تأکید آیتاللهالعظمی سبحانی در مراسم آغاز سال تحصیلی حوزههای علمیه
تربیت فقیه و خطیب؛ الگوی قرآنی حوزه علمیه
در این مراسم، آیتاللهالعظمی سبحانی و مدیر محترم حوزههای علمیه به سخنرانی پرداختند و نکات مهمی درباره تقویت حوزههای علمیه مطرح کردند؛ از جمله این موارد میتوان به اهمیت تفقه و آموزش در حوزه، تربیت فقیه و خطیب بهعنوان دو رکن اساسی حوزه، تقویت زبان عربی، حفظ شأن طلبگی و مدیریت تخصصها اشاره کرد.
همچنین تأکید شد که طلاب باید ارتباطی مستحکم با پیشینه تاریخی و معنوی حوزه داشته باشند و اصول معنویت، اخلاق، جهاد و روحیه انقلابی را در خود حفظ کنند. علاوه بر این، تقویت هویت تمدنی، تاریخی، علمی و معرفتی حوزه، اصلاح ساختار آموزشی و توسعه متون و دورههای تخصصی از دیگر محورهای اصلی توصیهشده در این مراسم بود.
به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله جعفر سبحانی در این مراسم، با اشاره به برگزاری مجالس جشن و شادی در سراسر کشورهای اسلامی بهمناسبت میلاد پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام صادق(ع)، اظهار کردند: مجالسی که در سراسر کشورهای اسلامی برگزار میشود ـ جز در مناطقی که پیروان وهابیت حضور دارند ـ همگی بهنام جشن میلاد پیامبر اکرم(ص) شناخته میشوند. مخالفان این مراسم آن را بدعت میدانند و میگویند: در زمان پیامبر(ص) چنین چیزی وجود نداشته است و در این زمینه نیز بسیار تلاش میکنند.
این مرجع تقلید ادامه دادند: باید ابتدا معنای «بدعت» را روشن سازیم. بدعت آن است که «لیس له دلیل فی القرآن والسنّة»؛ یعنی در کتاب و سنت برای آن دلیلی وجود نداشته باشد. این شرط نخست است. شرط دوم آن است که آن عمل بهعنوان «دین» وارد شود و بهعنوان یک حکم دینی انجام گیرد؛ بنابراین، برخی کارها مانند بازیهای امروز که مباح و حلال هستند، از نگاه لغوی «بدعت» محسوب میشوند؛ اما چون بهعنوان دین انجام نمیگیرند، بدعت شرعی بهشمار نمیآیند. پس باید هر دو قید را حفظ کنیم: نخست اینکه ریشه در قرآن و سنت نداشته باشد و دوم اینکه بهعنوان دین وارد شود. خوشبختانه مراسم میلاد پیامبر(ص) هم ریشه قرآنی دارد و هم پشتوانه روایی.
حضرت آیتالله سبحانی، با اشاره به بیان دهصفت رسول گرامی اسلام(ص) در قرآن کریم و آیه شریفه ۱۵۷ سوره اعراف: [فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ]، توضیح دادند: بیشتر مفسران واژههای «عَزَّروه» و «نَصَروه» را مترادف گرفتهاند؛ درحالیکه اینگونه نیست؛ ابتدا میفرماید «عَزَّروه» یعنی بزرگداشت و احترام، سپس «نَصَروه» یعنی یاری و حمایت. اکنون پرسش من این است: آیا اجتماع مسلمانان در کشورها بهمناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) که در آن، آیات قرآن و روایات مربوط به حضرت خوانده میشود و هیچ عمل حرامی در آن وجود ندارد، مصداق همین آیه نیست؟ قطعاً هست. ابنفارس، لغتشناس بزرگ تأکید میکند که هر ریشه لغوی معنای خاص خود را دارد و «نَصَروه» غیر از «عَزَّروه» است.
ایشان افزودند: خداوند متعال در آیات دیگری میفرماید: [أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ]؛ یعنی ما نام تو را بلندآوازه ساختیم. روزانه پنج بار در اذان نام پیامبر(ص) برده میشود. اگر در این اجتماعات آیات و روایات درباره پیامبر(ص) خوانده شود، جز تحقق همین آیه [وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ] چه معنایی دارد؟ تنها اذانگفتن نیست؛ همین مجالس نیز از مصادیق بلندآوازهکردن نام پیامبر(ص) است. چگونه میتوان گفت این کار ریشه قرآنی ندارد؛ درحالیکه آشکارا مصداق همان وعده الهی است؟
این مرجع تقلید «حبّالنبی» را از اصول اساسی اسلام دانسته و تأکید کردند: اگر کسی قرآن و شریعت را عمل کند، اما در دل بغض پیامبر(ص) داشته باشد، کافر است؛ حتی اگر بغض نداشته باشد؛ ولی نسبت به نبی مکرم اسلام(ص) بیاعتنا باشد، مؤمن واقعی بهشمار نمیآید. محبت پیامبر(ص) یکی از ارکان ایمان است؛ بنابراین، وقتی ما آیات و روایاتی را که درباره پیامبر اکرم(ص) نازل شده، میخوانیم، در حقیقت محبت باطنی خود را آشکار میسازیم. محبت لازم نیست، تنها در دل پنهان باشد؛ ابراز محبت نیز عبادت است. پس این سه دسته آیه و روایات معتبر، بهترین دلیل است که نشان میدهد، این عمل نهتنها بدعت نیست؛ بلکه عین شریعت است و ریشه در قرآن و روایات دارد.
ایشان افزودند: همچنین در آیه [وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِیالدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ]، مفسران سه معنا ذکر کردهاند. در همه این معانی مرجع ضمایر دچار ابهام است. آنان سهگونه تفسیر کردهاند؛ اما نتوانستهاند همه ضمایر را به یک مرجع برگردانند؛ درحالیکه برخی روایات دلالت دارد که این آیه، معنای چهارمی دارد. بسیاری تصور میکنند، این آیه ناظر به مدینه است؛ اما چنین نیست؛ بلکه ناظر به مناطق خارج از مدینه مانند طائف و مکه است. اگر آیه را مربوط به خارج از مدینه بدانیم، در این صورت هر سه ضمیر به یک مرجع برمیگردد و اشکال مفسران حل میشود. پس آیه تنها مربوط به مدینه و پیامبر نیست؛ بلکه ناظر به مناطقی چون طائف، مکه و در زمان حاضر، شهرهایی مانند کرمان و بم است؛ یعنی گروهی از میان مردم همان دیار باید هجرت کنند، در دین تفقه یابند و سپس به سوی قوم خود بازگردند تا آنان را آگاه سازند. خداوند متعال چنین نعمتی را به ما عطا کرده است. حوزههای علمیهای نیرومند و استوار با استادان برجسته؛ این نعمتی بزرگ است و بر ماست که قدر آن را بدانیم.
حضرت آیتالله سبحانی، با اشاره به سابقه هزارساله حوزههای علمیه یادآور شدند: پیش از شیخ طوسی(ره) نیز حوزههایی وجود داشته است. این حوزه علمیه کهن، پشتوانهای عظیم از تجربه برای ماست و بهرهگیری از این تجربه نشان داده که روشها و سنتهای پیشین، نتیجهبخش بوده است؛ بنابراین باید بکوشیم - چه مدیریت محترم و چه اساتید بزرگوار - تا آن سنتهای گذشته در حوزه همچنان حاکم باشد.
ایشان ادامه دادند: اگر بخواهیم از شیوههای ناشناخته استفاده کنیم، هنوز آن روشها تجربه نشده و تضمینی برای نتیجهبخشی ندارند؛ اما اگر از سنتهای گذشته بهره بگیریم، بیتردید ثمربخش خواهد بود. نخستین سنت آن بود که در گذشته، همه اهل حوزه، هم «مدرس» بودند و هم «متدرّس». ما که به قم آمدیم، چنین بود؛ همهمان درس میخواندیم و همزمان درس میدادیم. ما خدمت امام خمینی و آیتالله گلپایگانی؟قهما؟ درس میخواندیم، آنان نیز نزد آیتالله بروجردی(قد)؛ یعنی هر طبقه علمی از طبقه بالاتر بهرهمند میشد. تقریباً میتوان گفت همه حوزه به یک معنا هم مدرس بودند و هم متدرّس؛ مدرسهایی پرورش مییافتند که بدون رنج و زحمت خاصی، در جریان طبیعی آموزش رشد میکردند. این سنت باید حتی در مدارس فعلی نیز رعایت شود؛ یعنی طبقه بالاتر، طبقه پایینتر را درس بدهد و کل حوزه بهصورت یک شبکه زنده آموزشی باشد. این سنت هزارساله، تجربهای گرانبهاست و باید برای احیای آن تلاش کنیم.
این مرجع تقلید در تبیین الگوی قرآنی برای حوزه، اظهار کردند: آیه شریفه [لِیَتَفَقَّهوا فِی الدِّین وَلِیُنذِروا قَومَهُم...]، برای ما الگویی روشن بیان میکند. حوزه باید چگونه باشد؟ این آیه نشان میدهد که «تفقه در دین» بهمعنای خبر واحد نیست؛ خبر واحد نقل روایت است؛ اما تفقه یعنی تعمق در دین، رسیدن به مرتبه اجتهاد و استادی؛ همچنین «لینذروا» یعنی توانایی ارشاد و هدایت مردم؛ بنابراین، حوزه باید بر دو اساس استوار باشد: ۱. تربیت فقیه و ۲. تربیت خطیب. هر دو پایه لازم و مکمل یکدیگرند؛ فقیه جامع علوم دینی است و خطیب مبلّغ و هدایتگر جامعه.
ایشان افزودند: امروز در زمینه «خطابه» کمبود داریم. خطبای ماهر وجود دارند؛ اما تعدادشان اندک است. مدیریت محترم وعده داده که بخشی را به تربیت خطبا اختصاص دهد و گروهی را برای این مهم پرورش دهد. باید توجه داشت که «فقاهت» و «خطابه»، دو برنامه متفاوتاند: فقیه برنامههای خاص خود را دارد؛ اما خطیب باید افزون بر دانش دینی، آیات قرآن و نهجالبلاغه را حفظ کند، درد مردم را بشناسد، درمان آن را بداند و از مسائل جامعه آگاه باشد. این برنامه دوم است و امیدواریم، میوههای آن بهزودی آشکار شود.
حضرت آیتالله سبحانی، با تأکید بر گسترش نویسندگی به زبان عربی در حوزههای علمیه، ابراز کردند: نکته سوم آن است که بیشتر آقایانی که مطالب درسی مینویسند، به زبان فارسی مینویسند و از نظر نویسندگی عربی ضعیفاند. من هر هفته تکلیفی میدهم تا آقایان در دو روز آن را بنویسند. این کار، روشی برای پرورش مجتهد است؛ اما باید برنامهای باشد که نگارش دروس به زبان عربی صحیح تقویت شود؛ چراکه اکنون در این زمینه ضعف داریم و باید جبران کنیم.
ایشان در بیان لزوم حفظ شأن طلبگی، تأکید کردند: نکته چهارم این است که روح طلبگی را حفظ کنیم. طلبه سرباز امام زمان(عج) است و باید با قرآن و نهجالبلاغه انس داشته باشد. ظاهر او نیز باید متناسب با شأن طلبگی باشد؛ از آراستگی سر و صورت گرفته تا لباس مناسب؛ بهگونهای که در هر حال بگویند: این فرد سرباز امام زمان(عج) است. اگر این امور انجام شود ـ که بحمدالله در حال تحقق است ـ بیشک نتایج ارزشمندی در پی خواهد داشت.
معظمله تخصص و گرایشهای تخصصی را امری نیکو دانسته و بیان کردند: خدا رحمت کند آیتالله فاضل لنکرانی(ره) را که بنیانگذار تخصص در حوزه بودند؛ اما رشتههای تخصصی باید محدود باشند و از حد لازم فراتر نروند؛ زیرا سرمایه و نیروی انسانی ما اندک و نیازها فراوان است. بسیاری از رشتهها جنبه «نافله» دارند و باید به «فرائض» بپردازیم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یا علی، إذا اشتغل الناس بالنوافل فاشتغل أنت بالفرائض». امروز که شبهات از هر سو بر جامعه هجوم میآورد، باید اولویت را به فرائض بدهیم.
این مرجع تقلید ادامه دادند: امام صادق(ع) نیز فرمود: «بادِروا أولادَکم بالحدیث قبل أن تسبقکم المرجئة». فرقه مرجئه در آن زمان آفتی بزرگ بود؛ میگفتند: «لا یضرّ مع الإیمان المعصیة»؛ یعنی ایمان کافی است و معصیت ضرری ندارد. این عقیده، نوعی انحلال علمی و عملی بود و در شهرها گسترش یافت؛ بنابراین، باید تخصصها را به سوی فرائض سوق دهیم و در زمینه نوافل صبر کنیم تا نیروهای ما بیشتر شوند.
حضرت آیتالله سبحانی در پایان بیاناتشان، بر پیگیری مجدانه دروس حوزوی تأکید کردند و گفتند: آقایان درسها را از فردا آغاز کنید و انشاءالله تعطیلات را کاهش دهید. یکی از مشکلات حوزه، تعطیلات بسیار است. خوشبختانه امسال مدیریت محترم در این زمینه اقدام کرده و بخشی از تعطیلیهای زیاد را جبران کرده است. این را تبریک میگویم و امیدوارم این روند ادامه یابد.