رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
علوم انسانی اسلامی تولید نمیشود؛ مگر اینکه «مسئلهمحور» شویم
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: مهمترین بایسته مسیر تولید علم، اعم از طبیعی و انسانی، مسئلهمحور بودن تولید علم است و باید این مسئله حل شود تا علمی فربه شود.
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین واعظی در نشستی با موضوع «علوم انسانی مسئلهمحور» به معرفی دیدگاههای خود بر محوریت علوم انسانی پرداخت.
وی که در بخش مقدماتی سخنان خود گفت: برخلاف تصور عمومی که مدنیت و رفاه غرب را مبتنی بر تکنولوژی میدانند، غرب در علوم انسانی و اجتماعی نیز، پیشرفتهایی داشته است. اگر تصرف در طبیعت، محرک دانشمندان برای رشد علوم تجربی بوده، ایجاد تغییرات اجتماعی و مدیریت جامعه، سائق رشد علوم انسانی در غرب بوده است. علوم انسانی و اجتماعی، ظرفیت مدیریت جامعه و نهادسازی بر اساس یافتههای خود را دارد. وقتی در علوم سیاسی اتفاق فکری جدیدی میافتد، همگام با آن، نهادهای اجتماعی ایجاد میشود که صورت وضعیت مناسبات اجتماعی را عوض میکند.
حجتالاسلام والمسلمین واعظی در ادامه، مهمترین بایسته مسیر تولید علم، اعم از طبیعی و انسانی را مسئلهمحور بودن تولید علم دانست و گفت: یعنی باید مسئله حل شود تا علمی فربه شود و در تمام طول تاریخ، رشد علوم مرهون حل مسئله در آن علم بوده است.
وی آسیب تولید علم دینی در این چند دهه را، توقف در پرداختن به کلیات برشمرد و گفت: ما در مباحث درجه دوم دانش، یعنی فلسفه علوم، متوقف شدیم و به تولید دانش درجه اول و حل مسئله نپرداختیم. سالها در مورد امکان علوم اسلامی و روششناسی آن بحث میکنیم؛ اما هنوز در مسیر طبیعی تولید علم قرار نگرفتیم. اگر میخواهیم علوم انسانی اسلامی داشته باشیم، باید به سراغ حل مسئله برویم که دانش درجه اول است. منظور از مسئلهمحوری این است که ما مسائل واقعی خودمان را بشناسیم. رشد علوم انسانی در غرب، بهسبب درگیر شدن علما و دانشمندان آنها با مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خودشان بوده است. ترجمه مسائل دیگران، دردی از جامعه ما دوا نمیکند. اگر پیشرفتی هم در علوم انسانی اسلامی داشتهایم، به این واسطه بوده که علمای ما با مسائلی درگیر بوده و در پی حل آن برآمدهاند. مثلا شیخ انصاری نوآوریهایی در فقه و اصول داشته، با مسائلی درگیر بوده و اجتهادات جدید برای حل آن مسائل به میدان آورده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در بخش بعدی سخنان خود، به طرح سه سؤال و تلقی خود از پاسخ آنها پرداخت و گفت: سؤال اول اینکه، آیا واقعاً تولید علوم انسانیِ اسلامی و علم دینی پروژهای است که همه ابعادش قابل مدیریت است یا خیر؟ ما معتقدیم، تحول و تولید در علوم انسانی تا حدی قابل مدیریت و طراحی است؛ مثلاً اصلاح و تغییر متون درسی یا اقدامات اداری یا تشویق و تسهیلهایی میتوانیم داشته باشیم؛ اما تحول در علوم انسانی اسلامی صرفاً با این مدیریتها حل نمیشود. تا زمانی که عالمان و بدنه جامعه علمی به سمت حل مسئله حرکت نکنند، اتفاق جدی نمیافتد. این تصور اشتباه است که با امر و نهی و کمک گرفتن از کانونهای تأثیرگذار، مسئله تولید علم حل میشود!
وی سؤال دوم را اینگونه طرح کرد: هرکس حرف از علوم انسانی اسلامی میزند، این پیشفرض را دارد که آموزههای اسلام، ظرفیت و امکان حضور محتوایی در آوردههای علوم انسانی را دارند؛ اما سؤال این است که رابطه آموزههای اسلام و علوم انسانی چیست؟ آیا آموزههای اسلامی، زاینده محتوای علوم انسانی است؟ هر کدام از داعیهداران تولید علم دینی، پاسخ خودشان را به این سؤال دادهاند؛ اما تلقی من این است که وصف اسلامی برای علوم انسانی در شاخههای مختلف علوم انسانی، یکسان نیست و امکان حضور آموزههای اسلام در علوم انسانی به یک شکل وجود ندارد.
این نظریهپرداز علوم انسانی گفت: علوم انسانی مختص به مطالعه خود انسان و روان انسان نیست؛ مثلاً تولیدات هنری از آن حیث که تولید انسان است، جزء علوم انسانی است. با این تعریف، علوم انسانی طیف گستردهای از مباحث را در برمیگیرد و جنس بحثهای علوم انسانی متکثر خواهد بود. گاهی جنس مطالعات طوری است که آموزههای دینی نمیتوانند در آن دخالت چندانی داشته باشند. مطالعات دانشی به سه دسته توصیفی، تبیینی و هنجاری تقسیم میشود که علوم اسلامی در مطالعات توصیفی و تبیینی، نقش اندکی دارند؛ چراکه در این دو، فقط به توصیف و علل مسئله پرداخته میشود؛ اما در مطالعات هنجاری که ارائه راهکار و توصیه است، آموزههای اسلام میتواند تأثیرگذار و نقشآفرین باشد؛ چون تصمیمات و راهحلها در این مرحله، از جهت دینی، نمیتوانند خنثی باشند.
حجتالاسلام والمسلمین واعظی، سؤال سوم را اینگونه مطرح کرد که آیا در تولید علوم انسانی اسلامی باید وحدت روش داشته باشیم؟ گفت: با توجه به ماهیت علوم انسانی و طیف گسترده آن، قطعاً باید تکثر روشی داشته باشیم و تنها با پارادایم اجتهادی یا تجربی، مسائل ما قابل حل نخواهد بود.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در بخش از سخنان خود به نمونههایی از مسائل مهمی که در فلسفه سیاسی مطرح است و باید پاسخهای اسلامی به آنها داد، پرداخت و گفت: یکی از بحثهای مهم، تنقیح انسانشناسی اسلامی است. هر کلاننظریه فلسفه سیاسی، بدون تردید مبتنی بر یک نگاه خاص به انسان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: حوزه دیگر، تنقیح فضائل جامعه سیاسی از منظر اسلامی است؛ مثلاً در لیبرالیسم، آزادی ارزش نهایی محسوب میشود. ما نیز باید سلسلهمراتب فضائل جامعه سیاسی اسلامی را مشخص کنیم و مثلاً به این سؤال پاسخ دهیم که حفظ نظام مقدم است یا حفظ آزادیهای فردی؟
حجتالاسلام والمسلمین واعظی افزود: یک نمونه دیگر بحث از مردمسالاری، آزادی و عدالت است. در هر کتاب فلسفه سیاسی درباره این سه مفهوم بحث شده است. این حوزه هم، زمینه بحثهای نظری دارد و هم بحثهای انضمامی. در بحثهای نظری بهطور مثال باید به این سؤال پاسخ دهیم که چگونه بین حاکمیت دینی و مردمسالاری جمع میکنیم؟ در بحثهای انضمامی نیز، بهطور مثال باید نشان دهیم که وضعیتمان در حوزه عدالت سیاسی چیست و چه راههایی برای گسترش عدالت سیاسی باید در پیش بگیریم؟
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما با دریایی از مسائل مواجه هستیم که نمونههایی از آن را بیان کردم. برای تولید علوم انسانی اسلامی، باید دنبال مسائل بومی خود و یافتن پاسخهای اسلامی برای آنها باشیم. بنابراین چرخه تولید علم به حرکت درنخواهد آمد، مگر آنکه «مسئلهمحور» شویم.