به مناسبت سالروز صدور حکم ارتداد؛
در اولین نماز جمعه بعد از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی چه گذشت؟
ما به سیاست انگلیس اعتراض داریم. دولت انگلیس باید به مردم ایران و همه مسلمانان پاسخ بدهد که شما سیاستمداران و دولت انگلیس به چه مناسبت به یک نفر از آحاد مردم آن کشور که اهل آن کشور است اگرچه هندی اصل است و عضو یک مرجع رسمی یعنی انجمن ادبی سلطنتی است اجازه دادید که یک چنین غلطی مرتکب بشود؟ باید جواب و توضیح بدهید. (تکبیر)
به گزارش خبرگزاری حوزه، پس از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، آیت الله العظمی خامنه ای در اولین نمازجمعه پس از صدور این حکم، خطبه ای تاریخی دارند که به انتشار گزیده ای از این خطبه خواهیم پرداخت:
... مسئله مهمی که امروز مطرح است، مسأله توطئه فرهنگی استکبار جهانی است که درباره آن مطالبی را عرض خواهم کرد ...
استکبار جهانی از همه راهها برای کوبیدن انقلاب و از بین بردن آثار انقلاب استفاده کرد. از راههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، از هر روشی که در چنته استکبار بود استفاده کردند.
آن شیوه که از روز اول نسبت به آن توجه شده و برای استکبار هم پرخاصیتتر و پرفایدهتر تشخیص داده شده است شیوه فرهنگی است و حقیقتا هم ما مسلمانها باید در مقابل جبهه فرهنگی دشمن حداقل بهقدر جبهه نظامی دشمن حساس باشیم.
همانقدری که حمله دشمن به مرزها ما را به حرکت وامیدارد همان اندازه لااقل، اگر نگوییم بیشتر، باید حمله دشمن به مرزهای فرهنگی، ما را دچار حساسیت بکند...یک حساسیت و هوشیاری و یک برانگیختگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن که بسیار چیز مهم و خطرناکی است باید در همه بهوجود بیاید.
منتها گاهی استکبار اشتباه میکند و در استفاده از یک روش با محاسبات غلط کاری میکند که به ضرر خود او تمام خواهد شد. یک نمونه از همین را در همین مسأله کتاب « آیههای شیطانی » که یقینا خود این کتاب یکی از آیههای شیطان بزرگ و اذناب او هست ما مشاهده میکنیم که یکی از اعضای انجمن سلطنتی انگلیس در ادبیات را وادار کردند که کتابی بنویسد. این کتاب البته یک «رمان» تخیلی است، یک داستانی است که او اینجور وانمود میکند که این داستان در زمان معاصر اتفاق افتاده، یک داستان خیالی است.
در اثنای این قصه و در ذکر قهرمانان و شخصیتها و چهرههای این قصه مسائل صدر اسلام و قضایای رسول اکرم (ص) و حوادث صدر اسلام را، بعضی را البته، وارد بحث میکند و درباره آنها با تعبیرات بسیار موهن و زشتی که یقینا لایق انسان پست و بیادبی مثل خود نویسنده این کتاب هست را بیان میکند و به نبی اکرم و به بعضی از اصحاب آن حضرت، به سلمان، به بلال، به همسران مطهرات آن بزرگوار، که واقعا یادآوری آنچه که او گفته خشم را در انسان میجوشاند. یک چنین چیز نجس کثیفی را درست میکنند و بعد هم آن را ترویج میکنند.
یک کتاب اینچنینی خیلی شانس رواج پیدا کردن در محافل و مجامع ندارد. هزارها کتاب در سال در دنیا نوشته میشود. داستانهای خوب از نویسندههای هنرمند با ارزشهای هنری سالها میگذرد تا وقتی که این کتاب به یک زبان دیگری و یا در همان کشوری که نوشته شده است یک فضای وسیعی را پوشش بدهد اما این کتاب را با پول و با تبلیغات و رسانهها و با مجلات و روزنامههای مزدور خودشان خیلی بدشکل، زودرس و عجولانه ترویج کردند، اسم آن را و اسم ناشرش را آوردند، عکس ناشر را انداختند. اول در روزنامهها و مطبوعات انگلیسی، بعد هم آمریکایی که در دو مجله آمریکایی بنده خودم دیدم. مربوط به چند هفته قبل است. او هم از این فرصت استفاده کرد و بنا به مصاحبه کردن و در موضع بیطرف و خونسرد قرار گرفتن و در عین حال باز فحشها و دشنامها و لجنپراکنیهای خودش را مجددا به شکل دیگری بیان کردند.
یکی از کارهای بسیار زشت و گناهان ادبی، حالا غیر از گناه قانونی و شرعی و انسانی، یقینا کار این شخص آلودنِ دامان هنر و ادب بود و جا دارد که ادبای عالم و قلم به دستهای عالم و کسانی که اهل این چیزها هستند این انسانِ زشتِ منحوسِ پلید را اصلا از خودشان نفی و دور کنند چون دامن ادب را آلودن است که یک نفری به یک چهره منور تاریخ بپردازد که مورد علاقه و عشق یک میلیارد انسان در دنیاست برای اینکه پول بگیرد، برای اینکه یک معروفیتی پیدا کند، این از پستترین و پلیدترین کارهایی است که یک آدم نویسنده، یک قلم به دستی ممکن است انجام بدهد.
این کار را سیاستهای حاکم بر دنیای استکبار و مشخصا سیاست آمریکا و انگلیس - در این دو هیچ شکی نیست – ترویج کردند و مطبوعات صهیونیستی، رادیوها و روزنامهها و تلویزیونها و خبرگزاریهای دنیا [که] اکثرا مال صهیونیستهاست؛ اینها هم این را آب و تاب دادند و معروف و مشهور کردند.
آن نکتهای که در این کتاب خیلی مهم است این است که نویسنده این کتاب انگشت بر روی یک نقطهای گذاشته که آن نقطه اولا مربوط به همه مسلمین است، ثانیا مربوط به عواطف و اعتقادات مسلمین است و آن شخص نبی اکرم(ص) است. میدانید که مسلمانان عالم دارای اعتقادات مشترک زیادی میباشند اما آنجایی که عواطف و عشقهای مسلمین از همه فرقهها در تمام نقاط جهان، چه مردم متعبد و چه مسلمانهایی که چندان مقید به احکام علمی اسلام نیستند ولی آنجایی که عواطف تمام مسلمین جهان در آنجا متمرکز میشود شخص نبی اکرم(ص) است. که دلهای مسلمین عالم مالامال از عشق آن بزرگوار است و مرقد، خانه و شهر او کعبه دلها و امیدها و عواطف یک میلیارد مسلمان است، این شخص پست و پلید بر روی همین نقطه بهخصوص انگشت نهاده و بدان تکیه کرده است لااقل نیامده که بعضی از عقاید اسلامی را مثلا به باد انتقاد یا استهزاء قرار دهد.
بلکه قلم را بر روی چهره منور پیغمیر(ص) قرار داده و این همان نقطه اساسی است که همه مسلمانان دنیا بر میانگیزاند و هیچکس نیست که مسلمان باشد و نسبت به حساسیت این قضیه بیتفاوت باشد که باعتقاد من اصلا یک چنین چیزی وجود ندارد.
این مطلب از لحاظ موازین حقوقی جهان یک مسئله صد در صد محکوم شده هست، چون احترام به عقاید، افکار و عواطف انسانها یکی از بدیهیترین اصول حقوق بشر میباشد. چطور ممکن است کسی معتقد به حقوق بشر و منشور حقوق بشر باشد و در عین حال اهانت به عقاید، افکار و عواطف مجموعه عظیمی از مردم را روا بدارد که این اصلا امکان ندارد.
و من تعجب میکنم که چطور امروز بعضی از رسانههای گروهی عالم که البته این رسانهها چون یک طرف قضیه محسوب میشوند و نمیتوانند به عنوان داور و واسطه وارد میدان بشوند. امثال همین رادیوهای وابسته به سیاستها و قدرتها که ادعا میکنند که چرا شما نسبت به یک نویسندهای که نظر و عقیده خودش را ابراز نمود چنین عکس العملی را بروز دادهاید؟ و چرا امام درباره نویسنده کتاب چنین حکم و قضاوتی نمودهاند؟ خوب آقایان میخواهند حقوق انسان ر ا مورد نظر قرار بدهند! انسان از اینها تعجب میکند، که البته از آنها جای تعجب نیست بلکه از کسانی تعجب است که حرفهایشان را باور کنند که اینها به آزادی عقیده تمسک میجویند و مدعی هستند که یک نویسندهای عقیدهاش این بوده و لذا ما باید به او احترام بگذاریم که تا او بتواند افکارش را مطرح کند.
برای فکر و عقیده یک نفر احتزام قائل میشوند اما برای افکار، عقاید و عواطف یک میلیارد انسان که بهوسیله یک نفر همه اینها مخدوش میشود، احترام قائل نیستند و از سیاستهائی که پشت سر این قضیه خودشان را رسوا میکنند در تعجب هستیم، ما به سیاست انگلیس اعتراض داریم. دولت انگلیس باید به مردم ایران و همه مسلمانان پاسخ بدهد که شما سیاستمداران و دولت انگلیس به چه مناسبت به یک نفر از آحاد مردم آن کشور که اهل آن کشور است اگرچه هندی اصل است و عضو یک مرجع رسمی یعنی انجمن ادبی سلطنتی است اجازه دادید که یک چنین غلطی مرتکب بشود؟ باید جواب و توضیح بدهید. (تکبیر)
جای بسی تعجب است که آنها حالا طلبکار شدند و به ما میگویند که شما چرا درباره نویسنده اظهار نظر نمودید، اینها چرا اینقدر خودشان را به حماقت میزنند. شاید هم واقعا باشند. از سیاست انگلیسیها متعجبیم. انگلیسیها در گذشته چه در این کشور، چه در کشورها هیچ رابطه دوستانهای نداشتند و بلکه دشمن همه اینها بودند. به تظاهر وانمود میکردند که به عقاید مردم احترام میگذارند و این بهصورت سیاست شناخته شده انگلیس تلقی میشد امروز برخلاف سیاست استعماری قدیمی خود یک حرکت بلاهتآمیزی از دولت انگلیس مشاهده میشود، و آن اینکه از یک چنین آدم زشترویِ پلید و یک چنین عمل غیر قابل دفاعی اینها دارند دفاع میکنند.
این برخور طلبکارانه دولت انگلیس کاملا بیجا و غلط است و این حرف آنها که چرا امام اظهار نظر کردند، خوب امام چرا اظهار نظر نکنند؟ امام رهبر امتها و ملتهای مسلمان هستند. امام فقط رهبر ملت ایران که نیستند. مسلمانهای دنیا در دل به امام امت وابسته هستند.
ایشان باید به عنوان رهبر امت اسلامی از حقوق امت اسلامی دفاع میکردند. (تکبیر)
چرا امام باید نظری را که حکایت کننده از نظر صدها میلیون مسلمان است آن را ابراز نکنند؟ مگر اظهار نظر جایز نیست؟ مگر ابراز نظر نمودن جزو حقوق هر انسانی نیست؟ خب، امام هم نظرشان را ابراز نمودند. شما دیگر چه میگویید؟
میگویند خب، نظر امام تأثیری میگذارد و اقدام به کشتن این شخص میکنند. خب، البته که تاثیری میگذارد. ما هم این را میدانیم و دست امام درد نکند که این حکم را صادر نمودند و البته که نظر امام نافذ است. خب، معنی رهبر مسلمین همین است. شما غلط کردید که اجازه دادید یک نفری در حوزه حکومت شما یک غلط اینچنینی بکند. آن هم نسبت به مسئلهای با این اهمیت که رهبر ملتهای مسلمان حساس بشود و در این رابطه حکم صادر کند و مسلمانان هم حکم او را اجراء بکنند که یقینا هم اجرا میکنند. (تکبیر)
البته همه مردم دنیا چه مریدان و علاقه مندان به امام امت و چه حتی دشمانان ایشان میدانند که حکم امام حکم نافذی میباشد. خب، من البته باید از بنیاد پانزده خرداد تشکر بکنم و مردم رفسنجان که پولی هم جهت انجام این کار در نظر گرفتند. من بیان میکنم که الان احتیاجی به این پول نیست. مردم دنیا و مریدان امام امت یقینا برای پول اقدام به اجرای این حکم نمیکنند بلکه بهخاطر ابراز عشقشان به رسول الله(ص) و ایمانشان و عشقشان به این فرزند پیغمبر که امت اسلامی را رهبری میکنند دست به این کار میزنند. نه به دلیل تعیین جایزه و جعاله مبادرت به اجرای این وظیفه شرعی نمایند. هر چند برادرانی که این جایزه را برای این کار در نظر گرفتند یقینا از روی عشق به امام و تسریع در اجرای حکم است که جایزه به این امر اختصاص دادهاند.
و من میگویم در آن شرایطی که این برنامه بتواند عملی، بشود، البته یک حصار پلیسی برای آن بیچاره بدبخت درست کردند که هیچکس نتواند به او دسترسی پیدا کند. آن زمانی که امکان داشته باشد بیشک مسلمانها و حتی مسلمانی که ما نسبت به او شناختی نداریم و ممکن است که تا آخر هم به مردم و مسلمین ایران و دنیا معرفی نگردند ولی وظیفه خودشان را اگر امروز ممکن بود، امروز، اگر نبود فردا، سال دیگر و یا بعد از گذشت مدت زمانی بالاخره انجام خواهند داد...
بههرحال سرنوشت این شخص مرگ است آن هم مردنی پر از دلهره که هر روز دهبار بهحالت مرگ میافتد و زنده میشود و از هماکنون هم که مشغول زندگی است، این حکم نافذ امام انجام خواهد گرفت، آمریکا، انگلیس، دولتهای استکباری و توطئهگران بدانند که امروز دیگر گذشت آن زمانی که مسلمانان اهانتها را با خون دل و سکوت تحمل نمایند و دم بر نیاورند...(روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳۶۷.۱۱.۲۹)
گزیدهای از خطبه تاریخی نماز جمعه ۱۳۶۷.۱۱.۲۹