![نهضت حسینی نهضت بازگشت به وجدان و فطرت](/content/newspaper/Version722/0/Page6/newspaperimgl_722_6.jpg?width=1500&crop=361,158,1073,1861)
نهضت حسینی نهضت بازگشت به وجدان و فطرت
حجتالاسلام والمسلمین مبلغی حجتالاسلام والمسلمین مبلغی؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم طی سخنانی به تبیین مؤلفههای حادثه عاشورا پرداخت و آن را نهضت بازگشت به وجدان و فطرت دانست که در ادامه مشروح این سخنرانی تقدیم میشود.
عاشورا حادثهای متشکل از چند مؤلفه است که تجمیع، تلفیق و تحلیل این مؤلفهها، ما را به یک واقعیت مهم رهنمون میکند و آن اینکه عاشورا واقعهای استثنایی، پرلایه، پرمعنا، پرپیام و پرامتداد است. فهم و کشف این حقیقت میطلبد که بهطور گسترده و جدی، به مطالعه عاشورا از زوایای جدید بپردازیم.
واقعیت این است که بدون تحقیق جامع و کنکاش متکی بر تحلیلهای جامعهشناختی، روانشناختی، اخلاقشناختی، تاریخشناختی، تفسیرشناختی، کلامشناختی و شریعتشناختی، نمیتوان به ابعاد و اضلاع این نهضت عظیم و همچنان در حال حرکت پی برد. باید اعتراف کرد که اکتفا کردن به بررسی این نهضت از چند زاویه تکراری و چند دیدگاه معدود(هرچند مهم)، کمکاری در قبال این حادثه بزرگ و استثنایی است.
این مؤلفهها عبارتند از:
۱. فعل معصوم(ع)
عاشورا حادثه بزرگی است که حقیقت، عینیت و کیان آن، رویارویی با ظلم، جهالت، قساوت، دنائت و تمامی ضد ارزشهاست که این رویارویی بزرگ و فراگیر را معصوم(ع) مدیریت کرده است؛ نه یک انسان عادی.
فعل معصوم(ع) حاوی بیشترین ظرفیتها، امتدادها، کارکردها و پیامهاست و تأثیرات و پیامدهای سازنده آن، قادر به حرکت در طول زمان و پوششدهی نسبت به شرایط مختلف تاریخی است و میتواند، در گذر زمان بهصورت دینامیکی بازتولیدکننده نقشهای اجتماعی باشد.
۲. حضور یکپارچه اهلبیت(ع) در حادثه عاشورا
همه اهلبیت و حرم رسولالله(ص) بهصورت یکپارچه و با همه ظرفیت و ارتباط و مناسبات فیمابین خود، در حادثه عاشورا حضور بههم رساندند و این، در طول تاریخ امری استثنایی است؛ از زن و بچه، بزرگ و کوچک و همه اهلبیت(ع).
۳ . وحدت مکان
رویارویی اهلبیت(ع) در یک مکان مشخص یعنی کربلا انجام گرفت.
مکانهای مختلفی محل بروز حادثه نبود. یک مکان بود، تفرّق از حیث میدانی در کار نبود، یک میدان بود؛ لذا تمرکز اهلبیت(ع) در یک مکان نسبت به حادثه، میتواند فرصت شناخت زوایای فعل معصوم(ع) را بیشتر و ابعاد آن را آشکارتر کند.
۴ . وحدت زمان
این حضور یکپارچه در یک مکان یعنی کربلا و در یک روز اتفاق افتاد.
۵ . وحدت مصاف
همه اهلبیت(ع) در یک روز، در یک مکان به مصاف یک شرایط رفتند و یک کنشگری تاریخی منسجم و با هم و هماهنگ با یکدیگر را خلق کردند.
اساساً در مصاف قرار گرفتن، منشأ و خاستگاه انکشاف حقایق و واقعیتهاست.
و اساساً مصافها، نقطههای عطف و عزیمت در تاریخ هستند. وقتی که ابراهیم(ع) در آن روز در مصاف با آنهایی که آمده بودند او را محاکمه کنند، قرار گرفت که چرا بتها را شکسته و بت بزرگ را نگه داشته، نقطه اساسی برای عزیمت به سمت حرکت توحیدی شد. یا موسی(ع) در یومالزینه، در یک مصاف، سرنوشت جامعه را در ارتباط با تزویر فرعون و یکسره کردن وضعیت اجتماعی بهنفع دین الهی خود رقم زد و مصاف (برز الاسلام کله الیالکفر کله) نقطه عطف تاریخی است.
روز عاشورا نیز یک مصاف است. مصاف این روز از همه مصافهای تاریخ بالاتر بود و همه بهنحوی در آن حضور داشتند. حتی از آن مصاف (برز الاسلام کله الیالکفر کله) هم، بالاتر بود؛ بهدلیل اینکه اینجا همه فطرت، همه حقایق، همه ادیان و همه اسلام، در برابر همه رذالتها و قساوتها و شقاوتها و همه زشتیها و همه نیرنگها و خدعهها قرار گرفت.
اگر یک طرف حق، با همه ظرفیت و یک طرف باطل، با همه ظرفیت، حضور پیدا کند، لحظه به لحظه این مصاف میتواند خاستگاه مطالعه عمیق و دریافت حقایق باشد.
لذا درسهای مربوط به چنین مصافی را این مسلمانها فقط نیستند که میفهمند. در ارتباط با برز الاسلام کله الی الکفر کله، اصحاب کفر نمیتوانند، آن مصاف را درک کنند؛ ولی اینجا یعنی مصاف روز عاشورا چون مصاف عمیقتر و اساسیتری است، انسانهای تاریخ حتی آنانکه در جبهه کفر هستند، این مصاف را درک میکنند و میتوانند به داوری روی بیاورند و حق را به امام حسین(ع) بدهند. بههمین خاطر، این روز، عظیمترین روز مصاف و عظیمترین مصاف در یک روز است.
توجه به این مؤلفهها باعث میشود که ما با سرعت از کنار عاشورا رد نشویم؛ بلکه ابعاد مطالعات جامعهشناختی، روانشناختی، تصمیمشناختی بحرانشناختی، تاریخشناختی و دینشناختی بهمعنای خاص خود، اخلاقشناختی و... را که دارای موضوعات مختلف و متفاوتی است، بازشناسیم و روز عاشورا را دم به دم مطالعه کنیم؛ چون بهشکل استثنایی، یک معصوم(ع) در مقابل یک حادثه واحد قرار گرفته و دارد لحظه به لحظه تصمیم میگیرد، ارزشها را بیان میکند و در برابر بدترین و عریانترین شقاوتها و رفتارها که از خاستگاه یک جامعه و یک نظام ضد ارزشی برخاسته، ایستادگی میکند. از اینگستردهتر کتابی برای مطالعه پیدا نمیشود.
عاشورا نهضت بازگشت به وجدان و فطرت
نهضت حسینی نهضت بازگشت به وجدان و فطرت است و از این حیث، تشابه پیدا میکند با نهضت توحیدی ابراهیم(ع). هر دو، (هم حضرت ابراهیم و هم امام حسین(ع)) با بنبست اجتماعی و با اوج انحطاط مواجه بودند. آنجا اوج انحطاط شرک بود و اینجا اوج انحطاط ضد ارزشی خدعه و نیرنگ که دین را در چنبره خود قرار داده بود
آنجا ابراهیم(ع) حادثهای را ایجاد کرد تا مصاف ایجاد شود و رجوع به فطرت را بهصورت اجتماعی تحقق ببخشد و اینجا در روز عاشورا، بزرگترین مصاف تاریخ شکل گرفت تا انسانها به فطرت خویش بازگردند.
در آنجا همه را به داوری فراخواند و اینجا نیز، همه تاریخ به داوری فراخوانده شدند. در اینجا تاریخ همچنان در حال داوری است.
در آنجا نهضت توانست، در اولین فرصت فضایی را فراهم کند که انسانها سریع به وجدان خود بازگردند بهدلیل شیوهای که ابراهیم(ع) بهکار گرفته بود، «فارجعوا الی انفسهم»؛ یعنی چیزی که اصلاً امکانپذیر نبود، انجام بگیرد، به دست ابراهیم(ع) انجام گرفت.
و آن رجوع به فطرت آنقدر سریع جواب داد که «فقالوا انکم انتم الظالمون»؛ این شما هستید که ظالمید و نه ابراهیم و از آنجا حرکت توحید کلید خورد و اینجا نیز، امام حسین(ع) نهضت خود را بر اساس رجوع به وجدان قرار داد. در روز عاشورا در ابتدا فرمود: «ارجعوا الی انفسکم»؛ به انفس خود برگردید و روند بازگشت به فطرت آغاز شد. کسان بسیاری بودند که بازگشت به درون خود را در همان روز تجربه کردند و از پس عاشورا در کوفه و شام و بعد در مدینه و بعد در تاریخ، همچنان این بازگشت به درون، در گستردهترین ابعاد اجتماعی رخ داده و همچنان در حال رخ دادن است.
بنبستی که قبل از عاشورا وجود داشت، بنبستی است که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را تحلیل و تفسیر میکند. آنحضرت فرمود: «لقد اصبحنا فی زمان قداتخذ اکثر اهله الغدر کیساً»؛ یعنی ما در زمانی واقع شدیم که بیشتر اهل این زمان، نیرنگ و فریبکاری را زیرکی میپندارند.
اوج انحطاط یک جامعه وقتی است که فریبکاری که نقطه اوج پلیدی و زشتی اجتماعی است، لباس کیاست و زرنگی بر تن کند و فراتر از آن «نسبهم اهلالجهل فیه الی حسن الحیله»؛ یعنی اهل جهل در آن جامعه؛ یعنی جامعه جاهل به دین و واقعیت دین، کار نیرنگ نیرنگبازان جامعه را به حسن حیله تفسیر کنند؛ یعنی بر تن نقطه اوج زشتی، واژه زیبای حسن تدبیر پوشاندند و زشتی را به حسن و فریبکاری را به تدبیر و حیله تفسیر کردند. این غدر با لباس و حسن حیله، سرتاسر جامعه را فرا گرفته بود و در چنین شرایطی طبیعی است، امام علی(ع) ندای او و صدای ایشان که میتواند تاریخ را دگرگون کند، در آن جامعه، کمترین تأثیر را داشت یا تأثیرش نسبت به افراد خاصی بود و نتوانست، آن فضای اکثریت را بشکند؛ بهدلیل اینکه ضد ارزش نیرنگ، حتی میرفت سراغ امام علی(ع) و رفتار آنحضرت را هم نمیپسندید و تعبیر میکردند که معاویه از ایشان زیرکتر است. اینجاست که جامعه به بنبست رسیده و دین، ملعبه شده و همهچیز در یک فضای نیرنگ و خدعه جابهجا شده و نهتنها نمیتواند نفوذ پیدا کند؛ بلکه در گرداب نیرنگ، سرنوشت دیگری پیدا میکرد.
امام حسین(ع) وقتی اهلبیت(ع) را به آن سرزمین میآورد؛ درحالیکه دور تا دور اهلبیت(ع) این همه دشمن هستند، یعنی ارزش قرآنی که رفته به سمت اهلبیت(ع)، بهمثابه یک معیار، آنقدر پیرامون آن، توجهها کاسته و کم شده که واقعیت آن در روز عاشورا، آن وحدت و غربت و تنهایی بود که امامان(ع) را به نمایش گذاشت و مرتب و مکرر حمایت از اهلبیت(ع) را ندا درمیداد. امام و اهلبیت و اصحاب بهگونهای ظاهر شدند که فراتر از هر چهارچوب، تحت تأثیر خدعه ظاهر شدند. این حرکت حسینی توانست، با خلق این صحنه عاشورا و این رویارویی و آن «صحنههای فراخدعهای»، رجوع به وجدان را کلید بزند و ابتدا در روز عاشورا سپس در جامعه آن روز و از آن پس در دل تاریخ، انسانها بازگشتند؛ حتی غیر مسلمانها در این داوری حضور یافتند و شرکت کردند و حق را به حسین(ع) دادند و درسهایی را که باید، از حسین گرفتند. بنابراین، این یک نهضت است. نهضت بازگشت به وجدان و همچنان در حال حرکت به پیش است.
بنابراین نهضت حسینی، یک نهضت خالصسازی است و دورساختن خدعه و نیرنگ از پیرامون دین و بیان اینکه حقیقت دین، با نیرنگ نمیسازد و اثبات اینکه خطر خدعه و نیرنگ را باید از دین، دور نگه داشت و الاّ مفاهیم و حقایق دین در چنگال خدعه و نیرنگ، جابهجا میشود.
این یک خطر بزرگ بود که میرفت تا تاریخ را نهادینه کند و همهچیز بر اساس نیرنگ در اسلام شکل بگیرد و چیزی از حقیقت اسلام باقی نماند و علیالاسلام السلام که حضرت فرمود: رخ بدهد. اینجا میبینیم که امام حسین(ع)، دست کم دو بار دست به تصفیه زد؛ یک بار در بین راه که عدّه زیادی به طمع آمده بودند و یا تصوّر میکردند، شاید حکومتی تشکیل شود و آنها هم بتوانند، جایگاهی پیدا کنند و جو و فضایی بود که انسانها خود را میفریفتند. در آن صورت، امام با سخنرانی خود آنها را از دور خود دور کرد؛ چون اگر دور نمیکرد، آب به آسیاب همان نظام ضدارزش خدعهبنیان خدعهمحور میریخت و این خطر بزرگی برای دین بود و امام(ع) آنها را تصفیه کرد.
شب عاشورا باز هم خواست، کسانی که میخواهند، بروند. این تصفیهها برای این است که نهضت را خالصسازی و خدعهزدایی کند؛ نهضتی که میخواهد خطر نیرنگ را از پیرامون دین دور سازد. نهضتی که میخواهد، عمق دین را دوری از خدعه و نیرنگ معرّفی بکند، باید خالص خالص و صاف صاف باشد. انسانهایی در آن شرکت کرده و مشارکت بجویند که اینها با همه خلوص و ارادهشان و با همه صافی و پاکیشان در این نهضت، شرکت کنند.
امام حسین(ع) در عین حال که دهها و صدها و گاهی هزاران نفر را از خود دور میکرد، برای افراد خاصی پیامهای خاصی میداد که آن افراد را جذب کند. مگر نه اینکه این همان امام حسین(ع) است که آن همه افراد را دور میسازد. اگر امام حسین(ع) به دنبال نیرو بود - آنچنانکه در حرکتهای سیاسی متداول است- نباید هزاران نفر انسان را دور کند. امام به دنبال خالصها بود. خالصها را دعوت میکرد؛ چون آنها میتوانند، این نهضت پاک و بیپیرایه و صاف را در دل تاریخ خلق کنند و رجوع به وجدان و فطرت را به یک حرکت اجتماعی بدل کنند.
این نهضت بر همین اساس به دنبال آن بود که:
1. از انسانهای خالص یارگیری کند؛
2. خلوص انسانهای خالص را در بزرگترین نمایشگاه تاریخ به نمایش بگذارد.
بزرگترین نمایشگاه ارزشها، پاکیها، وفاداریها، خلوصها و آزادمردیها در مقابل بزرگترین زشتیهای تاریخ. اگر این تقابل و این صفآرایی انجام نمیگرفت، اساساً داوری در دل تاریخ بهعنوان عاشورا شکل نمیگرفت.
نهضت حسینی در بردارنده نظام اولویتها
نهضت حسینی بهاقتضای قرار داشتن در مصاف با همه زشتی، توانست حقیقتاً لایههای مختلف ارزشی را با قدرت و با اولویت تنظیم کند. از تمرکز بر اهلبیت(ع) (که برجستهترین شعارهای روز عاشورا را به خود اختصاص داد) گرفته تا پذیرش امت و تمرکز بر اصلاح امت و تا حرکت پذیرش یک مسیحی درون نهضت که نگاهی به همگرایی ادیانی دارد و تا تمرکز بر رعایت اخلاق انسانی(همانطور که در کلام حضرت است)، همه اینها بهصورت بسیار دقیق در امتداد اسلام و اهلبیت(ع) در سیره و کلام امام حسین(ع) انعکاس پیدا کرده است.
یادی از مرحوم آیتاللهالعظمیصافی(قد)
در پایان مناسب است یادی از مرحوم آیتاللهالعظمیصافی(قد) که بهمعنایی جلسه به آن مرجع راحل تعلّق دارد، داشته باشیم.
این مرجع فقید تمرکز اصلیشان آنچنان که همه میدانند، در جلسات، بر اهلبیت(ع) بود و بهترین و زیباترین کلمات زبان ایشان، مربوط به اهلبیت(ع) و سیره آنان بود؛ اما خیلی راحت و ساده میشد، ذیل این «حرکت اهلبیتبنیان» و «اهلبیتمحور» این مرجع فقید، نگاه به امّت و جهان اسلام را مشاهده کرد و همچنین نگاههای انسانی، اخلاق و عاطفه انسانی را از لابلای کلام ایشان استخراج نمود.
این با کیاستی خاص حرکتی را مطرح مینمودند که نقطه برجسته و پررنگ در این حرکت، اهلبیت(ع) بود با ابعادی که به سمت جهان اسلام امتداد پیدا میکرد.
- بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد / مردم با شرکت در انتخابات مسیر شهدا را ادامه دهند
- پیام های تسلیت مراجع اعظام و علمای در پی شهادت آیت الله رئیسی و همراهانشان در صانحه سقوط بالگرد
- پیام آیت الله العظمی مظاهری به هجدهمین دوره همایش «حکمت مطهّر»
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی
- بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه به مناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد / مردم با شرکت در انتخابات مسیر شهدا را ادامه دهند
- پیام های تسلیت مراجع اعظام و علمای در پی شهادت آیت الله رئیسی و همراهانشان در صانحه سقوط بالگرد
- پیام آیت الله العظمی مظاهری به هجدهمین دوره همایش «حکمت مطهّر»
- حمایت کامل حوزههای علمیه و روحانیت از اقدام غرورآفرین علیه رژیم صهیونیستی