اخلاق در حوزه - شماره 740
اهمیت توکل در روایات اهلبیت(ع)
در بسیاری از روایات بهجای لفظ توکل لفظ الثقة بهکار رفته است. از امام جواد(ع) نقل شده است: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِکُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى کُلِّ عَالٍ؛ اعتماد کردن بر خدا بهای هر چیز نفیس و گرانبها و نردبانی برای هر مقام بلندی است.» این ثقه همان توکل یا مفهومی بسیار نزدیک به آن است.
آیتالله مصباح یزدی(ره)
برای شناخت این مفاهیم، نمونههایی از روایاتی را که در این زمینه از اهلبیت(ع) وارد شده است، مرور میکنیم تا هم از نورانیت این روایات استفاده کرده باشیم و هم شاید بتوانیم، نکتههای لطیفی به دست آوریم که با فکر خودمان نمیتوانیم به آنها دست یابیم.
توکل و رضا؛ دو رکن از ارکان ایمان
در کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فرمود: قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع): «الْإِیمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْکَانٍ: الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَالتَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ وَتَفْوِیضُ الْأَمْرِ إِلَىاللَّهِ وَالتَّسْلِیمُ لِأَمْرِاللَّه؛ ایمان چهار پایه است؛ رضا به قضای خدا و توکل بر خدا و واگذاری امر به خدا و تسلیم شدن در برابر امر خدا.» در بحثهای گذشته رابطه بین توکل و ایمان را بهطور خاص از آیات قرآن استفاده کردیم [وَ عَلَىاللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ]. بنا بر نقل این روایت، امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: توکل یکی از پایههای ایمان است. همچنین راضی بودن به قضای الهی، پایهای دیگر از ایمان شمرده شده است. بنابراین روشن میشود که بین توکل و رضا، خویشاوندی خاصی وجود دارد. در جلسات گذشته هم گفتیم: در روایت معارج خدای متعال توکل و راضی بودن به قسمت الهی را بهترین اعمال معرفی کرده است.
یقین؛ حد توکل
در روایتی دیگر ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمودند: «هر چیزی حدی دارد. گفتم: فدای شما شوم! حد توکل بر خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یقین». گفتم: حد یقین چیست؟ حضرت فرمود [أَلَّا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ شَیْئا؛ با خدا از چیزی نترسی] . اگر انسان اینگونه شود، یقینش کامل است و با وجود یقین کامل میتواند، توکل کامل هم داشته باشد. بنابراین برای رسیدن به توکل باید یقین داشت و حد یقین هم به این است که از غیر از خدا ترسی نداشته باشیم.
یقین، رضا و توکل
در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع) یَقُولُ لَایَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْیَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَأَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْیَکُنْ لِیُصِیبَهُ وَأَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَاللَّهُ عَزَّوَجَل؛ امیرالمؤمنین(ع) مکرر میفرمودند: بنده طعم ایمان را نمیچشد تا اینکه بداند، آنچه به او میرسد، امکان اینکه به او نرسد، نبوده و آنچه که از آن محروم میشود، امکان اینکه به او برسد،نبوده است و اینکه ضرر رساننده و نفع رساننده تنها خدای عزّوجلّ است.» پیشتر نیز اشاره کردیم که قرآن کریم بهصراحت به این نکته اشاره کرده و میفرماید: [وَ إِنْیَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِه؛ و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرفکنندهاى جز او نیست و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردّکنندهاى نیست.] اینگونه آیات و روایات رابطه بین یقین، رضا و توکل را تبیین میکنند.
منبع: درس اخلاق دفتر مقام معظم رهبری 28/1/1392