هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

لزوم استخراج مبانی علمی و معرفتی از سخنرانی‌های سردار دل‌ها

گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر

لزوم استخراج مبانی علمی و معرفتی از سخنرانی‌های سردار دل‌ها

سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی، در جنگ‌ها علاوه بر هدایت مقاطع مختلف عملیاتی از طریق استقرار در قرارگاه‌ها، در نهایت شجاعت و بی‌باکی در خطوط مقدم حضور می‌یافت.

او عاری از هرگونه ترس در مواجهه با دشمن در معرکه‌ها و میادین نبرد بود. او در میانه میدان نبرد حضور می‌یافت و شجاعانه می‌جنگید. این‌چنین حضوری نتیجه‌ای بس مؤثر داشت
و باعث می‌گردید که انگیزه و توان و تحرک نیروی رزم مضاعف گردد. فرماندهی و رشادت بی‌نظیر او موجب گردید که پس از دریافت چند نشان فتح، برای اولین‌بار نشان ذوالفقار را
که بالاترین نشان نظامی کشور است، از سوی فرماندهی معظم کل قوا دریافت نماید. به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
به‌مناسبت سومین سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت سردار حاج قاسم سلیمانی، خبرگزاری شبستان گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر
عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی این پژوهشگاه  انجام داده است که در ادامه مشروح آن تقدیم می‌شود.
چرا باید به سردار سلیمانی بهعنوان یک مکتب نگاه کنیم نه یک شخص؟
«مکتب» ترکیبی از جهان‌بینی و ایدئولوژی است. سردار سلیمانی(ره) از یک جهان‌بینی ناب اسلامی، توحیدی، ولایی و ایدئولوژی جامع و همه‌جانبه‌ای به‌لحاظ معرفتی، معنوی، رفتاری و عملی برخوردار بودد. لذا مکتب سردار سلیمانی نیاز به تئوریزه کردن دارد. حضرت آقا فرمودند: ما باید به سردار سلیمانی به‌عنوان یک مکتب نگاه کنیم نه یک شخص. این مکتب نیازمند تبیین در ساحت و سطوح مختلف است؛ یعنی هم باید جهان‌بینی و ایدئولوژی وی در یک مکتب اسلامی و توحیدی تبیین شود و هم باید مبانی، مؤلفه‌ها و کارکردهای این مکتب به‌لحاظ فکری و تئوریک تبیین شود.
به‌نظر بنده واژه «سبک زندگی» در سیره سردار سلیمانی(ره) که به‌عنوان مکتب از آن یاد می‌شود، انتخاب بسیار هوشمندانه‌ای است؛ چون سردار سلیمانی یک فرد فیلسوف، متکلم و فقیهی نبود که یک مکتب فکری و معرفتی خاصی را تولید کرده باشد؛ بلکه ایشان یک شخصیت کاملاً عمل‌گرای (عمل صالح و خالص) مبتنی بر اخلاق و اعتقاد صادق بود که در نتیجه آن، سبک و اسلوب زندگی و اصول و منطق زندگی ایشان، هم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌ویژه در جریان هشت سال دفاع مقدس که مجموعاً بیش از ۴۰ سال را تشکیل می‌دهد به‌گونه‌ای شکل گرفت که وی را تبدیل به یک مکتب نمود؛ همان‌گونه که در کتاب خود با عنوان «از هیچ چیزی نمی‌ترسم»، به تمام این موارد اشاره کرده است.
لذا حضرت آقا بسیار با متانت، فراست و هوشمندی تمام‌عیار فرمودند: به سردار به‌عنوان یک شخص نگاه نکنیم؛ در نتیجه باید غیر از آنچه را که رفقا، هم‌رزمان و هم‌سنگران سردار سلیمانی از وی روایت می‌کنند، در عین حال دیگران هم، باید این روایت‌ها، خاطرات و حتی سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های سردار را نقل کرده و برایش مبانی علمی و معرفتی در بخش‌های مختلف ایجاد کنند.
مقصود از مکتب سلیمانی این نیست که وی فقیه، فیلسوف کلامی و اصولي است و در نظریه‌پردازی صاحب مکتب و سبک است. بلکه مقصود از مکتب سلیمانی این است  که در حیات نظری و عملی این  سردار،  ظرافت‌ و استثنائاتی وجود دارد که اگر درست شناسانده شود، می‌تواند ورودی‌‌های این مکتب را آن‌چنان از نظر رفتار عملی و نظری متحول نماید که سلیمانی‌های فراوانی از این مکتب تولید و متکثر شوند. بعضی از افراد یک مکتبی دارند و بر اساس آن مکتب زندگی می‌کنند؛ ولی سردار سلیمانی در مکتب اسلام ناب محمدی زندگی می‌کرد؛ در عین حال تربیت‌یافته مکتب امامین انقلاب (امام خمینی و امام خامنه‌ای) بود. سردار به ظرفیتی دست یافته بود که تبدیل به یک مکتب شده بود. اکنون سبک زندگی سردار، مولد یک مکتب است که این مهم بسیار قابل تأمل می‌باشد. سردار سلیمانی مدیریت جهادی انقلابی، ارزشی و تفکر بسیجی داشت. ما برای حل مشکلات جامعه، به انسان‌هایی این‌چنین مخلص و دارای بصیرت نیاز داریم که همه‌چیز را فدای اسلام کند.
ما از مکتب شهید سلیمانی درس زیستن و زندگی مؤمنانه و سبک زندگی اسلامی بر اساس اسلام ناب محمدی(ص)  و درس تفکر و روحیه و عمل جهادی و نوسازی و در عین حال خدمت خالصانه و مدیریت انقلابی و جهادی می‌گیریم. رابطه ایشان با خدا، اهل‌بیت(ع)، عالمان دینی و اصل ولایت و ولی‌فقیه به‌عنوان عالم ربانی و در عین حال فرمانده، یک رابطه تعریف‌شده بود. همچنین عبودیت و بندگی ایشان خیلی مهم است. اهمیت و اهتمام به نماز، دعا و عشق ایشان به شهدا  و عقلانیت و خردورزی و حس پدری که نسبت به همه آحاد جامعه داشت، می‌تواند برای ما درس باشد.
اساساً سردار سلیمانی دارای یک شخصیت فرافردی، فراخانوادگی و فرامرزی و بین‌المللی بود. سردار علاوه بر اینکه یک ارتباط عاطفی و معنوی خوبی با خانواده و خالق خود داشت، در عین حال ارتباط با مردم و اجتماع هم در زندگی وی یک درخشش خاصی داشت که آن هم محدود به جامعه اسلامی ایران نبود؛ بلکه قلمروی وسیع‌تری در سطح بین‌المللی و جهانی بودن را شامل می‌شد که حضرت آقا هم، به این مطلب اشاره فرمودند؛ لذا این عمل سردار سلیمانی ریاضت، مجاهدت، معرفت و حسن عمل را خواست که سردار همه این ویژگی‌ها را در خود داشت؛ لذا ماهیت فعل سردار، یک ماهیت اجتماعی بود. این شهید بزرگوار به‌عنوان یک مجاهد در جبهه‌های مختلف مانند جنگ سخت (جهاد اکبر) و جبهه جنگ نرم (جهاد اوسط و اکبر)، یک نگاه  جهانی با بن‌مایه‌ها  و ماهیت اجتماعی داشت.
بنابراین مهمترین مؤلفه اجتماعی سردار سلیمانی(ره) مهرورزی به مردم بود. در همه تیپ‌ها و طبقات و آحاد اجتماعی عاشق مردم بود و با همه گرایش‌های فکری، سیاسی و اجتماعی ارتباط داشت. سردار سلیمانی اهل ایثار و نثار بود. او از همه آنچه که مربوط به زندگی شخصی خود بود، به یک معنا گذشت و عبور کرد و توانست، در همه عرصه‌های مختلف اجتماعی و حتی جهانی تأثیرگذار باشد؛ لذا اگر ما هر کدام از این مؤلفه‌ها را در حیات اجتماعی خود در نظر بگیریم، به‌نوعی می‌شود در متن زندگی سردار سلیمانی آن را ردیابی کرد.
سردار سلیمانی چقدر توانست، آموزههای دینی را در حیات اجتماعی خود پیاده کند؟
به‌نظرم سردار سلیمانی در مرتبه وجودی خود توانست، در حد اعلا آموزه‌های دینی را در زندگی خود پیاده کند. سردار از ویژگی‌هایی چون زهد، اخلاص، صداقت، مردم‌داری، خیرخواهی، گذشت، شجاعت، مواسات و عدالت اجتماعی برخوردار بود و همه این ویژگی‌ها را به‌نحو احسن در زندگی خود به‌منصه ظهور رساند و در همه صحنه‌های مورد نیاز سیاسی و اجتماعی بصیرت داشت. همه این‌ها بیان‌گر پیاده‌سازی آموزه‌های دینی در زندگی سردار سلیمانی است؛ به‌همین دلیل نیز، مردم از هر قشری توانستند با وی ارتباط برقرار کنند که نمونه بارز آن شرکت جمعیت چشمگیر مردم در تشییع جنازه معجزه‌گون وی در ایران و ۲۵ کشور دنیا بود. هنوز هم، نام و یاد سردار سلیمانی(ره) دل‌ها را دگرگون می‌کند. بر همین اساس خداوند هم، محبت وی را در دل‌ها قرار داده است؛ چون توانست به‌معنای واقعی مصداق آیه [إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا]؛ (همانا آنانکه به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.)، شود؛ برای همین مودت و محبت وی هم، در دل‌ها تعبیه شده است.
چرا سردار سلیمانی را میتوان نماد تبدیل تهدید به فرصت دانست؟
این ویژگی نشانه عقل رحمانی، وحیانی و هوش معنوی سردار سلیمانی است. هر تهدیدی را تبدیل به فرصت می‌کرد. شجاعت به‌معنای واقعی در وجود سردار نمایان بود؛ شجاعتی که همراه با تدبیر بود؛ یعنی یک عنصر عاقل، بالغ، مدیر و شجاع از تجربیات خود و دیگران استفاده کرده بود؛ در نتیجه تمام تهدیدهای ملی و بین‌المللی را تبدیل به یک فرصت نموده بود. در واقع راز نماد تبدیل تهدید به فرصت، در وجود سردار سلیمانی به این موضوع برمی‌گردد؛ البته اخلاص، صداقت، ولایت‌مداری و نگاه معنوی و توحیدی و روحیه جهادی و شهادت‌طلبی را نیز در وی نباید نادیده گرفت. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «هر کس بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا هم بین او و مردم را اصلاح می کند»؛ از همین رو سردار سلیمانی بین خود و خدای خود را اصلاح کرد، خداوند هم بین او و مردم را اصلاح نمود. بر همین اساس است که سردار سلیمانی توانست، از همه فرصت‌ها استفاده کند و تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه