بایدها و نبایدهای منتظران بهقلم آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی(قد)
سعادتمندان و مؤمنانی را که در ایمان، ثابت قدم میباشند و در این مکتب انسانساز غیبت، خود را میسازند، حوادث گوناگون، فشارها و سختیها تکان نمیدهد؛ ایمانشان را متزلزل نمیسازد و مانند کوه در برابر بادهای تند و شدید، پایدار و برقرارند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قالَاللهُ تَعالی: ]وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِیالزَّبورِ مِنْ بَعْدِالذِّکْرِ انَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِی الصّالِحُونَ[ ۱
مراسم شکوهمند تعظیم عید بزرگ نیمه شعبان، ولایت یگانه منجی عالم، موعود انبیا و اوصیا و صفی انبیا، صاحب زمان و کهف امان، حضرت بقیةالله ارواح العالمین له الفداء، برای عموم شیعیان و دوستان آن ولیّ یزدان، فرصتی بسیار مبارک و ارزنده است که در آن ضمن کسب شرف مشارکت در تجلیل بزرگداشت این زادروز عزیز و یومالله مبارک و حضور در مجالس روحانی و اجتماعات ولایی، نورانی و برنامههای جشن و شادمانی، وضع ارتباط معنوی با آنحضرت و مرتبه مطابقت و موافقت اخلاق، اعمال، رفتار شخصی و اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را با انتظاراتی که آن برگزیده خداوند متعال از شیعیان و دوستان خود دارند بررسی نمایند.
آن شخص و جامعهای سعادتمند است که در این محاسبه و در تحصیل رضایت خاطر انور آن حضرت، موفّق باشد. به این مناسبت حقیر برای کسب افتخار مشارکت در این جشن مربوط به امام منتظر، حضرت ولیعصر(عج) و توجّه به حقایق و معانی انتظار ظهور، این چند کلمه را خدمت برادران و خواهران ایمانی تقدیم میدارم.
باید کسانی که همه ساله به افتخار شرکت در مراسم این جشن بزرگ نایل میشوند و با چراغانیها، تزیین بازار، خیابان، مساجد و حسینیهها و تشکیل مجالس سخنرانی و بیان فضایل و مناقب و انشا و انشاد و سرودن و خواندن اشعار و قصاید و مدایح، ولایت و ارادت خود را به آن آستان فرشتهپاسبان، اظهار میدارند و با ضیافتها، اطعام و تبریکات، بر نشاط روحی و ایمانی خود و دیگران میافزایند، به شیعه بودن خود میبالند و از طول مدّت هجران و درد فراق ناله میزنند، اشک میریزند، آنحضرت را میخوانند و یابنالحسن، یابنالحسن میگویند، خدای را سپاسگزار و شاکر باشند که دلهای آنها را سرشار از معرفت امام زمان(ع) نمود و از مرگ جاهلیت نجات بخشیده و به سر منزل حقیقت، ایمان و معرفت حجّت تامه بالغه دوران و کلمه کامله باقیه سبحان، هدایت فرموده است.
بدانید عصر غیبت، عصر امتحان و آزمایش، عصر تمحیص و تخلیص است. سعادتمندان و مؤمنانی را که در ایمان، ثابت قدم میباشند و در این مکتب انسانساز غیبت، خود را میسازند، حوادث گوناگون، فشارها و سختیها تکان نمیدهد؛ ایمانشان را متزلزل نمیسازد و مانند کوه در برابر بادهای تند و شدید، پایدار و برقرارند و از افراد سست ایمان و ضعیفالاراده، جدا و ممتاز میگردند.
هرچه تمسّک به دین و دینداری دشوارتر شود و با انواع محرومیتهای ظاهری توأم گردد، ایمان و تعهّد آنها قویتر میشود و صدق و راستی احادیثی که در آنها از وقایع دوره غیبت، شیوع بعضی معاصی و ملاهی و غنا و موسیقی، از وضع بعضی جوانان و بانوان، از اختلاط زن و مرد و امور دیگر خبر دادهاند، بر ایشان روشنتر میشود.
در آن شرایط بر حسب بعضی روایات، تا آنجا نگهداری دین، سخت و دشوار میگردد که مانند نگهداشتن آتش در کف دست میشود؛ یا چنانکه در حدیث دیگر است: «إن لصاحب هذا الامر غیبة المتمسّک فیها بدینه کالخارط للقتاد».۲
در این عصر غیبت، مردمان ثابتالایمان، ثواب کسانی را دارند که در پیش روی رسول اعظم اسلام(ص)، با شمشیر، جهاد مینمودند و بهقدری بلندپایه هستند که پیغمبر اکرم (ص)، ایشان را برادر خود خوانده و به دیدارشان بر حسب احادیث، اظهار اشتیاق فرموده است.
مؤمنان به غیبت و حزبالله، منتظران حقیقی ظهور و حکومت جهانی اسلاماند که در احادیث شریفه فرمودهاند:
«اولئک هم المخلصون حقّا و شیعتنا صدقاً والدّعاة الی دینالله و جهراً اُولئک الذین یومنون بالغیب ثم اولئک حزبالله الا ان حزبالله هم المفلحون»۳ و بر حسب حدیث شریف «المنتظر لامرنا کالمتشحِّط بدمه فی سبیلالله»۴، مانند کسی هستند که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد.
اینها همه فضایل شما شیعیان، زنان و مردان منتظر و متعهد و ملتزم به احکام و وفادار به امام زمان(عج) است.
باید منتظران آن حضرت، به هوش باشند و از این فضایل، پاسداری کنند. مبادا تحت تأثیر تلقینات سوء و الفاظ فریبنده، تسلیم خود را به احکام الهی از دست بدهند یا از تحت حکومت الله و حکومت قرآن و امام زمان(ع)، خارج شوند.
حقوق بشر و حقوق انسانها و مرد و زن همان است که خدای بشر و خدای زن و مرد، معیّن فرموده است؛ غیر از آن همه ضلالت، گمراهی، فساد و تباهی و سیر به سوی زندگی حیوانی است.
هر زن و مرد و پیر و جوان که هر کدام از احکام خدا را قبول نداشته باشد یا چون آن احکام، مخالف فرهنگ بیبند و بار غرب است، آنها را مناسب وضع زمان نداند، ایمانش مخدوش میشود و بههمین دلیل در احادیث شریفه وارد است که «در عصر غیبت، شخص مؤمن در حال ایمان، صبح میکند و شب میکند؛ درحالیکه از دین خارج شده است.»
بهخصوص به جوانان و بانوان، سفارش میکنم که مواظب باشند تا در مسائلی که برخی میخواهند، احکام اسلام را با فرهنگ غرب، لائیک، لادینی و حکومت مردم بر مردم تطبیق و تأویل کنند، به اشتباه نیفتند؛ اینها دوره جاهلیت دیگر را پیریزی مینمایند.
دوره غیبت برحسب روایات به درازا میکشد تا حدّی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ما اطول هذا العناء و ابعد هذا الرجاء»؛ ۵ انسانها در مسیر تحولات شگرف و تغییرات بنیادی، مکتبها و نظامهای گوناگون را تجربه مینمایند و همه را برای تأمین سعادت عمومی بشر فاقد شرایط لازم مییابند و از برقراری قسط و عدل، عاجز و ناتوان میبینند و هرچند عالم پر از ظلم و جور و فساد و ناامنی و تباهی میگردد؛ اما بهحکم اَلشَّیءُ اِذا جاوَزَ حَدُّهُ اِنْعَکَسَ ضِدّه، جوامع بشری برای برقرار شدن آن نظم الهی اسلامی و حکومت عدل واحد جهانی آماده میشوند و با ظهور آنحضرت، جهان به نقطه کمال و ذروه ارتقا نایل میشود.
عصر غیبت، عصر عمل و کار، تحمل مسئولیت، انجام وظیفه و عصر مقاومت، حرکت، استقامت، صبر و شکیبایی در امر دین است.
در ارتباط با تعظیم شعایر، اعلای کلمةالله، تبلیغ اسلام، فراهم کردن موجبات استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و رهایی از وابستگی به کفّار، شکوفایی علم و صنعت و بسط و نشر تعلیم و تربیت، امر به معروف و نهی از منکر، تعاون بر نیکی و تقوا، رسیدگی به وضع مستمندان، قضای حوائج نیازمندان، دستگیری از افتادگان، دفاع از مرزها و ثغور جغرافیایی وطن اسلامی و حدود فکری و عقیدتی، رفع بدع و رویارویی با اهل شکوک و شُبَه و مبارزه با مظاهر فساد و ملاهی و هتک احترام احکام الهی همه مسئولیم و همه مسلمانان متعهّدند.
باید منتظران آنحضرت، خطراتی که جوامع اسلامی را تهدید کرده و تا حد زیادی، بسیاری از جوامع را در ورطه ضعف و زبونی و اطاعت از کفار گرفتار کرده، شناسایی کنند و نگذارند، جامعه ما و نسل جوان عزیز ما به آن مبتلا شوند. عصر غیبت، عصر تکلیف است؛ عصر اقدام و عمل، عصر امید به آینده و پیروزی حق بر باطل است. منتظر باشید و عمل کنید که خداوند میفرماید: ]وَ قُلِاعْمَلُوا فَسَیَریاللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ[۶
..............................................
۲ . الغیبة نعمانی، ص۱۱۲؛
۳. کمالالدّين، ص۲۲۰؛
۴. المحاسن للبرقي،ص۵۰؛
۵. نهجالبلاغه فيضالاسلام، خطبه ۲۲۹؛
۶. سوره توبه، آيه ۱۰۵.