عطر یار - شماره 799
خورشید طوس
جواد محدثی
خورشید دین میتابد از خاک خراسان
ظلمت گریزان است و خفّاشان هراسان
ایران به اقیانوس عرفانِ تو وصل است
ما را فقط گنج تولّای تو اصل است
قم گشته از دریای علمت پرتلاطم
قم، مشهد علم است و مشهد، خانه قم
ای قبله کوی تو مغناطیس دلها!
مهر تو رویانده بسی گُلها ز گِلها
ما تشنه ایم و کوثر حق، بارگاهت
ما تیرهجانان در پی برق نگاهت
از خاکبوس آستانت گرچه دوریم
عشق تو را در سینه داریم و صبوریم
آری شرار عشق تو افسردنی نیست
این جان به تو زنده است و هرگز مردنی نیست
هرکس زهرجا عاقبت مأیوس گردد
سوی خراسان آید و پابوس گردد
جودی کن و بر قامت ما هم بپوشان
پیراهنی از تارِ لطف و پودِ احسان!