چشم مسلّح و رؤیت هلال
اشاره: حلول ماههاى قمرى با رؤیت هلال ثابت مىشود. از صدر اسلام تا سده اخیر، رؤیت بهطور طبیعى و بدون استفاده از ابزارهایى
مانند دوربین و تلسکوپ صورت مىگرفت؛ اما در سده اخیر براى رؤیت از ابزار هم استفاده مىشود. اکنون این سؤال مطرح می گردد
که اگر هلال فقط با ابزار رؤیت شد و بدون آن به هیچوجه قابل رؤیت نبود، آیا در این صورت حلول ماه ثابت مىگردد یا نه؟
حجتالاسلام و المسلمین رضا مختاری؛ رئیس مؤسسه کتابشناسی شیعه در جلد5 کتاب «رویت هلال» چاپ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
در پاسخ به این سوال، مقاله پیش رو را نگاشتهاند که مشروح آن در قالب یک ویژهنامه چهار صفحهای در چهار موضوع تقدیم خوانندگان ارجمند میگردد.
مقدّمات بحث
یکم: تردیدى نیست که ظرف تحقّق روزه (ماه رمضان) است؛1 همچنان که وقت تحقّق وقوف براى حجّاج، نهم (ماه ذیحجه) و زمان اداى احکام روز عید قربان دهم (ماه ذیحجه) است و همینطور واجبات و مستحبات دیگرى که بر عناوینى مثل شبهاى قدر، عید فطر، شب و روز مبعث و عید غدیر مترتّب شده است. بدین معنى که واقعِ (ماه رمضان) و مانند آن، ظرف تحقّق واجب است، نه (ماه رمضان) معلوم. بنابراین با تحقّق (ماه رمضان)، حکم وجوب روزه بر آن مترتّب مىشود؛ هرچند علم به آن پیدا نشود. این موضوع، علاوه بر روایات، از قرآن مجید بهخوبى استفاده مىشود و کسى منکر آن نیست.2
اکنون باید دید مقصود شارع از (ماه) (شهر) چیست و در اصطلاح شارع، این واژه بر چه معنایى حمل مىشود؟ در اینکه این (ماه)، قمرى است نه شمسى، تردیدى نیست؛ ولى (ماه قمرى) در اصطلاح منجّمان و عرف، چند اطلاق و معنى دارد:
1. (ماه وَسَطی یا زیجى) که بر اساس آن، اوّلین ماه سال قمرى (محرّم) را 30 روز و دومین را 29 روز و همین طور تا پایان سال محاسبه مىکنند. بر این مبنا، همیشه ماه شعبان ناقص (29 روزه) و ماه رمضان تام ّ (30 روزه) است. این تعبیر در اصطلاح منجّمان و کتب زیج بهکار مىرود.
2. (ماه نجومى یا طبیعى) که عبارت است از: سیر ماه از یک نقطه معیّن در فضا، تا بازگشت بههمان نقطه که مدّت آن 27 روز و 7 ساعت و 33 دقیقه است.
3. (ماه اقترانى یا اصطلاحى یا حقیقى) که عبارت است از: فاصله زمانى دو لحظه مقارنه متوالى نیّرین که مدّت آن 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 3 ثانیه و 3 ثالثه و 9 رابعه و 36 خامسه است.
4. (ماه هلالى عرفى یا شرعى) که با رؤیت هلال شروع و با رؤیت هلال ماه بعد خاتمه مىیابد که گاهى 29 روز و گاهى 30 روز است و ممکن است، چهار ماه متوالى 30 روزه و سه ماه متوالى 29 روزه باشد و بیش از این ممکن نیست3.
مسلّماً مراد از (شهر) در قرآن کریم و روایات شریفه، سه معناى اوّل نیست؛ بلکه مقصود، معناى چهارم است؛ زیرا عرف مخاطب، منظور شارع مقدس از کلمه «شهر»، همین معنى را مىفهمیده و آن را بر همین معنى حمل مىکرده است. توضیح اینکه معناى چهارم از مخترعات شرعى نیست؛ بلکه عرب زمان جاهلیت نیز، (ماه) را از رؤیت هلال تا رؤیت هلال بعدى مىدانستهاند. سخن برخى از بزرگان و خبرگان فن در اینباره چنین است:
- «… فمستعملو الشهر القمری بعضهم وهم الترک أخذوا مبدأه من اجتماع حقیقی، فالشهر عندهم من اجتماع حقیقی بین النیّرین إلى اجتماع حقیقی بعده، فإن وقع الاجتماع قبل نصف النهار فذلک الیوم هو أوّل الشهر وإن کان بعده فالیوم الذی بعده….
والمسلمون وأهل البادیة من الأعراب أخذوه من لیلة رؤیة الهلال إلى لیلتها؛ لأن ّ أقرب أوضاع القمر من الشمس إلى الإدراک هو الهلال، فالأوضاع الأُخرى من المقابلة والتربیع وغیر ذلک لایدرک إلاّ بحسب التخمین؛ فإن ّ القمر یبقى على النور التام ّ قبل المقابلة وبعدها زماناً کثیراً، وکذلک غیره من الأوضاع، وأمّا وضعه منها عند وصوله فی تحت الشعاع وإن کان یشبه وضع الهلال فی ذلک لکنّه فی وضع الهلال یشبه الموجود بعد العدم والمولود الخارج من الظلم، فجعله مبدءاً أولی…».4
- « لاریب فی أن ّ الناس قبل ظهور الإسلام کانوا قد بَنَوْا أُمورهم على نظام السنوات القمریة وقد ادّعی أن ّ غالب الأُمم القدیمة کانوا کذلک والأعراب فی الجاهلیّة بأجمعهم کانوا یتّخذون الشهور القمریة فی مواقیتهم…».5
- «عنوان (الشهر) الذی أُنیط به الحکم بوجوب الصوم أمر عرفیّ ولیس من مستحدثات الشارع ومن الواضح أنّ (الشهر) عند العرف أمر واقعی ولیس للرؤیة دخل فیه إلاّ بنحو الطریقیة المحضة».6
مهمتر از همه اینها تصریح نابغه جهان اسلام، ابوریحان بیرونى، بدین نکته در «الآثار الباقیة» است:
« وکانوا فی الجاهلیة یستعملونها على نحو ما یستعمله أهل الإسلام وکان یدور حجّهم فی الأزمنة الأربعة… ویبتدؤون بالشهر من رؤیة الهلال وکذلک شرع فی الإسلام…»7
میرزاى قمى؟ره؟ هم نوشته است:
«(شهر رمضان) الذی ورد فی القرآن والسنّة یرجع فی معناه إلى العرف والمعروف فی معناه: ما کان محدوداً بالرؤیة فی أوّله وآخره».8
دوم: (ماه) نزد عرف مخاطب شارع یعنى محدوده رؤیتپذیرى هلال تا رؤیتپذیرى هلال بعدى و بهعبارت دیگر، ملاک شروع ماه نزد عرف، رؤیتپذیرى هلال هنگام غروب آفتاب است. چنانکه اثبات خواهد شد، ملاک شروع ماه به نظر شارع هم، رؤیتپذیرى هلال هنگام غروب آفتاب است.9
بنابراین صِرف خروج قمر از تحتالشعاع، یا لحظه مقارنه، در اصطلاح شرع و اهل نجوم و عرف، مبدأ و نشانه حلول ماه نیست. بلى، بعضى لحظه اقتران را شروع ماه مىدانستهاند؛10 امّا این ربطى به اصطلاح شرع و عرف صدر اسلام ندارد. اکنون نیز در عربستان سعودى بر همین مبنا عمل مىکنند؛ بدینصورت که: اگر در روز بیست و نهم ماه قمرى دو شرط وجود داشته باشد، روز بعد اوّلین روز ماه جدید خواهد بود. این دو شرط عبارتاند از:
1. مقارنه زمین مرکزى، قبل از غروب خورشید باشد؛
2. غروب ماه بعد از غروب خورشید اتفاق بیفتد؛ البته این مبنا شرعى و مستند به رؤیت نیست و در آن احتمال شروع ماه قمرى با هلال با سن ّ کمتر از دوازده ساعت، زیاد است و از طرفى حتى با محاسبات نجومى، وجود چنین هلالهایى غیرممکن است. بنابراین به کار بردن کلمه (هلال) در این موارد صحیح نیست و مثلاً بهتر است گفته شود: (ماه با سن ّ شش ساعت) و نه (هلال شش ساعته)؛ چون هلال یعنى بازتاب نور خورشید از لبه ماه و این بازتاب در ماه با سن ّ کمتر از هشت ساعت - بهعلت پستى و بلندىها و عوارض سطحى ماه و سایههاى کوههاى آن - روى نمىدهد. براى مثال، ما هرگز هلال هفت ساعته نداریم.11
سوم: رؤیت هلال بهصِرف خروج ماه از تحتالشعاع امکانپذیر نیست و به عوامل و مشخّصههاى گوناگونى بستگى دارد. در کشورهاى مختلف براى پیشبینى رؤیت هلال ماههاى قمرى، روشهاى گوناگونى بهکار مىگیرند. در هریک از این روشها، مجموعهاى از مشخّصههاى خورشید و هلال در لحظه غروب خورشید روز 29 هر ماه بهکار مىرود.
مىافزایم که لحظه پس از مقارنه، همان لحظه تولّد ماه نو است و هرچه لحظه غروب خورشید یا لحظه اوّلین رؤیت هلال ماه، دیرتر از آن صورت بگیرد، آن هلال را در اصطلاح مسنتر مىنامند و هرچه این مدت کمتر باشد، آن هلال را جوانتر بهشمار مىآورند. برخى از اهل فن، هلال ماههاى با سن ّ کمتر از 20، بین 20 تا 24 و بیشتر از 24 ساعت را بهترتیب، به جوان، میانسن و مسن ّ دستهبندى مىکنند.
با توجه به تجربیات و گزارش دستاورد تلاش 127 ساله عدّهاى از اهل فن و شیفتگان شکار هلال، این نتایج به دست آمده است:
الف) رؤیتناپذیرى هلال با چشم مسلّح در مورد هلال ماههایى که سن ّ آن در لحظه غروب خورشید از 11 ساعت و 56 دقیقه کمتر است.
ب) رؤیتناپذیرى هلال با چشم غیر مسلّح در مورد هلال ماههایى که سن ّ آن در لحظه غروب خورشید از 14 ساعت و 9 دقیقه کمتر است… .12
چهارم: در روایات بسیارى از شیعه و سنّى نشانه حلول ماه یا وجوب روزه و افطار، رؤیت هلال دانسته شده است؛ از جمله:
سئل أبوعبدالله؟ع؟ عن الأهلّة، فقال: (هی أهلّه الشهور، فإذا رأیت الهلال فصم وإذا رأیته فأفطر).
صُم لرؤیة الهلال وأفطر لرؤیته.
لیس على أهل القبلة إلاّ الرؤیة، لیس على المسلمین إلاّ الرؤیة.
صیام شهر رمضان فریضة، یصام للرؤیة ویفطر للرؤیة.
صوموا لرؤیته وأفطروا لرؤیته.
لاتصم إلاّ للرؤیة.13
مىدانیم که به ادلّه بسیار، (رؤیت) در این احادیث و مانند اینها طریقیت دارد؛ نه موضوعیت. ادله طریقیت رؤیت را بهتفصیل در مجلّدات رؤیت هلال نقل و درج کردهام و دوباره به آن نمىپردازم. اکنون باید دید (ذوالطریق) چیست؟ یعنى پس از آنکه مسلّم شد، رؤیت، ثبوتاً موضوع حکم نیست که حکم دایرمدار آن باشد، سؤال این است که حکم ثبوتاً دایرمدار چیست و چه چیزى واقعاً نشانه حلول ماه است؟
اگر گفته شود: رؤیت، طریق است براى خروج قمر از محاق و تحتالشعاع و بنابراین خروج قمر از محاق و تحتالشعاع، نشانه حلول ماه است، مىگوییم: این سخن البته خطاست؛ زیرا:
اوّلاً، ادّعایى است بدون دلیل و اگر بنا باشد، بدون دلیل سخن گفت، چهبسا کسى ادّعا کند که رؤیت طریق است، براى لحظه مقارنه نیّرین یا لحظه پس از مقارنه؛ یعنى لحظه تولد هلال (بهاصطلاح صحیح در تولد هلال).
ثانیاً، موضوع قرار دادن (خروج قمر از محاق و تحتالشعاع)، تالى فاسدى دارد که قابل التزام نیست. به بیان برخى از بزرگان:
«إذا جعلنا مبدأ الشهر هو خروج القمر عن تحت الشعاع مثلاً وهو أمر وحدانی فی جمیع العالم، فربّما یخرج القمر عن تحت الشعاع بعد ساعة من اللیل وربّما بعد ساعتین أو بعد ثلاث ساعات و هکذا وربّما یکون خروجه أوّل طلوع الفجر أو أوّل طلوع الشمس أو بعد ساعة من طلوعها أو بعد ساعتین أو بعد ثلاث ساعات، أو فی وسط النهار وقت زوالها، فلایمکن تعیینه وتقدیره بوجهٍ من الوجوه… فلا بدّ وأن نلتزم بأن ّ ثلث الیوم الثلاثین أو نصفه أو ثلثیه وهکذا من شهر رمضان والباقی من شوّال….
فهل یمکن لأحدٍ أن یلتزم بهذه المحاذیر…؟ فبهذه الوجوه لم یلتزم أحد».14
ثالثاً، لازمهاش نادیده گرفتن تصریح روایات به (رؤیت هلال) بهعنوان نشانه شروع ماه است.
بنابراین صرف خروج ماه از تحتالشعاع که به دست آوردن آن، یکى از سادهترین محاسبات نجومى قدیم و جدید است نشانه شروع و ثبوت ماه جدید نیست و حتّى آیتالله خوئى؟ره؟ که شاید بیش از همه براى تثبیت مدّعاى خود از آن استفاده کرده، در پاسخ به استفتایى فرموده است: «لا أثر للاطمئنان بتولّده؛ بل ولا الاطمئنان بقابلیّته للرؤیة؛ بل لابدّ من الرؤیة خارجاً».15
البته ذیل سخن ایشان؛ یعنى (ولا الاطمئنان… ) پذیرفتنى نیست.
..............................................
پینوشتها
1. گاهى هم در کلام فقها از روى مسامحه گفته مىشود: (ماه رمضان موضوع وجوب روزه است) (رؤیت هلال، ج2/1444؛ الأُفق أو الآفاق/60)؛ ولى مقصود همان است که در متن ذکر شد؛
2. ر.ک: رؤیت هلال، ج2/862، 893 894 ج4/ 2704؛
3. ر.ک: همان/795 794، 808 807، 1288، 1297 1296، 1331، 1317، 1452 1451، و ج4/2903، 2913 2910 و 2916؛
4. همان، ج4/2911 2910؛
5. همان، ج2/116؛
6. همان /894؛
7. همان/2894 2891؛
8. همان، ج3/ 2036، نیز ر.ک: ج2/1477 1476؛
9. یعنى در هر افقى که هلال هنگام غروب رؤیتپذیر باشد، ماه قمرى جدید در همان افق شروع مىشود. برخلاف نظر مرحوم آیتالله خویى؟ره؟ و تابعینش که رؤیتپذیرى در یک نقطه را براى سایر نقاطى که در جزئى از شب با آن نقطه مشترکاند، کافى مىدانند؛
10. (رؤیت هلال، ج1/199 198)؛
11. تحقیقات اسلامى، سال15، شماره2، سال 16، شماره1/75 و 78؛
12. گزارش جامع طرح سراسرى رؤیت هلال ماههاى قمرى/15 13 و 31 30؛
13. ر.ک: رؤیت هلال، ج2/ 1188، 1268 1267، 1384 34؛
14. رؤیت هلال، ج2 /818 816 و نیز ر. ک: ص 820؛
15. همان/ 1084.