حجت‌الاسلام ولی‌الله سلیمانی‌فرد در پاییز سال 1337 در روستای ازنی از بخش چهاردانگه شهرستان ساری استان مازندران، در خانواده‌ای کشاورز و در دامان مادری از سلاله زهرا(س) دیده به جهان گشود. پدرش فیض‌الله و مادرش سیده بی‌بی موسوی نام داشتند.

  تحصیلات
دوره ابتدایی را در دبستان روستای ازنی طی نمود و به‌دلیل علاقه وافری که به مسائل مذهبی داشت. در جلسات سخنرانی وعاظ حضور می‌یافت و عیناً مطالب را در سینه ضبط نموده و برای همسالان خود بیان می‌کرد؛ به‌طوری‌که تحسین عموم را برمی‌انگیخت. همین عامل جرقه‌ای شد که وی پس از طی دوران ابتدایی، جهت فراگیری دروس حوزوی به شهرستان ساری عزیمت نمود و در مدرسه علمیه مصطفی‌خان تحت اشراف مرحوم آیت‌الله شفیعی به تحصیل حوزوی پرداخت. مادر شهید می‌گوید: «در ایام ماه مبارک رمضان، شهید سلیمانی در حسینه روستای ازنی به سخنرانی و نوحه‌خوانی می‌پرداخت که مورد توجه بیش از پیش مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی (امام جمعه فقید کیاسر، جویبار) قرار گرفت و ایشان شهید را برای هجرت به قم و توشه‌گیری از علما و مراجع بزرگ ترغیب‌ نمود و در نتیجه عازم شهر مقدس قم شد.
پس از هجرت به شهر قم از محضر اساتید بزرگی همچون استاد شهید مرتضی مطهری و آیات عظام مکارم شیرازی و نوری همدانی و... کسب فیض نمود.

  فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی
در عرصه تبلیغ دین با سفر به نقاط مختلف کشور از جمله شیراز، کرمان، خمین، زاهدان، اراک، ساری، گرگان و... به افشاگری و مبارزه علیه رژیم پهلوی می‌پرداخت و با سخنرانی‌های کوبنده و آتشین که هنوز در اذهان مردم نقش ماندگارش باقی است، خشم عمال رژیم طاغوت را برانگیخت تا جایی که همین افشاگری‌ها سبب شد که ساواک وی را دستگیر کرد و مورد شکنجه قرار داد. زمانی که آزاد شد، از وی سؤال کردند: «خیلی به شما سخت گذشت؟» که در پاسخ گفت: «کاری که برای اسلام باشد، مشکل نیست.» شهید سلیمانی‌فرد علاوه بر مبارزات سیاسی، برای رفع فقر فرهنگی و تبعیض در جامعه آن روز، اقدامات مؤثری از برگزاری کلاس قرآن و احکام برای جوانان در روستای ازنی اقدام به تأسیس کتابخانه در جوار مسجد زادگاهش انجام داد. این کتابخانه به‌ظاهر کوچک ملجأ و پناهگاه جویندگان علم و حقیقت علی‌الخصوص جوانان شد. به‌علاوه وی با تهیه جزوات مذهبی و تنظیم و تکثیر نوارهایی با صدای دل‌نشین که مشتمل بر زندگی ائمه(ع) بود، به ارشاد و هدایت جوانان می‌پرداخت.
شهید سلیمانی با پیروزی انقلاب اسلامی، سنگر مبارزه علیه طاغوت را به سنگر سازندگی مناطق محروم تبدیل کرد. پیگیری مستمر او در زمینه عمران روستایی، منجر به تأسیس حمام عمومی توسط جهاد سازندگی در روستای ازنی شد. رایزنی شهید برای تأسیس و بهسازی مدرسه، نمونه‌ای دیگر از خدمات وی بود.
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی، برگ زرین دیگری از کتاب عشق و حماسه این روحانی فداکار ورق خورد و مبارزاتش رنگ خون گرفت. علاقه وافر این روحانی به اعتلای پرچم اسلام و وطن به‌حدی بود که با داشتن طفلی چندماهه و فرزندی که چشم‌انتظار به دنیاآمدنش بود و علاقه به همسر فداکارش، مانع از رفتن به جهاد در راه خدا نشد و به‌خاطر خدا، از تمامی علایق دنیوی دست شست.
در همان روزهای ابتدایی جنگ، به‌عنوان اولین گروه رزمی تبلیغی روحانیون در معیت آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی، عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد و مدال پرافتخار شهادت زینت‌بخش وجودش شد.
شهید سلیمانی‌فرد در مدت حضورش در منطقه عملیاتی سرپل‌ذهاب در جبهه‌های غرب کشور، به انجام رسالت تبلیغی و جهادی خود پرداخت.

  شهادت
​​​​​​​سرانجام این روحانی وارسته و مبارز خستگی‌ناپذیر، در بیست‌و دوم مهرماه 1359 در سرپل‌ذهاب به خیل شهدای اسلام پیوست و خاکیان را رها نموده و با جسم و روحش به افلاک پرکشید و همانند ریحانه رسول‌خدا(ص) مدفنش مخفی ماند و عزیزانش را چشم به راه گذاشت.