هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

نسخه Pdf

چرا  امام صادق(ع) به نهضت علمی روی آوردند؟            

از نگاه امام خامنه‌ای

چرا  امام صادق(ع) به نهضت علمی روی آوردند؟            

اشاره: در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چرا آن‌حضرت به نهضت علمی روی آوردند؟ در ادامه هم، به سؤال دوم پاسخ می‌دهیم که نهضت علمی حضرت چه ویژگی‌هایی داشت؟

دلیل ضرورت توجه به این بُعد آن هم با این نگاه، این است که توجه خاص حضرت به علم در چنین موقعیت زمانی، نشان‌گر این است که برای دستیابی به «قدرت» باید بر «علم» تکیه و جامعه اسلامی را با تکیه بر «علم» استوار کرد. دلیل دیگر ضرورت بحث در این بُعد، نگاه منفی عده‌ای به حقیقت علم است.
  سه بُعد مبارزه علمی امام صادق(ع)
به‌همین دلیل در دوران امام صادق(ع) آمادگی نسبی خاصی برای تشکیل حکومت و سپس تمدن اسلامی فراهم شد و این هدفی بود که خط کلی زندگی امام صادق(ع) را تشکیل می‌داد؛ همان‌گونه که خط و استراتژی کلی امامت این است، رهبر معظم انقلاب درباره این خط کلی فرموده‌اند: «استراتژی کلی امامت، ایجاد انقلاب توحیدی و علوی است. لازمه منطقی این خط‌مشی کلی، دعوتی همه‌گیر است در سراسر محیط عالَم اسلام به تلطیف جوّ اشاعه فکر شیعی در همه اقطار».1
حضرت صادق(ع) در سه‌ بُعد برای تشکیل حکومت اسلامی و تأسیس تمدن اسلامی تلاش کرده و این سه محور را در دستور کار امامت چندین‌ساله خود قرار داده بودند؛ زیرا شرایط و اقتضائات خاص آن‌عصر، حضرت را مصمم به این تلاش می‌کرد. از طرفی، فرصت مناسب برای احیای امر امامت و ابراز حقیقت امامت پدید آمده بود. تشکیلاتی پنهانی و قوی نیز، تفکر شیعی را در اقصی‌نقاط سرزمین اسلامی گسترانده بود. همچنین زمینه بسیار خوبی برای ترویج علم ایجاد شده بود. این سه، همان نمودارهای بارز زندگی امام صادق(ع) است. حضرت در این سه بُعد، به مبارزه‌ای خستگی‌ناپذیر برخاستند و تا آخرین لحظات عمر شریفشان، دست از آن نکشیدند. ایشان به‌عنوان یک «مبارز» واقعی در این سه‌محور، به مبارزه با حکومت ستمگر وقت پرداختند و پایه‌های آن را تضعیف کردند تا پایه‌های حکومت اسلامی را پی‌ریزی کنند. رهبر معظم انقلاب به‌خوبی این سه بُعد را این‌گونه ترسیم کرده‌اند:
«نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق(ع)را به این شرح یافته‌ام:
۱. تبیین و تبلیغ مسئله امامت؛
۲. تبلیغ و بیان احکام دین به‌شیوه فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به‌روال بینش شیعی؛
۳. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی».2
این سه نمودار«امام»، «امت» و «علم»، در واقع سه ضلع تشکیل حکومت و سپس تمدن اسلامی است. هرچند که اقتضائات خاص آن دوره ایجاب می‌کرد که امام صادق(ع) ضلع سوم تشکیل حکومت را «علم» قرار دهند؛ ولی واقعیت این است که علم، همیشه یکی از مهم‌ترین پایه‌های قدرت در تشکیل نظام اسلامی بوده است. نکته مهم این است که حضرت در تمام این ابعاد، فرصت بسیار مناسبی برای تشکیل حکومت داشتند؛ بهترین فرصت برای تبیین مسئله امامت و رهبری فکری-سیاسی ائمه اطهار(ره)؛ امام(ع) بهترین فرصت را برای گسترش و استفاده از تشکیلات پنهانی شیعه و تربیت انسان‌های نخبه و صالح امت و نیز بهترین فرصت را برای توسعه علمی و معارف دینی ایجاد کردند و در اختیار داشتند.
  مرد مبارزه برای زمینهسازی حکومت اسلامی
رهبر انقلاب ماهیت نهضت علمی امام صادق(ع) را این‌گونه تبیین می‌کنند: «همه کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفته‌اند، بر این سخن هم‌داستانَند که امام صادق(ع) وسیع‌ترین -یا یکی از وسیع‌ترین- حوزه‌های علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است. در این میان، چیزی که از نظر بیشترین کاوشگران زندگی امام(ع) پوشیده مانده است، مفهوم سیاسی و متعرضانه این عمل [است]».3
زندگی سراسر مبارزه امام صادق(ع) را باید از این زاویه نگریست و در این صورت است که نقش ایشان به‌عنوان یک شخصیت مبارز جلوه می‌کند و آشکار می‌شود؛ منتها مبارزه‌ای در قالب «قدرت علمی». رهبر انقلاب نیز، بر نگاه از همین زاویه تأکید دارند و می‌فرمایند: «امام صادق(ع) مرد مبارزه بود [...] مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی؛ یعنی امام صادق(ع) زمینه را آماده می‌کرد تا بنی‌امیه را از بین ببرد و به‌جای آنها حکومت علوی را -که همان حکومت راستین اسلامی است- بر سر کار بیاورد.»4
  چرا امام صادق(ع) به نهضت علمی روی آوردند؟
یکی از روشن‌ترین دلایل روی‌آوری امام صادق(ع) به نهضت علمی، این است که «زمان امام صادق(ع)، یک نهضت علمی و فکری و فرهنگی عظیم و جنگ عقاید شروع شده بود که نه قبلش و نه بعدش همچون نهضت عظیمی وجود نداشت. به‌قول یکی از مورخین، مسلمانان در این وقت، از میدان جنگ و لشکرکشی، متوجه فتح دروازه‌های علم و فرهنگ شدند. مردم تحت تأثیر تشویق‌های قرآن و پیامبر(ص) به علم‌آموزی و تعقل قرار گرفته بودند. نهضت‌های علمی و فکری بیش از نهضت‌های سیاسی وجود داشت. علوم اسلامی در حالت تدوین بود. دعوای امویان و عباسیان فرصتی طلایی را به وجود آورده بود. در میان مسلمانان یک شور و هیجان برای فهمیدن و تحقیق پیدا شده بود [...] همه اینها ایجاب می‌کرد که شخصی مثل امام صادق(ع) این جبهه را رهبری کند و بساط تعلیم و ارشاد خود را بگستراند».5 اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیلِ روی‌آوری امام صادق(ع) به این نهضت، نکته‌ای است که تأکید داریم، از این زاویه به آن نگاه شود؛ یعنی مبارزه علمی و جهاد علمی حضرت برای تشکیل حکومت اسلامی و سپس تمدن اسلامی. این نکته را با مقدمه‌ای از رهبر انقلاب روشن‌تر می‌کنیم: «رجال روحانی، قضات، محدثان و مفسران [...] به ابزاری در دست قدرتمندان یا اشتغالی برای عمر بی‌ثمر این تبهکاران و تبه‌روزان تبدیل شده بود».6
  قیام سیاسی یا جهاد علمی؟
این سیاست حکومت‌داران در استفاده از قدرت علم، امام صادق(ع) را بر آن داشت تا با تعمق و تدبر در جوانب امور تصمیم مهمی بگیرند. حضرت یا باید وارد کار سیاسی و مبارزه علنی می‌شدند -که با توجه به آماده نبودن کامل شرایط آن زمان، چه‌بسا به یک انتحار سیاسی دست بزنند- یا اینکه به یک انقلاب صامت و بنیادی روی آورند. رهبر انقلاب با توجه به اوضاع آن زمان، دو تصمیم و تکلیف مهم پیش روی امام را این‌گونه تبیین می‌کنند:
۱. «نخست، تبیین و تطبیق و تفسیر مکتب که خود متضمن مبارزه با تحریف‌ها و دستکاری‌های جاهلانه و مغرضانه است.
 2. آنگاه پی‌ریزی و زمینه‌سازی نظام قسط و حق توحید و در صورت وجود چنین نظامی، دوام بخشیدن به آن».
اکنون در چنین اوضاع و احوال نابه‌سامانی، امام صادق(ع) بار این امانت را بر دوش می‌گیرد و عهده‌دار آن دو تکلیف می‌شود. در آنِ واحد، هر دو وظیفه در برابر ایشان قرار گرفته است. به کدام زودتر اقدام خواهد کرد؟ درست است که کار سیاسی، دشواری‌های فراوان دارد [...]؛ ولی کار فکری -یعنی مبارزه با تحریف- درحقیقت بریدن شاهرگ دستگاه خلافت است؛ دستگاهی که جز با تکیه بر دین انحرافی، توان بودن و ماندنش نیست».7
  وابستگی علما به حاکمان ستمگر
نکته مهم دیگری که بحث را روشن‌تر می‌کند، این است که حاکمان ستمگر چه نیازی به حضور دانشمندان در حکومت خود داشتند و اصولاً وجود «علم» در دربار و نظام حکومت‌داری آن‌ها چه نقشی داشت؟ رهبر انقلاب دلیل درباری شدن برخی علما و دانشمندان در دوره بنی‌امیه و بنی‌عباس را این‌طور بیان می‌کنند:
«1. زمامداران که از آگاهی‌های دینی بسیار کم‌نصیب و گاه به‌کلی بی‌نصیب بودند، در صدد برآمدند که این کمبود را به‌وسیله رجال دینی وابسته به خود تأمین کنند و با الحاق فقها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حکومت خود، این دستگاه را باز هم، ترکیبی از دین و سیاست سازند. ۲. اینان طبق میل و فرمان زمامدار ستم‌پیشه و مستبد، به‌سهولت می‌توانستند، احکام دین را به‌اقتضای مصالح تغییر و تبدیل داده و در پوششی از استنباط و اجتهاد -که برای مردم عادی و عامی قابل تشخیص نیست- حکم خدا را به‌خاطر خدایگان دگرگون سازند».8
  مبارزه با عقاید و فرقههای انحرافی
تا اینجا به نقش علمی علمای درباری در حکومت‌داری حاکمان ظلم اشاره کردیم. از طرفی می‌دانیم که دوران امام صادق(ع) دوران فرقه‌ها، نحله‌ها، دانش‌ها و عالمان دروغین نیز بود. پیدایش علوم انحرافی و فرقه‌های گمراه‌کننده در جامعه اسلامی، خطر بزرگی بود که اصل اسلام را تهدید می‌کرد. مبارزه آن‌حضرت با این تفکرات و دانش‌های انحرافی به‌همین دلیل بود که حکومت از آنها حمایت می‌کرد؛ وگرنه خود آنها نمی‌توانستند، این‌قدر در جامعه به تبلیغ بپردازند. دلیل حمایت حاکمان غاصب نیز مشخص است. بنی‌عباس برای از بین بردن آثار فضائل اهل‌بیت(ره) و مخدوش کردن چهره آنان، از این‌گونه علوم و افکار انحرافی حمایت می‌کردند تا جایی که حتی زنادقه نیز، با حمایت دربار به تبلیغ کفر و الحاد می‌پرداختند. برخی از این فرقه‌ها و علوم عبارت بودند از: مرجئه) قائلان به کفایت ایمان بدون عمل (، زنادقه)ملحدان و بی‌دینان)، غالیان (قائلان به الوهیت ائمه(ره)).
​​​​​​​  خارج کردن «علم» از دست غاصبان قدرت
این چنین است که امام صادق(ع) با درک دقیق اوضاع و بصیرت کامل، به نهضت علمی روی آوردند و برای اینکه حکومت خود را بنا کنند، باید ابتدا حکومت کفر را ساقط کنند و از آنجایی که «قدرت علم»، یکی از اضلاع و پایه‌های مهم حکومت ستمگران بود، امام صادق(ع) با روی‌آوری به نهضت علمی، علاوه بر اینکه به این ضلع از حکومت جور می‌تاختند، زمینه تشکیل حکومت‌شان بر پایه قدرت علمی اسلامی را نیز مهیا می‌کردند:
«امام صادق(ع) با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به‌شیوه‌ای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود. آن‌حضرت بدین‌وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را -که یک ضلع مهم حکومت خلفا به‌شمار می‌آمد- تخطئه می‌کرد و دستگاه حکومت را از بُعد مذهبی‌اش تهی‌دست می‌ساخت».9
آنچه این زاویه دید را تأیید می‌کند، اقداماتی است که حکومت ظلم دقیقاً بر خلاف برنامه‌های امام صادق(ع) و برای مقابله با ایشان انجام می‌داد؛ آنجا که از پیشرفت قدرت علمی امام صادق(ع) هراسان می‌شد و پایه‌های قدرت علمی خود را متزلزل می‌یافت. رهبر انقلاب در این‌باره می‌فرمایند: «سران دستگاه خلافت به نقش مؤثر این مبارزه غیرمستقیم توجه می‌داشته‌اند. تهدیدها و فشارها و سخت‌گیری‌های نامحدود منصور نسبت به فعالیت‌های آموزشی و فقهی امام(ع) که در بسی روایات تاریخی از آن یاد شده، از جمله ناشی از همین توجه و احساس بوده است و نیز تأکید و اصرار فراوان وی بر گردآوردن فقهای معروف حجاز و عراق در مقر حکومت خود -که باز مضمون چندین روایت تاریخی است- از احساس همین نیاز نشأت می‌گرفته است».10
پس امام(ع) در صدد براندازی ضلع سوم حکومت غاصبان یعنی «علم» بودند. آنها با تکیه بر قدرت علم، پیشرفت و قدرت سیاسی خود را تثبیت می‌کردند. به‌همین دلیل آشکار است که امام صادق(ع) یک مبارز و مجاهد علمی و خستگی‌ناپذیر بودند تا این ضلع قدرت را از دست حکومت ستمگران خارج کنند.
منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای
..............................................
 
  پینوشتها
1. خامنه‌ای، سیدعلی، ۱۳۸۶، پیشوای صادق(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۵۲؛
2. همان، ص ۶۰؛
3. همان، ص ۷۷؛
4. سخنان آیت‌الله خامنه‌ای با موضوع زندگی امام صادق(ع)(14/6/1359)
5. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱۸، ص ۴۷؛
6. خامنه‌ای، سیدعلی، ۱۳۸۶، پیشوای صادق(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۵۰؛
7. همان، ص ۵۱؛
8. همان، ص ۷۸؛
9. همان، صص ۷۹ و ۸۰؛
10. همان، ص ۸۰.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه