هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

حکمت حماسه عاشورا و آسیب‌شناسی عزاداری‌ها

حکمت حماسه عاشورا و آسیب‌شناسی عزاداری‌ها

گفت‌وگو با دکتر محمد فنایی اشکوری

حماسه  حسینی از ابعاد گوناگون تاریخی، الهیاتی، جامعه‌شناختی، سیاسی و معنوی قابل مطالعه است و ما هنوز تحلیل جامعی از این حماسه به دست نیاورده‌ایم.
 کار دیگر ترویج و معرفی آن به جهانیان است. اگر حق‌جویان و آزادی‌خواهان جهان امام حسین(ع) و عاشورا را بشناسند، شیفته آن خواهند شد. در این جهت نیز، ما کار قابل ذکری نکرده‌ایم.
 کار سوم کوشش برای درس گرفتن از این حماسه برای فرهنگ‌سازی و تمدن‌آفرینی است. وقت آن رسیده است که از ظرفیت‌های  بی‌پایان حماسه  عاشورا در جهت اصلاح جامعه بهره ببریم.
دکتر محمد فنایی اشکوری در گفت وگویی به بررسی ابعاد مختلف حماسه عاشورا و آسیب شناسی مراسم عزاداری امام حسین(ع) پرداخته اند که مشروح آن بدین شرح می باشد.

لطفاً قدری درباره  جایگاه حماسه عاشورا در فرهنگ شیعه توضیحی بفرمایید.
  حماسه عاشورا و نهضت سالار شهیدان(ع) از عناصر اصلی هویت‌بخش به فرهنگ شیعی است. به‌عبارت دیگر، عاشورا شناسنامه و پرچم تشیع است. بعثت پیامبر(ص) و فلسفه نبوی و همین‌طور واقعه غدیر و ولایت علوی در حماسه عاشورا حضور و تجلی دارد و احیا شده است. حماسه حسینی نمایش عینی آموزه‌های  قرآن است و انسان تربیت‌شده قرآنی را تجسم بخشیده است. این حماسه که فلسفه‌اش عزت، حریت، کرامت، دیانت، شجاعت، عدالت و معنویت است، عصاره ارزش‌های دین اسلام و مذهب تشیع را در خود دارد و بزرگترین سرمایه اعتقادی و معنوی و تاریخی اسلام ناب و  تشیع علوی است. تشیع با چنین سرمایه عظیمی، می‌تواند نظر حق‌جویان و عدالت‌خواهان عالم را به خود جلب و بشریت را به سوی خود جذب کند و با استفاده از این میراث بی‌بدیل، جهانی نو و تمدنی تازه بنا کند؛ چرا‌که آن ارزش‌های  معنوی، اخلاقی و اجتماعی که بشر می‌خواهد و می‌جوید، در این حماسه به کمال و زیبایی حضور دارد و نکته مهم این است که این حماسه شبیه و بدیل و جای‌گزینی ندارد و هیچ حرکت اجتماعی و قیامی و حماسه‌ای  نمی‌تواند در این جهت با آن رقابت کند.

آیا حماسه  عاشورا و  پیروی از امام حسین(ع) مختص به شیعیان است یا دیگران نیز میتوانند از  این حماسه درس بیاموزند و الهام بگیرند. 
 پیام حماسه  شکوهمند حسینی فقط برای شیعیان نیست؛ بلکه این پیام جهانی، فراتاریخی و فرامکانی است. مخاطب امام حسین(ع) بشریت است. امام حسین(ع) در پی احیای ارزش‌های  بنیادی و اصیل انسانی است. می‌توان گفت قیام و پیام امام حسین(ع) لایه‌ها و سطوح مختلف دارد. در یک سطح مخاطب آن‌حضرت همه بشریت است؛ حتی کسانی که به دینی وابسته نیستند؛ چراکه ارزش‌های  بنیادی بشری در فطرت انسان‌ها و مشترک بین همه است. حریت، عدالت و عزت برای هر انسان  سلیم‌الفطره‌ای مطلوب است و آرمان همه جوامع است. در لایه و سطح دیگر، مخاطب امام حسین(ع) متدینان هستند. پیروان ادیان اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و غیر آن، از آن جهت که به خدا و وحی و قیامت معتقد هستند، مخاطب امام حسین(ع) هستند. ایشان قیام علیه ستم و مبارزه برای استقرار عدالت را یک وظیفه دینی و الهی می‌بیند. از این جهت است که شخصی مانند مهاتماگاندی برای مبارزه با استعمار اشغال‌گر و ستمگر انگلیس از امام حسین(ع) الهام  می‌گیرد و خود را پیرو او می‌داند. در سطح سوم مخاطب امام حسین(ع) همه مسلمان‌ها هستند؛ اعم از شیعه و سنی. شعارهای امام حسین(ع) و اهدافی که برای قیامش ذکر  می‌کند، اختصاصی به شیعه ندارد. او از احیای سنت پیغمبر(ص)، امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم و ستم و اصلاح امت سخن  می‌گوید که کمترین رنگ فرقه‌ای ندارد؛ بلکه به همه امت اسلامی مربوط است. از این‌رو، پیام واقعه  کربلا اختصاص به شیعه ندارد و بزرگداشت این واقعه و سوگواری و حزن و ماتم آن، وظیفه همه  مسلمانان راستین است. از این جهت است که بسیاری از اهل تسنن نیز در بزرگداشت امام حسین(ع) و عزاداری حادثه عاشورا مشارکت دارند. بیشترین آثار علمی درباره قیام حسینی را علمای سنی نوشته‌اند. متأسفانه امروزه توجه به حماسه حسینی در برخی از جوامع سنی کم‌رنگ شده است و علمای معاصر سنی بر خلاف پیشینیانشان، توجه کمتری به این حماسه عظیم و باشکوه تاریخ اسلام دارند و یکی از علل سلطه مستبدان و استعمارگران بر این جوامع نیز، همین غفلت است؛  ملتی که با امام حسین(ع) آشنا باشد و خون حسینی در رگ‌هایش بجوشد، هیچ‌گاه حکام فاسدی همچون آل‌سعود را تحمل نخواهد کرد. در سطح چهارم قیام امام حسین(ع) پیام و معنای خاصی برای شیعیان دارد؛ از آن‌جهت که از دیدگاه شیعه، امام حسین(ع) امام معصوم و حجت خداست و جز به الهام الهی کاری را انجام نمی‌دهد. از این نگاه، قیام حسینی صبغه قدسی و الهی پیدا می‌کند و بر این مبناست که سنت و سیره او حجت و واجب‌الاتباع است. معرفت و محبت به امام و اطاعت و پیروی از او، از دیدگاه شیعه واجب است. در این نگاه امام حسین(ع) وارث همه انبیا از آدم تا خاتم(ع) است. السلام علیک یا وارث آدم صفوةالله... السلام علیک یا وارث محمد حبیب‌الله.

با توجه به ظرفیت عظیمی که در حماسه حسینی هست، ما چه اندازه از این ظرفیت در اصلاح و  رشد جامعه اسلامی استفاده کردهایم؟
  متأسفانه از ظرفیت بی‌پایان حماسه عاشورا در فرهنگ‌سازی و تمدن‌آفرینی ما بسیار کم، بهره برده‌ایم. اساساً چنین نگاهی به حماسه عاشورا رایج نبوده است. ما به‌جای تعمق در محتوا و پیام و فلسفه  عاشورا در ظاهر و صورت آن تمرکز و توقف کردیم و در واقع، پیام آن را آن‌گونه که شایسته است، دریافت نکردیم. می‌دانیم که یکی از منابع الهام‌بخش در انقلاب اسلامی ما حماسه عاشورا بود. همچنین نقش حماسه حسینی در دفاع مقدس هشت‌ساله ما برجسته بود؛ اما در طول تاریخ تشیع چنین نمونه‌هایی زیاد نیست. اگر چنین بود، امت اسلامی و جامعه شیعی، سرنوشتی بس متفاوت داشت.

نسل امروز ما چه وظیفهای در قبال این حماسه عظیم دارد؟ بهعبارت دیگر، ما اگر بخواهیم، این کوتاهی و ضعف تاریخی که در قبال این حماسه داشتهایم را جبرانکنیم، چه باید بکنیم و چه رویکردی نسبت به آن باید داشته باشیم؟
  ما وظایف بسیاری در این زمینه داریم. وظیفه نخست ما، شناخت عمیق فلسفه و پیام این نهضت است. در این زمینه هم، کار علمی و فکری به‌قدر کافی و درخور صورت نگرفته است. حماسه  حسینی از ابعاد گوناگون تاریخی، الهیاتی، جامعه‌شناختی، سیاسی و معنوی قابل مطالعه است و ما هنوز تحلیل جامعی از این حماسه به دست نیاورده‌ایم. کار دیگر ترویج و معرفی آن به جهانیان است. اگر حق‌جویان و آزادی‌خواهان جهان امام حسین(ع) و عاشورا را بشناسند، شیفته آن خواهند شد. در این جهت نیز، ما کار قابل ذکری نکرده‌ایم. کار سوم کوشش برای درس گرفتن از این حماسه برای فرهنگ‌سازی و تمدن‌آفرینی است. وقت آن رسیده است که از ظرفیت‌های  بی‌پایان حماسه  عاشورا در جهت اصلاح جامعه بهره ببریم.

اگر بخواهید از  نحوه  مواجهه  ما با حماسه حسینی آسیبشناسی داشته باشید، روی چه نقاطی تأکید میکنید؟
  آسیب‌شناسی و برخورد نقادانه و اصلاح‌گرانه درباره هر پدیده  اجتماعی تأثیرگذار ضروری است. نقد و ارزیابی و نگاه آسیب‌شناسانه و نقادانه، لازمه رشد و پیشرفت است. همه عناصر اصلی مرتبط با بزرگداشت حماسه حسینی نیازمند بازنگری و نقد و اصلاح مستمر است. از وعظ و سخنرانی و مداحی تا نحوه عزاداری مردم و شیوه  برگزاری مجالس، نیازمند بازنگری و اصلاح همیشگی است. اگر بخواهیم حق این آسیب‌شناسی را ادا کنیم، باید یک کتاب مفصل در این زمینه نوشت؛ اما در اینجا به-طور گذرا به چند نکته مهم اشاره  می‌کنم.  می‌دانیم که جهان شیعی پهناور و متنوع است؛ از عراق و لبنان و بحرین تا ایران و آذربایجان و افغانستان و هند و پاکستان و دیگر نقاط را شامل می‌شود.  منظور ما از ذکر نکات انتقادی  این نیست که این مشکلات در همه محافل شیعی هست؛ بلکه محافل و مناطق مختلف از این جهت متفاوتند. به‌طور کلی می‌توان گفت لازم است، محتوای سخنرانی‌ها سال به سال عمیق‌تر و دقیق‌تر شود. تحلیل و تفسیر واقعه عاشورا و فلسفه و اهداف آن، باید به‌خوبی و بر اساس مبانی استوار عقلی و دینی و تاریخی به مردم ارائه شود. لازم است، محتوای اشعار مداحان به‌طور مستمر بازبینی و پیراسته شود. از اغراق‌گویی، نقل وقایع بی‌پایه، خرافات‌گرایی و سخنان عامیانه و بی‌پایه جداً باید پرهیز شود. ما متأسفانه همه این مشکلات را داریم. یکی دیگر از مسائلی که تناسبی با حماسه سالار شهیدان ندارد و متأسفانه روز به روز پررنگ‌تر می‌شود، مسائل مادی است. من معتقدم، تنها کسانی که عاشق امام حسین(ع) هستند، باید از او سخن بگویند و برای او مداحی و نوحه‌سرایی کنند. نمی‌گویم پول گرفتن برای این کارها اشکال شرعی دارد؛ اما عرضم این است که تبدیل شدن این کارهای مقدس و عاشقانه به یک شغل برای کسب درآمد، دور شدن از فلسفه  عزاداری است و از تأثیر آن می‌کاهد. رواج خرافه‌گرایی و عوام‌زدگی در شکل عزاداری مثل زنجیر‌زدن‌های نامتعارف و با بدن لخت و بدتر از همه، قمه زدن و با سر و بدن خون‌آلود ظاهر شدن، صحنه‌هایی را به وجود آورده که دشمنان شیعه را شاد کرده و بهانه‌ای برای تخریب چهره تابناک تشیع به دست بدخواهان و تفرقه‌افکنان داده است.  وضعیت نظم و نظافت و بهداشت و سازمان‌دهی محافل و دسته‌جات هم لازم است، سال به سال بهبود و ارتقا یابد. البته این امر تابع فرهنگ عمومی ماست و اختصاصی به عزاداری ندارد و تا آن فرهنگ عمومی در کلیتش درست نشود، در عزاداری هم، نباید انتظار تغییر جدی داشت؛ اما اصلاح این امور در مراسم عزاداری که مهمترین جلوه مراسم اجتماعی ماست، می‌تواند نقطه شروع خوب و تأثیرگذاری نسبت به فرهنگ عمومی جامعه ما باشد. با این‌گونه بازنگری‌ها و اصلاحات می-توان امید داشت که ان‌شاءالله ندای مقدس حسینی در دنیا شنیده شود و تأثیر سازنده‌اش را ابتدا در اصلاح و بهبود جامعه خودمان و سپس در جوامع دیگر بگذارد.  

ما امام حسین و دیگر معصومین(ع) را اسوه و سرمشق کامل انسانیت میدانیم. مقتضای اسوه دانستن امام حسین(ع) در زندگی فردی و اجتماعی ما چیست؟  
  نکته‌ای که لازم است، در زمینه اسوه بودن امام حسین(ع) در آن تأمل کنیم، توجه به هدف حماسه  حسینی است. آیا امام حسین(ع) برای این شهید شدند که ما برایش عزاداری کنیم؟ ما عزاداری می‌کنیم و باید بکنیم؛ اما آیا وظیفه ما در قبال شهادت امام حسین(ع) فقط عزاداری است؟ آیا اهدافی که امام حسین(ع) از این حماسه داشت، تنها با عزاداری تحقق می‌یابد؟ ما باید بیشترین اهتمام خود را در راه تحقق اهداف نهضت امام حسین(ع) صرف کنیم که عبارت است از: اصلاح امت، مبارزه با ستم، امر به معروف و نهی از منکر و کوشش برای تحقق دیگر ارزش‌های انسانی و الهی. عزاداری امام حسین(ع) نباید مشغله تمام‌وقت ما شود. این به‌معنای فراموش کردن اصل قضیه عاشورا و هدف آن است. کسانی چنان فکر و عمل می‌کنند که گویی بین ما و امام حسین(ع) تقسیم وظایفی شده است. وظیفه امام حسین(ع) خودسازی و عبودیت و مبارزه و جهاد برای اصلاح امت و تحقق ارزش‌های اسلامی و انسانی بود و وظیفه ما، تحسین و تعظیم و گریه و عزاداری برای ایشان است. شکی نیست که باید حماسه  حسینی را بزرگ بداریم و در سوگ سالار شهیدان عزا بپا کنیم و خاطره ایثار و شهادت پیشوای آزادگان جهان و یارانش را همیشه زنده بداریم؛ اما در کنار این امر باید بدانیم که حسینی بودن، تنها به پیراهن سیاه و شال عزا و گریه و ماتم نیست. امام حسین(ع) 57 سال زندگی کرد. عاشورا یک روز از زندگی او بود. صد البته که این یک روز، بسیار با عظمت است و یک تاریخ است. اما آیا امام حسین(ع) پیش از قضیه عاشورا الگو و اسوه نبود؟ آن‌حضرت چگونه شخصیتی داشت و در تمام عمرش چگونه زیست؟ امام حسین(ع) پیش از عاشورا همان‌قدر الگو و اسوه است که پس از عاشوراست؛ لیکن مهم تشخیص موقعیت است. امام حسین همیشه در جنگ و مصیبت و شهادت نبود. حسینی بودن و پیروی از امام حسین این است که به تمام زندگی ایشان توجه کنیم و سیره او را تعقیب کنیم و در راه اهدافش گام برداریم. بنابراین تنها با عزاداری نمی‌توان حسینی شد و ادعای پیروی از سیره آن‌حضرت را داشت. آنچه بر همه شخصیت و زندگی امام حسین(ع) در تمام عمرش حاکم است، عبودیت و عمل به تکلیف است. امام حسین(ع) عبد شایسته  خداست و در هر شرایطی به وظیفه‌ای که در آن شرایط دارد، عمل می‌کند. حسینی کسی است که صفات و ویژگی‌های  اخلاقی و شخصیتی و معنوی او شبیه به امام حسین(ع) باشد، نه کسی که هیچ شباهتی به امام حسین ندارد؛ اما فقط برای امام حسین(ع) عزاداری می‌کند! این سخن، هم درباره  فرد صادق است و هم درباره جامعه. کدام جامعه و شهر حسینی‌تر است؟ آن جامعه و شهری که مردمش در ایام محرم سیاه‌پوش می‌شوند و از همه جا بیرق عزا بلند است و از بلندگوها عزای امام حسین(ع) پخش می‌شود و بیشتر و شدیدتر از جاهای دیگر عزاداری می‌کنند؛ اما از عدالت و اخلاق و انصاف و انسانیت و تقوا و طهارت بهره چندانی ندارد؟ یا جامعه‌ای که این ارزش‌ها را دارد؛ اما عزاداری‌اش به آن شدت نیست؟ البته بین اینها تنافی نیست و جامعه مطلوب آن است که هر دو را با هم دارد. بی‌شک مردمی که برای امام حسین(ع) عزاداری می‌کنند، به آن‌حضرت عشق می‌ورزند و عزاداری آنها ابراز عشق آنها به سید و سالار شهیدان است؛ اما هنگامی که تأثیر مثبت این عزاداری را در خیابان و بازار و اداره و دیگر عرصه‌های حضور مردم بسیار کم‌رنگ می‌بینیم، معلوم می‌شود، نسبت بین عشق به امام حسین(ع) و دینی و اخلاقی زیستن روشن نشده است؛ یعنی این فرهنگ نهادینه نشده است که عشق به حسین(ع) مستلزم رفتار بهتر و اخلاقی‌تر با انسان‌هاست. لازمه عشق به حسین(ع)، رواج مهرورزی و نیکوکاری و کاهش آمار انواع جرائم و تخلفات است. این اشکال متوجه کسانی است که در ماجرای عزاداری، تریبون در اختیار آنهاست . آنها آن‌گونه که در تهییج احساسات پاک و مقدس موفق بوده‌اند، در دادن بینش عمیق حسینی توفیقی نداشته‌اند و یا خود از این بینش بهره چندانی ندارند. اگر این‌گونه نیست، این تناقض باید حل شود و این سؤال باید پاسخ داده شود که چگونه می‌شود که عشق به امام حسین(ع) در حد آمادگی برای جان‌فشانی باشد؛ اما مناسبات انسانی و اخلاقی در جامعه تا این حد ضعیف و حتی بحرانی باشد!  

فلسفه  عزاداری برای امام حسین(ع) چیست و چه ضرورتی دارد؟
  بزرگداشت شهادت امام حسین(ع) و یارانش و زنده نگداشتن حادثه  کربلا برکات و ثمرات بسیاری دارد. عزاداری برای امام حسین و اشک ریختن بر مصائب او، لازمه انسانیت و اسلامیت است. امام حسین(ع) همه هستیش را در راه خدا و احیای دین خدا و اصلاح امت ایثار کرد. چگونه می‌توان در برابر چنین ایثار عظیمی بی‌تفاوت بود. عزاداری برای امام حسین(ع) اگر از روی معرفت باشد، روح حماسی را زنده نگاه می‌دارد و ارزش‌های متعالی را که امام حسین برای احیای آنها قیام کرد، ترویج  می‌کند. عشق به امام حسین(ع)، عشق به ارزش‌های  والای انسانی است. عشق به عدالت، اخلاق، معنویت، انسانیت، عزت و جوانمردی است.  بقای تشیع مرهون عاشوراست. عاشورا سرمایه  گران‌بها و ب‌ بدیلی برای تشیع است.  ائمه ما(ع) بر شهادت جد مظلوم‌شان می‌گریستند و مجالس عزا برپا  می کردند و شاعران را تشویق می‌کردند که در رثای سید و سالار شهیدان نوحه بسرایند. از حضرت امام عصر(عج) روضه جان‌سوزی درباره جد غریبش رسیده است که دل‌ها را آتش می‌زند. در زیارت ناحیه  مقدسه چنین با جد مظلومش سخن  می‌گوید: سلام بر آن مَحاسنِ به خون خضاب‌شده، سلام بر آن گونه خاک‌آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه، سلام بر آن دندانِ چوب‌خورده، سلام برآن  سرِ بالاى نیزه‌رفته، سلام بر آن بدن‌هاى برهنه و عریان که در بیابان رها شدند... تا  می‌رسد به اینجا که  می‌فرماید: جا دارد صبح شام در مصیبت تو ناله کنم و به‌جای اشک خون بگریم: «لأنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَمَسَاءً وَلأبْکِیَنَّ لَکَ بَدَل الدُّمُوعِ دَماً.» در روایات فضایل بسیاری بر گریه بر امام حسین(ع) و زیارت قبر مطهرش ذکر شده است که مشهور است.  اینکه می‌توانیم آزادانه برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم، باید شکر کنیم. در طول تاریخ بسیار بوده است که شیعیان نمی‌توانستند عزاداری کنند. در طول تاریخ تحت حاکمیت خلفای جور اموی و عباسی، زیارت قبر امام حسین(ع) جرم محسوب می‌شد و زائران به شدیدترین وجهی سرکوب می‌شدند. همین امروز هم، شیعیان در بسیاری از مناطق دنیا برای عزادارای امام حسین(ع) آزاد نیستند؛ مثل عربستان، بحرین، کشمیر، نیجریه، اندونزی و نقاطی از افغانستان و پاکستان که تحت تسلط وهابیون است. گاهی مجالس عزاداری آنها توسط تروریست‌های متعصب وهابی به خاک و خون کشیده می‌شود. کمتر عاشورایی است که در جمع عزاداران شیعه پاکستانی بمب منفجر نشود و جمع زیادی به شهادت نرسند. شیعیان عراق در زمان حاکمیت صدام، حق عزاداری نداشتند. عزاداری شیعیان نیجریه در سال 2015 با تحریک آل‌سعود توسط ارتش این کشور به خاک و خون کشیده شد و صدها تن از شیعیان نیجریه قتل‌عام شدند و شیخ زاکزاکی رهبر شیعیان نیجریه مجروح و زندانی شد. یزیدیان امروز هم هستند و راه اسلاف پلیدشان را ادامه می‌دهند. البته این مخالفت‌ها و ممانعت‌ها هرگز نمی-تواند از عشق مردم به امام حسین(ع) بکاهد یا باعث فراموشی واقعه عاشورا شود. چنانکه می‌بینیم در مواردی نفس برگزاری عزاداری برای امام حسین(ع) بزرگترین وظیفه و بالاترین جهاد است و خود نوعی حماسه‌آفرینی و ایثار است. اهتمام به عزاداری، حماسه  کربلا را تا به امروز زنده نگاه داشته است؛ حتی اگر درس‌های لازم از حماسه عاشورا آموخته نشود، نفس همین زنده نگداشتن یاد عاشورا برکات بسیاری دارد و همچون آتش زیر خاکستری باقی خواهد ماند تا در زمان مناسب شعله‌ور شود و بساط ستم‌گران عالم را بسوازند؛ اما وقتی به شرایط فعلی کشورمان برمی‌گردیم، می‌بینیم امروز مسئولیت ما در قبال این حماسه، بسی بیش از عزاداری و بزرگداشت است. امروز مردم دنیا، چشم به ایران دوخته‌اند تا ببینند، مردم شیعه ایران با چنین میراث غنی و ارزشمندی چه نوع جامعه و فرهنگ و تمدنی را خواهند ساخت و جامعه‌ای که امام حسین(ع) و حماسه کربلا را الگوی خود قرار داده است، چگونه جامعه‌ای است. در این موقعیت اگر ما به مسئولیت استثنایی خود در این نقطه عطف تاریخ شیعه بی‌توجهی یا کم‌توجهی کنیم، ظلم بزرگی به اسلام، تشیع و فرهنگ حسینی کرده‌ایم. اینجاست که عشق به امام حسین(ع) و ابراز شور و هیجان و برگزاری سوگ و ماتم در شهادت سالار شهیدان و یاران باوفا و فداکارش، باید همراه شود با حسین‌گونه زیستن و بنای جامعه‌ای با فرهنگ حسینی. از مهمترین شاخصه‌های این فرهنگ، عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی است. فرهنگ حسینی ظلم را در هیچ جامه‌ای و از سوی هیچ‌کسی و به هیچ بهانه‌ای نمی‌پذیرد و جامعه حسینی بی‌عدالتی را برنمی‌تابد. نه خود اهل ظلم است و نه در مقابل ظلم به دیگران بی‌تفاوت و ساکت می‌نشیند. 
نه ظلم کن به کسی و نه زیر بار ظلم برو
      که این مرام حسین است و منطق دین است

برچسب ها :
ارسال دیدگاه