سلسله جلسات دروس خارج شبهای ماه مبارک رمضان حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن صافی گلپایگانی امسال نیز طبق سنوات گذشته هر شب ساعت ۲۲ در مؤسسه تحقیقات دارالزهرا(س) با محوریت شرح نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) برگزار میگردد که اولین جلسه آن به شرح ذیل میباشد.
حدیث ثقلین و معیت قرآن و نهجالبلاغه
قال رسولالله(قد): «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْتَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَاَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْیَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ» (دیلمی، إرشادالقلوب، جلد۱، صفحه۱۳۱)
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: من دو چیز گرانبها را برای شما میگذارم و آنها را بهعنوان وصیت خود به ما معرفی فرمود: یکی قرآن کریم و دیگری عِدل قرآن که اهلبیت(ع) باشند. فرمود: مادامی که تمسّک به این دو اثر گرانبها داشته باشید، هرگز به ضلالت نمیافتید و اینها از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت؛ بنابراین اینکه یکی را بگیریم و دیگری را رها کنیم، اصلاً امکان ندارد؛ یعنی تمسّک واقعی به قرآن، تمسّک به اهلبیت(ع) است و تمسک به اهلبیت(ع)، تمسک به قرآن.
از سوی دیگر پیامبر مکرّم اسلام(ع) فرمودند: «عَلِيٌّ مَعَاَلْحَقِّ وَاَلْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ» (حر عاملی، اثباتالهداة، ج۳، ص۳۷۸) علی و قرآن با هم هستند و اصلاً جداشدنی نیستند. قرآنی که بدون علی(ع) باشد، همان قرآنی است که معاویه در جنگ صفین آن را بر نیزهها زد.
امیرالمؤمنین علی(ع) قرآن ناطق بود و آن قرآن، قرآن صامت. قرآنی که علی(ع) را کنار بگذارد، قرآن نیست.
کتاب شریف نهجالبلاغه که جامع کلمات ارزشمند و بیبدیل امیرالمؤمنین علی(ع) است، کتابی است که از قرآن جدا نیست. وقتی از پیامبر مکرّم(ص) آن همه روایت در فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده است و اینکه پیامبر(ص) فرمودند: «لأَخِي عَلِيِّبْنِ أَبِيطَالِبٍ فَضَائِلُ لاَتُحْصَى كَثْرَةً» (دیلمی، إرشادالقلوب، جلد۲، صفحه۲۰۹)
اینها همه بهخاطر این است که پیامبر(ص) میخواهند بفرمایند، اگر میخواهید به ضلالت نیفتید، باید راه امیرالمؤمنین(ع) را بپیمایید؛ راهی که بدون علی(ع) باشد، گمراهی است.
یکی از آن راههای نجات که ما را میتواند به مرحله کمال و سعادت واقعی رهنمون بکند، همین کتاب شریف نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) است.
جامعیت نهجالبلاغه از حیث فصاحت و بلاغت
علما و دانشمندان بزرگ اسلامی و همچنین دانشمندان مسیحی نسبت به این کتاب شریف و بزرگ اهتمام ویژه ای دارند و متأسّفانه ما شیعیان امیرالمؤمنین علیه الصلاة والسّلام از آن غافل هستیم و از این کتاب نورانی که راهنمای بشریت در طول تاریخ است جداییم.
کلام ابن ابیالحدید معتزلی درباره نهجالبلاغه
شرح ابن ابیالحدید که از مشهورترین شروح نهجالبلاغه است و در حدود بیست جلد میباشد، نوشته یک سنّی معتزلی است؛ اما ببینید درباره امیرالمؤمنین(ع) چه میگوید و چه باعث شده که او حاضر بشود، مثلاً خطبه ۲۲۱ نهجالبلاغه را بیش از هزار بار بخواند و بگوید: هيچ بار من اين خطبه را نمیخواندم «إلّا و أحدثت عندي روعة و خوفاً و عظة» مگر اینکه يک مطلب تازهاي از آن استفاده کردم. (ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۱، ص۱۵۳)
این طور یک دانشمند سنّی معتزلی در مقابل امیرالمؤمنین(ع) تعظیم میکند. همین آقا در شرح خطبه ۸۳ نهجالبلاغه میگوید: «و اعلم أنّ التّوحيد والعدل والمباحث الشّريفة الإلهيّة ما عرفت إلّا من كلام هذا الرّجل و أنّ كلام غيره من أكابر الصّحابة لميتضمّن شيئاً من ذلك أصلًا و لا كانوا يتصوّرونه و لو تصوّروه لذكروه و هذه الفضيلة عندى أعظم فضائله(ع).» (ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۳۴۶) میگوید: توحيد، عدل و مباحث شريف الهى شناخته نشده است؛ جز از طريق كلام على(ع) و گفتار ديگران از بزرگان صحابه اصلًا متضمّن چيزى از معارف الهى نيست و آنها مرد اين ميدان نبودند که حتی بتوانند، اين معارف و مباحث را تصوّر كنند؛ چراکه اگر میتوانستند تصوّر کنند، به زبان مىآوردند و اين فضيلت، نزد من، بزرگترين فضيلت على(ع) است.
کدام یک از صحابه این چنین مانند امیرالمؤمنین(ع) وارد مباحث معارف الهی شده است؟! آنها اگر چیزی میدانستند، میگفتند و الآن همه جا پر شده بود؛ اما اصلاً اهل تصور این مطالب هم نبودند؛ چه برسد به بیان آن.
اگر معرفت خدا را میخواهیم، اگر توحید واقعی را میخواهیم، باید برویم در خانه مولا امیرالمؤمنین(ع).
ابن ابیالحدید در بخش دیگری از شرح نهجالبلاغه کلام زیبایی دارد. ایشان میگوید که یکی از بزرگان ادب که در بین ادبای عرب خیلی معروف است، ابننباته است. آدم خطیبی بوده و «قد اتفق الناس على أنه أوحد عصره في فنه»(ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۷، ص۲۱۶)؛ یعنی در فن خطابه، یگانه دوران بوده است. ابن ابیالحدید در مقام مقایسه کلام امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه با خطبههای ابننباته آن خطیب معروف عرب، میگوید: «ان سطراً واحداً من كلام نهجالبلاغه يساوى ألف سطر منه بل يزيد و يربي على ذلك»(ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۷، ص۲۱۴)؛ یعنی یک سطر از کلام نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) مساوی است با هزار سطر از کلام ابننباته که آدم عادی نیست و نزد ادبا و علمای عرب، مقام مهمی دارد.
این را ابن ابیالحدید میگوید. اما در واقع، اصلاً با هزار سطر قابل مقایسه نیست و فوق این حرفهاست. «دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین» (ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۲۴) اصلاً کلام علی(ع)، قابل مقایسه با کلام دیگران نیست.
کلام امین نخله، دانشمند مسیحی درباره نهجالبلاغه
یکی از بزرگان عرب بهنام استاد امین نخله که مسیحی است، کتابی دارد بهنام «مأة کلمة من کلام الامام علی(ع)». در مقدّمه آن کتاب میگوید که از من خواهش کردند تا صد کلمه از کلمات امیرالمؤمنین(ع) را انتخاب کنم. به خدا قسم نمىتوانم. چگونه از ميان صدها كلمه گهربار، تعداد صد كلمه آن را انتخاب كنم. من از انتخاب يك كلمه آن هم عاجز هستم.
ایشان در همان کتاب میگوید: «إذا شاء أحد أنيشفي صبابة نفسه من كلام الإمام فيقبل عليه فيالنهج منالدقّه و ليتعلّم المشي علي ضوء نهجالبلاغه»؛ هرگاه كسي بخواهد امراض باطنیاش را بهبود بخشد، بايد به گفتار امام علی(ع) در نهجالبلاغه رو آورد.
این کتاب، طبیب هر بیماری و شفای هر دردی است. با دقت نهجالبلاغه را بخواند و خودش را به آن عرضه کند. اگر میخواهد زندگی بکند، زندگیاش را باید در پرتوی معارف نهجالبلاغه قرار بدهد.
کلام محمدامین، از عالمان اهل سنت درباره نهجالبلاغه
یکی از اساتید بزرگ اهل سنّت بهنام استاد محمّدامین درباره این کتاب میگوید: «حفظ عليّ القرآن كلّه، فوقف علی أسراره و اختلط به لحمه و دمه و القارئ يری ذلك في نهجالبلاغه» (حسینی، عبدالزهراء، مصادر نهجالبلاغه وأسانیده، ج ۱،ص ۱۰۰)؛ امیرالمؤمنین(ع) حافظ قرآن بود و قرآن پیش امیرالمؤمنین(ع) بود و در سینه مبارک آنحضرت قرآن بود. نه اینکه فقط حافظ قرآن بود؛ بلکه «وَقف علی أسراره» واقف بر اسرار قرآن بود؛ یعنی اگر کسی بخواهد اسرار قرآن را بفهمد، باید از امیرالمؤمنین(ع) یاد بگیرد. قاری و مطالعهکننده نهجالبلاغه، این مطالب یعنی اطلاع امیرالمؤمنین علی(ع) بر اسرار قران را خواهد دید.
نهجالبلاغه است که مبیّن و مفسر قرآن است. بدون امیرالمؤمنین علی(ع)، نمیتوانیم قرآن را بفهمیم.
اینکه پیغمبر(ص) میفرمایند: «علی معالقرآن والقرآن مع علی» (قندوزی، ینابیعالمودة، ج۴، ص۲۲۳) معنایش همین است. کسی که نهجالبلاغه را میخواند، متوجه میشود که امیرالمؤمنین(ع)، گوشت، پوست، استخوان و خونش با قرآن مخلوط شده است و از قرآن جدا نیست و آنچه که میگوید، کلام وحی است و خداوند متعال به او الهام کرده و او برای مردم تبیین میکند.
کلام آلوسی درباره نهجالبلاغه
عجیب است آلوسی که یکی از بزرگان اهل سنّت است، میگوید: «إنّه قداشتمل علي كلام يخيل أنه فوق كلام المخلوقين، دون كلام الخالق عزّوجلّ قد اعتنق مرتبه الأعجاز» » (حسینی، عبدالزهراء، مصادر نهجالبلاغه و أسانیده، ج ۱،ص ۹۱). ببینید امیرالمؤمنین(ع) چطور سخن گفته است که هرکس نگاه میکند میفهمد که این کمتر از کلام خالق است؛ اما فوق کلام همه بشر است.
اگر تمام انسانهای روی کره زمین بیایند و جمع شوند، هرگز نمیتوانند مانند نهجالبلاغه کتابی در هدایت، ارشاد و تبیین معارف الهی برای مردم بیاورند.
جرج جرداق و نهجالبلاغه
دانشمند بزرگ مسیحی جناب جرج جرداق را ببینید و کتابش را بخوانید «الإمام علی صوت العدالة الانسانیة»؛ یعنی صدای عدالت انسانیت، امیرالمؤمنین علی(ع) است.
همانطور که معروف است، ایشان میگوید: من ۲۰۰ بار نهجالبلاغه را از اول تا آخر خواندم و هر وقتی خواندم، دریایی از علم به روی من باز میشد.
ایشان کتابش را مینویسد و با نامهای خدمت آیتاللهالعظمی بروجردی اعلیالله مقامه میفرستد و آنمرحوم هم، نامه و کتاب را به مرحوم آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی(قد) میدهند تا نظرشان را درباره آن اعلام کنند. ببینید کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) چه اثری گذاشته است در یک شخصیتی که خودش از اساتید بزرگ و دانشمندان برجسته لبنان است و چنین سر تعظیم در مقابل این کتاب گرانبها فرود آورده است.
لزوم اهتمام بیشتر حوزهها به نهجالبلاغه
غرض اینکه آنچه را که در اخلاق، اجتماع، تحلیل تاریخ گذشتگان و ابعاد دیگر زندگی انسان نیاز است، امیرالمؤمنین علی(ع) برای ما بیان کرده است و متأسفانه، این را کنار گذاشتهایم.
امروز یکی از دروس مهم حوزههای علمیه باید نهجالبلاغهشناسی باشد. جدایی فقه و اصول ما از نهجالبلاغه معنا ندارد. اگر فقیه بخواهد بهمعنای واقعی فقیه باشد، باید کلام امیرالمؤمنین(ع) را بداند و از حفظ داشته باشد. بعضی از بزرگان میگویند که اگر شما میخواهید در مقابل دیگران، از نظر بیان، ارزشی داشته باشید و بیانتان برتری بر دیگران داشته باشید، باید قرآن کریم و نهجالبلاغه را حفظ داشته باشید.