هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

راهکارهای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب با کلیدواژه «زیست عفیفانه»

مهمان ماه - شماره 740

راهکارهای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب با کلیدواژه «زیست عفیفانه»

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی بیاتی مدیر مؤسسه طهورا و از کارشناسان عرصه عفاف و حجاب

حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی بیاتی، مدیر مؤسسه طهورا و از کارشناسان عرصه عفاف و حجاب با حضور در هفتمین نشست علمی برنامه «مهمان ماه» هفته‌نامه افق حوزه، به برخی از سؤالات مربوط به عفاف و حجاب پاسخ گفت که در ادامه می‌آید.

امروز نقطه عزیمت ما کجاست؟ می‌دانیم که امروزه در خصوص مسئله عفاف و حجاب در جامعه دچار مشکل هستیم؛ اما نقطه عزیمت و حرکت ما چطور می‌تواند باشد؟ با توجه به شرایط امروز جامعه، چه باید بکنیم؟ مسئله حجاب به‌لحاظ فرهنگی بودن، قابلیت اجرای دستوری ندارد و به‌لحاظ سیاسی بودن نیز، قابل رها کردن نیست. اینجا چه راهکاری وجود دارد؟ راهکاری که بارها توسط مرحوم حضرت امام(قد) و مقام معظم رهبری بیان شده و قابلیت به‌کارگیری دارد، چیست؟ مسئله این است که باید وجه مشترک مردم با خودمان را بیابیم؛ یعنی اگر بنده به‌عنوان یک مسلمان متدین مذهبی، وجه مشترکی را با شخصی که حجاب شرعی را رعایت نمی‌کند، پیدا کنم، بدل به اکثریت خواهیم شد. مشکل امروز ما در ماجرای حجاب، مقبولیت آن است. امروزه حجاب در کل کشور چه وضعیتی دارد؟ طرفداران حجاب در اقلیت قرار دارند یا دارای اکثریت هستند؟ یعنی افرادی که در سطح اجتماع حاضر هستند و بروز و ظهور دارند، در چه نسبتی قرار دارند؟ به بیان دیگر، در بین خانم‌هایی که در سطح جامعه حاضر می‌شوند و بروز و ظهور دارند، چند درصد حجاب کامل شرعی را رعایت می‌کنند؟

 
  مسئله حجاب، جنگ تمدنی ما با تمدن غرب است
گاهی در توضیح مسئله حجاب، این موضوع به یک حکم فردی اسلام تقلیل پیدا کرده است و گفته می‌شود، احکام حجاب با تأخیر زیادی در قرآن کریم نازل شده است. در قرآن کریم سه آیه در مورد حجاب وجود دارد که اولین آن در سوره احزاب است که در بیان تاریخ نزول آن، بین مفسرین در سال سوم و ششم هجری اختلاف وجود دارد. همچنین آیه‌ای که حجاب را واجب می‌کند، مربوط به سال هشتم هجری و در بیست و یکمین سال بعثت است. این گزاره به این جهت بیان می‌شود که مسئله حجاب، حتی در حکومت خود پیامبر اکرم(ص) نیز با تأخیر بیان شده است و همچنین به‌صورت امروزی که قانونی در کشور وجود داشته باشد، نبوده است. همچنین حجاب به‌صورت مسئله‌ای غیر بنیادین که تنها یک واجب را بیان می‌کند، معرفی شده است؛ اما امروزه مسئله حجاب و اهمیت آن واضح‌تر شده است. امروزه مسئله حجاب، جنگ تمدنی ما با تمدن غرب را نمایندگی می‌کند و خودش را به‌عنوان یک نماد در دنیا معرفی می‌کند؛ چرا‌که یکی از روشن‌ترین نمادهای غرب برهنگی است؛ یعنی در معرفی فرهنگ غرب، مسئله جذابیت جنسی و برهنگی نمود بالایی دارد. حجاب یعنی زن به‌عنوان یک عنصر توانمند که قدرت اغوا و تمایل به خودنمایی دارد؛ اما زن مسلمان از این قدرت در محیط اجتماعی استفاده نمی‌کند؛ بلکه از این قدرت جذابیت جنسی برای محیط خانواده استفاده می‌کند و مصرف قدرت جذابیت جنسی را خانگی و نه اجتماعی می‌داند.
 
  آسیبشناسی مسئله حجاب در وقایع اخیر
در وقایع اخیر دیدیم که مسئله حجاب چه ظرفیت بالایی دارد؛ به‌گونه‌ای که قادر است، دشمنان ما را در یک مسیر با یکدیگر متحد کند. همچنین به‌دلیل ضعف فعالیت‌های فرهنگی در خصوص حجاب و معرفی اهمیت آن، قشر متدین جامعه قدرت اغنا و تجمیع‌سازی را نداشت؛ به‌گونه‌ای که افرادی این‌طور بیان کردند که اگر کار بالا گرفت و کار نظام گره خورد، خوب است نسبت به مسئله حجاب کنار بکشیم و این مسئله را دلسوزانه بیان کردند و گفتند: با اینکه حجاب حکم خداست؛ اما چنانچه نظام بخواهد، از این حکم الهی دست بردارد و با آن مقابله نکنیم، باید آماده عقب-نشینی در مسئله حجاب باشیم؛ بنابراین کنشگری آنها در فتنه اخیر، غیر قابل اجرا بود و هیچ فعالیتی انجام نمی‌دادند. یک دلیل عدم کنش آنها این بود که نگران بودند، موضعی بگیرند که بعد نتوانند، از آن دفاع کنند و با این نگاه، یک جریان انفعالی در مسئله حجاب حتی در میان علاقه‌مندان به مسئله حجاب پیش آمد. البته در این خصوص شبهات دیگری نیز به وجود آمد و حتی برخی در توانمندی نظام و انقلاب شبهه کردند که در مقام بیان این شبهات نیستیم؛ اما می‌توانیم بگوییم، ایستادگی نظام در مسئله حجاب برای برخی افراد مبهم شده بود؛ اما برخی هیچ‌گاه در این خصوص دچار تردید نشدند.
 
  موضع مقام معظم رهبری در مسئله حجاب
مقام معظم رهبری در سال 1397 و در جمع فعالان عفاف و حجاب صحبتی داشتند که در جلسات خصوصی ایشان است و در سطح عمومی پخش نشده است. در این جلسه افراد حاضر در جلسه، به‌مدت یک ساعت و نیم صحبت کردند و حدود سی دقیقه نیز، مقام معظم رهبری صحبت کردند که نکات ناب و ویژه‌ای بیان کردند که بنده دلیل عدم پخش سخنان ایشان را نمی‌دانم. ایشان در این جلسه خطاب به فعالان عفاف و حجاب این‌طور بیان کردند که برخی گمان می‌کنند، امکان دارد، روزگاری به‌دلیل مصلحت‌اندیشی نظام نسبت مسئله حجاب، موضعی دیگر اتخاذ شود؛ اما بدانید که این اتفاق رخ نخواهد داد. نه اینکه من نگذارم، مسئله شخصی نیست، مردم به ما رأی داده‌اند تا اسلام را اجرا کنیم. حجاب حکم خداست و هیچ‌کس حق ندارد، حکم خدا را تعطیل کند. بروید محکم در این حوزه کار کنید و از کار برای حجاب خسته نشوید. ماجرا باید مردمی باشد. این صحبت مقام معظم رهبری، به این معنی است که تنها حاکمیت نیست که وظیفه دمیدن در مسئله حجاب را دارد و صدا و سیما و مجلس و قوه مجریه باید وظیفه خودشان را انجام بدهند؛ اما مطالبه‌گر حجاب مردم هستند و صدایی که در حوزه مسئله حجاب شنیده می‌شود، باید مردمی باشد. بعد هم ایشان فرمودند: بروید و کارهای هنری ماندگار و اثرگذار انجام بدهید. آخرین جمله‌ای که مقام معظم رهبری در این دیدار بیان فرمودند: این بود که هدف خود را این‌طور تعریف کنید که دختران جامعه ما نسبت به مسئله حجاب نسبت به زنان جهان هجمه داشته باشند و آنها مدافع حقوق زن باشند و از این موضع دفاع کنند که حجاب از جایگاه زن دفاع می‌کند و بی‌عفتی و بی‌حجابی مسئله را تغییر می‌دهد. ایشان فرمودند: منظور ما از حجاب تنها پوشش نیست و منظور ما همان معنای لغوی حجاب است. در لغت در باب حجاب می‌خوانیم: حجب الشیء عن الشیء منع عن الوصول؛ اگر بخواهیم دو شیء به یکدیگر نرسند، بین آنها حجابی ایجاد می‌کنیم. اگر بخواهیم آب به آهن برخورد نکند تا زنگ نزند، آن را رنگ می‌زنیم تا رنگ بین آنها حجاب ایجاد کند و این، همان منع عن الوصول است. این حجاب همان فاصله‌گذاری بین زنان و مردان است که یک بخش آن حجاب است. ایشان به این معنی استانداردسازی در روابط زن و مرد را تذکر دادند که همان عفاف است؛ یعنی منظور ما از حجاب، همان معنای عفاف است. می‌توانیم بگوییم در این خصوص کوتاهی کرده‌ایم و حتی حوزه نیز، در این خصوص ضعف‌هایی داشته است.
 
  زیست عفیفانه و نقش مردان و زنان در قبال آن
امروز نقطه عزیمت ما کجاست؟ می‌دانیم که امروزه در خصوص مسئله عفاف و حجاب در جامعه دچار مشکل هستیم؛ اما نقطه عزیمت و حرکت ما چطور می‌تواند باشد؟ بنده با توجه به تجربه حدود 17 ساله و تألیف چند جلد کتاب و مطالعات مختلف، به‌عنوان یک نسخه و امری قابل توضیح و سفارش، مطالبی را عرض می‌کنم. مسئله را از اینجا شروع می‌کنیم که دیگر مسئله را عفاف و حجاب تعریف نمی‌کنیم؛ بلکه عنوان زیست عفیفانه را به آن نسبت می‌دهیم؛ یعنی وقتی هدف‌گذاری صحیح انجام بگیرد، مسئله به‌صورت صحیح عملیاتی خواهد شد. در باره عفاف و حجاب، تعریف ما از عفاف یک امر درونی کلی است و حجاب نیز، یک امر خارجی مشخص است. وقتی حجاب در کنار کلمه عفاف ذکر می‌شود، حجاب عفاف را ترجمه می‌کند و اجازه توسعه معنای عفاف را نمی‌دهد؛ درحالی‌که بحث ما در توسعه معنای عفاف است که در بیانات مقام معظم رهبری نیز وجود داشت؛ لذا بنده مدتی است که از زیست عفیفانه استفاده می‌کنم. زیست عفیفانه به چه معنی است؟ زیست به‌معنای رفتار و کنش و فعالیتی است که یک سبک زندگی مبتنی بر عفاف و به‌معنای رفتار مبتنی بر عفت و خودکنترلی است. با این تعریف با دوگانه‌های متفاوتی روبه‌رو خواهیم شد. وقتی درباره زیست عفیفانه صحبت می‌شود، در اولین گام سؤال می‌شود که زیست عفیفانه مربوط به مردان است یا زنان؟ واقعیت این است که خداوند جذابیت بیشتری به زنان عطا فرموده و زنان مظهر جمال الهی هستند و کیفیت خلقت روانی و جسمی زنان، جذاب‌تر از مردان است؛ بنابراین تحقق مسئله خودکنترلی و عفت در زنان بیشتر است؛ اما سؤال مهم این است که نقش مردان در این ماجرا چیست؟ درحالی‌که گاهی اوقات به این چیستی نمی‌پردازیم؟ به‌معنای دیگر، نقش مردان در رعایت عفاف و حجاب زنان چیست؟ در مدت چهارده قرن بعد از صدور حکم الهی حجاب، در جوامع اسلامی چه چیزی مسئله حجاب را کنترل کرد تا به روزگار ما برسد که مسئله پرده‌دری در مسئله حجاب در تمام دنیا اتفاق افتاده است؟ پاسخ چیزی است که در مردان وجود دارد که ما از آن به غیرت تعبیر می‌کنیم؛ یعنی احساس مسئولیت مهربانانه مردان در قبال ناموس است و مسئله‌ای به‌شدت مهم است. غیرت دو کارکرد دارد؛ هم باعث خودکنترلی مرد می‌شود و هم باعث دیگرکنترلی او نسبت به خانواده‌اش می‌شود. وقتی مردی غیرت دارد، به خودش می‌گوید: حالا که نسبت به ناموس خودت حساس هستی، نسبت به ناموس دیگران نیز تعرض نداشته باش!
ادامه در صفحه بعد
ادامه از صفحه قبل
 این همان غیرت است؛ یعنی از ناموس دیگران نیز به‌اندازه ناموس خودت دفاع کن، چنانچه امیرالمؤمنین امام علی(ع) در حکمت ۴۷ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ»؛ عفت یک مرد به‌اندازه غیرت اوست؛ یعنی مرد هر میزان در قبال ناموس خودش احساس مسئولیت دارد، نسبت به ناموس دیگران نیز همین‌طور است. مرد نسبت به ناموس خودش کنترل دارد و از او سؤالاتی می‌کند و نسبت به او مراقبت دارد. بنابراین مسئله غیرت مرد هم برای خانواده او و هم برای جامعه دو کارکرد دارد. این معنی در دوران ما تضعیف شده و به‌صورت ناجوانمردانه نسبت به شاه‌کلید کنترل مسئله عفاف و حجاب کوتاهی کرده‌ایم و نقش مردان را در این خصوص تعریف نکرده‌ایم. این بحث مفصلی است که صحبت در مورد آن، نیاز به بحث جداگانه‌ای دارد؛ به‌گونه‌ای که خداوند در بیان مسئله حجاب در قرآن کریم، نقش مردان را نیز بیان کرده و راجع به حجاب زنان، به مردان خطاب کرده است؛ درحالی‌که مخاطب ما در مسئله حجاب، همیشه زنان بوده‌اند و مسئولیتی در قبال رعایت حجاب زنان را برای مردان، در ادبیات گفتمان‌مان نداشته‌ایم؛ بنابراین اولین دوگانه زیست عفیفانه وظیفه مردان در قبال زنان است و اینکه زیست عفیفانه مربوط به زنان است یا مردان؟
 
  ازدواج مهمترین عنصر بقای مسئله عفت
دوگانه دوم در زیست عفیفانه این است که مسئله عفاف شامل ممنوعات است یا شامل مجوزات هم می‌شود؟ یعنی اگر قرار است، مردی یا زنی عفیف باشد و جذابیت جنسی و خواسته‌های جنسی خودش را در اجتماع تقاضا و ارائه نکند، فقط ممنوعات وجود دارد که نبین، نپوش و ... یا اینکه برای کنترل غریزه جنسی در زمانی که فرد نیاز به تأمین نیازهای عاطفی و جنسی دارد، باید صورت بگیرد تا به عفاف او کمک شود؟ یعنی مسئله زیست عفیفانه با کنترل نگاه و کنترل خلوت آغاز می‌شود؛ چنانچه در خصوص پسران و دختران جوان، از مسئله خلوت و عفت نگاه و حجاب شروع می‌کنیم؛ اما بقای مسئله عفت در پسران و دختران، بستگی به ازدواج دارد. عفیف ماندن نیاز به ازدواج دارد و با رعایت و کنترل نگاه و حجاب کار تمام نمی‌شود و عفیف ماندن جوانان ما، نیازمند تأمین نیازهاست که همان اجتماع است. بنابراین عفاف یک سکه دو روست که یک روی آن منع است و روی دیگر آن، مجوزات است و چنانچه به روی دوم سکه توجه نکنیم، نخواهیم توانست در بحث عفاف موفق عمل کنیم.
 
  نقش و جایگاه حوزه علمیه در مسئله زیست عفیفانه
ماجرایی که این روزها با آن مواجه هستیم، مقدمه انقلاب جنسی در کشور است. انقلاب جنسی به‌دلیل خفتگی‌ها و محدودیت‌های زجرآور و طولانی بودن زمان بلوغ تا ارضای رسمی آن که گاهی 15 تا بیست سال طول می‌کشد، رخ می‌دهد. این فاصله زیاد از بلوغ تا زمان ارضای رسمی آن، یک فاجعه است. پسری که در 15 سالگی به بلوغ می‌رسد و نیاز جنسی را احساس می‌کند، مدتی لازم است تا از خامی بیرون بیاید تا نیاز جنسی خودش را ارضاء ‌کند؛ یعنی لازم است، مدتی با این نیاز مبارزه کند؛ اما با گذشت مدتی که بستگی به شخص دارد، باید این نیاز ارضا شود. نمی‌توانیم از یک جوان توقع انتظار طولانی‌مدت برای ارضای رسمی نیازهایش و مبارزه طولانی با آن را داشته باشیم و بعد بگوییم، این فرد متعادل است. این فرد تعادلش را از دست خواهد داد؛ چراکه سیستم صحیح پیش نمی‌رود و برای من بسیار عجیب است که حوزه علمیه به‌عنوان مبلغ دین، در این خصوص ورود نمی‌کند. اینها مسائلی است که دین جزئیات آن را بیان کرده و نسبت به آن حساسیت دارد و لازم است، هرگاه مشکلی در جامعه اسلامی پیش می‌آید، تذکر بدهیم؛ اما بنده آن‌قدر که بزرگانی دینی ما در خصوص حجاب صحبت می‌کنند، نمی‌بینم که در خصوص ازدواج نیز صحبت کنند؛ درحالی‌که باید این اصل را بپذیریم.
 
 عفاف و حجاب دو روی یک سکه
 در مجلس شورای اسلامی قانونی تصویب شده که همه دستگاه‌های مسئول را برای مسئله ازدواج پای کار کشیده است. مانند اینکه هر دستگاهی سالن‌هایی را که در اختیار دارد، برای برگزاری مراسم ازدواج ارائه بدهد. همچنین در قانون آمده است که مقداری از بودجه برای تأمین مسکن موقت جوانان برای مدت پنج‌سال در نظر گرفته شود. همچنین وام‌ها و شرایطی را برای تسهیل ازدواج جوانان در قانون قرار داده‌ایم تا نیاز عاطفی و جنسی جوانان تأمین شود تا جامعه عفیف باقی بماند؛ درحالی‌که با یک جمعیت متراکم از جوانان دهه شصت مواجه هستیم که هنوز ازدواج نکرده‌اند و در حال حرکت به سمت تجرد قطعی هستند. این یک فاجعه است. تجرد قطعی یعنی احتمال ازدواج فرد به صفر می‌رسد و عدد این افراد از میلیون عبور کرده است. همچنین برخی از خانم‌ها همسران خودشان را از دست می‌دهند؛ درحالی‌که هنوز جوان هستند و لازم است، موقعیت ازدواج دوم داشته باشند. این مسئله هم فرهنگ‌سازی نمی‌شود و این خانم‌ها بدون همسر باقی می‌مانند. بنابراین جمعیت عظیمی از کسانی را که به تجرد قطعی رسیده‌اند و یا فاصله ازدواج آنها زیاد شده است، شاهد هستیم. این درحالی است که نوجوانان به این مسئله نگاه می‌کنند و این وضعیت امید به ازدواج را در نوجوانان کاهش می‌دهد و در اثر این ناامیدی، نوجوانان شروع به مصرف جنسی می‌کنند که همان استفاده آزاد در امر جنسی است. خوب مقدمه اصلی در این مصرف آزاد امر جنسی، همان نداشتن حجاب است. بنابراین در این جوانان پسر یا دختر دیگر تعهدی وجود ندارد؛ لذا نماد و آرمان حجاب در جامعه به هم می‌ریزد؛ بنابراین اگر مسئله حوزه عفاف را به‌صورت دولایه و یک سکه دو رو نبینیم، نخواهیم توانست، مسئله عفاف و حتی مسئله حجاب را حل کنیم؛ چراکه حجاب، نماد عفاف است و به یک معنی، حجاب همان دماسنج عفاف است و به ما از میزان عفاف در جامعه خبر می‌دهد. هر جایی که حجاب تضعیف شده است، حتماً لایه‌هایی از عفاف نیز وجود ندارد.
 
  حجاب نمادین ترین وجه اسلام
دوگانه سوم این است که حجاب نماد چه چیزی است؟ حجاب نماد دو مسئله است. نکته اول اینکه حجاب نماد اسلام است؛ لذا در کشوری مانند فرانسه با حجاب مخالفت می‌شود و به یک خانم محجبه، اجازه تحصیل و کار با پوشش اسلامی را نمی‌دهند و می‌گویند: این تبلیغ دین است. اینجا دیگر مسئله جنسی مطرح نیست. نظام ما مبتنی بر اسلام است و حجاب برای ما وجه نمادین دارد. اگر خانمی بدون آرایش باشد و لباس مناسبی هم پوشیده باشد؛ اما کشف رأس کند و سر خود را نپوشاند، شاید هیچ جذابیت جنسی هم نداشته باشد؛ اما به آن کشف حجاب می‌گوییم و نسبت به آن جرم‌انگاری می‌کنیم. این کار بی‌عفتی به‌معنای اغواگری نیست؛ اما نماد اسلام را که همان روسری است، برداشته است؛ چنانکه خداوند تبارک و تعالی در بخشی از آیه 31 سوره نور می‌فرماید: [...وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ... ]؛ روسرهایتان را روی سرتان بکشید، کنار گذاردن واجب شرعی، به‌معنای جنگ با خدا و نظام اسلامی است. حجاب جزء نمادین‌ترین وجوه اسلام است و ما و دیگران همین را از اسلام می‌فهمیم. نگرانی امروز غرب این است که در واگن متروهای کشورهای غربی، تعداد زنان محجبه زیاد شده است. به‌عنوان مثال در کشور انگلستان رشد حضور زنان محجبه، ظرف مدت یک‌سال، 25 درصد افزایش پیدا کرده است که باعث تعجب آنها شده است و آن را به‌معنی گسترش اسلام می‌دانند، نه گسترش عفاف و مسئله اصلی آنها دین است؛ بنابراین اینجا بُعد اول حجاب، همان بُعد سیاسی است. وقتی حجاب نماینده اسلامی باشد که جنبه سیاسی دارد، آنها با اسلام سیاسی مسئله دارند. وجه نمادین مقاومت در برابر برهنگی و شهوت برای آنها حجابی است که اسلام سیاسی را معرفی می‌کند. مانند برخی کشورهای اسلامی که زن‌ها در جامعه با حجاب حاضر می‌شوند؛ اما محرماتی را نیز مرتکب می‌شوند. چنین حجابی از بی‌عفتی آنها جلوگیری نکرده است. مانند برخی کشورهای اسلامی که زن‌ها حجاب دارند؛ اما مشروبات الکلی نیز فروخته می‌شود و در تلویزیون آنها، تصاویر حاوی بی‌عفتی پخش می‌شود. روسری در کشورهایی نظیر ایران یا فرانسه، نماد اسلام شناخته می‌شود و با آن مقابله می‌شود و یک جنگ تمدنی شکل می‌گیرد. این جنبه سیاسی حجاب بود. برش دیگر در مسئله حجاب بعد فرهنگی آن است؛ به این معنی که زن حجاب را به‌دلیل دستور شرعی انتخاب نمی‌کند؛ بلکه درکی از جذابیت‌های جنسی خودش دارد؛ بنابراین میل به خودنمایی را کنترل می‌کند و لذا از حجاب استفاده می‌کند. این یک سیستم خودکنترلی است که در آن، یک رفتار آگاهانه که همان نیّت است، وجود دارد.
 
  وجود نیّت در مسئله حجاب
وجود نیّت، کار را پیچیده‌تر می‌کند که آیا در مسئله حجاب، نیّت مطرح است یا خیر؟ اینجا درهم‌تنیدگی مسئله سیاست و فرهنگ پیش می‌آید. در بسیاری از مسائل سیاسی، قوانین، مسئله را حل می‌کند؛ مانند استفاده اجباری از کمربند ایمنی خودرو و ماسک که در این مسائل، تصمیم حاکمیتی و قانون وجود دارد و مهم نیست که فرد با چه نیتی از ماسک یا کمربند ایمنی استفاده می‌کند؛ اما حجاب از این جهت که نماینده عفاف است و دارای خودکنترلی است و اراده در آن موضوعیت پیدا می‌کند، پیچیده می‌شود. در این بُعد حاکمیت نه می‌تواند، فشار وارد کند و نه می‌تواند، آن را رها کند. چنانچه حاکمیت روی این بُعد فشار وارد کند، آن را بدل به یک موضوع سیاسی و قانونی کرده است و ماهیت فرهنگی آن از دست می‌رود؛ لذا این مسئله حتی در بین افراد محجبه نیز، مخالفینی دارد. مانند افرادی که در فضای مجازی می‌گویند: من محجبه هستم؛ اما با گشت ارشاد مخالف هستم. بنابراین وقتی مسئله‌ای فرهنگی شد، قانون‌گذاری سیاسی در مورد آن، دارای بازتاب منفی خواهد بود؛ بنابراین از این جهت که حجاب یک مسئله فرهنگی است، قابلیت فشار قانونی را ندارد و نیاز به خودآگاهی دارد که جامعه تصمیم به اجرای آن بگیرد. در کشور مالزی، لباس رسمی پوشش اسلامی است. عکس پرسنلی بانوان در این کشور تنها با حجاب ممکن است و این یک قانون است. حجاب به‌عنوان یک کلاس اجتماعی در نظر گرفته شده است و ارتباطی با عفاف ندارد؛ لذا همان خانمی که در اداره و در محل کار با حجاب حاضر می‌شود، در سایر شئون زندگی ممکن است، از حجاب استفاده نکند؛ اما در کشور ما مسئله این‌طور نیست و اسلام ما، یک اسلام سیاسی است که در آن، اراده افراد و نیت آنها اهمیت دارد؛ لذا قادر به الزام صد در صد حجاب نیستیم. از سوی دیگر قادر به رها کردن کامل آن هم نیستیم؛ چراکه در جامعه ما حجاب نماد اسلام و مسلمان بودن است و معتقدیم، چون یک جامعه اسلامی هستیم و حجاب یک حکم الهی است، حق رها کردن این حکم الهی را نداریم؛ لذا مسئله حجاب به‌شدت پیچیده است و برای تعریف عملیات در حوزه حجاب، نیاز به فهم چندوجهی از ماجرای عفاف و حجاب داریم تا به خطا نرویم.
 
  سخن پایانی
تا به اینجای کار مقدماتی را عرض کردیم تا بتوانیم، مسئله زیست عفیفانه و حجاب را بیان کنیم. سؤال اینجاست که با توجه به شرایط امروز جامعه، چه باید بکنیم؟ مسئله حجاب به‌لحاظ فرهنگی بودن قابلیت اجرای دستوری ندارد و به-لحاظ سیاسی بودن نیز، قابل رها کردن نیست. اینجا چه راهکاری وجود دارد؟ راهکاری که بارها توسط مرحوم حضرت امام(قد) و مقام معظم رهبری بیان شده و قابلیت به‌کارگیری دارد، چیست؟ مسئله این است که باید وجه مشترک مردم با خودمان را بیابیم؛ یعنی اگر بنده به‌عنوان یک مسلمان متدین مذهبی، وجه مشترکی را با شخصی که حجاب شرعی را رعایت نمی‌کند، پیدا کنم، بدل به اکثریت خواهیم شد. مشکل امروز ما در ماجرای حجاب مقبولیت آن است. امروزه حجاب در کل کشور چه وضعیتی دارد؟ طرفداران حجاب در اقلیت قرار دارند یا دارای اکثریت هستند؟ یعنی افرادی که در سطح اجتماع حاضر هستند و بروز و ظهور دارند، در چه نسبتی قرار دارند؟ به بیان دیگر، در بین خانم‌هایی که در سطح جامعه حاضر می‌شوند و بروز و ظهور دارند، چند درصد حجاب کامل شرعی را رعایت می‌کنند؟ یکی از پژوهش‌ها، طرفداران حجاب شرعی را حدود چهل درصد اعلام می‌کند؛ البته باید توجه داشت، بسیاری از افراد حجاب دارند که حجاب آنها کامل نیست. در این خصوص با سه دسته از خانم‌ها مواجه هستیم؛ برخی حجاب کامل ندارند، برخی بدحجاب هستند و برخی نیز، تن‌نما هستند. زنانی که حجاب کامل ندارند، در عرف جامعه جزء دسته زنان محجبه هستند که لباس مناسبی دارند؛ اما در حفظ موهای خودشان رعایت نمی‌کنند یا آستین لباس آنها، به‌اندازه کافی بلند نیست؛ اما عرف آنها را به‌عنوان زنانی که حجاب دارند، قبول می‌کند. به این ترتیب در حجاب عرفی در سطح جامعه، اکثریت با زنان محجبه است؛ اما اگر این خانم‌ها را محجبه ندانیم، آمار زنان محجبه در اقلیت خواهد بود. زنان بدحجاب کسانی هستند که حجاب آنها را در عرف نمی‌پذیریم و متأسفانه عدد آن رو به افزایش است و بر طبق کارهای مطالعاتی که توسط نهادهای رسمی انجام شده و بنده به‌عنوان پژوهشگر به آنها دسترسی دارم، حدود 25 درصد هستند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه