مُحرّم است و جهان پُر زِ انقلاب شده است
آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی(ق)
مُحرّم است و جهان پُر زِ انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است
زِ بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
زِ مکتب کَرَم و نهضت و عزای حسین
الی الّابد به سوی خلق، فتح باب شده است
به مُلک عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید کربوبلا مالک الرّقاب شده است
برای اهلبیت پیمبر کنارِ شَطّ فرات
زِ جورِ فرقهِ کفّار، قَحط آب شده است
پیمبر است غمین و علی عزادار است
به روضه، حضرتِ زَهرا در اِلتهاب شده است
مگر حسین زِ میدان دوباره بهر وداع
به سوی خیمهگه زینب و رباب شده است
دریغ و درد که از سنگِ کینه دشمن
زِ خون، مَحاسنِ نورانیش خضاب شده است
مگر که حضرتِ عبّاس باز از پی آب
برای تشنهلبان پای در رِکاب شده است
مگر که اصغرِ بیشیر خسته و مظلوم
به ضَربِ تیر سِتمپیشگان به خواب شده است
مگر یگانه شَبیه نبی، علیاکبر
به عزمِ یاری دین، باز بر عقاب شده است
زِ ظلمِ دشمنِ دین گرچه روز عاشورا
زِ رحم و عدل و شرف، چهره در حجاب شده است
زِ قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال
یزید پست فرومایه کامیاب شده است
بهرغم آلمعاویه و یزید پلید
که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است
ربوده است دلِ خلق را قیام حسین
جهان، مسخّرِ آلِابوتراب شده است
نصیب شیعه آل است روضه رضوان
نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است
اساس حقّ و حقیقت همیشه آباد است
بنای ظلم به هر بُوم و بَر خراب شده است
ظهورِ جوهرِ ایمان و استقامت شخص
رهین عزم وی و صبر در صعاب شده است
خموش (لطفی) (صافی) که در عزای حسین
قلوب اهل ولا از الم کباب شده است