یادداشت
فاطمیه
استاد جواد محدثی
سلام بر فاطمه
سلام بر تو و بر جان خداییات!
سلام بر تو و زخمهای پیکر و دردهای دلت!
سلام بر صدف عصمتت که پروراننده یازده گوهر ناب است!
سلام بر پدرت که فخر کائنات است!
سلام بر فرزندانت که سیبهای خوشبوی فردوس بریناند!
سلام بر شوهرت که وصّی خاتم انبیاست!
سلام بر آن دل آسمانیات که زمینیان را به سوز ابدی و داغ جاوید مبتلا کرد!
سلام بر تو ای صدّیقه شهیده! ای خورای انسی! ای دختر برگزیدهترین انسان! ای سرور زنان جهان از آغاز تا پایان!
سلام بر تو ای زجرکشیده مظلوم!
سلام بر تو ای شهید دفاع از ولایت!
تو در کجای مدینه آرمیدهای ای آرامش مدینه؟!
تو را کدام قسمت از خاک «یثرب» در بر گرفته است، ای برکت زمین؟!
در سوگ وفاتت در کجا باید گریست؟ ای مدینهات بیتالأحزان همیشگی تاریخ؟!
شبنم اشک را پای کدام نخل باید ریخت؟!
مزار پنهانت کجاست؟ ای به خاک آرمیده افلاکی؟!
آیا نامعلومی قبرت، بسیاری از رازهای پنهان را معلوم نمیسازد؟!
آیا رفتن زودهنگامت، بسیاری از رفتهها را به یادها نمیآورد؟!
سلام بر تو که پاره تن پیغمبری!
درود بر تو.
ای گنجینه عفاف! ای آیینه شرف! ای زهرا!
منظومه غم
ایام «فاطمیه» که میرسد، دلهای عاشق و بیقرار، «سرود غم» میخوانند و منظومه اندوه میسرایند. وقتی یک بوستان خزانزده شود، وقتی یک گل، پرپر گردد و بلبلی به هجران گل مبتلا شود، چه میماند جز فصل نالیدن و موسم گریستن؟
«فاطمیه»، همان فصل و موسم است.
امروز اگر آسمان دل ما ابری است و اگر هوای چشمان ما بارانی است، بهیاد «رنج فاطمه» و «غربت علی» و «مظلومیت اهلبیت(ع)» است. ایام فاطمیه، مجموعه از جگرهای سوزان و چشمهای گریان عزاداران سیهپوش و عاشقان دردآشناست. خدا را شاکریم که نعمت محبت اهلبیت(ع) و گوهر غم زهرا و عشق فاطمه(س) را ارزانی ما کرده و نسل فاطمیِ ما نمکگیر سفره عترت پاک(ع) است.
هرچند ایام فاطمیه، داغ ما تازه میشود؛ اما جانمان جرعهنوشِ زمزم ولا میگردد و قلب ما، کانون محمد آلالله(ص) میشود و قطرات اشک ما، از ما شفاعت میکند تا نزد این خاندان کرامت یابیم.
یا زهرا!