یادگاه عالمان دین | 3 |
مجتهد هنرمند و محـقـق مجـاهد
گذری بر احوال و آثار آیتالله شیخ محمدرضا توفیق یزدانی طهرانی
بهمناسبت هشتادمین سالگرد ارتحال این عالم گمنام
آیتالله شیخ محمدرضا توفیق یزدانی(ره) که علامه شیخ آقابزرگ طهرانی در کتاب نقباءالبشر از ایشان یاد میکند، فرزند علامه شیخ عبدالصمد یزدی میباشد، از عالمان جهان تشیع در سده چهاردهم هجری قمری میباشند.
تولد و زادگاه
زادگاه محمدرضا توفیق یزدانی، تهران و تاریخ ولادت این ادیب علامه و عالم فرزانه درسال 1297ق برابر با 1258ش میباشد.
پدر شیخ محمدرضا، دانشوری بزرگ و خوشذوق ولی مجهولالقدر بهنام آیتالله شیخ عبدالصمد یزدی(ره) بوده است. مرحوم شیخ عبدالصمد که اصالتاً یزدی و متولد آنجا میباشند همراه با دو برادر دیگر خویش در اوان جوانی، برای تحصیل علم از یزد به نجف اشرف میروند. طبق روایت نخست، وی پس از سالها تحصیل در نجف اشرف، به زادگاه خویش بازمیگردد تا اینکه به درخواست حکومت وقت، بهعنوان یک عالم دینی، در میانه حکومت ناصری برای انجام وظایف دینی و اجتماعی به تهران فرا خوانده میشود.
براساس روایت دوم، ایشان از علمای بزرگ یزد و از خوشنویسان معروف آنجا بوده و شهرت ایشان در هنر خطاطی تا بدانجا بوده که ناصرالدینشاه قاجار در میانه حکومت خویش، وی را برای نگارش و نظارت بر کتیبههای مدرسه سپهسالار (شهید مطهری فعلی) به تهران فراخوانده است. وی نسخههای متعدد دینی و علمی را با خط زیبای خویش نوشته؛ چنانکه پارهای از کتابتهای ایشان تاکنون موجود میباشد؛ مانند: ۱. کتابت تمام کلاماللـه مجید که اجزایی از آن در دست میباشد؛ ۲. الفیه ابنمالک که ایشان آن را در سال 1275ق کتابت کرده و به شماره 16595 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس نگهداری میشود.
فراگیری زبان فرانسه
ایشان و پدرشان هر دو به زبان فرانسه تسلط کامل داشتند. نقل است: شیخ عبدالصمد روزانه برای تمرین زبان فرانسه به پسرش محمدرضا که سنی در حدود 6 یا 7 سال داشته، تعدادی لغات فرانسه با ترجمه آنها به زبان فارسی میداده تا بهعنوان تکلیف روزانه بنویسد، بخواند و حفظ کند.
تحصیلات
شیخ محمدرضا نیز، همچون پدر و دو عمویش برای تحصیل دانش به نجف اشرف رفته است و شیخ آقابزرگ طهرانی که از معاصرین ایشان بوده، میگوید: «وی در نجف از محضر علمای اعلام بهره برده است.»
نظر به اینکه تشرف ایشان برای تحصیل به نجف اشرف در اواخر دهه دوّم یا ابتدای دهه سوّم قرن چهاردهم هجری قمری بوده؛ یعنی از سال 1317 تا 1323ق، ایشان در درس اساتید و علمای مطرح آن زمان همچون: آخوند خراسانی، میرزاحسین خلیلی طهرانی، شیخالشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی و...(ره) شرکت داشته و بهره علمی و معنوی وافری از حوزه مقدس نجف اشرف داشتهاند.
سکونت در تهران
ایشان پس از پایان تحصیلات در نجف اشرف، به ایران باز میگردد و در تهران ساکن میشود و به تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد میپردازند. منزل ایشان در خیابان ری، کوچه آبشار، کوچه نصیرالدوله و در همسایگی حضرات آیات شاهآبادی و تنکابنی(فلسفی)(ره) بوده است.
ازدواج
ایشان پس از بازگشت از عتبات و اقامت در تهران ازدواج میکند که حاصل این ازدواج، دو فرزند دختر به نامهای مرضیه و عالیه بوده است.
وعظ و خطابه و تدریس علوم حوزوی
شیخ محمدرضا توفیق یزدانی، پس از سکونت در تهران، همواره به تدریس، تحقیق، تألیف، وعظ و ارشاد میپرداخت. مرحوم آقای حاج سید علیاصغر میری دربندی در این رابطه، بیان میکرد: «ما ایشان را برای سخنرانی و وعظ در ماه محرم به حسینیه دربند دعوت میکردیم و منبرشان بسیار قابل استفاده بود.» نیز دانشمند عالیمقام مرحوم استاد میرزا علیاکبر غفاری، مصحح و مترجم کتب حدیثی، میگفت: «ایشان استاد ما بودند که در مسجد بازار طهران به وعظ و خطابه اشتغال داشتند و ما از محضر علمی ایشان در دروس حوزوی نیز بهره میبردیم.»
تأسیس مدرسه توفیق
ایشان برای تربیت نسل نونهال جامعه، به تأسیس مدرسه توفیق در محله امامزاده یحیی(ع) در گذر تکیه زرگرها، کوچه ابوالقاسم شیرازی دست میزند. مدرسهای که نمایانگر روشنفکری، بصیرت و زمانشناسی وی میباشد. آیتالله توفیق یزدانی در طی سالیان طولانی از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۴۹ق این مدرسه را بهنحو تحسینبرانگیزی مدیریت نمود.
وی ضمن علمآموزی به نونهالان، سعی در تقویت اندیشه دینی آنان و ارتقای معارف و مکارم اخلاقیشان داشته است. مدیریت تحسینبرانگیز وی موجب شده بود که تمامی علمای محل به وی اعتماد نموده و فرزندان خود را برای تحصیل به مدرسه توفیق بفرستند؛ ازجمله: آیتالله شیخ محمدرضا تنکابنی که با اتکا به جهات معنوی و فضل مرحوم توفیق، فرزندانش شیخ محمدتقی فلسفی و میرزا ابوالقاسم فلسفی را برای تعلیم دین و دانش به مدرسه توفیق میفرستد. همچنین استاد بزرگ فلسفه و عرفان مرحوم آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، تمام فرزندان خود، همانند: شهید شیخ مهدی شاهآبادی، آیتالله نصرالله شاهآبادی و آیتالله نورالله شاهآبادی و... را برای تحصیل به این مدرسه میفرستند.
از دیگر شاگردان و پرورشیافتگان مدرسه توفیق، میتوان به احمد گلچین معانی، سید جلالالدین طهرانی، دکتر عباس منظرپور و احمد حامی (پدر مهندسی عمران و بنیانگذار مهندسی نوین در ایران) و محمد وجدانی (متافیزیسین) اشاره نمود.
دوستان و معاصران
مرحوم توفیق با اندیشمندان و علمای بسیار مأنوس گشته و با آنان ارتباط داشت؛ از جمله آیتالله شیخ محمدرضا تنکابنی و آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، میرزا عباسقلیخان سپهر، غلامحسین مجتهد یزدی، شیخ علیاصغر نجفی، آیتالله سیدجعفر دینپرور دربندی، آیتالله شهید سیدحسن مدرس، علامه شمسالعلماء گرکانی، علامه میرزا محمدطاهر تنکابنی، شیخ علی صدرالمتکلمین تفرشی و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی(ره). گفتنی است، ارتباط ایشان با مرحوم کاشانی تا بدانجا بود که ایشان نوشتن بخشی از بیانیههای سیاسی خود را به مرحوم توفیق واگذار نموده بود.
در نهضت مشروطیت
ایشان در دیوان خود قطعه شعری در مذمّت تحصن برخی از مردم تهران در سفارت انگلستان دارد که در سال 1323 قمری اتفاق افتاد؛ سالی که مصادف با هجرت علمای تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران، به قم گردید و در عصر مشروطه روی داد و موسوم به هجرت کبری شد.
در عالم سیاست
عالم مجاهد علامه توفیق یزدانی، بهسبب انس با معارف اسلامی از جمله کلامالله مجید و نهجالبلاغه روحیهای مردمی، عدالتطلب، استبدادستیز و ضداستعماری داشت. وی که از دوستان و مراودان علمای مبارزی همچون شهید مدرس، آیتالله کاشانی و علامه میرزا طاهر تنکابنی - از تبعیدشدگان به کاشان توسط رضاشاه- بود، عقیده داشت که از رموز رستگاری ملت ایران و جوامع اسلامی، کاهش و زوال استبداد و دیکتاتوری داخلی است. چنانکه نفوذ استعمار و فرهنگ غرب را از عوامل افول و انحطاط بلاد اسلامی از جمله ایران میدید؛ لذا در نوشتهها و اشعار خود، به نقد استبداد داخلی و قبح غربزدگی و آفات استعمار میپرداخت. چنانکه به عرصه فکر و اندیشه اکتفا ننموده و در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و در راستای رفع ظلم و ستم در جامعه گام برمیداشت و طبعاً یکی از علل سقوط نهایی حکومت پهلوی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، اندیشهورزی و فعالیتهای سیاسی افرادی چون شهید مدرس، آیتالله کاشانی، علامه توفیق یزدانی و امثال این علمای مجاهد میباشد.
خط زیبا
علامه توفیق یزدانی همانند پدر خویش، دارای خط بسیار زیبایی بوده و از خوشنویسان درجهیک آن زمان بود. وجود اسناد و سیاهمشقهای بسیار از شیخ محمدرضا توفیق در انواع خطوط مختلف و همچنین کتابت آثاری چند از دانشمندان پیشین مانند لطائفالطوائف فخرالدین علیصفی و نیز در دست بودن تمامی تألیفاتش که به خط خودش موجود میباشد، همه نشان از عالمی است که خطّاطی را در مرتبه عالی، کتابت میکرده است. لطائفالطوائف، به پیشنهاد مرحوم توفیق، توسط استاد احمد گلچین معانی، با نسخ دیگر نیز مقابله و در سالیان دور، بارها منتشر شده است.
سیری در تألیفات
ایشان در ۱۴ سال انتهای زندگی خود، از مدیریت و تدریس در مدرسه توفیق دست کشید؛ ولی کماکان ریاست عالی مدرسه را به عهده داشت. وی در این روزگار بیشتر به تنظیم، جمعآوری و تکمیل تألیفات و دستنوشتههای سابق خویش پرداخته و البته در کنار آن، به نگارش، تألیف و ترجمه آثار علمی جدید نیز دست میزد. از وی تألیفات ارزنده و آثار نیکی بر جای مانده است که عبارتند از:
1. اخلاق توفیق: اثری کاربردی و عملی که در چهار جزء و برای دانشآموزان و متعلمین نونهال مدارس نوین زمان قاجار نوشته شده است که فقط دو جزء آن، در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ قمری به طبع رسیده است. جلد اوّل، برای سالهای اول و دوم ابتدایی، در سال ۱۳۳۸ قمری تألیف و در سال 1342 قمری به چاپ پنجم رسیده است. جلد دوّم، برای سال سوم ابتدایی نگاشته شده که در سال ۱۳۳۷ قمری، مصادف با سال ۱۲۹۹ شمسی، به چاپ دوم رسیده است. جلد سوّم، برای کلاس چهارم مدارس ابتدایی که در سال 1339 قمری تألیف و هنوز منتشر نشده است. در اول کتاب، مُهر اداره انطباعات به تاریخ 1301 شمسی درج شده است. این کتاب که شامل: نکات دقیق، نثری روان، بیانی ساده و جذاب، داستانهای شیرین، مطالبی آموزنده پیرامون اخلاق عملی و مباحثی ارزنده برای دانشآموزان و نوجوانان است که بعضاً بهصورت شعر میباشد که بیشتر اشعارش را نیز خود مؤلف سروده است. این اثر در اواخر دوران قاجار بهسفارش نصیرالدوله وزیر معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه نوشته شده و تحسین بزرگان عصر، همانند علامه ملا محمدطاهر تنکابنی (طبرسی) و علامه شیخ محمدحسین گرکانی را نیز برانگیخته است؛ بهگونهای که با تعابیری بلند و والا، این اثر و مؤلّفش را ستوده و توصیه به چاپ آن نمودهاند. برخی ادیبان و شاعران همچون عباس فرات، در وصف کتاب و مدح مؤلّف علامهاش و نیز ماده تاریخ طبع و انتشار آن، اشعاری سرودهاند که در آخر کتاب چاپ شده است.
2. اخلاق منظوم: رسالهای منظوم در فن اخلاق که نویسنده در مقدمه آن اشاره کرده است: اشعاراخلاقی برای سال اوّل و دوّم دبستان میباشد که بهعنوان کتاب درسی نونهالان که به تاریخ 1338 قمری سروده شده است.
3. ترجمه کتاب «فلسفةالحجاب فی وجوبالنقاب»، اثر مرحوم شیخ غلامحسین طهرانی اصفهانی حائری(ره) (متوفای ۱۳۵۸ ق) معروفترین اثر مرحوم توفیق میباشد که آن را در سال 1353 قمری در صحن مقدس علوی در نجف اشرف خریداری کرده و در همانجا مشغول ترجمه آن شده و در ربیعالاول سال ۱۳۵۴ قمری در مطبعةالغری نجف اشرف به طبع رسانده است. این کتاب، مشتمل بر ادلّه و براهین عقلی و نقلی و پاسخهای علمی به منکرین حجاب است. انگیزه مترجم ادیب این اثر برای ترجمه و نشر آن، در مقدّمه کتاب مذکور چنین آمده است: «چون این رساله را برای هر دو طیف نافی و مثبِت حجاب، نافع یافته و موجب خُبرت و مزید بصیرت دانستم، اقدام به ترجمه آن نمودم». ناگفته نماند که هدف ایشان برای ترجمه و نشر کتاب آن است که زمانی که رضاشاه در پی کشف حجاب اجباری بود، علامه توفیق(ره) به نجف اشرف رفته و این اثر ارزنده و متین را در همانجا، خریداری، ترجمه و منتشر مینماید. سپس بعد از چاپ آن را با خود به ایران آورده تا بدینوسیله به مقابله علمی و عملی با این رویّه غیردینیِ پهلوی بپردازد که متأسفانه در حین ورود به ایران و در مرز، نسخههای این کتاب توسط شهربانی وقت توقیف و معدوم میگردد.
4. ترجمه و شرح دو حدیثِ قدسی و نبوی، از مجموعه احادیثی است که ایشان در سال 1314 ش مطابق با 1354 ق با توضیحات کافی، بهنگارش درآورده است.
5. جامع الشمل (در دو جلد که آن را شبیه کشکول نوشته است): جلد اول را در سال 1354 قمری مطابق با 1315 شمسی و جلد دوم را در سال 1358 قمری به اتمام رسانده است. در مقدمه جلد اول اینگونه نوشته است: در این زمان که پریشانی مردم مسلمان در ایران از هر جهت بالا گرفته و از اندازه گذشته، این بنده شرمنده، بیشتر اوقات در خانه نشسته و در به روی غیر بسته و به خاطر آورد که متفرقات از منظوم و منثور بالعربیة والفارسیه که از دیرزمانی در رُقع متفرقه و قطع مختلفه نوشته و در دفتری جمعآوری نماید که در موقع بهکار آید.
6. الحواشی على التفسیر المنسوب الى الامام الحسنالعسکری(ع): این کتاب، متن تفسیر امام حسن عسکری(ع) میباشد که با خطی زیبا در وسط صفحات نگاشته شده و دارای حواشی و تعلیقاتی در زمینههای تفسیری، ادبی، حدیثی و معارفی میباشد.
7. خاطرات روزانه مدرسه توفیق: این خاطرات را ایشان در سالهای ۱۲۹۸ و ۱۲۹۹ شمسی برابر ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ قمری نگاشتهاند که روزنوشتها و یادداشتهای ایشان طی مدّت دو سال میباشد. این یادداشتها مشتمل بر گزارشی مختصر از برخی وقایع آن روزگار بهویژه وقایع سیاسی، علمی و فرهنگی پایتخت، ضبط اسامی معلمان مدرسه، وضعیت حضور و غیاب روزانه دقیق آنان و ذکر نکات خاص پیرامون تعطیلیهای رسمی آن روزگاران ازجمله شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در فاطمیه اول میباشد. همچنین در این دو سال، کلیه مکاتباتی که میان مدرسه توفیق و وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه انجام شده، عیناً همراه با شماره مکاتبات، کاملاً نقل شده است. همچنین ایشان ضمن اشاره به تشکیل مجلسی مشهور در مدرسه دارالفنون، پیرامون اندیشه تغییر خط و گزارش سخنرانیهای موافقان و مخالفان، خود نیز مقالهای مخصوص در همین موضوعِ تغییر خط با عنوان: مقاله توفیق در موضوع تغییر خط نگاشته و در آخر این مجموعه خاطرات، به یادگار گذاردهاند.ایشان با نگارش این مقاله غیرت دینی و ایرانی و وطنخواهی خویش را در برابر این اندیشه خام و زیانبار بیگانگان و وابستگان آنها اعلام داشته است.
8. دیوان اشعار: مرحوم توفیق، اشعار خود را از ابتدای جوانی تا انتهای زندگی تدوین و کتابت نموده است. این اشعار در موضوعات متنوع سروده و بهترتیب تاریخ سرایش تدوین شدهاند. بهعنوان نمونه آن ادیب فرزانه و شاعر مهذّب، اشعاری در مدح و رثای امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسین، امام زمان و حضرت عباس(ع) و همچنین در مورد قحطی سال 1336ق شعری سروده است که یک بیت آن، چنین است:
به هر مجلسی و محفلی مردمان
سخن مینگوینـد جز ذکر نان
و در مذمت برخی از رجال سیاسی روزگار:
به اسلامیان نیست میلت ازیراک
به امریکیان عهد بستی به مکتب
دیگر موضوعاتی که اشعاری درباره آن سروده است: تضمین غزلی از حافظ در اجازه خواستن حضرت ابوالفضل از امام حسین(ع) و شعری در تقبیح تحصن برخی مردم تهران در سفارت انگلستان، چاپ اسکناس، اوضاع آشفته زمان، وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، اشعاری پیرامون برخی حکام و مباحث دیگر. این دیوان منضم به کشکول ایشان میباشد.
9. رسالهای پیرامون به توپ بستن مجلس (در زمان استبداد صغیر) که 3 سال پس از آن، توسط مرحوم توفیق با خطی زیبا در سال 1330 قمری به تألیف و نگارش درآمده است.
10. زن در اسلام: ترجمه رساله «الإسلام روحالمدنیّه» اثر دانشمند مصری شیخ مصطفی غلایینی میباشد که در نُه فصل و در سال 1349ق مطابق با 1309ش ترجمه و نگارش شده است. شایان ذکر است، مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، به خط خود، تقریظی را براین کتاب مرقوم نموده است.
11. سفرنامه مشهد مقدس، در ۲۶ منزل از شهرری تا مشهد میباشد. این سفرنامه در سال ۱۳۲۲ق به خط نستعلیق بسیار زیبا و با نثری جذاب به نگارش درآمده و معمولاً در هر منزل، بهتناسب، قیمت ارزاق، بناهای تاریخی، کتیبههای قدیمی و اسامی عالمان هر منطقه بیان میگردد. همچنین نکات ارزنده تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی در سفرنامه ایشان موجود است که میتواند، محققان جامعهشناسی را برای شناسایی و تحلیل موضوعات فرهنگی - اجتماعی آن دوران یاری دهد.
12. شرح دعای ماه رجب «یا من ارجوه لکل خیر...»، مشتمل بر مطالب ارزنده اخلاقی، عرفانی، فلسفی و کلامی که در سال 1354 ق به خط نستعلیق بسیار زیبا تألیف شده است که تنها شرح موجود پیرامون این دعا میباشد.
13. فهرست کتابخانه توفیق، شامل فهرستی کامل از کتابهای چاپی و خطی کتابخانه شخصی ایشان که بهترتیبی خاص و نظمی تحسینبرانگیز و با خط بسیار زیبای نستعلیق در هفتصد عنوان، در سال ۱۳۰۸ ش مطابق با سال 1348ق توسط آیتالله توفیق تدوین و تنظیم شده است.
14. فهرست کشکول شیخ بهایی: این فهرستِ بسیار مفصل و مبسوط، کلید مناسبی برای دستیابی کوتاهمدت به همه مطالب پراکنده کشکول شیخ بهائی میباشد که در سالهای 1360 و ۱۳۶۱ ق مطابق با سال ۱۳۲۰ ش در پنج جزء به رشته نگارش و تألیف درآمده است.
15. کشکول: مشتمل بر مطالب متنوع و جذاب ادبی، دینی، علمی، اجتماعی و تاریخی است که با خط بسیار زیبای نستعلیق در سال 1361 ق مطابق با ۱۳۲۰ ش به نگارش درآمده است که نسخه اصل آن، نزد مرحوم استاد علی-اکبر غفاری بهصورت امانت بوده و اکنون نیز، نزد بازماندگان وی باقی است و مانند دیوان مرحوم توفیق، کوششهای ما برای بازپسگیری آن تاکنون بینتیجه مانده است.
16. مجالس: این اثر در 3 مجلد، مشتمل بر مجالس آن عالم فقید است که در بیش از 2000 صفحه و در 300 مجلس به خط بسیار زیبای ایشان به نگارش درآمده است. فلسفه تألیف و نگارش اثر چنین است که ایشان قبل از سخنرانی و مجلس درسی که داشته، مطالب مختلف و متنوعی را مینوشت و سپس بر اساس همان برای مستمعین و شاگردان تدریس میکرد. شیوه محافل مذکور به این صورت بوده که در اول هر مجلس، معمولاً حدیثی خوانده میشده و سپس شرح و تفسیری بعضاً کلامی، تاریخی، فلسفی و عرفانی متناسب با مقتضای حال و جلسه، توسط استاد بیان میشده و در آخر تمامی مجالس، روضهای مختصر توسط خود ایشان خوانده میشده است. نکته جالب پیرامون این اثر آن است که در یک مجلس، مطالب مختلف با خطوط متنوع کتابت شده است که این هنر و ذوق و سلیقه علامه توفیق را میرساند.
17. چند رساله متفرقه در فقه و فلسفه و...
در اندیشه تقریب مذاهب
مرحوم توفیق چنانکه قبلاً هم گذشت، عالمی روشنبین بود. جمود فکری نداشت و تعصبی هم اگر میورزید، نسبت به معارف الهی و غیرت دینیاش بود. اگر اثری نیک در زمینه معارف و شریعت منور اسلام میدید، حتی اگر نویسندهاش غیرشیعی بود، آن را میستود و حتی یکی از آثار ایشان، ترجمه کتابی از اندیشمندان عامه است. وی همچنین از طرفداران تقریب مذاهب بود. مسلکی نیک و مشربی خوش که مایه نفی تفرقه و بسترساز اتحاد جهان اسلام در راستای مقابله با دشمنان دین است. در سال ۱۳۱۷ ش علامه شیخ محمدتقی قمی(ره) که از علمای تهران بود، در مصر دارالتقریب بین المذاهبالاسلامیه را تأسیس کرد. بزرگان جهان اسلام از جمله آیتاللهالعظمی بروجردی، علامه سید شرفالدین عاملی، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، علامه محمدصالح سمنانی و بسیاری دیگر از فرزانگان جهان اسلام(ره) آن را تأیید و پشتیبانی کردند. یکی از خدمات این مجموعه انتشار مجلهای بینالمللی با نام رسالة الاسلام است.
مرحوم توفیق یزدانی، وقتی بر اهداف دارالتقریب مطلع شده و از انتشار مجله نیز آگاه میگردد، نامهای را خطاب به مجله مزبور نوشته و در ابتدای آن، از تفرقه جهان اسلام و غربت اسلام ناله سر داده و گلایه میکند و با مقایسه اسلام و مسیحیت، از روشهای مسیحیان در راه نشر مکتب باطل خویش سخن گفته و از عدم اجتماع مسلمانان و تفرقه آنان ابراز ناراحتی میکند و میافزاید که باید قوای نظامی را به حکم آیه شریفه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» تقویت کرد؛ اما مهمتر از آن قوه بیان است و «این قوه با روحانیین هر ملت است» و تفکیک و جدایی بین دو قوه، سر آغاز حرکت جامعه اسلامی از قله ترقی به دره تنزل خواهد بود. وی نهایتاً تقریب مذاهب را یک «مسلک مقدس» نامیده و وجود مجله رسالةالاسلام را «بسیار مفید و مغتنم» شمرده و آرزوی توفیق، تأیید، بقا و ثبات آن را دارد. نکته قابل توجه اینکه مرحوم توفیق قبل از آمدن آیتاللهالعظمی بروجردی(قد) به قم در اندیشه تقریب بوده و ایشان تمرکز بر تقریب مذاهب را پس از مشرف شدن به شهر مقدس قم، بیشتر در نظر داشتند. اگرچه این اندیشه سابقه طولانیتری داشته؛ مثلاً آخوند خراسانی(ره) که در طبقه اساتید مرحوم توفیق بوده است، در زمان مشروطه، فتوای وجوب اتحاد مذاهب اسلامی را صادر کرده بود.
18. نامههای توفیق به نصیرالدوله: ایشان در زمان مدیریت مدرسه توفیق نامههای زیادی به وزارت معارف و وزیر آن مرقوم نمودهاند که حاوی مطالب مختلفی شامل گزارشات مدرسه، اوضاع و احوال فرهنگی و آموزشی آن دوران، پیشنهاداتی راجع به بهبود کیفیت آموزشی مدارس و... میباشد که نشان از اندیشه بلند، مترقی که همراه با حفظ دیانت دانشآموزان و تقویت روحیه وطنخواهی آنان مینموده است. تعداد این نامهها 40 عدد و عمدتاً مربوط به اواخر دوره قاجار میباشد.
ویژگیها
ایشان ویژگیهای منحصربهفردی داشت. در عین اینکه عالم، شاعر، خطاط و هنرمند بود، مدرسهای را نیز در زمان قاجار تأسیس و مدیریت کرد و در عین حال، امام جماعت و سخنران نیز بود و همچنین در حوزه علمیه تدریس داشت و این جهات متنوع و مختلف، در کمتر شخصیتی تجمیع میشود.
مرحوم توفیق عالمی با معنویت، اندیشمندی بزرگ و چهرهای فرهیخته و روشنفکر بود. از اجتماع، سیاست و مظاهر تجدد غافل نبود و تلاش داشت، نه با عزلت که با ورود در اجتماع، در مسیر اصلاح و ترقّی جامعه و تربیت نسل آیندهساز، گام بردارد.
از توطئههای استعمار آگاه بود و از همان جوانی به سیاستهای ضداسلامی و ضدایرانیِ انگلیس، بدبین بود.
او همچنین از همراهان و دوستان عالم مجاهد مرحوم آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی بهشمار میرفت که ایشان بر برخی از آثار مرحوم علامه توفیق یزدانی تقریظ نگاشته و فضل و دانش و ادب او را ستوده و او را «فاضل فرزانه و دانشمند یگانه و ادیب اَریب و عالم لبیب الذی بالتمجید حقیق» خواندهاند.
در عین حال او از شهرت بسیار گریزان بود و دلیلش نیز عدم چاپ آثارش در زمان حیاتش بوده است. البته دو کتاب فلسفةالحجاب و اخلاق توفیق وی چاپ شده که آن هم بهخاطر شرایط خاص اجتماعی بوده است. اولی بهخاطر مسائل دینی - سیاسی جامعه و دوّمی هم، بهخاطر آموزش نونهالان و جوانان مدارس کشور بوده است.
ارتحال
این عالم ربانی که بهسان پدرِ علامهاش خطی نیک داشت و از این هنر فاخر، حظّی بسیار برده بود، آخرین برگهای حیات دنیویاش را با خطی زیبا به رنگ عبادت و تحقیق نگاشت و آخرالامر در آذرماه سال ۱۳۲۳ش برابر با 1363ق دیده از جهان فروبست و به دیدار معبودش شتافت.
پیکر پاکش پس از تکفین و تشییع، در میان حزن و اندوه بستگان، شاگردان و اردتمندانش، به باغچه طوطی واقع در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) در شهرری منتقل و جهانی از علم و ادب، فضل و دانش و هنر، رخ در نقاب خاک کشید. نماز بر پیکر وی بنا بر وصیّتش توسط مرحوم آیتالله سیدجعفر دینپرور دربندی خوانده شد که بر اساس دومین وصیتنامه مرحوم توفیق، وصیّ ایشان نیز بود.
بعد از فوت ایشان، استاد احمد گلچین معانی، از شاگردان مرحوم توفیق، در رثای او شعری میسراید که بر سنگ مزار اولیه ایشان حک شده بود.
از دیدگاه مرحوم استاد فلسفی
واعظ شهیر، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای شیخ محمدتقی فلسفی در کتاب خاطرات خود درباره ایشان چنین مینویسند:
«در زمان کودکی من، به وزارت آموزشوپرورش، «وزارت معارف» میگفتند که خیلی هم وسیع و دامنهدار نبود. در نزدیک منزل ما دبستانی بود بهنام «دبستان توفیق». این دبستان مدیر بسیار بزرگوار و شریفی بهنام آقا شیخ محمدرضا توفیق داشت. من هر وقت به یاد او میافتم، برایش طلب رحمت میکنم. او مردی درسخوانده، باایمان، بافضیلت و شایسته بود. شش سالم که تمام شد، به آن مدرسه رفتم. پس از ششسال که در آنجا تحصیل کردم، گواهینامهای به ما دادند که عکس شیر و خورشید داشت.
آقا شیخ محمدرضا زیاد مراقب مدرسه و اخلاق بچهها بود؛ بهطوریکه امکان نداشت، بچهای پشتدستی به دیگری بزند یا کاغذ بچه دیگری را پاره کند یا اذیتی به او برساند. او مراقبتش را بهنحو مخصوصی القا میکرد تا بچهها مواظب باشند و حرکت ناشایستی از خود بروز ندهند. او در صفِ بچهها قسمهایی یاد میکرد که ما تصور می-کردیم، شدیدترین قسمهاست و او با تأکید بر آن قسمها، میخواهد بگوید اگر بچهای تخلّف کند، کیفر خواهد دید؛ ولی آنچه او میگفت: قسم نبود؛ بلکه جملات و القابی بود که او روی موازین شرعی درست کرده بود تا نام خدا را نبرد. هیچ بچهای هم معنی آن را نمیفهمید.
یک چوبدستی به دست میگرفت، بچهها را بهصف میکرد و میگفت: «به حدّاد کعبه، سنگ به رودخانه خدا انداخته باشم، زیر دیگ امام حسین(ع) را سوزانده باشم که اگر بچهای تخلف کند، چنین و چنان خواهم کرد.» خوب میدانیم که «حدّاد کعبه» همان آهنگر است، «سنگ انداختن به رودخانه خدا» هم نکته خاصی در بر ندارد؛ چون همه رودخانهها از آن خداست. «زیر دیگ امام حسین(ع) را سوزاندن» هم همان پلو پختن برای فقراست؛ اما او اینها را با ژستی میگفت که فوقالعاده مؤثر بود و بچهها گمان میکردند، اینها بزرگترین قسمهاست و لذا حساب کار را داشتند و دست از پا خطا نمیکردند!
این به یک معنی، نوعی مدیریت بود؛ زیرا او نه خود را به قسمگویی آلوده میکرد و حریم مقدس الهی را تنزّل میداد و نه بهطور عادی صحبت میکرد که بچهها جرأت و تصور مخالفت بکنند. او بچهها را اینطور تربیت کرده بود و همه مرتب و منظم بودند. علاوه بر این، چند تا از بچه را انتخاب کرده بود و بعضی از آیات قرآن را برای آنها تفسیر میکرد و میگفت: هفتهای یک آیه را حفظ کنید. یکی از آنها من بودم که آیاتی از اول قرآن را حفظ کردم و هنوز هم، آن آیات را در حافظه دارم.
در مدت ششسالی که من و برادرم در آن مدرسه بودیم، خواندن و نوشتن را آموختیم و مقداری اطلاعات به دست آوردیم. وقتی تحصیلات دبستانی ما تمام شد، میبایست وارد تحصیلات صرف و نحو و مقدمات علوم دینی می-شدیم. در آن موقع مرسوم بود که از امثله و صرف را شروع میکردند و ما هم بههمان روال رفتیم. بعضیها تصور میکنند که علما در آن زمان با رفتن فرزندانشان به مدارس دولتی، مخالفت میکردند. نه، اینطور نبود که با مطلق مدارس دولتی مخالف باشند.
مرحوم آقا شیخ محمدرضا توفیق که مدرسه توفیق را داشت، عمامه به سر و مورد اعتماد همه علمای محل بود. آقایان علمای آن محل، همه به او در نماز اقتدا میکردند. بههمین جهت چون پدرم این را میدانست و او را میشناخت، به اتکای جنبههای معنوی و فضیلت او، مرا به آنجا فرستاد. از همشاگردیهای آن مدرسه، فقط برادرم مرحوم حاج میرزا ابوالقاسم را به یاد دارم.»
آیتالله سید جمالالدین دینپرور
ایشان در کتاب خاطراتشان آوردهاند: منزل پدربزرگ مادری ما دارای سه حیاط: بیرونی، اندرونی و حیاط خلوت بود. در بیرونی این خانه، کتابخانه معظمی بود که دانشمند ادیب، آقا شیخ محمدرضا توفیق یزدانی(ره) پدرِ مرحوم مادرم در آن زندگی میکرد. شخصیت عجیبی داشت، او بود و کتابهایش، او بود و خط زیبایش، او بود و اشعار و تألیفاتش... .
آنچه از آن مرد بزرگ به یاد دارم سیمای نورانی و تکیده اوست در کنار کتابخانه غنی و خط بسیار خوش و زیبای او، مرحوم والدهام میگفت ایشان به نوههای سیدخود بسیار علاقهمند بود و مکرر سفارش تعلیم و تربیت آنها را به ما متذکر میشد.
از این عالم ربانی، دست خط بسیار زیبایی که به یادگار مانده است، علاقهشان را نسبت به بنده در تاریخ تولدم اینگونه ابراز داشتهاند:
اذا وُلِدَ المُـولُودُ من آل هـاشم لقد زَیِدَ فی اَهلِ المَکارِمِ واحِدِ
ولادت با سعادت آقا جمالالدین دینپرور روز شنبه پنجم محرمالحرام سنه 1358 مقارن طلوع الفجر، انشاءالله با سلامیت بدن و صحت مزاج بهکمال پیری و سعادت نائل گردد.
اللّهُمَّ احفظه و سلمه من الافات و العاهات و اجعل عاقبه امره خیرا بمحمد و آله الامجاد.
حرره الفقیر الاثم الجانی محمدرضا توفیق الیزدانی تاریخ 14 شهر فوق
غربت توفیق
این مطلب جای شگفتی و البته تأسف دارد که شخصی در متن جامعه حضور فعال داشته و خدمات علمی، دینی و اجتماعی فراوانی از خود بر جای نهاده و در روزگار خویش در میان بزرگان دین، سیاست و فرهنگ معروف بوده و مدرسهای آباد و بانشاط که محل تحصیل افراد فراوانی از فرهیختگان آینده ایران بوده، اینچنین گمنام و ناشناخته باشد که نویسندگان اظهار بیاطلاعی از احوال وآثار او مینمایند؛ لذا ضروری و شایسته است که غبار غربت از تارک منیر و خدمات خالصانه و صادقانه و ارزنده این شخصیت بزرگوار و فداکار زدوده شود.
وصیتنامه
ایشان دو وصیتنامه نوشته است که اکنون موجود است: 1. وصیتنامه اول ایشان که به سال ۱۳۵۰ق مطابق با 1310ش نوشته شده است، به خط نستعلیق بسیار زیبا. 2. وصیتنامه دوم، به سال ۱۳۲۳ شمسی که وصایای بسیار زیبایی دارد.
بانو مرضیه توفیق یزدانی، دختر ایشان هستند که در سال 1288ش متولد و در سال 1307ش تصدیق رسمی دوره دوم متوسطه نسوان را با امضای مدیره مدرسه (مادام هس) و وزیر معارف (نصیرالدوله) اخذ میکنند. وی در سال 1314ش با آیتالله حاج سید مهدی دینپرور ازدواج کرده و در سال 1326ش بههمراه خانواده از تهران به قم مهاجرت و پس از 10 سال مجدداً به تهران برمیگردند و عاقبت در سن 87 سالگی درسال 1375ش رحلت و در باغچه طوطی شهرری در کنار پدر خویش آرمید. وی که دارای دیپلم دارالمعلمات از مدرسه فرانسوی تهران بود، سالیان متمادی مدیریت مدرسه دخترانه نرجس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی را به عهده داشت. جناب آقای حاج محمود لولاچیان که از اخیار تهران هست، نقل میکند که مرحوم آقای علامه کرباسچی، مؤسس مدارس علوی، روزی به بنده گفت: برای مدرسه دخترانه نرجس، تنها یک نفر است که میتواند مدیر آنجا باشد و آن هم، خانم توفیق یزدانی است که ما هم از ایشان دعوت کردیم و سالیان متمادی در آن مدرسه، مدیریت و تدریس اثرگذار و تحسینبرانگیزی داشت.
مرحوم توفیق که دختر خود را در سطح بالای تعلیم و تربیت قرار داده بود و در آن روزگار که تحصیل و کسب علم دختران، به هیچوجه رایج نبود، فرزند خود را پس از تحصیلات مقدماتی به دارالمعلّمات که تنها مدرسه عالی دختران بود، فرستاد و پس از آن، نزد پدر دانشمند خود به تکمیل ادبیات فارسی، عربی و فرانسه پرداخت و از اوقات جوانی بهره وافی برد. او بعد از فراغت از تحصیل، در همان مدرسه و مدارس دیگری، سالها به تدریس اشتغال داشته که البته بعد از کشف حجاب از تدریس منع شد.
..............................................
گزیدهای از منابع
1. آثارالحجّه، محمد شریف رازی؛
2. اختران فروزان ری و طهران، محمد شریف رازی؛
3. اخلاق توفیق، محمدرضا توفیق یزدانی؛
4. پژوهشی در احوال و اسناد سید جلالالدین طهرانی، نایبالتولیه و واقف آستان قدس رضوی، زهرا طلایی؛
5. ترجمه کتاب فلسفةالحجاب فی وجوبالنقاب، محمدرضا توفیق یزدانی؛
6. حدیث نصر، خاطرات فقیه مجاهد مرحوم آیتالله نصرالله شاهآبادی، سیدحسین کشفی؛
7. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهیه و تنظیم: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛
8. در کوچه و خیابان، دکتر عباس منظرپور؛
9. دیوان اشعار، محمدرضا توفیق یزدانی؛
10. الذریعة إلی تصانیف الشیعه، شیخ آقابزرگ طهرانی؛
11. ستارگان درخشان شمیران، سیدمحسن دینپرور؛
12. طبقات اعلامالشیعه، نقباء البشر فیالقرن الرابع عشر، شیخ آقابزرگ طهرانی؛
13. کیهان فرهنگی، سال هشتم، بهمن 1370ش، شماره 8؛
14. گلشن ابرار بانوان، شرح حال بانوان عالمه مذهب تشیّع، محمدعلی نجفی کرمانشاهی؛
15. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی؛
16. لطائفالطوائف، فخرالدین علی صفی، تصحیح: احمد گلچین معانی؛
17. مجله اصول تعلیمات؛
18. مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، دکتر اقبال قاسمی پویا؛
19. معجم مؤلفی الشیعه، علی الفاضل القائینی النجفی؛
20. مفاخر یزد، ویژه عالمان دینی، سید محمدکاظم مدرسی، میرزامحمد کاظمینی؛
21. نامه معانی، بهروز ایمانی؛
22. نگاهی از ساحل به دریا، شرح احوال و آثار استاد احمد گلچین معانی؛
23. یادنامه عالم ربانی مبارز مخلص، دانشمند معظم آیتالله آقای حاج سیدمهدی دینپرور.
منابع شفاهیآیتالله سید جمالالدین دینپرور؛ آیتالله رضا استادی؛
آیتالله نصرالله شاهآبادی؛ آیتالله نورالله شاهآبادی؛
آیتالله سیدعبدالله میری دربندی؛ آیتالله حبیبالله مرزوقی شمیرانی؛
میرزا علیاکبر غفاری؛ حاج محمود لولاچیان؛
حاج سید علیاصغر میری دربندی؛ سرکار خانم زهرا دینپرور؛
سرکار خانم فاطمه دینپرور.
تدوین: حجتالاسلام سیدمحسن دینپرور
ارسال دیدگاه