و نجف، تحصیل و تدریس داشته و مدت ۲۰سال شاگرد حضرت آیتالله حائری بوده به گفتوگو پرداخته که مشروح آن در ادامه تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید. چند روز اخیر بیانیهای از حضرت آیتالله حاج سیدکاظم حائری منتشر شد مبنی بر کنارهگیری از مسئولیت مرجعیت. این بیانیه بهنظر حضرتعالی بر اساس چه مبنایی و چه پشتوانهای منتشر شده؟ و اینکه آیا در تاریخ فقهای شیعه مسبوق به سابقه هم بوده که از مسئولیت مرجعیت کنارهگیری شود؟
ابتدا به این نکته اشاره کنم که بیانیه مرجع بزرگوار آیتاللهالعظمی حاج سیدکاظم حائری، یک حادثه بزرگ تاریخی است. حادثهای در تراز جنبش تنباکو؛ بلکه شاید هم بهلحاظ جهاتی از آن هم پراهمیتتر باشد. نهتنها بهلحاظ اعلان کنارهگیری از مرجعیت، که این یک بعد این بیانیه بسیار پراهمیت است؛ بلکه بهلحاظهای دیگر، مخصوصاً بهلحاظ تأثیری که در خاموش کردن آتش فتنه در عراق داشت که این آتش، آتشی بود که اگر تداوم پیدا میکرد، نهتنها عراق و عراقیان را میسوزاند که همه منطقه را به آتش میکشید و ایشان با این بیانیه این آتش را خاموش کردند.
اما اینکه فرمودید سابقه داشته یا نه؟ گاهی سابقه داشته؛ منتها معمولاً چنین بوده است که مراجع ما بحمدالله تا آخرین لحظات عمرشان سلامتی در حد توانایی فتوا و توانایی پاسخگویی به مسائل و نیازهای شرعی مردم را داشتهاند. خودم خدمت حضرت آیتاللهالعظمی اراکی(قد) در 105 سالگی ایشان بهمناسبت کنگره شیخ انصاری(ره) رسیدم. یک مطالب بسیار گستردهای در رابطه با تفکرات شیخ انصاری، تأثیر شیخ انصاری و تفکر فقهی ایشان در تحول فقه جعفری و ابعاد تفکر فقه ایشان گفتند. من چنین چیزی را از منبع دیگری نشنیده بودم. آیتاللهالعظمی صافی(قد) را که حدود صد و سه سال عمر کردند، تا همین اواخر بهصورت کاملاً مسلط درس میگفتند. مرحوم آیتالله سیدعبدالهادی شیرازی(رض) که از علمای بزرگ و از مراجع بسیار قدرتمندی بود و بعد از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی(قد)، مرجعیت عامه جهان تشیع به ایشان گرایش پیدا کرد. ایشان در ده سال آخر عمرشان نابینا بودند. در عین نابینایی تسلط کافی بر مبانی علمی و بر آیات و روایات وارده از معصومین(ع) و تاریخ اسلام داشتند. درس ایشان بعد از دوران نابینایی از لحاظ عمق علمی، گستره مباحث، تفریعات فقهی، هیچ کمبودی از دوران بینایی نداشت. عده بسیاری از مجتهدین بزرگوار، تلامذه دوران نابینایی مرحوم آیتاللهالعظمی شیرازی بودند. به هر حال عرض من این است که چنین اتفاقی، کم رخ میدهد.
یک وقتی من از استادمان حضرت آیتاللهالعظمی وحید خراسانی سؤال کردم، روایت «الصلاة معراجالمؤمن» را ما هر جا گشتیم، در کتب فقهی پیدا نکردیم. شما جایی سراغ دارید که این روایت نقل شده باشد؟ ایشان فرمودند: همین سؤال را من از استادمان مرحوم آیتالله سیدعبدالهادی شیرازی(ره) کردم. ایشان بیدرنگ فرمودند: این روایت در جایی یافت نمیشود؛ مگر در یک جا! در جلد چندم بحارالانوار در فلان صفحه در وسط صفحه؛ آنهم جلدهای بزرگ چاپ سنگی منظورشان بود. این عبارت آمده: «و روی أنالصلاة معراجالمؤمن» و جای دیگر پیدا نمیشود؛ یعنی بزرگان ما اینقدر بر مسائل تسلط داشتند. کسی که در حوزههای علمی و فقهی به ما مرحله مرجعیت میرسد، انصافاً از شرایطی برخودار است که این شرایط معمولاً او را آنچنان مسلط بر مبانی و بر پاسخگویی مسائل قرار میدهد که یک شخصیت کمنظیری از او میسازد.
حضرت آیتاللهالعظمی حائری چند سالی است که در بستر بیماری است. شاید حدود پنج سال باشد که ایشان بیمار هستند. در طول این مدت در عین اینکه بیمار بودند، پاسخگوی مسائل بودند. اخیراً بیماری ایشان شدت یافت. یکبار من خدمت ایشان رسیدم که هنوز بیماریشان شدت نیافته بود. همانوقت ایشان گفتند که من دارم، تأمل میکنم که آیا ادامه بدهم به مسئله فتوا یا ادامه ندهم تا اینکه به این نتیجه رسیدند که الآن در شرایطی نیستند که بتوانند، آمادگی پاسخگویی به سؤالات و استفتائات مردم و مدیریت کار مرجعیت را داشته باشند؛ چون مرجعیت فقط پاسخگویی به استفتائات نیست. احتیاج به این دارد که مرجع، شبکه وکلای خودش را مدیریت کند و بر کار آنها اشراف داشته باشد. همچنین دفتر و تشکیلات مرجعیت، همه اینها احتیاج به مدیریت دارد که خدای نکرده خللی در کار به وجود نیاید. ایشان این اواخر احساس کردند که شاید این توانایی برای ایشان در آن حد مطلوب نباشد؛ لذا تصمیم گرفتند که این مسئله را اعلام کنند و این نشاندهنده تقوا، پرهیزگاری، زهد و میزان پایبندی به رضای خدا در این شخصیت بزرگ است.
ما سالها خدمت ایشان تلمذ کردهایم. بیش از بیستسال از خرمن علم و دانش ایشان استفاده کرده و خوشهها چیدهایم. نهتنها از دانش ایشان بهره بردیم که از آن تقوا، تواضع، دنیاگریزی و زهدی که ایشان دارند، واقعاً درسها آموختیم.
□ با توجه به اینکه حضرتعالی، هم با حوزه قم آشنا هستید و هم حوزه نجف و هم با مرحوم آیتالله سید محمدباقر صدر، استاد آیتالله حائری، یک بازگشتی به گذشته داشته باشیم که مرجعیت حضرت آیتالله حائری چگونه شکل گرفت؟
حضرت آیتاللهالعظمی حائری در همان زمان آیتاللهالعظمی صدر(ره) بهعنوان برترین شاگرد مدرسه ایشان شناخته میشده و ایشان نهتنها بر مبانی مرحوم آیتاللهالعظمی صدر؛ بلکه بر مبانی همه صاحبنظران، تسلط بسیار فوقالعادهای دارد. همانطور که ما از خود ایشان شنیدهایم، ایشان وقتی درس مرحوم آیتاللهالعظمی صدر حاضر شدند، قبل از آن در درس بسیاری از مراجع و اساتید بزرگ نجف حاضر شده بودند. سالهای سال در درس آیتاللهالعظمی سیدمحمود شاهرودی(ره) که از فقهای بسیار برجسته حوزه نجف بود، حاضر شده بودند. بعضی از مجتهدین معروف حوزهها، مرحوم آیتاللهالعظمی شاهرودی را بر همه مراجع زمان خودشان ترجیح میدادند. استاد بزرگوار ما مرحوم آیتاللهالعظمی میرزا کاظم تبریزی(ره)یک وقتی میفرمود: من از چهار سال درسی که در فقه آیتاللهالعظمی شاهرودی شرکت کردم، بهرههای بسیار بردم.
□ آیتالله سیدکاظم حائری، بعد از اینکه درس آیتالله آیتاللهالعظمی شاهرودی رفته بود، تازه آمده بودند درس آیتالله صدر؟
بله! یعنی ایشان دیگر خودش را از درس آیتاللهالعظمی شاهرودی(ره) مستغنی میدید؛ بهطوریکه آیتاللهالعظمی شاهرودی همه مسائل را به ایشان ارجاع میداد و بعد درس آیتالله صدر(ره) آمدند. من بهخوبی بهیاد دارم که حتی هر کسی که تقریری از مرحوم آیتاللهالعظمی شاهرودی مینوشت، ایشان اینکه بخواهد، این تقریر را خوب نگاه کند که آیا مطابق با درس و نظرات ایشان هست یا نیست، وقتش را نداشتند. یک مقدار هم، کهولت سن مانع میشد. ایشان به آیتاللهالعظمی حائری ارجاع میدادند. بعضی از تقریراتی را هم که به آیتاللهالعظمی حائری ارجاع دادند، ایشان نپسندید. میگفت: آن چنان که باید باشد، مطابق با مبانی حضرت آیتاللهالعظمی شاهرودی(ره) نیست. منظور این است که قبل از اینکه ایشان در درس آیتالله سیدمحمدباقر صدر حضور پیدا کنند، خودشان فارغالتحصیل درس یک مجتهد سترگ و استوانهای از استوانههای بزرگ فقهی؛ یعنی مرحوم آیتاللهالعظمی شاهرودی بودند. بعد از اینکه ایشان در درس آیتالله صدر(ره) آمدند میگفتند: احساس میکنم که نیاز دارم که در درس ایشان حضور پیدا کنم. قریب شانزده هفده سال، در درس آیتالله سیدمحمدباقر صدر حاضر شد.
□ مرجعیت حضرت آیتالله حائری چگونه شکل گرفت؟
وقتی که مرحوم آیتاللهالعظمی صدر(ره) به شهادت رسید، از همان دوره بهتدریج مسئله تقلید از آیتاللهالعظمی حائری مطرح شد. منتها تقلیدشان در محدوده خاصی بود. بعد از آنکه اوضاع عراق بعد از شهادت مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد صدر(ره)، پدر آقای سیدمقتدی صدر متشنج شد، ایشان وصیت کرد که بعد از من به آیتاللهالعظمی حائری رجوع کنید. مرجع بعد از من ایشان هست و ایشان از سایر مراجع به نظر من در مسائل فقه و اصول توانمندتر است. اصلاً همه عصاره افکار مرحوم آقای صدر در اختیار ایشان هست و لذا همه مقلدین خودشان و فرزند خودشان را به آیتاللهالعظمی حائری ارجاع دادند. لذا بعد از شهادت مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد صدر، مرجعیت ایشان بسیار گسترده و عمومی شد. بسیاری از مردم عراق که از آیتالله سیدمحمد صدر تقلید میکردند، به آیتالله سیدکاظم حائری ارجاع داده شدند؛ البته بسیاری هم کسانی بودند که از قبل، حضرت آیتاللهالعظمی حائری را بهعنوان مرجع تقلید پذیرفته بودند. این تاریخ شکلگیری مرجعیت عامه ایشان است. کراراً هم از ایشان درخواست شد که بعد از سقوط صدام به عراق مراجعه کند. آمادگی هم داشتند؛ منتها به ایشان توصیه شد که این کار را نکنند؛ چون وضع آنجا از لحاظ امنیتی خوب نبود و قطعاً ایشان هدف قرار میگرفت و همانطوری که ما آیتالله سیدمحمدباقر حکیم را از دست دادیم و با مظلومیت شدیدی به شهادت رسیدند، به یک ضایعه دیگری دچار میشدیم. با توجه به این مرجعیتی که برای آیتاللهالعظمی حائری اتفاق افتاده بود، نیاز بود که ایشان باشند و این نیاز را ما همین روزها بیشتر از هر روز دیگر احساس کردیم.
□ یکی از بندهای بیانیه حضرت آیتالله حائری این هست که ایشان بهنحوی همه وکالتهایی را که از قبل برای دریافت وجوهات شرعی داده بودند، پس گرفتند. این امر در شیعه بهنحو دیگری سابقه داشته که وقتی مرجع معظم تقلیدی به رحمت خدا میرود، مثلاً مهرش شکسته میشود. تحلیل و تبیین این مسئله هم مهم است.
بله! شبیه این مسائل تکرار شده است. آیتاللهالعظمی شیخحسین حلی در درسشان گفتند که ملاعلی کنی این فقیه قوی و استخواندار و مورد اتفاق از لحاظ مقام بالای علمی، مرجعیت را نمیپذیرند. بسیار به ایشان اصرار شد. ایشان گفت که من هنوز به این باور نرسیدهام که فتاوای من، فتاوای قابل استناد برای مردم باشد. هنوز به اجتهاد خودم در حد مرجعیت یقین پیدا نکردهام؛ با اینکه استاد بزرگ حوزههای علمیه و همه شاگردان ایشان از اکابر حوزههای علمیه بودند. پنجاه نفر از مجتهدینی که خود مرحوم ملاعلی کنی اجتهاد آنها را تصدیق میکرد، شهادت دادند که شما (ملاعلی کنی) مجتهد هستید و بر شما واجب است که فتوا بدهید. تا اینکه ایشان قانع شد که فتوا بدهد. میخواهم بگویم این مقام ورع در فتوا دادن، یک مقام خاصی برای مراجع ماست.
من یکی دو سال پیش، خدمت آیتاللهالعظمی حائری رسیدم. مسئله افتاء را مطرح کردند و گفتند: من دارم فکر میکنم که آیا میتوانم این کار را ادامه بدهم یا نمیتوانم؟! ایشان بهشدت گریست. دست من را گرفته بود و مدتی گریه میکرد که این مسئولیت سنگین را خداوند روی دوش من گذاشته. نمیدانم تا کی میتوانم ادامه بدهم؟! اصلاً میتوانم ادامه بدهم یا نه؟! منظور این است که یک حالت اینچنین در مراجع و بزرگان ما وجود داشته است.
مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم یک مرجع تمامعیار، جهانی و بینالمللی بود و تقریباً در زمان خودشان شاید مرجع اول به حساب میآمدند. مرحوم آیتالله سیدیوسف حکیم فرزند بزرگ ایشان هم، از مجتهدین مسلم حوزه نجف بهشمار میآمدند و در ورع و تقوا و عدالت متفقٌعلیه بود تا جایی که بعضی از کسانی که با خود آقای سیدمحسن حکیم مسئله داشتند، پشت سر فرزند ایشان نماز میخواندند؛ اما پشت سر مرحوم آیتالله سیدمحسن نماز نمیخواندند! ایشان اینقدر محل اتفاق بود. بعد از ارتحال مرحوم آیتاللهالعظمی حکیم بزرگ، عشایر عراق، مردم، بسیاری از علما، همه به سمت اعلام مرجعیت مرحوم آیتاللهالعظمی سیدیوسف حکیم حرکت کردند. عشایر، نجف را پر کرده بودند، من آن روز نجف بودم. همه فریاد میزدند: «قلدناک سیدیوسف»؛ یعنی ما از تو تقلید میکنیم. مرحوم آقای سیدیوسف حکیم، برادرشان آقاسید محمدرضا حکیم را موظف کردند، در صحن حضرت امام علی(ع)، مردم را جمع و اعلام کردند که آقای سیدیوسف متصدی مرجعیت نیست. با وجود مراجع بزرگ آن زمان؛ یعنی آیتاللهالعظمی شاهرودی، آیتاللهالعظمی خویی و حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی(ره) در حوزه نجف دیگر نیازی به تصدی مرجعیت از سوی من وجود ندارد.
منظور این است که چنین رویهای در بین علمای ما شایع بوده است و این نشاندهنده عدالت و ورعی است که همچنان در حوزههای علمیه و در شکل بسیار بالایی در مقام مرجعیت و مقام عالی مدیریت حوزههای بزرگ ما ادامه دارد و این، از نفس پاک ائمه هدی(ع) و دعای حضرت ولیعصر(عج) و نظارت آن حضرت بر حوزههاست. من یقین دارم، که نهتنها حضرت ولیعصر(عج) نظارت دارند و مطلع هستند، بلکه تسدید میکنند؛ یعنی مراجع را به سمت آن راهی که درست است، هدایت میکنند. حضرت امام خمینی(رض) که این کار بزرگ را در جهان بشر شکل دادند، از آنجا سرچشمه میگرفت که با تأییدات مقام ولایت عظمای حضرت ولیعصر(ع) این کار انجام گرفت.
همچنین میرزا محمدتقی شیرازی(ره) که رهبری قیام مردم عراق علیه استعمار انگلیس را بر عهده گرفت و آزادی عراق از دست استعمار، مرهون فتوای ایشان است. اگر آن عنایت و اگر آن دم عیسوی امام معصوم(ع) نباشد، این موضعگیریها در تاریخ مرجعیت ما به این شکل در طول تاریخ تداوم پیدا نمیکند.
□ یکی دیگر از نکاتی که در بیانیه آیتالله حائری هست، اینکه ایشان در عین حال که از مقام مرجعیت کنارهگیری کردند، شخص دیگری را هم معرفی کردند، برای اینکه از او تبعیت و اطاعت بشود. ارتباطی بین حضرت آقا و حضرت آیتالله حائری در گذشته بوده یا نه؟
برای تبیین این مسئله باید یک پله جلوتر از آقای حائری رفت و آن پله، خود مرحوم آیتاللهالعظمی صدر است. آیتالله صدر خودشان را موظف میدانستند که از مقام ولایت امام خمینی(قد) تبعیت کنند. یک جریانی است که خود شخص بنده در آن جریان هستم. این اواخر که وضع عراق شدت پیدا کرد و مرحوم آیتاللهالعظمی صدر(ره) قیامشان را آغاز کردند، یکی از شاگردانشان را بهنام مرحوم آیتالله سیدمحمدباقر مهری که مدتی هم نماینده حضرت امام در کویت بودند، ایشان را به قم فرستادند. بنده و آیتالله مهری و مرحوم شیخ مرتضی شریعتی، رفتیم خدمت حضرت امام(قد) برای رساندن این پیام از طرف شهید صدر(ره) که الآن شرایط در عراق به جایی رسیده که احتمال شهادت من وجود دارد. من خود را موظف میبینم که به دستور شما عمل کنم. آیا شما با این کار من موافق هستید از نظر شرعی یا نه؟ و من این راه را ادامه بدهم یا رها کنم؟ ما این مطلب را خدمت حضرت امام(قد) عرض کردیم، ایشان فرمودند: بگویید ادامه بدهند، ادامه بدهند، ادامه بدهند. بعد این پیام خدمت آقای صدر رسید.
مرحوم آیتاللهالعظمی صدر که استاد آیتاللهالعظمی حائری بودند، چنین مبنایی داشتند. همچنین حضرت آیتاللهالعظمی حائری از همان اوائل، از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب بودند. تبعیت از حضرت امام را واجب شرعی میدانستند. در دوران تصدی مقام معظم رهبری، از اول خودشان ملتزم به اطاعت از فرمان ولیفقیه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای میدانستند و همیشه دستور میدادند، به وجوب تبعیت از ایشان. نفوذی هم اگر در عراق داشتند، همه پیروان خودشان را به پایبندی و التزام به فرمان حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای ملتزم میدانستند. این اصلاً چیز تازهای نیست. اینکه در بیانیه ایشان آمده، ادامه همین رویهای است که ایشان بر آن معتقد است و در این رابطه، کتاب نوشته. ایشان از کسانی است که وقتی کتاب نوشته، پای آنچه که نوشته، مانده است. حالا بعضیها ممکن است، کتاب بنویسند اما پایبند نباشند به آنچه نوشتهاند و گفتهاند؛ ولی ایشان واقعاً به تماممعنا به دستورات مقام معظم رهبری پایبند است و برای ایشان مقام ولایت بر خود و بر مؤمنین قائل است.
□ هر از چندگاهی در حوزه برخی رفتارها و کارهایی انجام میشود که میشود؛ از آنها تمایل به حضور در عرصه مرجعیت را برداشت کرد. در این فضا حضرت آیتالله حائری مسئولیت مرجعیت را کنار گذاشتند و بر دوش مرجع دیگری قرار دادند. اینها چطور قابل جمع است؟
برای کسانی که دنبال تکلیف شرعی هستند، قابل جمع است و اصلاً تنافی ندارد؛ یعنی وقتی کسی دنبال تکلیف شرعی است تا احراز نکند که تکلیف شرعی اقتضاء کرده است که یک چنین مسئولیتی را بپذیرد، قطعاً متصدی نخواهد شد؛ چون تصدی مقام افتاء، بسیار کار خطرناکی است. شاید پنجاه سال پیش، تازه وارد درس خارج شده بودم که بعضی از طلاب از من خواستند، از پدرت بخواه که برای ما درس خارج بگوید؛ چون مرحوم ابوی عنایت خاصی به من داشت، اینها تصور میکردند که من اگر از پدرم بخواهم بهلحاظ این عنایت خاص حتماً ایشان اجابت میکند. گفتند خود ما به ایشان گفتیم نپذیرفت. من دل به دریا زدم و رفتم خدمتشان و گفتم: آقا! شما چرا درس خارج شروع نمیکنید؟ هم من میخواهم استفاده کنم، هم عده زیادی از طلاب فاضل که همه از علما هستند و بعضیهایشان الآن نزدیک به مرجعیت هستند. من وقتی خدمت ایشان عرض کردم، ایشان گفتند: «نه، من لازم نمیدانم. درسهای خارج زیادی در حوزه علمیه وجود دارد». حالا درس خارج که چند مرحله پایینتر از مرجعیت هم است. با اصرار عرض کردم که شما تدریس دارید، چرا درس خارج نمیگویید؟ گفتند که درس سطوح دادن نقل نظر بزرگانی است که این کتابها را نوشتند. در درس خارج من باید نظر خودم را به طلبه القاء و استدلال کنم. ممکن است این طلبه از من بپذیرد. طلبهای که در درس استاد حاضر شد، نظر استاد در او اثر میکند. میترسم در یکی از این استدلالها اشتباه کنم و نظری برخلاف آنچه که حکم خداست، بدهم. مادامی که اساتید هستند، نمیتوانم. مگر احساس تکلیف شرعی خاص کنم که خدای متعال ما را معذور میدارد، اگر خطایی از ما سر زد.
این مبنا، مبنای بزرگان بوده و هست. در مسئله مرجعیت هم همینطور است. بزرگان ما در مسئله مرجعیت تا احساس تکلیف خاص نسبت به خودشان نکنند، متصدی نمیشوند؛ البته حالا بعضیها در آن مقام والای پایبندی به این مسائل نیستند. حالا اگر بگوییم، توجیه میکنند که وظیفه شرعی خودشان است. به هر حال مبنا وظیفه شرعی است. بعضیها زود به این باور میرسند که وظیفه شرعیشان هست که بیایند وارد میدان بشوند. بعضیها اهل احتیاط نیستند، به این زودیها به این باور نمیرسند که واقعاً این تکلیف شرعی من هست که متصدی مرجعیت بشوم یا نه.
□ آیا از بیانیه حضرت آیتالله حائری میشود، این طور برداشت کرد که مقلدین از نظر مسائل شرعی و احکام شرعی هم، از مقام معظم رهبری تقلید کنند؟
آنچه در بیانیه ایشان آمده، مسئله تبعیت از ولایت مقام معظم رهبری و ولایت امر ایشان است. اگر کسی این ولایت امر ایشان را مستلزم و ملازم به مسئله تبعیت در فتوا هم بداند، بله میشود؛ ولی آنچه صریحاً در بیانیه ایشان آمده، تبعیت از فرمایشات و فرمان مقام معظم رهبری در مسائل ولایت است که از ایشان تبعیت کنند. هیچکسی در جهان امروز شایسته تبعیت نیست. اگر ایشان فرمان بدهند، فرمان ایشان بر همگان جاری است.
□ برداشتهای اخلاقی هم میشود از بیانیه حضرت آیتالله حائری داشت. جدای از بحث وظیفه شرعی یک تحلیل اخلاقی هم از این بیانیه داشته باشید.
من بهجد معتقدم که اینگونه موضعگیریها از مراجع تقلید ما از جای دیگر سرچشمه میگیرد. مثل اینکه حضرت امام خمینی(رض) مسئله جنگ را آنطوری مدیریت میکنند.
یک وقتی آیتالله سیدمحمد خامنهای اخوی مقام معظم رهبری، به دعوت کنفرانسی لندن آمدند. من آنجا بودم. ملاقاتی با رئیس کلیساهای لندن برای ایشان هماهنگ کردیم. رئیس اساقفه کلیسا از ایشان سؤال عجیبی کرد. گفت رازی در مرجعیت دینی شیعه وجود دارد که من از این راز سؤال میکنم. چگونه است که یک مرجع دینی وقتی فتوا میدهد، میلیونها آدم سر از پا نشناخته خودشان را مطیع آن میدانند؟ بعد مثال زد که امام [خمینی](قد) دو جمله حرف میزدند بعد صد هزار جوان روانه جبهه میشدند که جان خودشان را بدهند که از فتوا و نظر امام تبعیت کنند. راز این چیست؟ ما چنین چیزی نداریم که مثلاً یک اسقف، یا یک رهبر فتوایی بدهد و مردم جانشان را بدهند. آیتالله سیدمحمد خامنهای پاسخ دادند که ورع و تقوایی در مراجع تقلید ما وجود دارد و مردم چون ورع و تقوای آنها را میشناسند، در مردم نفوذ دارند.
میخواهم عرض کنم که این مسئله، مسئلهای است که دنیا در برابر آن مبهوت است. مشکل عراق مشکل بسیار بغرنجی بود. همه اتفاق نظر به انسداد و بنبست سیاسی داشتند. خب این انسداد را چه کسی، با چه امری، با چه دستوری، با چه فرمانی باز کرد؟ این بیانیه حضرت آیتاللهالعظمی حائری چنان اثری داشت. اینها نفوذ ایجاد میکنند و این نفوذ الهی است. آن آقای سیدمقتدی صدر رسماً اعلام کرد: من به دستور مرجع کنارهگیری میکنم؛ چون در بیانیه آیتاللهالعظمی حائری آمده بود: کسی میتواند رهبری سیاسی را برعهده بگیرد که در مقام اجتهاد و فقیه باشد و کسی که فقیه نیست و کسی که از نظر سیر و سلوک، ورع و تقوا پیرو بیت صدر نیست، نمیتواند. صدری بودن با صرف انتساب جسمانی و بدنی نیست. آقایان صدر؛ هم صدر اول، هم صدر دوم(ره) جانشان را فدا کردند که مردم در آسایش و آرامش باشند و در زیر سایه عدل اسلامی زندگی کنند. کسی که منتسب به این بیت است، باید همین راه را ادامه دهد. این حرف اثر کرد. شخصی مثل آقای سیدمقتدی صدر را که کسی در او به این سادگیها نمیتوانست اثر کند، انصافاً مردانگی به خرج داد، رشادت به خرج داد و رسماً اعلام کرد که من به دستور مرجع، از کار سیاسی کنارهگیری میکنم و دستور داد که همه کسانی که مدعی هستند که پیرو جریان صدر هستند، اگر واقعاً پیرو هستند، باید همهجا را تخلیه کنند، دست به هیچ اقدامی نزنند و نباید حتی تظاهرات مسالمتآمیز داشته باشند.
ببینید این عبارت آیتاللهالعظمی حائری از یک جایی باید برخاسته باشد که این نفوذ را داشته باشد. این آتش را چگونه توانست خاموش کند؟ هیچ کسی نمیتوانست، این آتش را خاموش کند؛ مگر این بیانیه که این هم، معلوم است که یک پشتوانه الهی پشت سرش هست؛ لذا به نظر من، بحث، بحث جریان عادی و مادی نیست و نباید این را بهصورت مادی تحلیل کرد. رسانههای خارجی مخصوصاً رسانههایی که وابسته به آمریکا و غرب هستند، یک تحلیلهای واقعاً بیپایه و مزخرف بهتماممعنا از این جریان ارائه میدهند. این اتفاق هیچ تحلیلی ندارد؛ جز اینکه یک مرجع تقلید باتقوای پرهیزگار، پایبند به اصول دینی، مطلبی را گفته و این مطلب در دل یک انسانی، مثل آقای سیدمقتدی صدر که از یک خانواده برجسته دارای آن همه سوابق درخشان برخاسته، اثر کرده و این انسان، خودش را پایبند به فرمان مرجعیت میدانست، کنار رفته. این هم باز از عنایات حضرت ولیعصر(عج) است.
دو فتوا در عراق در طول این چند سال از سوی مرجعیت داده شد. یکی فتوای آیتاللهالعظمی سیستانی است [فتوای جهاد کفایی] که این چنین دلها را به سمت جبههها روانه کرد و بعد از یک جمله سه میلیون از این جوانهای عراقی به جبهه رفتند و داعش را سرکوب کرده و برای همیشه از بین بردند. این بیانیه هم از همان تراز است؛ یعنی این بیانیهها، بیانیههایی است که از یک پشتوانه الهی و ولایی برخودار است؛ لذا در دلها نفوذ و اثر میکند.
□ خیلی متشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. مباحث خوبی مطرح شد.
من خواهش میکنم شما رسانههای حوزوی که به این حادثه خوب بپردازید. این حادثه بزرگی است در تاریخ اسلام و در تاریخ معاصر؛ هیچ کسی نتوانست، این آتش را در عراق فرو بنشاند؛ جز یک مرجع تقلید با یک بیانیه. این نشاندهنده کارآمدی ولایت فقیه است. ایران که بحمدالله زیر پرچم ولایت فقیه، این جنبش جهانی بزرگ را راه انداخته و این حرکت مقاومت اسلامی، دولت اسلامی و انقلاب اسلامی و این حکومتی که چهلوسه سال است، توانسته این مملکت را به اوج قدرت برساند؛ بهطوری که شانه به شانه قدرتهای بزرگ اول دنیا بزند. حالا آن جایی هم که ولایت فقیه به این معنا رایج نیست و حاکم نیست، باز همین مسئله است که اثر میکند و مشکلات آنجا را حل میکند. این مسئله مهمی است. این را باید رسانههای ما خوب تبیین کنند.
-
مهمترین توفیق دولت احیای امید و اعتماد مردم بود
-
دست دلالها را از بازار کوتاه کنید
-
عدالت و معنویت پرچم جمهوری اسلامی
-
صدای علم این است که عمل کنید
-
عالم جدا از مردم نمیتواند تأثیرگذار باشد
-
لازم است مؤمنان از آیتاللهالعظمی خامنهای اطاعت کنند
-
انتقاد آیتالله عیسی قاسم از احداث محله یهودینشین در منامه
-
حضرت آیتالله حائری از ابتدا تبعیت از ولیفقیه را واجب شرعی میدانستند
-
غرب با شیوههای جذاب بهدنبال منحرف کردن نسل جوان است
-
مواضع حکیمانه و متواضعانه آیتالله حائری در تاریخ حوزه ثبت شد
-
دشمن ناچار به مذاکره با ایران شده است
-
اهل قلم و صاحبان اندیشه مهمترین سرمایههای جامعه هستند
-
در حوزههای علمیه نیازمند اجتهاد تمدنساز و جامعهپرداز هستیم
- بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد / مردم با شرکت در انتخابات مسیر شهدا را ادامه دهند
- پیام های تسلیت مراجع اعظام و علمای در پی شهادت آیت الله رئیسی و همراهانشان در صانحه سقوط بالگرد
- پیام آیت الله العظمی مظاهری به هجدهمین دوره همایش «حکمت مطهّر»
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی
-
مهمترین توفیق دولت احیای امید و اعتماد مردم بود
-
دست دلالها را از بازار کوتاه کنید
-
عدالت و معنویت پرچم جمهوری اسلامی
-
صدای علم این است که عمل کنید
-
عالم جدا از مردم نمیتواند تأثیرگذار باشد
-
لازم است مؤمنان از آیتاللهالعظمی خامنهای اطاعت کنند
-
انتقاد آیتالله عیسی قاسم از احداث محله یهودینشین در منامه
-
حضرت آیتالله حائری از ابتدا تبعیت از ولیفقیه را واجب شرعی میدانستند
-
غرب با شیوههای جذاب بهدنبال منحرف کردن نسل جوان است
-
مواضع حکیمانه و متواضعانه آیتالله حائری در تاریخ حوزه ثبت شد
-
دشمن ناچار به مذاکره با ایران شده است
-
اهل قلم و صاحبان اندیشه مهمترین سرمایههای جامعه هستند
-
در حوزههای علمیه نیازمند اجتهاد تمدنساز و جامعهپرداز هستیم
- بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد / مردم با شرکت در انتخابات مسیر شهدا را ادامه دهند
- پیام های تسلیت مراجع اعظام و علمای در پی شهادت آیت الله رئیسی و همراهانشان در صانحه سقوط بالگرد
- پیام آیت الله العظمی مظاهری به هجدهمین دوره همایش «حکمت مطهّر»
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی