هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

فلسفه را از راه قرآن باید یاد گرفت

آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی

فلسفه را از راه قرآن باید یاد گرفت

این مرجع تقلید با بیان اینکه بشر امروز مشکل خودش را نمی‌تواند حل کند چه برسد به مشکل دیگران، اظهار داشتند: دنیای کنونی با جهان، اینچنین برخورد می‌‌کند؛ خیلی چیزها را می‌‌فهمند اما مُرده‌شوی هستند، زمین مُرده را می‌‌فهمند، آسمان مُرده را می‌‌فهمند، از زمین به آسمان سفر مُرده می‌‌کنند، اما نمی‌فهمد با دیگران چه باید کرد؟!

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء، پروفسور مولیادی کارتانگارا، استاد فلسفه اسلامی دانشگاه اسلامی جاکارتا، 6آذر با حضور در بیت حضرت آیت‌الله جوادی آملی با ایشان دیدار و گفت‌و‌گو کرد.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی در این دیدار با بیان اینکه ارزش علم به معلوم است، اظهار داشتند: تمام ارزش علم به معلوم است، اگر کسی معلوم را خوب بشناسد، علمش ارزشمند است و اگر معلوم را درست نشناسد، در علم کامیاب نیست.
ایشان بیان داشتند: معلوم چه در آسمان باشد چه در زمین، چه انسان باشد چه غیر انسان، مخلوق خداست و خدا معلوم را معرفی کرده است، چون خدا معلوم را آفریده پس از حقیقت معلوم هم با خبر است.
معظم‌له ادامه دادند: تمام معلومات چه آسمانی باشد چه زمینی، چه مربوط به انسان باشد یا مربوط به جهان و چه ارتباط بین این دو، در یک حقیقت مشترکند، هر معلومی در سه عنصر شریک‌اند آن عنصرهای سه‌گانه عبارت از این است: قال ربنا الذی أعطى کل شیء خلقه ثم هدى؛ وقتی فرعون به موسی گفت شما از طرف خدا آمدید و این خدا کیست، موسی چنین فرمود: خدای من کسی است که هر چیزی را که آفرید مثلث است، یعنی آسمان و آنچه در آسمان است، و زمین و آنچه در زمین است، موجودی است سه ضلعی؛ خدا همه چیز را آفرید، منظم و با حفظ همه عناصر داخلی و هدفمند خلق کرد.
ایشان در توضیح این مطلب اظهار داشتند: انسان یک ضلعش نظام فاعلی است که آفریدگار اوست، این ضلع اول؛ یک نظام داخلی است که آن را عالمانه و محققانه آفرید این ضلع دوم؛ و یک نظام غایی است که هدفمند آفرید، یاوه و بیهوده نیست، این ضلع سوم؛ یعنی ضلع اولش «توحید» است خدا آفرید، ضلع دومش «علم» است عالمانه آفرید، ضلع سومش «هدفمند» است، حکیمانه آفرید.
حضرت آیت‌الله‌ جوادی آملی با بیان اینکه هیچ موجودی نیست مگر اینکه دارای این سه ضلع است، اظهار داشتند: بشر امروز این مثلث را مثله کرده است؛ یعنی ضلع نظام فاعلی را از آن گرفت، ضلع نظام غایی که ضلع سوم است را از آن گرفت، لذا زمین را «چه کسی آفرید؟» سؤال بی‌جوابی است، «برای چه آفرید؟» سؤال بی‌جوابی است این مثلث مثله شده را درباره انسان هم پیاده کرد، «انسان را که آفرید؟» نه سؤال می‌‌کند و نه جواب می‌‌دهد، «انسان برای چه خلق شد؟»، نه سؤال می‌‌کند و نه جواب می‌‌دهد، این مثلث مثله شده ، یک مُرده‌ی سردخانه‌ای است و یک مُرده سردخانه‌ای، مشکل خودش را نمی‌تواند حل کند چه برسد به مشکل دیگران.
ایشان بیان داشتند: دنیای کنونی با جهان، اینچنین برخورد می‌‌کند؛ خیلی چیزها را می‌‌فهمند اما مُرده‌شوی هستند، زمین مُرده را می‌‌فهمند، آسمان مُرده را می‌‌فهمند از زمین به آسمان سفر مُرده می‌‌کنند، اما نمی‌فهمد با دیگران چه باید کرد؟!
حضرت آیت‌الله‌ جوادی آملی در پاسخ به سؤال پروفسور مولیادی کارتانگارا در باره «اهمیت فلسفه در جهان معاصر» اظهار داشتند: چون اصل فلسفه، جهان‌بینی است و ما جزئی از جهان هستیم، معرفت نفس جزء مسائل فلسفه است که من کی‌ام، از کجا آمده‌ام به کجا می‌‌روم و ره‌توشه من چیست، با ابدیت خودم کار دارم؛ مبدا را که هو الاول است، فلسفه تعیین می‌‌کند، معاد را که هو الآخر است فلسفه را تعیین می‌‌کند، بین آغاز و انجام وظیفه من چیست، فلسفه تعیین می‌‌کند، مسئله وحی و نوبت را فلسفه تعیین می‌‌کند، مسئله معاد را فلسفه تعیین می‌‌کند، مهم‌تر از همه رابطه بین انسان و جهان را که خدا تعیین کرد را هم فلسفه تعیین می‌‌کند؛ اما فلسفه را از راه قرآن باید یاد گرفت.
ایشان در پایان خطاب به این استاد دانشگاه کشور اندونزی بیان داشتند: پیشنهاد من این است که کشور شما قرآنی زندگی کند، با قرآن باشد این قرآن با همه افراد در سطح آنها سخن می‌‌گوید، جهان را زنده می‌‌داند، هدفمند می‌‌داند، انسان را پاینده می‌‌داند و می‌‌گوید هیچ چیزی از بین نخواهد رفت، دستی که خلاف کرد، رشوه داد یا رشوه گرفت وقتی وارد محکمه الهی شد در روز سؤال و جواب وقتی خدا به‌وسیله پیامبران و ماموران الهی سؤال می‌‌کند که چه کردی تا می‌‌رود انکار کند، این دست شهادت می‌‌دهد، اگر این شد، اگر این دیدگاه برای انسان شکل گرفت که دست زنده است و چیز می‌‌فهمد و حفظ می‌‌کند و در این حفظ امین است و در محکمه سخنگوی خداست، جمادات می‌‌فهمند، زمین شهادت می‌‌دهد، دست و پا شهادت می‌‌دهند، چنین انسانی نه بی‌راهه می‌‌رود و نه راه کسی را می‌‌بنند.

ارسال دیدگاه