هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

خاکریزهای عرفانی

خاکریزهای عرفانی

خط ویژه (2)

استاد جواد محدثی

سلوک برای رسیدن به یک مقصد است.
سالک بی‌هدف و رهپوی بی‌مقصد، یا به بیراهه می‌افتد یا گم می‌شود.
باید از اسارت نفس رها شد تا به حرّیت رسید و حرّ شد.
پای اراده گاهی به سنگ هوس می‌خورد.
چشم رونده گاهی سراب را آب می‌پندارد.
دست طلب، گاهی به جای کوبیدن درِ حق، به کوبه باطل می‌خورد و ابلیس اغواگر، از آن بیت شهوت در به روی او می‌گشاید و در کمین امیال نفسانی گرفتارش می‌کند.
رسیدن به عرفان هم، مثل پیروزی در جبهه، نقشه راه و طرح عملیاتی و شناخت تاکتیک‌های شیطان و آمادگی برای ایثار می‌طلبد.
منیّت یک خاکریز است که باید از آن گذشت.
شهوت و نام خاکریزی دیگر است.
پست و مقام خاکریز دیگر.
مکتب عرفان، استادش، کتابش، مدرسه‌اش، امتحانش، نمراتش و قبولی‌اش فرق دارد.
شب حمله در عملیات جبهه عرفان، تمرین‌های قبلی می‌خواهد، از قبیل: خودشناسی، ابلیس‌شناسی، مقصدشناسی، ره‌توشه توکّل، کوله‌پشتی ایمان و یقین، انس با قرآن و دعا، زبان ذاکر، قبل شاکر، چشم بصیر، سحرخیزی و تهجّد، پرهیز از غیبت و سوء ظنّ، خلوص در نیّت، صبر بر مشکلات، حلم در برابر توهین‌ها، گذشت، عفو و ... امثال اینها.
صدیّقان سحرخیز و صادقان عاشق، شب حمله را شب وصال می‌دانند و شوقِ دیدار می‌شناسند و برای این دیدار آماده می‌شوند.
اخلاص و محاسبه و مراقبه سه‌گام توفیق در این عملیات  است.
این‌ها کیمیای دگرگون‌کننده ماهیّت انسان‌اند و سبب‌سازترین عناصر برای تحوّل از آنچه هست، به آنچه باید باشد.
از چه باید گذشت تا به چه چیز باید رسید؟
سیر معنوی این وصال و وصول چندان هم آسان نیست. اگر رسول‌خدا(ص) فرموده است: دشمن‌ترین دشمنانت، همان نفس توست که در درون توست: «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»، اشاره به همین عقبه‌های سخت گذر دارد.
پادگان آموزشی این مهارت‌ها، جلسات درس اخلاق است. آن هم با گفتار آمیخته به عمل معلّمان صاحب نفس و صاحبدل.
دروه این سلوک هم طول عمر است تا به ثمر نشیند و کسی عارف شود.
عارف کجا و عارف‌نما کجا؟!
 
 

برچسب ها :
ارسال دیدگاه