هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

سیری در زندگی ادیب نیشابوری اول

سیری در زندگی ادیب نیشابوری اول

اشاره عالم فرزانه و مدرس بزرگ حوزه علمیه خراسان در نیمه نخست قرن چهاردهم هجری قمری ملا عبدالجواد نیشابوری معروف به ادیب نیشابوری و ادیب اول، سرشناس‌ترین مدرس علوم ادب و فنون بلاغت در روزگار خویش در مشهد مقدس و خراسان بزرگ بوده است. ذی‌قعده 1444 هجری، مصادف با یکصدمین سالگرد ارتحال این مدرس بزرگ و ادیب ارجمند است که بدین مناسبت سیری در احوال، افکار، آثار و خدمات وی خواهیم داشت.

بهقلم: محمدتقی ادهمنژاد و محمدعلی نجفی

  خراسان همواره شخصیت‌های بزرگی را به جهان تشیع عرضه داشته است؛ به‌ویژه در طی قرون اخیر از جهت ادبیات عرب خراسان شهرت بسیاری داشته است و ادیبان سرشناس و بزرگی از این خطه برخاسته‌اند و خراسان قبله آمال جویندگان ادب و دانش بوده‌است؛ به‌ویژه در فن ادب خراسان شهرتی به‌سزا داشته و نیشابور که زادگاه ادیب نیشابوری می‌باشد، از این حیث نقشی محسوس در مکتب ادبی خراسان دارد.
نیشابور تقریباً در ۱۱۰ کیلومتری مشهد مقدس قرار دارد و ملا عبدالجواد در سال 1281 هجری قمری در بیژن‌گرد (بجنگرد) نیشابور متولد شد. نیشابور را شهر فیروزه می‌گویند؛ ولی از نگاه مذهبی و دینی که به آن بنگریم، خواهیم دید که ارزش این شهر، اولاً به داستان عبور حضرت علی‌بن‌ موسی‌الرضا(ع) از این شهر و بیان حدیث سلسلةالذهب در این شهر و ثانیاً وجود علمای ولایی فراوان در نیشابور می‌باشد؛ از این‌رو نیشابور شهر ولایت و شهر توحید ولایی و شهر سلسلةالذهب و شهر عالمان بزرگ شیعی نام خواهد گرفت و گنجینه‌ای ابدی برای ایران، عالم تشیع و جهان اسلام است. چنانکه سبزوار که در کنار نیشابور قرار دارد نیز، این‌چنین است و رهبر معظم انقلاب اخیراً در بیاناتی فرموده‌اند: «نیشابور و سبزوار دو گنجینه‌اند؛ گنجینه‌ تاریخ اسلام و تمدّن اسلامی ما و تمدّن ایرانیِ ما. دو گنجینه‌اند که باید حفظ بشوند، بایستی معرّفی بشوند... هم نیشابور، هم سبزوار، دو راویِ صادق و عینیِ تمدّن اسلامی ما هستند؛ راویِ تمدّن‌اند، راویِ فرهنگ‌اند... پُر از ستاره‌های درخشان.»

  ثمرات اخلاقی دانش تراجم
محدث فرزانه، حاج شیخ عباس قمی که چندین کتاب در فن تراجم‌الرجال و دانش زندگینامه‌نویسی دارد، در ابتدای کتاب «فوائد‌الرضویه»، از اهمیت و فوائد دانش تراجم سخن رانده و مطالعه احوال علما را مایه اشتیاق افزون‌تر به کسب دانش و طی مقامات کمال می‌داند.
آیت‌الله بهاءالدینی نیز، مطالعه احوال علما را موجب تقویت همت و عزم و اراده انسان می‌دانست. آیت‌الله‌العظمی بهجت فومنی می‌فرمودند که مطالعه و خواندن زندگی علما مانند کتاب اخلاق در تهذیب نفس انسان، مؤثر است. از این‌رو پرداختن به احوال علمای بزرگوار مذهب منیر تشیع و شخصیتی چون ادیب اول، این دانشمند پرافتخار نیشابوری، هم دارای فوائد خاص خود است و هم از حیث هویتی و تمدنی قابل اعتناست. چنانکه مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «یکی از وظایف بزرگ ما این است که شناسنامه‌های شهر خودمان را به جوان‌های‌مان بشناسانیم... جوان نیشابوری... باید بداند که وارث چه حقایقی، چه زیبایی‌هایی، چه شکوه و عظمتی از لحاظ معنوی، از لحاظ علمی، از لحاظ تاریخی است؛ این را جوان‌های ما باید بدانند تا احساس هویّت کنند، احساس شخصیّت کنند.»

  تحصیلات و تخصصها
ملاحسین پدر عبدالجواد بود. وی مردی مذهبی و متدین و مأنوس به آیات قرآن کریم بود که به شغل شریف کشاورزی اشتغال داشت و چون پسرش عبدالجواد چهارساله بود، به بیماری آبله دچار شد و هر دو چشم او صدمه شدید دید و چشم راست وی به‌کلی کور شد و پس از مداوا و معالجه بسیار، چشم چپش اندکی بینایی یافت، به آن اندازه که می‌توانست، جلوی پای خود را ببیند و به گفته خودش، فقط «ربع یک چشم» داشت.
پدرش از بیم آنکه مبادا آسیب بیشتری به چشم تنها فرزند دلبندش وارد بیاید، او را به مکتب نفرستاد؛ اما ادیب بر اساس فطرت دانش‌دوست خویش و حافظه شگفتی که داشت، تمایل به ورود به حوزه پیدا کرد و مقدمات را در نیشابور طی نمود و در 16 سالگی به سال 1297 هجری قمری عازم مشهد مقدس شد تا در حوزه‌های درس پررونق مدارس علمیه آن شهر شرکت کند. او در مدرسه خیرات‌خان و سپس در مدرسه فاضل‌خان و بعد از چندی در مدرسه نواب سکنی گزید و حجره‌ای را برای خود اختیار کرد و در حوزه‌های درس این مدارس دینی و علمی شرکت کرد. وی در آن مدارس و در نزد اساتیدش، علوم مقدماتی متداول آن زمان (شرح قطر، سیوطی، جامی) و مقداری صرف و نحو آموخت و از بس استعدادش عالی و قوی بود، پس از  چندی از حضور در درس اساتید صرف و نحو صرف نظر کرد و به قوه خودش، درصدد تحصیل مغنی و مطوّل و نهج‌البلاغه و مقامات بدیعی و حریری و حاشیه منطق و شمسیه برآمد و در همان زمان در سطوح پایین‌تر شروع به تدریس کرد و با وجود آنکه از بینایی تقریباً بهره‌ای نداشت، همّت خود را مصروف تحصیل و تکمیل علوم عربیه و فنون ادبیه گرداند. از فقه و اصول و مقداری نیز از حکمت و کلام و برخی علوم دیگر، بهره‌ای وافی یافت؛ ولی تخصصش در شعر و ادبیات فارسی و عربی بود.
مهدی آذر یکی از شاگردان ادیب در این‌باره می‌گوید: «در خواندن شعر بسیار ماهر بود، غزل را با قیافه خوش و متبسّم و با نشاط می‌خواند؛ آن‌سان که شنونده را به وجد می‌آورد. غزل‌های سعدی، مراثی و اشعار غمناک و متضمن گله از روزگار و فراق و هجران فارسی و عربی را با آهنگی مؤثر و محزون می‌خواند؛ چنانکه شنونده قرین افسوس و تأثر می‌گردید... اشعار و قصاید فارسی و عربی زیادی را از حفظ داشت؛ هم‌چنین امثال، روایات و احادیث مختلفی را به خاطر داشت.»
  اوصاف و کمالات ادیب
ادیب بزرگ نیشابور صاحب کمالات اخلاقی ممتازی بود. او انسانی سخت‌کوش، زاهد و وارسته‌ بود و با این که قدرت بینایی بسیار اندکی داشت، هرگز دست از مطالعه نکشید. گاهی تا سپیده صبح چشم از کتاب برنمی‌داشت و سحرگاهان ترنم گنجشکان او را به خود می‌آورد. به‌تدریج دانسته‌های ادبی و تاریخی او به جایی رسید که سخنان ارجمند او در گستره این دانش‌ها، همه صاحب‌نظران را به حیرت می‌افکند. او در حکمت الهی و طبیعی نیز مهارت داشت و نظریات ملا صدرای شیرازی را می‌پسندید. یکی از جهات علمی و دانشی ادیب نیشابوری اول که برخی از جمله صدرالاسلام خویی در مرآة شرق یاد کرده‌اند، تبحر او در طب یونانی و شناخت ادویه و عقاقیر می‌باشد. در نجوم و جبر و مقابله و حساب و هندسه از دانایان بود و با موسیقی نیز آشنایی داشت؛ اما بدون تردید تخصص او در علوم ادب بود. او تمام قاموس و برهان قاطع را در حفظ داشت و افزون بر 12 هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به خاطر سپرده بود. ادیب هر شعری را با همان حال و هوای خود شعر، با لهجه‌ای بسیار دل‌نشین و سحرانگیز می‌خواند. ادیب اهل قناعت و مناعت طبع بود. از وجوهات کمتر استفاده می‌کرد. اندک هزینه‌ای از طلاب می‌گرفت که این امر، هم در منظم بودن کلاس‌های او و هم حضور گسترده طلاب و نیز فهم بهتر آنها خواه ناخواه مؤثر بود. ادیب، بیانی صریح داشت و در مبارزه با جهل و ریا و استبداد بیداد می‌کرد. نسبت به رویدادهای سیاسی عصر خود بی‌توجه نبود. بیشتر این جریان‌ها‌ی زندگی در اشعار ادیب بازتاب یافته است. او زندگی نظام‌مندی داشت. در سرکوب نفس می‌کوشید. از ریا و تظاهر بیزار بود. هفته‌ای یک بار در اوقات روز، و بارها در شب‌ها به‌صورت پنهان، به حرم مطهر رضوی مشرف می‌شد و اهل راز و نیاز با دادار هستی و مناجات با ذوات مقدس معصومین به‌ویژه حضرت امام رضا و حضرت جوادالائمه(ع) بود. به غیر از ادبیات عرب و ادب فارسی و منطق و... مدتی نیز به تدریس نهج‌البلاغه مشغول بود و حتی بر اثر گزارش آیت‌الله سیدسجاد علوی گرگانی، در اواخر زندگی، تصمیم داشت به تدریس غررالحکم هم بپردازد.

  تدریس و شاگردان
اشتیاق و علاقه ادیب نیشابوری به تدریس چنان زیاد بود که هیچ‌گاه تدریس را ترک نکرد و در ولادت‌ها و وفیات هم درسش برقرار بود. می‌فرمود: «احترام امام و پیغمبر برای علم آنهاست! ترک علم چه معنی دارد؟! اگر برای ولادت و وفات خواسته باشیم تعطیل کنیم، صدو بیست چهار هزار پیغمبر داریم، صد و بیست و چهار هزار وصی پیغمبر داریم و در هر روز چندتا پیغمبر  و چندتا وصی از دنیا رفته؛ پس دیگر نباید درس بخوانیم؟» هر گاه در بین درس به اسم پیغمبر اکرم(ص) یا یکی از امامان(ع) می‌رسید، همان‌طوری که نشسته بود، مقداری خم می‌شد و اسم مبارک معصوم(ع) را بر زبان می‌آورد. شیوه درس ایشان این بود که پیش‌مطالعه درس فردا را هم بر شاگرد و هم بر استاد واجب می‌شمرد. مقید بود برای تدریس، پیش‌مطالعه داشته باشد. می‌گفت سی‌سال است که این متن‌ها را درس داده‌ام و هنوز هم اگر شبی نتوانم، متن و حاشیه و شرح‌های آنها را مطالعه کنم، درس را تعطیل می‌کنم!
شیوه تدریس ادیب نیشابوری به این‌گونه بود که در علوم ادبی کتاب‌های مختلفی را تدریس می‌کرد و هرگاه می‌خواست کتابی را تدریس کند، هر روز مقداری از آن کتاب را انتخاب کرده و برای طلاب می‌خواند. سپس محتوای آن را توضیح می‌داد و به تشریح مطلب می‌پرداخت و تقریر تام نسبت‌ به مطلب داشت. او در لابه‌لای درس اجازه نمی‌داد، کسی سوال بپرسد. خودش مطلب را توضیح می‌داد و اشکالات احتمالی را بیان کرده و پاسخ‌ها را ذکر می‌کرد و پشت‌سر هم با حافظه‌ شگفت‌انگیزی که داشت، شواهد ادبی و تاریخی و روایی و حدیثی و قرآنی را ذکر کرده، قواعد صرف و نحو و لغت و بلاغت و معانی‌ و بیان و بدیع را ذکر می‌نمود و با لهجه‌ نیشابوری و ملیحی که داشت و به‌صورت لفظ قلم حرف می‌زد، موجب می‌شد که خواهندگان دانش، آن مطلبی را که از کتاب مدنظر در درس بیان ‌شده بود، از جهات مختلف تحلیل و تجزیه‌شده، ملاحظه بنمایند و معمولاً سؤال خاص ویژه‌ای برای اشخاص در این محتوا باقی نمی‌ماند.
 وی در صبح‌ها و عصر تدریس داشت. تعداد شاگردان وی را بالغ بر 300 تن در مدرسه نواب ذکر کرده‌اند و او موفق شد، شاگردان برجسته و ادیبان شایسته و نامداری را در مکتب علمی خویش تربیت نمایند. شاگردان برجسته و مبرز وی که اغلب مقدمات علوم دینی و ادبیات عرب و منطق را در نزد وی تلمذ کرده و زانوی علم و ادب بر زمین نهاده‌اند، غالباً از مشاهیر عصر بوده‌اند. ادیب در حدود 40 سال مدرس طراز اول ادبیات حوزه علمیه مشهد بود و طلاب این شهر و سایر نقاط خراسان و ایران و حتی طلابی از خارج کشور، به محفل درس او می‌شتافتند و بعدها اکثر آنها از مراجع، فقها، مدرسان، شاعران، سیاست‌مداران و شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی شدند و نقش مهمی در نهضت علمی-ادبی ایران معاصر داشتند. وارث علمی و جانشین ادیب اول، شیخ محمدتقی نیشابوری معروف به ادیب دوم و ادیب ثانی است. برخی از شاگردان ادیب نیشابوری اول، عبارتند از:
1. ادیب بجنوردی؛
2. ادیب طوسی؛
3. ادیب هروی؛
4. اعتمادالواعظین گیلانی؛
5. بدیع‌الزمان فروزان‌فر؛
6. پروین گنابادی؛
7. پژمان بختیاری؛
8. حسن نبوی سبزواری؛
9. حسینعلی راشد تربتی؛
10. رشید یاسمی؛
11. سید جلال‌الدین تهرانی؛
12. سید حبیب‌الله برهانی مازندرانی؛
13. سیدسجاد علوی گرگانی(پدر آیت‌الله‌العظمی علوی گرگانی)؛
14. سید عبدالاعلی سبزواری؛
15. سیدمصطفی سرابی؛
16. عارف بجنوردی؛
17. عبدالجواد بُرسی نیشابوری؛
18. علی‌اکبر شهابی خراسانی؛
19. علی‌محمد سجادی؛
20. فاضل تونی؛
21. فرزان بیرجندی؛
22. فیض گنابادی؛
23. محمد هاشمی کرمانی؛
24. محمدابراهیم اعرافی(پدر آیت‌الله اعرافی)؛
25. محمدباقر محسنی ملایری؛
26. محمدتقی ادیب نیشابوری(ادیب ثانی)؛
27. محمدتقی بهار؛
28. محمدتقی مدرس رضوی؛
29. محمدرضا طبسی خراسانی؛
30. محمود شهابی؛
31. محمود فرخ؛
32. مِشکات بیرجندی؛
33. مدرس افغانی؛
34. مُشکان طبسی؛
35. میرزا احمد مدرس یزدی؛
36. میرزا اسحاق آستارایی؛
37. میرزا حسن بجنوردی؛
38. میرزا حسین فقیه سبزواری؛
39. میرزا علی‌اکبر نوقانی؛
40. میرزا علی ناسوتی یزدی.

  وفات و مدفن
ادیب نیشابوری از ستارگان دانش است که وفات وی به‌معنای افول او نبوده است؛ زیرا با خدمات علمی اجتماعی و سیاسی و با شاگردان انبوهش زنده است. ادیب عاقبت پس از ده‌ها سال خدمات علمی، در 63 سالگی در 15 ذی‌القعده 1344 قمری، دار فانی را وداع گفت. پیکر نحیف آن بزرگوار، پس از تشییع و طواف، در گوشه‌ای از دیوار غربی دارالسیاده حرم مطهر رضوی(ع) به خاک سپرده ش
 

ارسال دیدگاه