
گفتوگو با مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس
نقش سردار سلیمانی در تقویت محور مقاومت در منطقه و مقابله با شرارت آمریکا
حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل سعادت اهل خشت استان فارس است. در دوران جنگ تحمیلی، در کنار رزمندگان کرمانی بود و از همانجا با حاج قاسم سلیمانی آشنا میشود. این آشنایی که از سال 61 شکل گرفت، تا آخرین روزهای حیات سردار سلیمانی ادامه یافت.
وی در دوران جنگ تحمیلی، مسئول نمایندگی ولیفقیه در لشکر 41 ثارالله و سپاه استان کرمان بود. از سال 79 تا پایان دهه هشتاد نیز مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس سپاه شد و پس از آن، تاکنون همچنان در آن نیرو مشغول به فعالیت است.
وی در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، به چگونگی آشنایی خود با سردار سلیمانی و نقش حاج قاسم در اتفاقات افغانستان و عراق و مقابله با آمریکا پرداخته است که در ادامه میخوانید.
□ در ابتدا بفرمایید که شما از چه زمانی با سردار سلیمانی آشنا شدید و همراهیها و همکاریهای شما در سه چهار دهه گذشته به چه صورت بوده است؟
مبدأ آشنایی بنده با حاج قاسم، در جنگ و دفاع مقدس است. من قبل از ورود به سپاه پاسداران، بهصورت بسیجی و نیروی تبلیغی در جبههها حضور یافتم. در یکی از سفرها که مربوط به سال 61 است، به لشکر 41 ثارالله رفتم و در آن سفر با حاج قاسم آشنا شدم. بنده پس از آنکه وارد سپاه پاسداران شدم، مسئول عقیدتی و نمایندگی ولیفقیه در سپاه منطقه شش(استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان) شدم. این منطقه در جبهههای جنگ دو یگان رزم داشت که یکی لشکر 41 ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی و دیگری تیپ زرهی ذوالفقار به فرماندهی حمید عربنژاد(مدیرعامل کنونی شرکت هواپیمایی ماهان) بود؛ البته پس از مدتی سپاههای منطقهای منحل و سپاههای استانی مورد توجه قرار گرفت.
بنابراین سپاه منطقه شش و سپاه استان کرمان بهلحاظ ساختاری با لشکر ثارالله مرتبط بود و بنده در آن زمان، همکاریهایی با حاج قاسم داشتم. پس از مدتی و در سال 64 در لشکر 41 ثارالله واحد نمایندگی ولیفقیه ایجاد شد و بنده با حکم شهید آیتالله محلاتی نماینده حضرت امام(قد) در سپاه، مسئول آن واحد شدم و طی مراسمی بهطور رسمی به مسئولیت نمایندگی ولیفقیه در لشکر ثارالله معرفی شدم. در آن مدت من مدام بین سپاه استان کرمان و مقرهای لشکر ثارالله در جبهههای جنگ در رفت و آمد بودم. در این رفت و آمدها تعاملات، موانسات و جلسات بسیاری با حاج قاسم داشتم.
پس از پایان جنگ تحمیلی، وقفهای در همکاری من با حاج قاسم پیش آمد و در سال 79، سه سال پس از انتخاب سردار سلیمانی بهعنوان فرماندهی نیروی قدس سپاه، به آن مجموعه پیوستم و مسئول نمایندگی ولیفقیه در این نیرو شدم.
□ در دورانی که سردار سلیمانی فرمانده قرارگاه نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور بود، شما در کرمان حضور نداشتید؟
پس از پایان جنگ تحمیلی، به نیروی دریایی سپاه رفتم و مسئول نمایندگی ولیفقیه در آن نیرو شدم. در مدت ده سالی هم که آنجا بودم، با حاج قاسم ارتباط داشتم. من با ایشان انسی پیدا کرده بودم که آن انس، مانع از قطع ارتباط ما میشد. ایشان هرگاه برنامهای تبلیغی داشتند، بنده را دعوت میکردند و در جمع پاسداران و بسیجیان لشکر 41 ثارالله کرمان حضور پیدا میکردم. بالاخره آن انس موجب شده بود تا از یکدیگر بیخبر نباشیم.
□ شما تا چه زمانی مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس سپاه بودید؟
بنده در سال 90 از مسئولیت نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس تودیع شدم؛ اما حاج قاسم از بنده خواستند، در نیرو بمانم و در مسئولیت دیگری مشغول بهکار شوم. ایشان در این رابطه نامهای نیز به رهبر انقلاب نوشتند و درخواست کردند تا بنده بهمنظور انجام امور فرهنگی و دینی در نیروی قدس باقی بمانم که رهبری نیز موافقت فرمودند. پس از شهادت حاج قاسم نیز، سردار قاآنی درخواست کردند که در این نیرو بمانم و همچنان در مسئولیت سابق خود مشغول بهکار هستم.
□ حضور شما در نیروی قدس سپاه همزمان با حمله آمریکا به افغانستان است. نقش سردار سلیمانی در مقابله با آمریکا در آن برهه چه بود؟
در آن وضعیت اگر دست روی دست میگذاشتیم و تماشاگر میشدیم، آمریکا بر افغانستان سلطه کامل پیدا میکرد و خطراتی را متوجه مرزهای ما میساخت. بنابراین حاج قاسم بهیاری مردم مظلوم افغانستان شتافت و اجازه نداد که آمریکا بهطور کامل بر افغانستان تسلط پیدا کند. ایشان در این راستا به افغانستان سفر کرد تا نیروهای همسو را سامان دهد. حاج قاسم با نیروهای جبهه شمال که در رأس آنها احمدشاه مسعود بود و شامل نیروهای مارشال فهیم، ربانی و... میشد و در پنجشیر حضور داشتند، دیدار کرد؛ اما متأسفانه آنها در ابتدا حالت انفعال داشتند و منتظر بودند که ببینند، چه اتفاقی رخ میدهد. سردار سلیمانی آنها را متوجه ساخت که اگر آمریکاییها بر افغانستان تسلط پیدا کنند، دیگر کاری نمیتوانند بکنند، از اینرو از آنها خواست تا به کابل بروند و با نیروهایشان در وزارتخانهها و ادارات مستقر شوند. جمله کلیدی حاج قاسم این بود که «سرنوشت در کابل و نه در پنجشیر مشخص خواهد شد.»
بنابراین نیروهای مجاهد شمال به کابل رفتند و در نهادهای دولتی مستقر شدند. وقتی هم که آمریکاییها وارد کابل شدند، متوجه شدند که ادارات تحت تسلط نیروهای مجاهد شمال است. این اتفاق مانع از تسلط کامل آمریکا بر افغانستان شد.
در ادامه پس از آنکه آمریکاییها در افغانستان مستقر شدند، حاج قاسم برای کاهش قدرت آمریکا و برای اینکه از انتصاب فردی وابسته به آمریکا بر حاکمیت افغانستان جلوگیری کند، موضوع «دموکراسی» را مطرح کرد و از نیروهای مجاهد شمال و احمدشاه مسعود خواست تا پیگیر این موضوع باشند؛ اما احمدشاه مسعود توسط آمریکاییها ترور و حذف شد و برهانالدین ربانی جایگزین وی شد. حاج قاسم حمایتهای بسیاری از ربانی کرد و با محوریت وی، نیروهای مجاهد شمال توانستند، امور خود را پیش ببرند.
گام سومی که حاج قاسم در آن مقطع در همراهی با ملت افغانستان و نیروهای مجاهد شمال برداشت، طرح «تدوین قانون اساسی» و تشکیل «لویی جرگه» یا همان مجلس مؤسسان بر مبنای منافع مردم افغانستان بود تا یک دولت قانونی و بر اساس رأی و نظر مردم و نه خواست آمریکاییها شکل بگیرد. در آن قانون، حقوق تمامی مردم و شهروندان، همچنین شیعیان محترم انگاشته شده بود. شیعیان افغانستان تا پیش از آن، فقهشان تابع اهل سنت بود؛ یعنی در دادگاهها، آموزش و پرورش و... متون فقهی اهل سنت برای شیعیان معیار بود. آمریکاییها تلاش داشتند تا در افغانستان جنگ بین شیعه و سنی به وجود بیاورند؛ اما حاج قاسم بین مردم افغانستان وحدت به وجود آورد.
در نهایت نیز مشاهده کردید که «حامد کرزای» از نیروهای مجاهدین، رئیسجمهور افغانستان شد. وی تا زمانی که رئیسجمهور افغانستان بود، در برابر آمریکاییها ایستاد و موافقتنامه امنیتی را با آمریکا امضا نکرد؛ البته پس از آن اشرفغنی در مسیر دیگری حرکت و به آمریکاییها اعتماد کرد و نتیجهاش را هم همگان دیدند. هم خودش را آواره کرد و هم مردم افغانستان را به زحمت انداخت.
□ آمریکا مدتی پس از حمله به افغانستان، به عراق نیز حمله کرد. آمریکاییها در آن حمله توانستند، بهسرعت پیشروی و صدام را سرنگون کنند. حضور آمریکاییها در شرق و غرب ایران، تهدیدی جدی برای کشورمان به حساب میآمد. سردار سلیمانی در این بازه زمانی چه اقداماتی برای مقابله با آمریکاییها و دور کردن تهدید و خطر از ایران انجام داد؟ زمزمه حمله آمریکا به عراق که پیش آمد، حاج قاسم جلسات بسیاری با مجاهدین عراقی برگزار کرد که بنده در برخی از آن جلسات حضور داشتم. موضوع آن جلسات این بود که «اگر آمریکاییها به عراق حمله کردند و وارد این کشور شدند، چه خواهد شد و چه باید کرد؟» برخی معتقد بودند که باید دست در دست آمریکاییها داد و برای سقوط صدام با آنها همکاری کرد؛ اما حاج قاسم معتقد به همکاری با آمریکا نبود و میگفت: باید تهدید به وجودآمده را به فرصت تبدیل کنیم. آمریکا برای حاج قاسم خط قرمز بود و میگفت: ما هیچگاه نباید با آمریکاییها همراهی داشته باشیم لذا سردار سلیمانی همراهی با آمریکا برای سقوط صدام را از چاله بیرون آمدن و به چاه افتادن میدانست. برخی از افرادی که در آن جلسات حضور داشتند، با حاج قاسم مخالفت کردند و گفتند: شما نمیدانید که صدام چه بلایی بر سر ملت عراق آورده است و هرکس که بخواهد صدام را سرنگون کند، با او همکاری خواهیم کرد. حتی یکی از آنها گفت: «اگر شمر هم بخواهد صدام را سرنگون کند، با او همکاری خواهیم کرد» که حاج قاسم برآشفت و گفت: «آن کس که بخواهد با شمر همکاری کند، خودش هم شمر خواهد شد.»
به هر ترتیب حاج قاسم، مجاهدین عراقی را متقاعد ساخت تا با آمریکاییها همکاری نداشته باشند. حاج قاسم آمریکا را دشمن اصلی میدانست و تا آخر هیچگاه نگاه مهر به آمریکا نداشت بلکه قهری بود. آمریکاییها هر جا که پا گذاشتند، حاج قاسم در مقابل آنها بود. مرجعیت عالی شیعه در عراق نیز این نگاه را داشت و حاج قاسم با آنان هماهنگ بود. آیتاللهالعظمی سیستانی معتقد بودند که نباید با آمریکاییها همکاری کرد و سر یک سفره نشست.
احمد چلبی از سیاسیون فعال و شیعی عراق بود که دیدگاههای سکولاری نیز داشت؛ اما با این وجود مورد احترام حضرت آیتالله سیستانی و سردار سلیمانی بود که البته در پایان گرایش مذهبی یافت و عاقبت بهخیر شد. بوش به عراق سفر کرد و از چلبی خواست تا به دیدارش برود. بوش که میدانست، ارتباط چلبی با حضرت آیتالله سیستانی خوب است، از او خواست، تا به دیدار حضرت آیتالله سیستانی برود، سلامش را ابلاغ کند و از او بخواهد تا برای گفتوگو در مورد عراق و شیعیان دیداری داشته باشند.
چلبی به دیدار حضرت آیتالله سیستانی رفت. خودش میگفت: صحبتهایم را که شروع کردم و سلام بوش را رساندم، آقا به یکباره بلند شدند و از اتاق بیرون رفتند. هرچه در اتاق منتظر ماندم تا ایشان بازگردند، خبری نشد. از اتاق بیرون آمدم و به فرزندشان آقامحمدرضا گفتم: چه شد؟ ایشان پاسخ داد که «آقای چلبی! مگر شما آقا را نمیشناسید و نمیدانید که چه نگاهی به آمریکاییها دارد؟ پیام مهر بوش را برای آقا میآورید؟! ایشان ناراحت شدند و دیگر برنمیگردند.» شیعه هیچگاه در عراق در کنار آمریکا نبود و با آمریکاییها همکاری نکرد. اکنون نیز بیت شیعی اصرار بر خروج آمریکاییها از عراق دارد.
راهبرد حاج قاسم نیز در بحث عراق توجه به بیت شیعی، بیاعتنایی به آمریکاییها، تدوین قانون اساسی با رعایت حقوق تمامی مذاهب و اقوام، برقراری وحدت و ایجاد دولت اسلامی بود. دشمن هم تلاش بسیار زیادی انجام داد تا عراق را تجزیه کند؛ اما موفق نشد.
حاج قاسم اجازه نداد، حتی یک وجب از خاک عراق جدا و آن کشور تجزیه شود. او مدافع اقتدار و استقلال مردم عراق بود و اجازه نداد، با جدایی اقلیم، عراق تجزیه شود و آسیب ببیند. حاج قاسم در دفاع از اقلیم کردستان نقش بیبدیلی ایفا کرد. داعش که به اربیل رسید و اقلیم در آستانه سقوط قرار گرفت، مسعود بارزانی با حاج قاسم تماس گرفت و درخواست کمک کرد. سردار سلیمانی به او گفت تا صبح اربیل را حفظ کن، من صبح به آنجا خواهم آمد؛ اما حاج قاسم تحمل نکرد و شبانه بههمراه نیروهای زبده و عملیاتیاش به اربیل رفت.
چند روز بعد از این اتفاق، جانکری وزیر وقت امور خارجه آمریکا به اقلیم کردستان سفر کرد. کری در آن سفر از بارزانی پرسید که چرا از ایران درخواست کمک کردید و پای سردار سلیمانی را به اقلیم باز کردید؟ بارزانی پاسخ داد که اگر به شما میگفتیم تا شما بررسی میکردید و به کمک ما میآمدید، اقلیم سقوط کرده بود. من شب با سردار سلیمانی تماس گرفتم. او گفت: صبح میآیم؛ اما زودتر از آنچه وعده داده بود، آمد و کردستان را نجات داد.
□ جنگ 33 روزه و پیروزی که جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی به دست آورد، موجب شد تا نام سردار سلیمانی بیش از گذشته به چشم آید. دلیل موفقیت حاج قاسم در آن جنگ سخت چه بود؟
حاج قاسم در جنگ 33 روزه نقش محسوس و حضور فیزیکی داشت. این موضوع پنهان نیست و همه اطلاع دارند که حاج قاسم در جریان آن جنگ در لبنان حضور داشت و قدم به قدم، همراه با نیروهای حزبالله لبنان بود و در کنار سیدحسن نصرالله و عماد مغنیه جنگ را مدیریت و فرماندهی کرد. حضور سردار سلیمانی بهعنوان سرباز و نماینده رهبر معظم انقلاب در آن جنگ، بهحدی اثرگذار و مهم بود که وقتی دبیرکل حزبالله لبنان پس از جنگ با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کرد، در آن دیدار گفت: «من به اینجا آمدهام تا پیروزی در جنگ 33 روزه را به شما تبریک بگویم؛ چراکه فرمانده میدان شما بودید و اگر شما نبودید، ما این پیروزی را نداشتیم.» مقام معظم رهبری به سردار سلیمانی اجازه دادند که به لبنان برود و در کنار سیدحسن نصرالله در برابر رژیم صهیونیستی بجنگد.
حاج قاسم میگفت، در جنگ 33 روزه فشار فوقالعادهای بر حزبالله لبنان وارد شد. یک بار دیدم سیدحسن نصرالله، بغض گلویش را فشرده و این آیه از سوره احزاب را میخواند که «إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم و إذ زاغت الأبصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنون بالله الظنونا».
سردار سلیمانی در حالات معنوی نیز، در کنار رزمندگان حزبالله لبنان و سیدحسن نصرالله بود. من در جنگ حالات معنوی فراوانی از حاج قاسم دیدم. آنچیزی که حاج قاسم را در شرایط سخت جنگ حفظ میکرد، اتکایش به خدا، توسل به اهلبیت(ع) و اشک در درگاه الهی بود. وقتی شرایط در جنگ 33 روزه بر رزمندگان سخت شد، رهبر معظم انقلاب به سردار سلیمانی فرمودند که به رزمندگان اسلام بگویید که دعای جوشن صغیر بخوانید. وضعیت بهگونهای شد که در هر جمعی از رزمندگان حزبالله حضور پیدا میکردی، مراسم قرائت این دعا برپا بود.
بنابراین از نقش معنوی و عرفانی حاج قاسم در جنگ 33 روزه و آن پیروزی نباید غفلت کرد. در آن دوره یک ستاد پشتیبانی از جنگ در تهران تشکیل شد که مسئولیت امور فرهنگی و پشتیبانیهای فرهنگی با بنده بود و از این بابت، بنده اطلاع دارم که حاج قاسم چهمقدار بر توسل به اهلبیت(ع) و توکل به خداوند توجه داشتند و دیگران را نیز متوجه این امر مهم میساخت. در نهایت نیز همگان دیدید که ائمه اطهار(ع) به کمک رزمندگان حزبالله لبنان آمدند و حتماً آن خاطرهای را که سردار سلیمانی از آن جنگ در خصوص عنایت حضرت فاطمهزهرا(س) تعریف کرد و بارها از شبکههای سیما نیز پخش شد، شنیدهاید.
□ یکی از ابعاد نظامیگری سردار سلیمانی که در مبارزه با داعش بیشتر به چشم آمد، اسلامی جنگیدن بود. این ویژگی چه مؤلفههایی داشت؟
حاج قاسم از دوران دفاع مقدس نگاهش این بود که ما باید بر مبنای ارزشهای اسلامی با دشمن بجنگیم. او میگفت: «دشمن، دشمن است؛ اما نباید به این دلیل که دشمن است، حقوق شرعیاش را زیرپا بگذاریم و مسائل شرعی را نسبت به او رعایت نکنیم.» توصیه حاج قاسم به نیروهای لشکر 41 ثارالله در هنگام عملیاتها این بود که ارزشهای اسلامی رعایت شود. حاج قاسم در برخورد با اشرار در جنوب شرق کشور، برای یکی از اشرار بزرگ آن منطقه اماننامه فرستاد. او خودش را تسلیم کرد و حاج قاسم اقدامی خلاف آن اماننامه انجام نداد و بر سر پیمانش ایستاد.
حاج قاسم در برخورد با تکفیریها نیز علیرغم آن درندگیها و وحشیگریهایی که آنها داشتند، از مرز عدالت تعدی نکرد. در خصوص اموال مردم نیز، در این مستندها دیدید که ایشان چگونه بر حفظ اموال تأکید داشتند و خودشان هم اگر استفادهای میکردند، ما بهازای آن را هزینه پرداخت میکرد.
سردار سلیمانی مجاهد و عارف بود. نماز شبش حتی در سختترین شرایط نیز ترک نشد. نیروهایش نیز اینگونه بودند. غواصان لشکر وقتی خودشان را به آب میزدند، در آب نماز شب میخواندند. نیمههای شب وقتی به حسینیه لشگر میرفتی، انگار وقت نماز مغرب و عشاست.
-
آیتاللهالعظمی جوادی آملی در فهرست ۵۰۰ شخصیت برتر مسلمان جهان
-
گامهای بلندی در جهت رشد و تعالی حوزههای علمیه برداشتهاید
-
عامل نجات کشور در بزنگاهای مختلف غیرت، بصیرت و عقلانیت دینی
-
نقش سردار سلیمانی در تقویت محور مقاومت در منطقه و مقابله با شرارت آمریکا
-
آیتالله مصباح یزدی(ره) آبرو و عمر خود را پای انقلاب گذاشت
-
عاملان شهادت حاج قاسم و ابومهدی به سزای عمل خود خواهند رسید
-
خون سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس بیداری را در نسلهای بیشتری به وجود آورده است
-
سهم اندک فرهنگ در بودجه تا هجمههای ناعادلانه به بودجه حوزه علمیه
-
حوزه علمیه خواهران باید قدرت حل مسائل حوزه زن و خانواده را داشته باشد
-
تیم مذاکرهکننده مسیر تنفس قلدرمآبی غرب را بسته است
-
ورود قاعدهمند و علمی حوزه علمیه در عرصه اقتصاد
-
میدانهای نبرد در غزه، لبنان، یمن، سوریه و عراق باتلاقی عمیق پیش روی استکبار گسترده است
-
آیتاللهالعظمی جوادی آملی در فهرست ۵۰۰ شخصیت برتر مسلمان جهان
-
گامهای بلندی در جهت رشد و تعالی حوزههای علمیه برداشتهاید
-
عامل نجات کشور در بزنگاهای مختلف غیرت، بصیرت و عقلانیت دینی
-
نقش سردار سلیمانی در تقویت محور مقاومت در منطقه و مقابله با شرارت آمریکا
-
آیتالله مصباح یزدی(ره) آبرو و عمر خود را پای انقلاب گذاشت
-
عاملان شهادت حاج قاسم و ابومهدی به سزای عمل خود خواهند رسید
-
خون سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس بیداری را در نسلهای بیشتری به وجود آورده است
-
سهم اندک فرهنگ در بودجه تا هجمههای ناعادلانه به بودجه حوزه علمیه
-
حوزه علمیه خواهران باید قدرت حل مسائل حوزه زن و خانواده را داشته باشد
-
تیم مذاکرهکننده مسیر تنفس قلدرمآبی غرب را بسته است
-
ورود قاعدهمند و علمی حوزه علمیه در عرصه اقتصاد
-
میدانهای نبرد در غزه، لبنان، یمن، سوریه و عراق باتلاقی عمیق پیش روی استکبار گسترده است