صداقت سیاسى
استاد جواد محدثی/ یادداشت انتخاباتی
صدق، تنها بهعنوان یک خصلت فردى، یا احیاناً در معاشرتهاى خانوادگى و دوستانه نیست. در صحنه اجتماع و فعالیتهاى سیاسى و عملکرد شخصیتهاى مشهور هم، مصداق و مورد پیدا میکند.
گاهى کسانى براى خودنمایى و شهرتطلبى به مبارزه میپردازند تا خود را بهعنوان چهره اى انقلابى بشناسانند. برخى هم از روى تعهد و تکلیف و سوز دینى و شعور انسانى مبارزه می کنند. بعضى فریبکارانه شعار مردمدوستى و حمایت از خلق و دفاع از مظلومین و محرومین میدهند. برخى هم بهراستى قلبشان براى مردم میتپد و صادقانه به مردم عشق میورزند و براى نجات و رستگارى و بهروزى آنان میکوشند.
برخى براى جلب حمایت مردم و جذب «آراء»، به وعده دادن میپردازند و مردم را جذب میکنند، برخى هم صادقانه براى ادای وظیفه و خدمت به جامعه در عرصه «انتخابات» شرکت میکنند.
چه بسیار از جوانانى که فریب «شعارهاى سیاسى» و «حرفهاى داغ وانقلابى» را خورده و میخورند و جذب کسانى میشوند که فاقد صداقتاند. فعالیتهاى گروهکها در اول انقلاب در جذب جوانان و چهره بهظاهر انقلابى برخى سران احزاب و سازمانهاى فلسطینى نیز، شاهدى از همین نیرنگبازیهاست.
«صداقت سیاسى»، آن است که عملکردها، شعارها، اهداف و جهتگیرى فعالان سیاسى، برخاسته از ایمان و الهامگرفته از تعهد و براى کسب رضاى الهى باشد و از هرگونه «سیاسىکارى» و دروغ و جعل و تهمت و کتمان حقایق پرهیز شود و استقامت بر سر مواضع حق، دستخوش کشاکش منفعتطلبى و خودمحورى نگردد.
کسى که اهداف اصلى خود را در یک عمل سیاسى از دید مردم پنهان میکند و با «مرحلهاى عمل کردن»، از جو صداقت عمومی سوء استفاده میکند و موقعیت موجهین را وجهالمصالحه امیال و اهداف خویش میسازد و در نهایت، به «خود» بیش از «حق» میاندیشد، «صادق» نیست. صداقت سیاسى آن است که کسى از شعار و منطق «هدف، وسیله را توجیه میکند»، بهره نگیرد و در عملکرد سیاسى خود، به چارچوب شرع و حق و معیارها و ارزشها پایبند باشد.
تفاوتى که میان «سیاست علوى» و شیوه معاویه بود، ریشه در همین مسأله داشت. معاویه براى رسیدن به مقاصد خود از هیچ خلاف شرع ودروغ و تزویر و خیانتى ابا نداشت؛ اما آنچه دست حضرت على(ع) را بسته بود که نمیتوانست، همچون امویان رفتار کند، «تقید و تعهد به شرع و حق» و «صداقت سیاسى» بود و آنچه سبب شد، آن امام راستین، حتى یکروز هم، بر سر کار بودن، معاویه را تحمل نکند و علیرغم مصلحتاندیشیهاى برخى، او را کنار بگذارد، همان صداقت سیاسی بود؛ وگرنه میتوانست تا محکمتر شدن پایههاى حکومتش با معاویه «معامله سیاسى» کند، سپس او را برکنار کند.
داشتن «مواضع شفاف»؛ البته در عمل نه فقط در شعار و پنهانى زد و بند نداشتن، از نمودهاى دیگر صداقت سیاسى است. امام على(ع) به نیروهاى نظامى خویش نامه مینویسد که: وظیفه من در مقابل شما آن است که (جز در مسائل نظامى و اسرار جنگ) رازى را از شما پنهان نکنم و شما را بیبهره نگذارم و حقى را از جاى خودش تأخیر نیندازم. شما هم، تکلیف اطاعت و فرمانبردارى دارید.
صدق در گفتار و صداقت در کردار، انسان را محبوب دلها و مورد اعتماد مردم میگرداند. برعکس، تصنع و تظاهر و ریا و نفاق و دروغ، هم فرد را در جامعه بیاعتبار و نزد خداوند، مطرود میسازد و هم پیوندهاى اجتماعى را می-گسلاند و جو بیاعتمادى پدید میآورد. گذشته از آنکه خود انسانهاى دور از صداقت، دچار شخصیت دوگانه و تضاد شخصیت میشوند و هنگام برملا شدن دروغ، نفاق و ریاکاری آنان، گرفتار رنج و عذاب ابدى وجدان میشوند؛ اما افراد صادق، درستکار و بااخلاص، هم آرامش وجدان دارند و هم مطمئناند که چیزى جز آنچه «مینمایند»، نیست، تا از فاش شدن آن «چهره پنهان» و«خبث درون»، نگران باشند.
آن را که حساب پاک است
از محاسبه چه باک است...!