هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

 نهضت حسینی مکتبی برای مبارزه عدالت‌طلبانه در راستای احقاق حقوق انسان‌ها

نهضت حسینی مکتبی برای مبارزه عدالت‌طلبانه در راستای احقاق حقوق انسان‌ها این مرجع تقلید تصریح کردند: نهضت حسینی مربوط به عصر و زمان خویش نیست؛ بلکه یک مکتبی است برای بشر که در مقابل نظامهای فاسد و مستبد که هر نوع آزادی را از انسانها سلب میکنند، دست روی دست نگذارند و به مبارزه عدالتطلبانه در راستای احقاق حقوق انسانها برخیزند. به گزارش خبرگزاری حوزه از رشت، پیام حضرت آیتالله سبحانی به بیستمین اجلاس بینالمللی پیرغلامان حسینی بدین شرح است: بسمالله الرحمن الرحیم «إن الحسین مصباح الهدی وسفینة النجاة» «حسینبنعلی(ع) چراغ هدایت و رستگاری و کشتی نجات از غرق در مهلکههاست». گردش روزگار و پی در پی آمدن شب و روز، حوادث و رویدادهای جامعه را به دست فراموشی میسپارد؛ گاهی رویدادی در وسعت یک کشور رخ میدهد؛ اما چیزی نمیگذرد که از آن اثری جز در لابهلای کتابها باقی نمیماند. اما در این میان برخی رویدادها هر چه زمان بگذرد، تازهتر و عمیقتر جلوه میکند؛ تو گویی این حادثه امروز رخ داده است. وجه این چیست؟ آنچه میتوان گفت، این است که بخش دوم، نوعی ارتباط با خدا و فطرت انسانی دارد و چون خدا برای بشر فراموششدنی نیست و انسان هم با فطرت همراه است، هر رخدادی که با این دو محور پیوند داشته باشد، هرگز از قلوب و اذهان فراموش نمیشود؛ از این قبیل است، نهضت انبیاء بالأخص پیامبران اولوالعزم(ع). مراسم عاشورا بدون شک هیجانانگیزترین حرکتی است که در طول سال در محیط ما برگزار میگردد. مراسمی است پرشور، پراحساس همگانی، تکاندهنده و در عین حال فراموشنشدنی که با گذشت قرون و اعصار هرگز از شکوه آن کاسته نمیشود؛ بلکه همچون امواجی که هرچه از مرکز پیدایش خود دورتر میگردد، پردامنهدارتر و وسیعتر میشود، همچنین نهضت حسینی هر سال، از سال پیش گستردهتر میگردد؛ ولی با این تفاوت که امواج دریا با توسعه خود ضعیف-تر میگردند؛ ولی موج عاشورا، هم وسیعتر و هم نیرومندتر میشود. این هم از عجایب تاریخ کربلاست! با اینهمه، برخی درست نمیدانند، انگیزه اصلی از این قیام خونین چه بود؟ حسین(ع) به دنبال کدام هدف قدم بر-میداشت؟ چرا نام سالار شهیدان(ع) در تاریخ برای او جاوید ماند؟ و چرا تاریخ زندگی او این قدر احساسانگیز و تکاندهنده است؟ تاریخ با صراحت میگوید: «هنگامی که پیامبر اسلام(ص) برای نشر آیین توحید و شکستن بتها، برای درهم کوبیدن امتیازات غلط و ناروا و برای احیای فضایل انسانی قیام نمود، بهموازات آن، یک حزب نیرومند با نقشههای وسیع شیطانی در برابر او تشکیل گردید. اعضای اصلی این حزب را رباخواران مکه، ثروتمندان ستمگر، صاحبان زر و زور، استثمارکنندگان طبقات ضعیف تشکیل میدادند و در رأس آنان، مردی بهنام «ابوسفیانبن حرببن امیه» بود. آنها با پیروی از اصل «الغایات تبرر الوسائط» (هدف، وسیله را توجیه میکند) از هر وسیلهای برای پیشبرد مقاصد شوم خود استفاده مینمودند؛ با دروغ، تهمت و شکنجه افراد و افروختن آتش جنگها، برای خاموش کردن نور خدا میکوشیدند؛ بههمین دلیل بخشی از تاریخ اسلام را میتوان در مبارزه پیامبر(ص) و یارانش (حزبالله) با این حزب شیطانی خلاصه کرد. در نهایت اسلام ریشهدار و پرمایه، پس از مدتی، اساس این حزب را درهم کوبید و هسته مرکزی آن را بهکلی از هم متلاشی ساخت. سرجنبانان این حزب شکستخورده که پس از فتح مکه و سقوط آخرین پایگاه آنان به دست ارتش نیرومند اسلام، چون تاب کمترین مقاومتی در خود نمیدیدند، تغییر قیافه داده و ابوسفیان و یارانش بهحسب ظاهر اسلام آوردند و از مصونیتی که اسلام به افراد باایمان میداد، استفاده نموده و یک «حزب زیرزمینی» تشکیل دادند و نقشههای تخریبی خود را بهطور سری تعقیب نمودند؛ اما نفوذ و قدرت اسلام و هوشیاری و تدبیر فوقالعاده پیامبر(ص) مجال هرگونه فعالیت ثمربخش را از آنان سلب کرده بود. پیامبر اسلام(ص) چشم از جهان بربست، نسل جدیدی بهخاطر سوء سیاست و انحراف دستگاه خلافت، محیط مساعدی برای نمو بقایای ریشه این شجره خبیثه فراهم گردید. نقشههای ارتجاعی بنیامیه برای بازگشت مسلمانان به عصر جاهلیت، بهتدریج به مرحله اجرا درآمد که یکی از قدمهای مؤثر آن، تثبیت خلافت موروثی بود. لازم نیست، برای درک اهمیت این خطر، اعمال وحشیانه و انتقامجویانه «یزید» در قتلعام مردم «مدینه» و ویران ساختن خانه کعبه توسط این عنصر آلوده در سال ٦٣ هجری را شاهد این جنبش ارتجاعی قرار دهیم؛ بلکه همان جمله کوتاه و پرمعنی ابوسفیان گواه این مطلب است. او یک مرتبه در حضور جمعی از بنیامیه تمام پردهها را بالا زد و گفت: «تلقفوها یا بنیامیة تلقف الکرة فوالذی یحلف به أبوسفیان ما من جنة ولا نار؛ شما ای بنیامیه! سرعت کنید و گوی خلافت و ریاست را از میدان بربایید! سوگند میخورم نه بهشتی در کار است و نه دوزخی»!! آیا حسین(ع) فرزند اسلام و فرزند پیامبر اکرم(ص) و تربیتیافته دامان وحی، وظیفهای جز این داشت که برای حفظ موجودیت این آیین پاک، برای کوبیدن این جنبش ارتجاعی و برای احیای اصول حق و عدالت - که میرفت با گسترش سلطه بنیامیه بهکلی برچیده شود - قیام کند و آخرین ریشههای این «شجره خبیثه» را قطع نماید؟! امام حسین(ع) این رسالت بزرگ را با فداکاری بینظیر خود و بهقیمت خون پاک خود و فرزندان و یارانش انجام داد. درست است که در آن روز مردم ظاهربین، شهادت آنحضرت را، پیروزی دیگری برای یزید و بنیامیه میدیدند؛ ولی حوادث بعدی ثابت کرد که مسلمانان با الهام گرفتن از قیام امام حسین(ع)، دست به قیامهای پی در پی زدند و پس از مدت کوتاهی، آخرین بقایای این شجره خبیثه را درهم کوبیده و برای همیشه نابود. بنابراین چرا ما حسین(ع) را دوست نداشته باشیم؟! و از دل و جان به او عشق نورزیم؟ زیرا او ما و آیین مقدس ما را با خون پاک خود نجات داد. او راه و رسم فداکاری، آزادگی، شهادت و افتخار، جانبازی و فضیلت تسلیم نشدن در برابر کجرویها و ستمگریها، مردانگی و شهامت را به بشریت آموخت. او بهحق، رهبر آزادگان و سرسلسله شهدای راه خداست و همین موضوع است که به تاریخ زندگی او رنگ ابدیت بخشیده و دلهای آزادگان و مجاهدان و مردم باایمان و حقطلب را به سوی خود مجذوب ساخته است. اگر شخصیت امام حسین(ع) جاودانی و جهانی است، به این دلیل است که ستیز حق و باطل و پیکار عدالت با بیدادگری، مخصوص قوم و ملت و زمان و مکان معینی نیست. پیشوای جهان اسلام پیغمبر گرامی(ص) ما سالها پیش از شهادت فرزندش امام حسین(ع) این حقیقت را پیشبینی کرده و فرمود: شهادت امام حسین(ع) آنچنان شعلهای از عواطف و احساسات را در دلهای مردم باایمان برمیافروزد که هرگز سرد و خاموش نمیگردد نیز، اشاره به همین واقعیت است. نهضت حسینی مربوط به عصر و زمان خویش نیست؛ بلکه یک مکتبی است برای بشر که در مقابل نظامهای فاسد و مستبد که هر نوع آزادی را از انسانها سلب میکنند، دست روی دست نگذارند و به مبارزه عدالتطلبانه در راستای احقاق حقوق انسانها برخیزند و خدا با آنهاست؛ چنان که میفرماید: [إن تنصروالله ینصرکم] ولذا حسینبن علی(ع) میفرماید: «انی لم أخرج بطراً» تا اینکه میفرماید: «انی خرجت للاصلاح فی أمة جدی» من هرگز برای خوشگذرانی دست به این نهضت نزدهام؛ بلکه نظرم اصلاح و قطع ریشههای گندیده حکومت جائر و سامان دادن به نظام اسلامی است. سرور آزادگان با شهادت خود در روز عاشورا، حیات جاودانه پیدا کرد و لذا امروز هم، حسین(ع) هست؛ زیرا مکتب او زنده است. نهتنها حسین(ع) زنده است؛ بلکه کلیه یاران او که در عاشورای حسینی شربت شهادت نوشیدند، زنده هستند؛ از اینجا میتوان گفت همه انقلابیون جهان که برای خدا و رفع ظلم از زندگی مستضعفان برخاستهاند، در پیشگاه خدا زنده هستند؛ چنانکه میفرماید: [ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتًا بل أحیاء عند ربهم یرزقون]؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. در اینجا کلام خود را با سه بیت به پایان میرسانم: پایان زندگانی هرکس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است آغاز شد حیات حسینی به مرگ او این قصه، رمز آب حیات است و کوثر است سربازی حسین و سرافرازی حسین امروز زینت سر هر تاج و افسر است قم - حوزه علمیه جعفر سبحانی گفتنی است، بیستمین اجلاس بینالمللی پیرغلامان حسینی با حضور حجتالاسلام والمسلمین فلاحتی نماینده ولیفقیه در گیلان، ۵۰۰ مداح و پیرغلام از ۸کشور، 11 و 12مهر در زیباکنار استان گیلان برگزار شد. در این اجلاس 300 تن از بانوان مداح نیز حضور داشتند که نخستین اجلاس بانوان مداح را در حرم جناب فاطمه اخری در رشت برگزار کردند.

 نهضت حسینی مکتبی برای مبارزه عدالت‌طلبانه در راستای احقاق حقوق انسان‌ها

این مرجع تقلید تصریح کردند: نهضت حسینی مربوط به عصر و زمان خویش نیست؛ بلکه یک مکتبی است برای بشر که در مقابل نظام‌های فاسد و مستبد که هر نوع آزادی را از انسان‌ها سلب می‌کنند، دست روی دست نگذارند و به مبارزه عدالت‌طلبانه در راستای احقاق حقوق انسان‌ها برخیزند.

به گزارش خبرگزاری حوزه از رشت، پیام حضرت آیت‌الله‌ سبحانی به بیستمین اجلاس بین‌المللی پیرغلامان حسینی بدین شرح است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
«إن الحسین مصباح الهدی و‌سفینة النجاة»
«حسین‌بن‌علی(ع) چراغ هدایت و رستگاری و کشتی نجات از غرق در مهلکه‌هاست».
گردش روزگار و پی در پی آمدن شب و روز، حوادث و رویدادهای جامعه را به دست فراموشی می‌سپارد؛ گاهی رویدادی در وسعت یک کشور رخ می‌دهد؛ اما چیزی نمی‌گذرد که از آن اثری جز در لابه‌لای کتاب‌ها باقی نمی‌ماند.
اما در این میان برخی رویدادها هر چه زمان بگذرد، تازه‌تر و عمیق‌تر جلوه می‌کند؛ تو گویی این حادثه امروز رخ داده است. وجه این چیست؟ آنچه می‌توان گفت، این است که بخش دوم، نوعی ارتباط با خدا و فطرت انسانی دارد و چون خدا برای بشر فراموش‌شدنی نیست و انسان هم با فطرت همراه است، هر رخدادی که با این دو محور پیوند داشته باشد، هرگز از قلوب و اذهان فراموش نمی‌شود؛ از این قبیل است، نهضت انبیاء بالأخص پیامبران اولوالعزم(ع).
مراسم عاشورا بدون شک هیجان‌انگیزترین حرکتی است که در طول سال در محیط ما برگزار می‌گردد. مراسمی است پرشور، پر‌احساس همگانی، تکان‌دهنده و در عین حال فراموش‌نشدنی که با گذشت قرون و اعصار هرگز از شکوه آن کاسته نمی‌شود؛ بلکه همچون امواجی که هرچه از مرکز پیدایش خود دورتر می‌گردد، پردامنه‌دارتر و وسیع‌تر می‌شود، همچنین نهضت حسینی هر سال، از سال پیش گسترده‌تر می‌گردد؛ ولی با این تفاوت که امواج دریا با توسعه خود ضعیف-تر می‌گردند؛ ولی موج عاشورا، هم وسیع‌تر و هم نیرومند‌تر می‌شود. این هم از عجایب تاریخ کربلاست!
با این‌همه، برخی درست نمی‌دانند، انگیزه اصلی از این قیام خونین چه بود؟ حسین(ع) به دنبال کدام هدف قدم بر-می‌داشت؟ چرا نام سالار شهیدان(ع) در تاریخ برای او جاوید ماند؟ و چرا تاریخ زندگی او این قدر احساس‌انگیز و تکان‌دهنده است؟
تاریخ با صراحت می‌گوید: «هنگامی که پیامبر اسلام(ص) برای نشر آیین توحید و شکستن بت‌ها، برای درهم کوبیدن امتیازات غلط و ناروا و برای احیای فضایل انسانی قیام نمود، به‌موازات آن، یک حزب نیرومند با نقشه‌های وسیع شیطانی در برابر او تشکیل گردید. اعضای اصلی این حزب را رباخواران مکه، ثروتمندان ستمگر، صاحبان زر و زور، استثمار‌کنندگان طبقات ضعیف تشکیل می‌دادند و در رأس آنان، مردی به‌نام «ابوسفیان‌بن حرب‌بن امیه» بود.
آنها با پیروی از اصل «الغایات تبرر الوسائط» (هدف، وسیله را توجیه می‌کند) از هر وسیله‌ای برای پیشبرد مقاصد شوم خود استفاده می‌نمودند؛ با دروغ، تهمت و شکنجه افراد و افروختن آتش جنگ‌ها، برای خاموش کردن نور خدا می‌کوشیدند؛ به‌همین دلیل بخشی از تاریخ اسلام را می‌توان در مبارزه پیامبر(ص) و یارانش (حزب‌الله) با این حزب شیطانی خلاصه کرد.
در نهایت اسلام ریشه‌دار و پرمایه، پس از مدتی، اساس این حزب را درهم کوبید و هسته مرکزی آن را به‌کلی از هم متلاشی ساخت.
سرجنبانان این حزب شکست‌خورده که پس از فتح مکه و سقوط آخرین پایگاه آنان به دست ارتش نیرومند اسلام، چون تاب کمترین مقاومتی در خود نمی‌دیدند، تغییر قیافه داده و ابوسفیان و یارانش به‌حسب ظاهر اسلام آوردند و از مصونیتی که اسلام به افراد با‌ایمان می‌داد، استفاده نموده و یک «حزب زیرزمینی» تشکیل دادند و نقشه‌های تخریبی خود را به‌طور سری تعقیب نمودند؛ اما نفوذ و قدرت اسلام و هوشیاری و تدبیر فوق‌العاده پیامبر(ص) مجال هر‌گونه فعالیت ثمر‌بخش را از آنان سلب کرده بود.
پیامبر اسلام(ص) چشم از جهان بربست، نسل جدیدی به‌خاطر سوء سیاست و انحراف دستگاه خلافت، محیط مساعدی برای نمو بقایای ریشه این شجره خبیثه فراهم گردید. نقشه‌های ارتجاعی بنی‌امیه برای بازگشت مسلمانان به عصر جاهلیت، به‌تدریج به مرحله اجرا درآمد که یکی از قدم‌های مؤثر آن، تثبیت خلافت موروثی بود.
لازم نیست، برای درک اهمیت این خطر، اعمال وحشیانه و انتقام‌جویانه «یزید» در قتل‌عام مردم «مدینه» و ویران ساختن خانه کعبه توسط این عنصر آلوده در سال ٦٣ هجری را شاهد این جنبش ارتجاعی قرار دهیم؛ بلکه همان جمله کوتاه و پر‌معنی ابوسفیان گواه این مطلب است.
او یک مرتبه در حضور جمعی از بنی‌امیه تمام پرده‌ها را بالا زد و گفت: «تلقفوها یا بنی‌امیة تلقف الکرة فوالذی یحلف به أبوسفیان ما من جنة ولا نار؛ شما ‌ای بنی‌امیه! سرعت کنید و گوی خلافت و ریاست را از میدان بربایید! سوگند می‌خورم نه بهشتی در کار است و نه دوزخی»!!
آیا حسین‌(ع) فرزند اسلام و فرزند پیامبر اکرم‌(ص) و تربیت‌یافته دامان وحی، وظیفه‌ای جز این داشت که برای حفظ موجودیت این آیین پاک، برای کوبیدن این جنبش ارتجاعی و برای احیای اصول حق و عدالت - که می‌رفت با گسترش سلطه بنی‌امیه به‌کلی برچیده شود - قیام کند و آخرین ریشه‌های این «شجره خبیثه» را قطع نماید؟!
امام حسین‌(ع) این رسالت بزرگ را با فداکاری بی‌نظیر خود و به‌قیمت خون پاک خود و فرزندان و یارانش انجام داد. درست است که در آن روز مردم ظاهر‌بین، شهادت آن‌حضرت را، پیروزی دیگری برای یزید و بنی‌امیه می‌دیدند؛ ولی حوادث بعدی ثابت کرد که مسلمانان با الهام گرفتن از قیام امام حسین‌(ع)، دست به قیام‌های پی در پی زدند و پس از مدت کوتاهی، آخرین بقایای این شجره خبیثه را درهم کوبیده و برای همیشه نابود.
بنابراین چرا ما حسین‌(ع) را دوست نداشته باشیم؟! و از دل و جان به او عشق نورزیم؟ زیرا او ما و آیین مقدس ما را با خون پاک خود نجات داد. او راه و رسم فداکاری، آزادگی، شهادت و افتخار، جانبازی و فضیلت تسلیم نشدن در برابر کجروی‌ها و ستمگری‌ها، مردانگی و شهامت را به بشریت آموخت.
او به‌حق، رهبر آزادگان و سر‌سلسله شهدای راه خداست و همین موضوع است که به تاریخ زندگی او رنگ ابدیت بخشیده و دل‌های آزادگان و مجاهدان و مردم با‌ایمان و حق‌طلب را به سوی خود مجذوب ساخته است.
اگر شخصیت امام حسین‌(ع) جاودانی و جهانی است، به این دلیل است که ستیز حق و باطل و پیکار عدالت با بیدادگری، مخصوص قوم و ملت و زمان و مکان معینی نیست.
پیشوای جهان اسلام پیغمبر گرامی‌(ص) ما سال‌ها پیش از شهادت فرزندش امام حسین(ع) این حقیقت را پیش‌بینی کرده و فرمود: شهادت امام حسین‌(ع) آن‌چنان شعله‌ای از عواطف و احساسات را در دل‌های مردم با‌ایمان بر‌می‌افروزد که هرگز سرد و خاموش نمی‌گردد نیز، اشاره به همین واقعیت است.
نهضت حسینی مربوط به عصر و زمان خویش نیست؛ بلکه یک مکتبی است برای بشر که در مقابل نظام‌های فاسد و مستبد که هر نوع آزادی را از انسان‌ها سلب می‌کنند، دست روی دست نگذارند و به مبارزه عدالت‌طلبانه در راستای احقاق حقوق انسان‌ها برخیزند و خدا با آنهاست؛ چنان که می‌فرماید: [إن تنصروالله ینصرکم] و‌لذا حسین‌بن علی(ع) می‌فرماید: «انی لم أخرج بطراً» تا اینکه می‌فرماید: «انی خرجت للاصلاح فی أمة جدی» من هرگز برای خوش‌گذرانی دست به این نهضت نزده‌ام؛ بلکه نظرم اصلاح و قطع ریشه‌های گندیده حکومت جائر و سامان دادن به نظام اسلامی است. سرور آزادگان با شهادت خود در روز عاشورا، حیات جاودانه پیدا کرد و لذا امروز هم، حسین‌(ع) هست؛ زیرا مکتب او زنده است.
نه‌تنها حسین‌(ع) زنده است؛ بلکه کلیه یاران او که در عاشورای حسینی شربت شهادت نوشیدند، زنده هستند؛ از این‌جا می‌توان گفت همه انقلابیون جهان که برای خدا و رفع ظلم از زندگی مستضعفان برخاسته‌اند، در پیشگاه خدا زنده هستند؛ چنان‌که می‌فرماید:
[ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتًا بل أحیاء عند ربهم یرزقون]؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
در اینجا کلام خود را با سه بیت به پایان می‌رسانم:
پایان زندگانی هرکس به مرگ اوست
جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است
آغاز شد حیات حسینی به مرگ او
این قصه، رمز آب حیات است و کوثر است
 سربازی حسین و سرافرازی حسین
امروز زینت سر هر تاج و افسر است
قم - حوزه علمیه جعفر سبحانی
گفتنی است، بیستمین اجلاس بین‌المللی پیرغلامان حسینی با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین فلاحتی نماینده ولی‌فقیه در گیلان، ۵۰۰ مداح و پیرغلام از ۸کشور،  11 و 12مهر در زیباکنار استان گیلان برگزار شد. در این اجلاس 300 تن از بانوان مداح نیز حضور داشتند که نخستین اجلاس بانوان مداح را در حرم جناب فاطمه اخری در رشت برگزار کردند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه