وقتی می‌خواست برای بار دوم به سوریه اعزام  شود، سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی، در موردش نوشت: «حیف است چنین روحانی زیرک و بااخلاصی که از همه گیت‌ها، برای اعزام رد شده را از دست بدهیم».

 

  تولد و تحصیل
او سال 1355 شمسی در شهر کرج متولد شد و در همان شهر رشد و تحصیل نمود. وقتی دیپلم گرفت، در حوزه ایروانی تهران مشغول کسب علوم دینی شد و مدتی بعد برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه کرج رفت و خود را نزد اساتید، به زیور دانش و تقوا مزین نمود.

 

 اخلاق و فعالیت‌ها
فردی ساده‌زیست و بی‌آلایش بود. از همان دوران نوجوانی با فرهنگ شهدا و بسیجیان آشنا شد و خود نیز، در این مسیر کارهای فرهنگی مؤثری انجام می‌داد. پس از ازدواج مستأجر بود و پیش می‌آمد که برای تأمین مخارج زندگی‌اش به کارگری می‌رفت. در برابر بدگویی دیگران عصبانی نمی‌شد و صبر و شکیبایی به خرج می‌داد. این روحانی شهید همواره دستی بر قلم داشت و علاوه بر دو وبلاگ ، چند نشریه از او به‌جا مانده است. وبلاگ «مدافعان»به‌نویسندگی تمام‌زاده هنوز در دسترس است و اولین نشریه او نیز درباره شهید مدافع حرم علیرضا توسلی به چاپ رسید.

 

  اولین اعزام
شیخ علی دنبال فردی با تبعه افغانی بود تا خود را در قالب تیپ فاطمیون به سوریه برساند. در فرودگاه امام خمینی(قد) وقتی مدارک افراد را بررسی می‌کردند، او که نفر آخر بود، آیه «جعلنا ..» را می‌خواند. از قضا وقتی مسئول بازرسی به دو نفر آخر رسید، به یک‌باره گفت: دیگر تمام شد و شما دو نفر هم بروید داخل هواپیما!!!

 

  اعزام دوم و شهادت
اعزام دومش، اعزام آخرش شد. او همسر و دو فرزند عزیزش را به خدا سپرد و رفت و بی‌شک با رفتنش، مسئولیت ما جاماندگان سنگین‌تر شده است. عاقبت این روحانی مجاهد که سال 1394‌شمسی  در جریان عملیاتی در محدوده روستای قراصی از توابع حلب مشغول عقب کشاندن همرزمان شهیدش بود، خود، بر اثر اصابت  تیر مستقیم دشمن شهید شد. پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه در مقبرةالشهدای امامزاده محمد کرج دفن شد.

 

  فرازی از وصیت‌نامه شهید
بدانید من به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم؛ (بلکه ) برای دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و رژیم  اسرائیل رفتم. همیشه پشت سر رهبر فرازانه اتقلاب حرکت کنید.