جعفر طیّار(ع) نماد ولایت و اسوه مقاومت اسلامی
آیتالله نجمالدین طبسی
مقدمه: متن پیش رو، پیادهسازی سخنرانی ارزشمند آیتالله نجمالدین طبسی است که بهمناسبت ششم جمادی الاولی، سالروز شهادت حضرت جعفربن ابیطالب(ع)، ملقب به «جعفر طیّار»، ایراد گردیده است. این سخنرانی در دو محور اصلی تنظیم شده است: ۱. اهمیت و ضرورت احیای نام بزرگان دین: در این بخش، سخنران با اشاره به عظمت مقام حضرت جعفر(ع) در کلام پیامبر اکرم(ص) و مقایسه بازگشت ایشان با فتح خیبر، بر لزوم زنده نگهداشتن یاد این شخصیتهای والا در مقابل تلاشهای سیستماتیک دشمنان برای حذف نام آنان از تاریخ تأکید میکند. ۲. تبیین شخصیت و الگوی مقاومت: در محور دوم، با استناد به منابع معتبر روایی و تاریخی شیعه و سنی، به بررسی فضائل بیبدیل، جایگاه معنوی و حماسه شهادت حضرت جعفر(ع) در نبرد موته پرداخته میشود. آیتالله طبسی با تحلیل اقداماتی همچون «عَقرکردن اسب» و پایداری تا آخرین نفس با وجود دهها زخم، ایشان را بهعنوان الگوی کامل «مقاومت مطلق» و ریشه و اساس فرهنگ شهادتطلبی در اسلام معرفی میکنند. این سخنرانی، تلاشی است برای بازشناسی یکی از بزرگترین سرداران و پیشگامان اسلام که میتواند الهامبخش نسل امروز در مسیر پایداری و عزت باشد.
                    محور اول: اهمیت و ضرورت احیای نام و یاد جعفر طیّار(ع)
گامی که برای بزرگداشت شخصیتهای والامقامی همچون حضرت جعفر طیار(ع) برداشته شده، اقدامی بسیار مبارک و ضروری است. احیای نام این بزرگان، احیای تاریخ اسلام و ارزشهای اصیل آن است. برای درک عظمت مقام ایشان، کافی است به این فرمایش پیامبراکرم(ص) توجه کنیم که پس از بازگشت جعفر از حبشه که همزمان با فتح خیبر بود، فرمودند: «واللّه ما أدری بأیّهما أنا أشدّ فرحاً، بقدوم جعفر أم بفتح خیبر؛  نمیدانم به کدامیک از این دو شادتر شوم؛ به فتح خیبر یا به بازگشت جعفر!»
اینکه پیامبراکرم(ص) شادی بازگشت یک نفر را با پیروزی بزرگی مانند فتح خیبر برابر میدانند، نشاندهنده جایگاه بیبدیل جعفربن ابیطالب(ع) است.
  عظمت فتح خیبر
برای فهم عمق این مقایسه، باید به تاریخ فتح خیبر نگاهی بیندازیم.
مسلمانان پیش از پیروزی نهایی، حداقل دو یا سه عملیات شکستخورده را تجربه کرده بودند. در یکی از این نبردها، فرمانده لشکر پس از شکست بازگشت و لشکریان خود را به ترس متهم میکرد و آنان نیز او را به جبن و ترس متهم میکردند: («یُجَبِّنُ أصحابَه و یُجَبِّنونه»). این شکستها چنان بر پیامبر(ص) گران آمد که شب را با اندوه سپری کردند و صبح روز بعد فرمودند: «امروز پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند؛ جنگجویی حملهور و گریزناپذیر (کرّار غیر فرّار).» 
و آنگاه پرچم را به دست امیرالمؤمنین امام علی(ع) سپردند و خیبر فتح شد. خود حضرت امام علی(ع) نیز درباره این پیروزی میفرمایند: «وَاَللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جِسْمَانِيَّةٍ لَكِنْ بِقُوَّةٍ إِلَهِيَّةٍ؛ بهخدا سوگند من درِ خیبر را با نیروی جسمانی برنداشتم؛ بلکه با نیرویی الهی و ملکوتی آن را از جا کندم.» (الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، جلد ۲، صفحه ۵۱۹).
بنابراین، فتح خیبر یک پیروزی عادی نبود؛ بلکه یک معجزه و نصرت الهی بود. حال، بازگشت جعفربن ابیطالب(ع) چنان پیامبر(ص) را مسرور کرد که آن را همسنگ چنین فتح بزرگی دانستند. با این وجود، بزرگداشت مقام چنین شخصیتی، باید بسیار زودتر و با استقبالی گستردهتر صورت میگرفت.
  حذف نام بزرگان؛ دلیلی بر اهمیت احیای آنان
تجلیل از جعفر(ع)، تجلیل از پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) است. این یک حقیقت انکارناپذیر است که دشمنان اسلام نیز به آن واقفاند. بنده به چشم خود کتابهای تعلیمات دینی برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس را که توسط عربستان سعودی تدوین شده، دیدهام. در این کتابها، هر جا نام جعفر، حمزه سیدالشهدا و علیبن ابیطالب(ع) در وقایع تاریخی آمده، بهطور کامل حذف شده است. آنها حتی شخصیت پیامبر اکرم(ص) را فردی عاجز، ناتوان و منفعل در برابر حوادث معرفی میکنند که گویا بدون نظر و مشورت دیگران ارادهای از خود ندارد.
این حذف سیستماتیک، یک پیام روشن دارد: اگر نام این بزرگان منشأ اثر و الهامبخش نبود، دشمنان برای حذف آن این همه تلاش نمیکردند. پس وظیفه ما در مقابل این جریان تخریبی چیست؟ وظیفه ما احیا و زنده نگهداشتن نام و یاد آنهاست.
  سابقه بزرگداشت جعفر طیار(ع) در نجف اشرف
شاید در حوزه مقدسه قم، این جلسه یکی از اولین گامها برای بزرگداشت رسمی حضرت جعفربن ابیطالب(ع) باشد؛ اما باید بدانید که این امر در نجف اشرف سابقهای طولانی دارد.
علامه جلیل، شیخ فرجالعمران القطیفی (متوفی ۱۳۹۸ هجری قمری، یعنی حدود ۵۰ سال پیش) در کتاب گرانسنگ ۱۵ جلدی خود بهنام «الأزهار الأرجیة فی الآثار الفرجیة» در جلد ۱۰، صفحه ۱۴۸، خاطرهای را از سفر خود به نجف در سال ۱۳۸۴ قمری (یعنی حدود ۶۰ سال قبل) نقل میکند که نشاندهنده صحت و اهمیت کار شماست. ایشان مینویسد:
«وفاة جعفر الطیار»
«وَفِي يَوْمِ الثُّلاثَاءِ الثَّامِنِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُؤَرَّخِ قَصَدْتُ مَنْزِلَ الْعَلَّامَةِ الْحُجَّةِ الشَّيْخِ مُحَمَّدٍ رِضَا الطَّبَسِيِّ وَمَعِيَ الْفَاضِلَانِ الشَّيْخُ عَلِيُّ الْمَرْهُونُ وَالشَّيْخُ أَحْمَدُ السَّيْفُ لِاسْتِمَاعِ الْقِرَاءَةِ عِنْدَهُ، بِمُنَاسَبَةِ وَفَاةِ جَعْفَرِ الطَّيَّارِ وَكَانَ يُقِيمُ فِي هَذَا الْيَوْمِ مَأْتَمًا لِذِكْرَى شَهَادَتِهِ وَلَكِنْ مَعَ الْأَسَفِ كَانَ وُصُولُنَا مَنْزِلَهُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنَ الْقِرَاءَةِ وَتَفَرُّقِ النَّاسِ؛ و در روز سهشنبه، هشتم ماه مذکور (جمادیالاولی)، به همراه دو فاضل ارجمند، شیخ علی المرهون و شیخ احمد السیف، به منزل علامه الحجه، شیخ محمدرضا طبسی (پدر بنده) رفتیم تا بهمناسبت وفات جعفر طیار، در مجلس قرائت (روضه) ایشان شرکت کنیم. ایشان هر سال در این روز، مجلسی برای یادبود شهادت آن حضرت برپا میکردند؛ اما متأسفانه زمانی به منزل ایشان رسیدیم که مجلس قرائت پایان یافته و مردم پراکنده شده بودند.»
این سند تاریخی نشان میدهد که حدود ۶۰ سال پیش در نجف اشرف، بزرگداشت سالروز شهادت حضرت جعفر(ع) یک سنت رایج بوده است. این موضوع صرفاً به شخص جعفربن ابیطالب یا حمزه سیدالشهدا و حضرت ابوطالب(ع) محدود نمیشود؛ این احیای شعائر الهی است. با زنده نگهداشتن نام این ستارگان، نام نبی مکرم اسلام(ص) برای همیشه درخشان باقی خواهد ماند؛ از اینرو، ما از بانیان این امر خیر تقدیر میکنیم و امیدواریم، سالیان سال موفق و سلامت باشید و این مسیر را ادامه دهید.
  جعفر طیار(ع)، الگوی مقاومت و شهادت
ما امروز بهحق از شهدای خود تجلیل میکنیم. از شهید فهمیده، از سردار سلیمانی و از دیگر شهدای گرانقدرمان یاد میکنیم و این کار درستی است؛ اما باید بدانیم این قهرمانان از کدام مکتب برخاستهاند.
آیا میدانید حضرت جعفر(ع) با چه قدرتی درگیر شد؟ او در نبرد موته  با امپراتوری روم شرقی، یعنی اروپای امروز جنگید و چنان مقاومتی از خود نشان داد که تاریخ را شگفتزده کرد. پس از شهادت، وقتی بدن مطهرش را یافتند، بیش از هفتاد زخم بر آن بود و تمام زخمها در قسمت جلوی بدن ایشان قرار داشت؛ این یعنی او حتی یکلحظه به دشمن پشت نکرد و نگریخت. برادرش، مولای ما علی(ع)، در جنگ احد ۹۰ زخم برداشت و جعفر در نبرد موته بیش از ۷۰ زخم.
سردار سلیمانی پرورشیافته این مکتب است. شهید فهمیده از این مکتب درسآموخته است؛ مکتبی که جعفر طیار آن اینگونه مقاومت میکند و الگوی فداکاری و شجاعت میشود. وظیفه ماست که این الگوها را بهدرستی برای نسل امروز بازگو کنیم.
محور دوم: بحثی پیرامون شخصیت
حضرت جعفربن ابیطالب(ع) در کتاب تنقیحالمقال
  شکرگزاری خداوند از جعفربن ابیطالب
در محور دوم بحث، به سراغ کتاب تنقیحالمقال مرحوم مامقانی میرویم. انصافاً ایشان در جلد ۱۵، صفحه ۳۰، بحثی مختصر و مفید را مطرح کردهاند. در این کتاب، علاوه بر نکات ارزشمند خود مرحوم مامقانی، استدراکات (تکمیل و تصحیحات) جالبی از نوه ایشان نیز وجود دارد. من به این نکات اشاره میکنم تا بدانید، در محضر چه شخصیتی هستید و از چه کسی تجلیل میکنید.
شما از کسی تجلیل میکنید که خداوند شکرگزار اوست! این نکته عجیبی است! دقت کنید، شاید برای اولینبار باشد که میشنوید خداوند میفرماید: «من از تلاش جعفر سپاسگزارم.» این حدیث در کتاب امالی شیخ صدوق، صفحه ۱۲۲، آمده است که میفرماید:
«قال: أوحى الله عز وجل إلى رسوله(ص): أني شكرت لجعفربن أبيطالب أربع خصال، فدعاه النبي(ص) فأخبره. فقال: لولا أن الله أخبرك ما أخبرتك، ما شربت خمرا قط، لأني علمت أن لو شربتها زال عقلي وما كذبت قط، لان الكذب ينقص المروءة وما زنيت قط، لأني خفت أني إذا عملت عمل بي وما عبدت صنما قط، لأني علمت أنه لا يضر ولا ينفع. قال: فضرب النبي(ص) يده على عاتقه، فقال: حق لله عز وجل أن يجعل لك جناحين تطير بهما مع الملائكة في الجنة..؛ حضرت امام باقر(ع) فرمودند: خداوند متعال به رسول گرامیاش(ص) وحی فرمود: «من از چهار خصلت جعفربن ابیطالب تشکر میکنم.» پیامبراکرم(ص) جعفر را فراخواند و این خبر را به او داد. جعفر در محضر ایشان عرض کرد: اگر خداوند به شما خبر نداده بود، من هرگز آن را بازگو نمیکردم. آن چهار خصلت عبارتاند از:
الف) هرگز شراب ننوشیدم؛ زیرا میدانستم که اگر آن را بنوشم، عقلم زایل میشود.
ب) هرگز دروغ نگفتم؛ زیرا دروغ، مروّت و جوانمردی را میکاهد.
ج) هیچگاه مرتکب زنا نشدم؛، چون بیم داشتم اگر چنین کنم، با [خانواده] من نیز همینگونه رفتار شود.
د) هرگز بت نپرستیدم؛ زیرا میدانستم که بت نه نفعی دارد و نه ضرری.
[پس از شنیدن این سخنان]، پیامبر اکرم(ص) دست بر شانه او زد و فرمود: «حق است بر خداوند عزوجلّ که برای تو دو بال قرار دهد تا با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کنی.»
این خاندان اینگونهاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «حق لله عزوجل أن يجعل لك جناحين تطير بهما مع الملائكة في الجنة». (حق است بر خداوند که برای تو دو بال قرار دهد تا با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کنی).
چنین تعبیری در مورد حضرت قمر بنیهاشم(ع) نیز وجود دارد. من یکوقت از استادم پرسیدم: [که معنای این عبارت چیست]؟ ایشان گفتند: این یک معنای خاصی دارد؛ البته من احتمال میدهم که گرچه همه بهشتیان جایگاهشان در بهشت معین است؛ اما حضرت جعفربن ابیطالب(ع) مستثنی است؛ «الا جعفر». او اختیار با خودش است که «يطير بهما فيالجنة حيث يشاء»؛ یعنی هر کجا که دلش میخواهد، با آن دو بال پرواز میکند و فرود میآید.
  هدیه ویژه پیامبر(ص): نماز جعفر طیار
یک نکته دیگر هم عرض کنم. در کتاب شریف کافی، در مورد همین نماز جعفر طیار، مطالبی وجود دارد که جای تأمل بسیار دارد. ببینید پیامبراکرم(ص) که کلامشان بر اساس وحی است و قرآن در شأن ایشان میفرماید: [وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ٭ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى] (سوره نجم، آیات ۳-۴)؛ یعنی «او از روی هوای نفس سخن نمیگوید؛ آنچه میگوید، چیزی جز وحیای که به او میشود، نیست»، ببینید نسبت به جعفربن ابیطالب(ع) چه میفرمایند. این حرفهای پیامبر، حرفهای خداست.
در کتاب کافی، جلد ۳، صفحه ۴۶۶، روایتی از امام محمدباقر(ع) نقل شده است که فرمودند: «قَالَ رَسُولُاللَّه(ص) لِجَعْفَرٍ: يَا جَعْفَرُ! ألَا أَمْنَحُكَ؟ ألَا أُعْطِيكَ؟ ألَا أَحْبُوكَ؟ فَقَالَ لَه جَعْفَرٌ: بَلَى يَا رَسُولَاللَّه. قَالَ: فَظَنَّ النَّاسُ أَنَّه يُعْطِيه ذَهَباً أَوْ فِضَّةً فَتَشَرَّفَ النَّاسُ لِذَلِكَ. فَقَالَ لَه: إِنِّي أُعْطِيكَ شَيْئاً إِنْ أَنْتَ صَنَعْتَه فِي كُلِّ يَوْمٍ كَانَ خَيْراً لَكَ مِنَ الدُّنْيَا ومَا فِيهَا...»
ترجمه و توضیح روایت:
رسولخدا(ص) به جعفر فرمودند: «ای جعفر! آیا به تو هدیهای ندهم؟ آیا عطایی به تو نکنم؟ آیا بخششی به تو ننمایم؟»
مردم که این صحنه را میدیدند، گمان کردند که پیامبر(ص) میخواهند به او طلا یا نقرهای ببخشند و از اینرو [برای دیدن] گردن کشیدند (با اشتیاق نگریستند). جعفر پاسخ داد: «بله یا رسولالله (بفرمایید)».
پیامبر(ص) فرمودند: «من به تو چیزی عطا میکنم که اگر آن را هر روز انجام دهی، برایت از دنیا و هرچه در آن است، بهتر خواهد بود و اگر هر دو روز یکبار، یا هر جمعه، یا هر ماه، یا هر سال انجام دهی، گناهان ما بین آن دو [نوبت] برایت آمرزیده میشود.»
سپس کیفیت نماز چهار رکعتی (نماز جعفر طیار) را با ۳۰۰ ذکر تسبیحات اربعه در هر دو رکعت توضیح دادند.
  نقش حضرت جعفر(ع) در هجرت به حبشه
حالا معلوم شد که ما داریم راجع به چه شخصیتی صحبت میکنیم؟ ایشان همان کسی است که به حبشه رفت تا برای فرهنگ اسلام زمینهسازی کند و بستر پذیرش آن را فراهم آورد. این هجرت آنقدر برای مشرکین سنگین بود که افرادی مانند عمروعاص و عبداللهبن ابیربیعه را با هدایای فراوان به حبشه فرستادند تا جعفر و همراهانش را بازگردانند. جلسه رسمی در حضور نجاشی تشکیل شد که قصهاش مفصل است و الحمدلله جعفر در آن مناظره پیروز شد. واقع مطلب این است که ما خودمان نسبت به شخصیتهای بزرگ خودمان کملطفیم.
  فضائل حضرت جعفر(ع)
از دیدگاه بزرگان شیعه و سنی
مرحوم مامقانی در تنقیحالمقال، جلد ۱۵، صفحه ۹، در ذیل شرح حال حضرت جعفربن ابیطالب(ع)، بهنقل از بزرگان چنین آورده است: علامه مجلسی(ره) در کتاب الوجیزة فیالرجال (صفحه ۴۳) در مورد ایشان مینویسد: «جعفربن أبيطالب، من سادات الشهداء؛ جعفربن ابیطالب، از سروران شهیدان است.»
و الحاوی او را در زمره ثقات (افراد مورد اطمینان) شمرده و گفته است: «هو أجلّ من أن يوصف؛ او بزرگتر از آن است که به وصف درآید.»
حتی در منابع اهلسنت نیز فضائل ایشان بهزیبایی ذکر شده است. ابناثیر در اسدالغابه، جلد ۱، صفحه ۳۴۱، مینویسد:
«جَعْفَربنُ أَبيطَالِب واسم أَبيطالب عَبْدمَنَافبن عبدالمطلببن هاشمبن عبدمنافبن قُصي القرشي الهاشمي، ابنعم رسولاللَّه وأخو عليبن أبيطالب لأبويه وهو جعفر الطيار وكان أشبهالناس برسولاللَّه خُلُقاً وخلْقاً، أسلم بعد إسلام أخيه علِيّ بقليل؛ جعفربن ابیطالب... پسرعموی رسولخدا(ص) و برادر تنی علیبن ابیطالب(ع) بود... او را «جعفر طیار» مینامند. او شبیهترین مردم به رسولخدا(ص) از نظر ظاهر (خَلق) و اخلاق (خُلق) بود. اندکی پس از برادرش علی(ع) اسلام آورد.»
ببینید چه تعبیر زیبایی! «أشبهالناس برسولاللَّه خُلُقاً وخلْقاً»؛ یعنی وقتی نگاهش میکردی، هم از نظر شکل و شمایل ظاهری و هم از نظر اخلاقیات، به یاد پیامبر(ص) میافتادی.
ابناثیر ادامه میدهد: «اندکی پس از برادرش اسلام آورد.» برخی میخواهند، همین «قلیل» (اندکی) را توسعه دهند و فاصلهای طولانی جلوه دهند؛ اما نه خیلی فاصله نبود. خود ابناثیر در ادامه نقل میکند:
ابوطالب، پیامبر و علی(ع) را دید که نماز میخوانند و علی(ع) در سمت راست ایشان ایستاده است. پس به جعفر فرمود:
«أن أباطالب رأى النبي وعلياً يصليان وعلي عن يمينه، فقال لجعفر: صِلْ جناح ابنعمك وصَلِّ عن يساره»
این یعنی چه؟ یعنی خودت گفتی که او از همان ابتدا در کنار پیامبر بوده، دیگر خرابش نکن!
بعد میگوید: «قيل: أسلم بعد واحد وثلاثين إنساناً وكان هو الثاني والثلاثين، قاله ابنإسحاق؛ گفته شده که او بعد از سی و یک نفر اسلام آورد و سی و دومین نفر بود.» این در حالی است که خودشان نقل میکنند، خلیفه دوم چهل و پنجمین نفر و خلیفه اول پنجاهمین و اندی نفر بودند. این یعنی جعفر از پیشگامان است.
ابناثیر در صفحه ۳۴۳ میافزاید: «وكان رسولاللَّه يسميه، أبا المساكين وكان أسن من علي بعشر سنين وأخوه عقيل أسن منه بعشر سنين وأخوهم طالب أسن من عقيل بعشر سنين؛ رسولخدا(ص) او را «ابوالمساکین»(پدر بینوایان) مینامید؛ زیرا بسیار به فقرا رسیدگی میکرد. جعفر ده سال از علی(ع) بزرگتر بود و برادرشان عقیل ده سال از جعفر بزرگتر بود و برادرشان طالب نیز ده سال از عقیل بزرگتر بود.»
سپس از خود پیامبر نقل میکند که فرمودند: (حالا این یک خواب بوده یا مکاشفه)، «رأيت جعفراً يطير فيالجنة مع الملائكة؛ جعفر را دیدم که در بهشت همراه با فرشتگان پرواز میکند.»
  حماسه شهادت در جنگ موته
سپس ابناثیر قضیه شهادت ایشان در جنگ موته را نقل میکند. در آن جنگ تعداد مسلمانان بسیار محدود بود. جعفر از اسبش پایین آمد و او اولین کسی بود که در اسلام اسب خود را «عَقر» کرد: «نقل أنه يوم مؤتة اقتحم عن فرس له شقراء فعقرها، ثم تقدم فقاتل حتى قتل، قال ابن إسحاق: فهو أول من عقر في الإسلام».
«عقر» یعنی چه؟ یعنی پاهای اسب را قطع کرد. این حرکت یک پیام روشن دارد: صحبت از فرار و عقبنشینی نیست. در قلب دشمن پیام میدهد که یا کشته میشوم یا شما را میکشم. این یعنی مقاومت مطلق.
«ولما قتل جعفر، قطعت يداه والراية معه لم يلقها؛ و هنگامی که جعفر کشته شد، دو دستش قطع شده بود؛ اما پرچم همراهش بود و آن را رها نکرده بود.»
دستهایش را قطع کردند؛ اما او از پرچم محافظت میکرد. با همان دستان قطعشده، پرچم را رها نکرد. «لم يُلْقِهَا»!
من وقتی این صحنهها را میخوانم، یاد برخی از خروجیهای همین مکتب میافتم. یاد آن شهدایی که وقتی بعثیها حمله میکردند، در گرمای مهران، وقتی فرمانده دستور عقبنشینی میداد، میگفتند: «تو فرمانده هستی؛ اما اینها کسی نیستند که مرا وادار به عقبنشینی کنند.» این شهدا پرورشیافته همین مکتب هستند. دستهایش قطع شد؛ اما پرچم را زمین نگذاشت. پیامش این است: ما هستیم تا چشم شما کور شود. ما ایستادهایم. مقاومتی که امروز میبینید، ریشه در این مکتب دارد؛ نه مکتبهایی که منتظر شکستهشدن خط میمانند و عقب مینشینند. نه آنهایی که نامه مینویسند، گرینکارت میخواهند و در پی پناهندگی هستند. تاریخ ثبت کرده که برخی برای خلفای شام نامه مینوشتند، ستون پنجم دشمن بودند و اطلاعات را روزبهروز به یهود میدادند تا برایشان پول بفرستند.
آنها اینگونه بودند و شخصیتی مانند حضرت جعفر(ع) اینگونه که: «قطعت يداه والراية معه لم يلقها».
ابناثیر در پایان مینویسد: «ولما قتل وجد به بضع وسبعون جراحة، ما بين ضربة بسيف و طعنة برمح، كلها فيما أقبل من بدنه... وكان عمر جعفر لما قتل إحدى وأربعين سنة؛ و هنگامی که کشته شد، هفتاد و چند زخم بر بدنش یافتند از ضربه شمشیر و نیزه که همگی در جلوی بدنش بود... و عمر جعفر هنگام شهادت، چهل و یک سال بود.»
«کلها فی ما أقبل من بدنه»؛ یعنی چه؟ یعنی تمام جراحتها در قسمت جلوی بدن او بود. این یعنی او حتی یک لحظه هم به دشمن پشت نکرد و فرار نکرد.
اصلاً فرار در قاموس آل ابیطالب نیست. من وقتی اینها را میخواندم، تنم میلرزید. اینها شخصیتهایی هستند که در تاریخ ماندهاند و لازم است، کسی مانند شما این مطالب را احیا کند و به نسل امروز منتقل نماید. اینها باید رسانهای شود. شهدای ما اینها هستند. این مقاومتی که امروز میبینید، خروجی همین مکتب است؛ خروجی شاگردان همین اساتید است.
ببینید عمر حضرت جعفر(ع) در هنگام شهادت چقدر بود؟ ابناثیر در اسدالغابه (جلد ۱، صفحه ۳۴۳) مینویسد:
«وَكَانَ عُمْرُ جَعْفَرٍ لَمَّا قُتِلَ إِحْدَى وَأَرْبَعِينَ سَنَةً؛ و عمر جعفر هنگامی که به شهادت رسید، چهل و یک سال بود.»
چهل سالش بود. مسیر مدینه تا موته (در اردن امروزی) کم نیست. این راه را رفته و آنچنان مقاومتی کرده؛ «حَتَّى قُتِلَ؛ تا آنکه کشته شد.»
  واکنش پیامبراکرم(ص) به شهادت حضرت جعفر(ع)
حالا ببینید وقتی خبر شهادتش به پیامبر(ص) رسید، چه اتفاقی افتاد. در همان کتاب اسدالغابه (جلد ۱، صفحه ۳۴۴) آمده است: «أَنَّ رَسُولَاللَّهِ لَمَّا أَتَاهُ نَعْيُ جَعْفَرٍ، دَخَلَ عَلَى امْرَأَتِهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ، فَعَزَّاهَا فِيهِ وَدَخَلَتْ فَاطِمَةُ وَهِيَ تَبْكِي وَتَقُولُ: وَاعَمَّاهُ! فَقَالَ رَسُولُاللَّهِ: عَلَى مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِي وَدَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ هَمٌّ شَدِيدٌ حَتَّى أَتَاهُ جِبْرِيلُ، فَأَخْبَرَهُ أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ لِجَعْفَرٍ جَنَاحَيْنِ مُضَرَّجَيْنِ بِالدَّمِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ؛ وقتی خبر شهادت حضرت جعفر(ع) به پیامبر اکرم(ص) رسید، ایشان فوراً برخاستند و شخصاً به خانه شهید رفتند. «دَخَلَ عَلَى امْرَأَتِهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ؛ پیامبر شخصاً برای تسلیت و دلداری به همسر حضرت جعفر، اسماء بنت عمیس، وارد خانه او شدند.» حضرت زهرای اطهر(س) نیز همراه پیامبر بود. «وَدَخَلَتْ فَاطِمَةُ وَهِيَ تَبْكِي وَتَقُولُ: وَاعَمَّاهُ!؛ و فاطمه وارد شد؛ درحالیکه میگریست و میگفت: ای وای عمویم!»
در این هنگام، رسولخدا(ص) فرمودند: «عَلَى مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِي؛ برای کسی مانند جعفر، باید گریهکنندگان بگریند.»
از این واقعه، اندوهی شدید بر قلب پیامبر(ص) نشست تا اینکه جبرئیل نازل شد و به ایشان خبر داد که خداوند بهجای دو دست قطعشده جعفر، دو بال آغشته به خون به او عطا کرده است که با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز میکند.
امروز به این میگویند: «سردوشی» یا درجهدادن بعد از شهادت. پیامبر(ص) در همان لحظه به ایشان این درجه الهی را ابلاغ فرمودند. خانوادههای شهدا گوش کنید! درست است که دستش قطع شده؛ اما خداوند به او دو بال عنایت کرده است. این مقام والاست؛ البته این بهمعنای عدم سوگواری نیست. پیامبر(ص) فرمودند: برای او گریه کنید و اظهار تأثر نمایید؛ اما بدانید که او به مقام والای خود رسیده است.
  استقبال بینظیر پیامبر(ص) هنگام بازگشت جعفر از حبشه
همین جعفر که چنین شهادتی نصیبش شد، همان کسی است که پیامبر(ص) به او عملی (نماز جعفر طیار) را آموختند که از دنیا و هرچه در آن است، برتر است. او کسی است که وقتی از هجرت حبشه بازگشت، پیامبر بهشکل ویژهای از او استقبال کردند. در کتاب الصحیح من سیرة النبیالاعظم(ص) (جلد ۱۸، صفحه ۲۹۲) آمده است: «وَلَمَّا رَآهُ قَامَ إِلَيْهِ وَاسْتَقْبَلَهُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ خُطْوَةً وَعَانَقَهُ وَقَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَقَالَ: لَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَشَدُّ سُرُوراً؟ بِقُدُومِكَ يَا جَعْفَرُ أَمْ بِفَتْحِاللَّهِ عَلَى يَدِ أَخِيكَ خَيْبَرَ؟».
علما و اساتید من! «قَامَ إِلَيْهِ» به چه معناست؟ یعنی پیامبر فقط به احترامش بلند نشدند؛ بلکه به سوی او حرکت کردند. دوازده قدم به استقبالش رفتند. اینها همه معنا دارد. او را در آغوش گرفتند (وَعَانَقَهُ (و پیشانیاش را بوسیدند (وَقَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ( سپس در آن لحظه شادی فرمودند: «نمیدانم برای کدامیک بیشتر شاد باشم؟ برای آمدن تو ای جعفر، یا برای فتح خیبر به دست برادرت (علی)؟»
آن روز، روز شادی بود و پیامبر اینگونه فرمود و در روز شهادتش فرمودند: «فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِي».
  توصیف نهایی مقاومت و شهادت
جعفربن ابیطالب(ع) هرگز عقبنشینی نکرد: «وَقَاتَلَ إِلَى أَنْ قُطِعَتْ يَدُهُ الْيُمْنَى وَأَخَذَ الرَّايَةَ بِيَدِهِ الْيُسْرَى وَقَاتَلَ إِلَى أَنْ قُطِعَتْ يَدُهُ الْيُسْرَى أَيْضاً، فَاعْتَنَقَ الرَّايَةَ وَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ حَتَّى قُتِلَ؛ و به نبرد ادامه داد تا آنکه دست راستش قطع شد و پرچم را با دست چپش گرفت و (باز) جنگید تا آنکه دست چپش نیز قطع گردید. پس پرچم را در آغوش گرفت و آن را به سینه خود فشرد تا آنکه به شهادت رسید.
دو دستش قطع شده؛ اما پرچم را به سینه چسبانده است. این پرچم، رمز استقلال است؛ این پرچم، رمز عزت است؛ این پرچم، رمز آبروست. پیامش این است: بگذار کشته شوم؛ ولی پرچم بالا بماند.
آفرین بر شهدای ما، یادتان نرود اینها تربیتشدههای همین مکتب هستند. مکتب حضرت جعفربن ابیطالب(ع) که خود دستپرورده نبی مکرم(ص) و این مکتب الهی است.
«وَوُجِدَ بِهِ نَيِّفٌ وَسَبْعُونَ... مَا بَيْنَ طَعْنَةٍ وَضَرْبَةٍ وَرَمْيَةٍ؛ و بر بدن او هفتاد و چند... زخم، ما بین ضربه نیزه و شمشیر و تیر یافت شد.»
پردهها برای پیامبر(ص) کنار رفت و ایشان صحنه شهادت او و یارانش را دیدند و فرمودند: «زَارَنِي جَعْفَرٌ فِي نَفَرٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَهُ جَنَاحَانِ يَطِيرُ بِهِمَا؛ جعفر همراه با گروهی از فرشتگان به دیدار من آمد؛ درحالیکه دو بال داشت و با آنها پرواز میکرد. بههمین دلیل به ایشان «ذوالجناحین» و «طیار فیالجنه» میگویند. شهادت او در سال هشتم هجری بود و پیامبر(ص) از این واقعه بهشدت اندوهگین شدند. اگر امروز بود، یک بیانیه سنگین و رسمی صادر میکردند که حکایت از عمق حزن ایشان داشت.
شیخ صدوق(ره) از امام صادق(ع) روایت میکند: «إِنَّ النَّبِيَّ(ص) حِينَ جَاءَتْهُ وَفَاةُ جَعْفَرِبْنِ أَبِيطَالِبٍ وَ زَيْدِبْنِ حَارِثَةَ، كَانَ إِذَا دَخَلَ بَيْتَهُ كَثُرَ بُكَاؤُهُ عَلَيْهِمَا جِدّاً وَيَقُولُ: «كَانَا يُحَدِّثَانِي وَ يُؤْنِسَانِي... فَذَهَبَا جَمِيعاً» ؛ یعنی پیامبر(ص) هنگامی که خبر شهادت جعفر و زید به ایشان رسید، هرگاه وارد خانه میشدند و تنها میشدند، گریهشان برای آن دو بسیار شدید میشد. شاید جلوی جمعیت خود را کنترل میکردند تا روحیه لشکر حفظ شود؛ اما در تنهایی زار زار برایشان گریه میکردند و میفرمودند: «آن دو همصحبت و مونس من بودند... و هر دو با هم رفتند».
 
 
                
            - 
                            
علامه مصباح یزدی(ره) در فهم قرآن دقتی کمنظیر داشت
 - 
                            
علمی که در خدمت نجات بشریت نباشد عین جاهلیت است
 - 
                            
باید به ازدواج، اشتغال و مسکن جوانان توجه جدی شود
 - 
                            
حمایت از نخبگان محور اصلی پیشرفت علمی و اجتماعی کشور است
 - 
                            
سیاستورزی جامعهمحور جوهره اصیل نظام فکری روحانیت
 - 
                            
جعفر طیّار(ع) نماد ولایت و اسوه مقاومت اسلامی
 - 
                            
رشد علمی، اخلاقی و ایمانی خانوادهها تأثیر مستقیم بر تربیت فرزندان دارد
 
- 
                            
علامه مصباح یزدی(ره) در فهم قرآن دقتی کمنظیر داشت
 - 
                            
علمی که در خدمت نجات بشریت نباشد عین جاهلیت است
 - 
                            
باید به ازدواج، اشتغال و مسکن جوانان توجه جدی شود
 - 
                            
حمایت از نخبگان محور اصلی پیشرفت علمی و اجتماعی کشور است
 - 
                            
سیاستورزی جامعهمحور جوهره اصیل نظام فکری روحانیت
 - 
                            
جعفر طیّار(ع) نماد ولایت و اسوه مقاومت اسلامی
 - 
                            
رشد علمی، اخلاقی و ایمانی خانوادهها تأثیر مستقیم بر تربیت فرزندان دارد
 




