انقلاب اسلامی روند سکولاریزاسیون جهانی را متوقف کرد
□ در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. در مورد دستاوردهای علمی و تکنولوژی کشور در عرصههای پزشکی، نانو، دفاعی و … زیاد صحبت شده است؛ اما بهلحاظ قدرت نرم و تولیدات فکری و اندیشهای کمتر مورد واکاوی واقع شده است. به نظر شما در این زمینه تا چه حد در عرصه منطقهای و جهانی تأثیرگذار بودیم؟ اگر بخواهید بهصورت دقیق به این سؤال شما پاسخ داده شود، باید از اساتید روابط بینالملل پرسیده شود؛ چون آنها میتوانند بهصورت متقن در این زمینه ورود کنند. بنده از منظر یک طلبه و دانشآموز فلسفه، میتوانم اینطور به این سؤال پاسخ دهم؛ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سکولاریسم(جدایی دین از عرصههای اجتماعی) و سکولاریزاسیون جزء بدیهیات و مسلمات جامعهشناسی بود؛ اما انقلاب اسلامی نهتنها این امر بدیهی در حوزه علوم اجتماعی را از بداهت بیرون کرد تا دیگر امر بدیهی دانسته نشود؛ بلکه دین با مقولههای مختلفی پیوند وثیقی پیدا کرد. مسئله رابطه علم و دین، دین و هنر، دین و جامعه، دین و سیاست، دین و اقتصاد، دین و امنیت، دین و سلامت و … مطرح شد؛ البته گاهی اوقات واژه دین را بهکار میبرند و گاهی اوقات واژه معنویت. حالا ولو یک عدهای دنبال معنویت سکولار هستند؛ اما بسیاری هم، معنویت دینی را مد نظر میگیرند. مثلاً از باب نمونه تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر تئوریای که در باب پرستاری و مراقبت داده بودند، تئوریهای پوزیتیویستی بود؛ یعنی بههمین رفتارهای ظاهری بسنده میکردند و علتیابی میکردند و با نگاه آمپرستی و پوزیتیویستی، علتهای بیماری، درمان و پرستاری را مطرح میکردند.در سالهای اخیر به نظرم با تأثیرگذاری انقلاب اسلامی، تئوریهای اگزیستانسیالیستی و نقش دین و نقش معنویت در پرستاری را طرح میکنند؛ البته حضور پررنگ دین در عرصههای مختلف باعث شده است که هم عرفانها و هم گروههای معنویتگرای فراوانی شکل گیرد که قبلاً وجود نداشت و به این ترتیب، یک نزاع جدی بین الحاد و دینداری بهنحو نوین آن در دنیا مطرح شد و شخصیتهایی مثل هاوکینگ و داوکینز چالشهایی در دینداری مردم ایجاد کردند و در مقابل هم افرادی به این اندیشمندان پاسخ دادند؛ لذا این مسائل نشان میدهد که این اتفاقات علمی نقش دین و الهیات در عرصههای مختلف اجتماعی از جمله در علوم اجتماعی خیلی پررنگ مطرح شده است و کتابهای متعددی تحت عنوان الهیات و علوم انسانی و الهیات و علوم اجتماعی خیلی جدی طرح شد و به این ترتیب، دیگر بحث سکولاریسم و سکولاریزاسیون، بداهت گذشته را ندارد و شعارهای انقلاب اسلامی مثل عدالت، استکبارستیزی و استقلال بهصورت جدیتری در سطح جهانی مطرح شده است.
□ استقلال، موضوع بسیار مهمی است که یکی از بزرگترین دستاوردهای نظام اسلامی است، در این زمینه به اعتراف همگان، بسیار موفق بودیم. آیا همینطور است؟ در کتابهایی که توسط درباریان نوشته شده، نقل شده که بهعلت وابستگی نظام طاغوت به قدرتهای جهانی مثلاً یک کارمند سفارت آمریکا در ایران به فرمانده نیروی هوایی ایران دستور میداد که هواپیماها را برای کمک آمریکاییها در جنگ ویتنام استفاده کنید.همین مسأله استقلال، در سایر کشورها هم اثرگذار بوده و دیگر کمتر کشوری نوکر آمریکاست؛ مثلاً میبینید که بوش پسر وقتی میخواهد در عراق وارد حرکت نظامی شود، مجبور است که خودش بیاید که موفق هم نمیشود یا مثلاً فرض کنید، ترامپ خودش باید بلند شود و بیاید در عربستان تا به اهدافی که میخواهد برسد؛ ولو بهصورت موردی و جزئی دست پیدا کند. معنا نداشته در دنیا که کشوری مثل یمن بخواهد و بتواند، در مقابل استکبار بایستد یا مردم مصر و دیگر کشورهای عربی منطقه انقلابی را تعریف کنند؛ ولو اینکه بعضی از انقلابهای کشورهای مختلف گرفتار انحراف شدند و از مسیر اصلی خودشان فاصله گرفتند؛ ولی به هر حال بعضی موفق شدند. حتی طالبان بهخاطر تأثیرپذیری که از انقلاب اسلامی دارند، میآیند و مقابل آمریکا میایستند یا جریان القاعده (اگرچه جریانی است که حتی رفتارهای خشن شیعهکشی را هم داشتند)؛ ولی بهنظر من تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی بود که مقابل آمریکا ایستاد. چرا قبل از انقلاب اسلامی ما در جهان اهلسنت یک جریان انقلاب استکبارستیز نداشتیم. هر چند که عرض کردم، نیروهای استکباری، استعماری و صهیونیستی سعی میکنند، مسیر را منحرف کنند و آنها را از اهدافی که دارند، دور کنند؛ ولی به هر حال این تأثیرپذیری غیرقابل انکار است. در آمریکای لاتین، ما شاهد تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی هستیم و این امر نشان میدهد که انقلاب اسلامی توانست، تأثیرگذاری معرفتی و فرهنگی را در کشورهای مختلف چه مسلمان و چه غیرمسلمان بگذارد.
□ پیشرفتهای علمی خصوصاً در عرصه دانشگاهی ایران چگونه حاصل شد؟ بعضی از کشورهای اسلامی که با انقلاب اسلامی دشمن شدند، برای اینکه از قافله علم و خصوصاً رقابت با انقلاب اسلامی عقب نمانند، دانشگاههایشان را فعال کردند؛ اما جهت اطلاع شما و مخاطبان محترم عرض کنم که هر دانشگاه تعدادی از دانشمندان آمریکایی، کانادایی و اروپایی را عضو وابسته به دانشگاههای خودشان مانند دانشگاه آلسعود و … کردند که با نوشتن مقاله و چاپ کردن آنها در منابع مختلف، رتبه دانشگاه عربستان هم در رنکینگهای جهانی بالا برود تا به این امر افتخار کنند. بله این امر باعث یک رتبه فربهای بادکنکی دانشگاه شده است؛ چون استاد، اهل این کشور نیست یا استاد مقیم نیست؛ بلکه استاد وابسته است.اعضای هیئت علمی دانشگاههای ایران هر مقالهای که در مجلات خارجی منتشر میکنند، مقالات خودشان است. وقتی گفته میشود، ایران در رشته نانو رتبه سوم یا چهارم را دارد، یا در سلولهای بنیادی رتبه ششم را داراست یا مثلاً در رشته انرژی هستهای در رتبه کذا هست، این بدین معناست که ایرانیان این رتبه را کسب کردند که این یک برند بسیار واقعی است که در واقع انقلاب اسلامی توانسته، به این موقعیت دست پیدا کند و تأثیرگذار بر جوامع دیگر هم باشد. یکی از عوامل انحراف انقلابها، راحتطلبی و از دست رفتن روحیه مبارزه انقلابیون است؛ یعنی کسانی که انقلابی دیروز هستند؛ اما به عافیتطلبان امروز تبدیل شدهاند.
□ انقلابهای مختلفی در دنیا به انحراف رفتند. آیا عوامل تهدیدکننده انقلاب اسلامی فقط دشمن خارجی است و آیا از این نظر واکسینه شدهایم یا این تهدیدات را باید همیشه جدی گرفت؟ این یک بحث جدی است که چه عواملی باعث انحرافها در انقلابها میشوند؟ مسلماً انقلاب اسلامی هم این تهدیدها را دارد. یکی از عوامل انحراف انقلابها، راحتطلبی و از دست رفتن روحیه مبارزه انقلابیون است؛ یعنی کسانی که دیروز انقلابی بودند؛ اما به عافیتطلبان امروز تبدیل شدهاند. چرا مقام معظم رهبری بر انقلابی بودن تأکید دارند؛ دانشگاه انقلابی، حوزه انقلابی، استاد انقلابی، طلبه انقلابی، روحانی انقلابی، حتی مثلاً این فرآیند تمدنسازی را که ذکر میکنند، میفرمایند: وقتی که نهضت شکل گرفت و انقلاب به ثمر رسید و نظام اسلامی شکل گرفت و بعد دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی و …؛ میفرمایند: اینها باید با رویکرد انقلابی باشد. حضرت آقا تعریفی برای انقلابیگری و انقلابی بودن و انقلابی ماندن دارند؛ لذا وقتی رسالت اصلی انقلاب تحول و تحولخواهی و تحولگری است، عمل به تحول را باید افراد انقلابی داشته باشند. وقتی انقلابیون دیروز این روحیه را نداشته باشند و از دست بدهند، میدانید افراد به مسئولان عافیتطلب تبدیل میشوند.
□ اگر آرمانها انقلاب عوض شود چه؟ مثلاً فرض کنید شعار اصلی انقلاب حمایت از مستضعفین و مبارزه با مستکبران و عدالتخواهی بوده است؛ اما اگر مسئولان آرام آرام شعار توسعه دهند و بگویند: عدالت باید فدای توسعه باشد و توسعه هم از طریق رابطه با سرمایهداری و استکبار و نفی مستضعفان و نادیده گرفته شدن محرومان و نفی عدالت است. آنوقت باید منتظر چه عواقبی باشیم؟ وقتی آرمانها فراموش شود، انقلاب آسیب میبیند، وقتی روحیه جهادی فراموش میشود، انقلاب آسیب میبیند. اوایل انقلاب، ما نهضت سوادآموزی و جهاد سازندگی داشتیم، وقتی جهاد سازندگی به وزارت جهاد کشاورزی تبدیل شد، روحیه جهادی از دست رفت. وقتی روحیه جهادی از دست برود، باید منتظر آسیب و چالش بود. وقتی مدیران انقلابی نباشند، بهجای اینکه جوجهکِشی را راه بیندازند، جوجهکُشی را راه میاندازند و بعد افزایش بیرویه قیمت مرغ و… اتفاق میافتد؛ بهبهانه اینکه نتوانستیم، غذای اینها را تأمین کنیم، جوجهکُشی راه میاندازند، چرا نتوانستید؟! چرا نتوانستند؛ چون روحیه جهادی در فعالیتهای آنها وجود ندارد. اگر روحیه جهادی وجود داشت که این پیامدها به وجود نمیآمد.وقتی آرمانهای انقلاب نهادینه نشود و در عرصه حکمرانی نیاید، انقلاب آسیب میبیند. بعد از پیروزی هر انقلابی، آرمانهای آن انقلاب باید به حکمرانی تبدیل شود؛ حکمرانی اقتصادی، حکمرانی سیاسی، حکمرانی فرهنگی و… وقتی این اتفاق نیفتد، خود به خود انقلاب دچار آسیب و انحراف و اعوجاج میشود؛ حتی توسط انقلابیون نسل اول چه برسد به نسلهای بعدی. من وقتی بررسی میکنم، میبینم چرا این همه کارخانه در کشور ما تعطیل میشود؟ چرا این همه جوان بیکار میشوند؟ چرا ما این همه جوان بیکار داریم؟، چرا آقا میفرمایند: جهش تولید ولی عکس آن عمل میشود. برای اینکه چندین اختاپوس اقتصادی در کشور وجود دارد که اگر حتی سرش را بزنیم و قطع کنیم، چندین دست و پا دارد و به هر حال در بازارهای مختلف نفوذ دارند. هر موقع بخواهند، کالایی را وارد میکنند و هر موقع بخواهند، وارد نمیکنند. هر موقع بخواهند کالایی را صادر میکنند و هر موقع بخواهند، صادر نمیکنند. زمانی که باید وارد کنند، وارد نمیکنند و زمانی که نباید وارد کنند، وارد میکنند و شرکتهای تولیدکننده داخلی را نابود میکنند و…. وقتی که نباید صادر کنند، صادر میکنند و مردم را در تنگنا قرار میدهند و …. کم وارد میکنند، زیاد وارد میکنند، قیمت را بالا میبرند، قیمت را پایین میآوردند. خلاصه مدیریت دست خودشان هست. هم کارخانهها تعطیل میشود، هم افراد زیادی بیکار میشوند و باید پرونده دریافت کمک از کمیته امداد باز کنند. قیمت کالایی را در طی یک سال ۳۰۰ برابر ۴۰۰ برابر افزایش میدهند. قیمت دیگر کالاهای اساسی را هم همین کار میکنند و… این اقدامات یعنی چه؟ یک معنایی دارد؟ سران اختاپوس اقتصادی چه کسانی هستند؟ همان افرادی که قبلاً انقلابی بودند. انقلابیون دیروز و عافیتطلبانی که به مافیای امروز تبدیل شدند. نمیخواهم بگویم، همه انقلابیون دیروز، امروزه عافیتطلب و اختاپوس شدهاند؛ ولی عمدتاً اینگونه است. کسی که دیروز انقلابی بوده و با شهید رجایی کار کرده است، امروزه میبینید که به بلای جان ملت و کشور تبدیل شده است. این معنایش این است که حکمرانی اقتصادی که با محوریت عدالت باشد، ضعف دارد.
□ بله همانطور که گفتید، امروزه عدالت اقتصادی مهمترین چالش انقلاب اسلامی است! چرا حضرت آقا در بیانیه گام دوم میفرماید که عدالت و مبارزه با فساد، دو روی یک سکهاند. چرا میفرمایند: ما کارهای متعددی در زمینه عدالت انجام دادیم؛ اما هنوز مطلوب نیست؛ چون هنوز کفه فساد یک جاهایی میچربد. فساد باعث یأس و ناامیدی نسل سوم و نسل چهارم انقلاب شده است. اینهاست که به انقلاب آسیب میزند.بنده با روش استقراء به این نتیجه رسیدم، هر جا ما در این کشور پیشرفت داشتیم، مثلاً یک جاهایی در حوزه کشاورزی پیشرفت داشتیم یا مثلاً در حوزه نانو پیشرفت داشتیم، حوزه سلولهای بنیادی، پزشکی و …، هر جا پیشرفتی داشتیم، محصول انسانهای مجاهد عالم با روحیه انقلابی بوده است که توانستند، انرژی هستهای را به نقطهای برسانند. علم را به جایی برسانند. علوم انسانی اسلامی را ایجاد و متحول کنند. نانو، بیوتکنولوژی و… را به رشد برسانند. هر جا ما میبینیم که یک ضعف و آسیب و… در بخشی وجود دارد؛ یعنی از مدیریت انقلابی و جهادی دور شدهایم. آن زمان که صنعت خودرو رشد کرد و ایران توانست، پژو ۴۰۵ و سمند تولید کند و در این عرصه یک سیر صعودی داشتیم، مدیران صنعت خودرو روحیه جهادی داشتند؛ اما وقتی که میبینیم، این صنعت سیر افولی پیدا میکند و اختاپوس و مافیا ظهور میکند که اجازه نمیدهند، قطعات داخل تولید شود و حتماً باید ارز کشور را بگیرند و ببرند چین و قطعات نامناسبی را تولید کنند و بیاورند و مردم را با خودروهای نو؛ اما در واقع مندرس و کهنه کلافه کنند. از آن طرف قیمت خودرو را هم بالا میبرند و واردات خودروهای خارجی هم که ممنوع میکنند. مافیای خودرو چه کسانی هستند؟ آیا افراد انقلابی هستند؟ نه مسلماً افراد ضد انقلاب هستند. ممکن است انقلابی دیروز بوده باشند اما امروز خودشان و فرزندشان و بستگانشان مافیای خودرو شدند. جالب است که هیچ رئیس جمهوری هم نمیتواند آنها را مدیریت و کنترل کند. ما نوابغ و افراد مستعدی در کشور داریم که مدعی اند میتوانند خودروهای مناسبی با آپشن های بنز و بی ام و با قیمت مناسب تولید کنند اما به این افراد اجازه نمیدهند. چه کسانی اجازه نمیدهند؟ آیا اینجا حکمرانی عالی اقتصادی وجود دارد که تفکر انقلابی در آن وجود داشته باشد. □ اگر این وضعیتها درست نشود، جوان ما نسبت به انقلاب بدبین میشود؟
وقتی با نسلهای جوان و حتی دانشآموزان دبیرستانی صحبت میکنم و از شهدا و حاج قاسم و حاج محسن و … میگویم، این بچهها افتخار میکنند. این بچهها میفهمند که اگر ما مدافعان حرم نداشتیم، الآن باید در داخل کشور با داعش میجنگیدیم و…؛ اما بچه دبیرستانی ما الآن این پرسش را دارد که چرا ما در کشوری که این همه امکانات طبیعی و استراتژیک و منابع طبیعی داریم؛ ولو تحریم هم باشیم، باید این همه بیکار داشته باشیم؟ چرا آینده ما مشخص نیست؟ من چه جوابی دارم به این جوانها بدهم.دانشآموز المپیاد دبیرستانی پیش من آمده که کارهای مهمی انجام داده است و دعوتنامه از کشورهای دیگر دارد؛ اما دوست ندارد، کشورش را ترک کند؛ ولی میدان کار برای او بسته است. آزمایشگاههای میلیاردی در کشور وجود دارد؛ اما چرا مدیریتی نیست که به این جوانها میدان بدهد. برای اینکه متولی المپیادهای ما افرادی هستند که آنقدر مسئولیت دارند که وقت نمیکنند که در مورد المپیادیها بیندیشند. اگر یک افراد انقلابی جهادی مسئول این بچهها میشد و به اینها میدان میداد، همین جوانها کارهای مهمی انجام میدادند. بعضیها شعار انقلابی میدهند؛ اما رفتارشان از ضدانقلابیها بدتر است و خیانتی که دارند به کشور میکنند، از منافقین بدتر است. منافقین با ترورهایی که میکردند، مردم را بیشتر انقلابی میکردند؛ یعنی میفهمیدند اینها چه دشمنان خبیثی هستند. بعضی از این افرادی که شاید ادعای انقلابی بودن دارند و رفتار انقلابیگری هم دارند؛ اما با مدیریت غلطشان دارند، به جوانها آسیب میزنند. □ راه مبارزه با این سوء مدیریتها، رانتخواران و ویژهخوارانی که مزاحم زندگی آرام و بیدغدغه مردم هستند، چیست؟ راهش این نیست که قوه قضائیه آنها را دستگیر کند. وقتی ساختار، ساختار وارداتی و نامناسب است، چقدر با دستگیر کردن افراد فاسد، مشکل حل میشود. وقتی ساختار بانک ما مانع جهش تولید و حامی واردات است، چقدر قوه قضائیه بگیر و ببند داشته باشد.مشکلات اقتصادی را باید با اصلاح ساختارهای اداری حل کرد. این ساختارهای مفسدهانگیز مالی و بانکی باید درست شود. چرا باید عدهای میلیاردها میلیارد وام بگیرند و اقساطشان را پرداخت نکنند و…. چقدر برخورد سلبی داشته باشیم، چقدر دستگاههای اطلاعاتی وارد شوند و آنها را به قوه قضائیه معرفی کنند. باید ساختار درست شود. چرا باید سلطان شکر، سلطان سکه و سلطان کذا و کذا داشته باشیم. اینها به انقلاب آسیب میزند و امروزه انقلاب اسلامی ما با تمام پیشرفتهای ارزشمندی که داشته، با تمام امتیازهایی که امثال حاج قاسمها و حاج محسنها دارند، در معرض تهدید است و بهنظرم باید حتماً یک حرکت انقلابی ذیل ولایت فقیه انجام داد. آنهایی که دم از عدالت و مبارزه با فساد میزنند؛ اما از ولایت جدا هستند، آن عدالتها سر از عدالت سوسیالیستی درمیآورد. عدالت ذیل ولایت باید تعریف شود و به حول و قوه الهی با نیروی الهی و جهادی و ولایی دنبال شود. پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی