نگاهی به زندگانی پر افتخار شریف رضی -گردآورنده نهج البلاغه
یکى از چهرههاى برجسته جهان تشیع و مجاهدان واقعى در دو میدان دانش و سیاست، محمد بن حسین، ملقب به شریف رضى است.
سید رضى در یک نگاه:
یکى از چهرههاى برجسته جهان تشیع و مجاهدان واقعى در دو میدان دانش و سیاست، محمد بن حسین، ملقب به شریف رضى است. وى، در سال 359 ق، در شهر بغداد پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش، ابو احمد، حسین بن موسى که نسبش با پنج واسطه به موسى بن جعفر(ع) مىرسد، از بزرگان و مورد احترام دوست و دشمن و نقیب علویان بود. مادرش، فاطمه، از نوادگان امام زین العابدین(ع)، زنى باایمان و جلیلالقدر و دوستدار علم و دانش بود؛ بهگونهاى که شیخ مفید کتاب«أحکام النساء» را به درخواست وى تألیف کرد.
سید که داراى هوش و استعدادى خارقالعاده بود، علوم متعارف را نزد اساتید برجسته فراگرفت؛ بهحدى که در هفدهسالگى تصنیف و تألیف و تدریس در علوم مختلف را آغاز کرد و در بیستسالگى از تحصیل نزد اساتید بىنیاز گشت.
وى، ادیب و شاعرى زبردست از نژاد عرب و در نزد مؤالف و مخالف داراى احترام بود؛ همگان، او را عالمى فصیح و ادیبى بلیغ مىشناختند و مىشناسند. او با گردآورى کتاب شریف«نهج البلاغه»، نام خود را به طفیل نام جد و مولایش، امیرالمؤمنین(ع) جاودان ساخت.
روح مطهر آن عالم فرزانه، در سال 406 ق، در سن 47 سالگى، به عالم قدس پر کشید و جسم پاکش، با تشییعى باشکوه، در منزل خودش، در بغداد مدفون گشت و بعدها، به مدفن خانوادگى ایشان در کربلا منتقل گردید و در کنار پدرش، حسین بن موسى و جد پدرىاش،«سید ابراهیم مجاب» به خاک سپرده شد.
اوضاع سیاسى- اجتماعى دوران سید رضى:
بیشتر عمر سید، در عصر سوم خلافت عباسى(334- 447 ق) سپرى شد. این عصر، داراى ویژگىهاى خاصى بود. بعد از سه قرن سیطره مطلق خلفاى سنى بر جامعه اسلامى، امیران ایرانى و شیعىمذهب بویهاى، بغداد را تصرف کرده بودند و خلیفه سنىمذهب، تنها بهعنوان نمادى مذهبى براى ساکت کردن همکیشان وى که بیشترین جمعیت قلمرو گسترده را تشکیل مىدادند، حفظ شده بود. خلیفه، هیچ اختیارى نداشت و تمام امور مملکتى با تدبیر امیران بویهاى اداره مىشد.
رابطه آل بویه و خاندان شریف رضى که در دوره عز الدوله خوب بود، در دوره عضد الدوله، مقتدرترین امیر از آل بویه، به تیرگى گرایید و پدر شریف، دستگیر و بعد از مصادره اموال، در قلعهاى در فارس زندانى شد. وى در سال 375 ق، توسط شرف الدوله آزاد شد و توسط طائع، خلیفه عباسى، منصب نقابت علویان به وى بازگردانده شد و بعد از آن، رویکرد مثبت خلفا و امیران به خاندان شریف رضى ادامه یافت.
دوران آل بویه، به عللى چون روحیه علم دوستى ایشان، تساهل و تسامح مذهبى، استفاده از وزیران دانشمند و دانشدوستى چون«صاحب بن عباد» و توجه به هنر و هنرمندان، بهحق دوره رنسانس علوم اسلامى نامیده شد و زمینه براى رشد فرهنگى علمى جامعه فراهم گردید. شیعیان و بهویژه علماى شیعى که پیش از این دوران، در خفا و تقیه مىزیستند، به نهادینه کردن مبانى علمى تشیع روى آوردند و سید رضى، در این میان، نقشى اساسى را ایفا کرد.
ابعاد شخصیتى شریف رضى:
شریف رضى، با وجود عدم برخوردارى از عمر طولانى، جامعیتى کمنظیر داشت و خدمات بىنظیرى به جامعه شیعى کرد و نقش بسزایى را در نهادینه شدن علوم اسلامى ایفا نمود. باید اعتراف کرد که شناخت جنبههاى مختلف شخصیتى ایشان، کارى است بس دشوار و در این نوشتار، تنها به بیان گوشههایى از عظمت علمى و روحى وى در ابعاد زیر پرداخته مىشود:
1. شعر و ادب:
در بین دانشمندان علوم دینى، کمتر کسى را همچون سید رضى مىتوان یافت که چنان در میدان شعر و ادب، گوى سبقت را از دیگران برباید و چنان در این عرصه بدرخشد که تسلطش بر دیگر علوم، تحت الشعاع واقع شود و همگان وى را در درجه اول، ادیب و شاعرى توانا بشناسند؛ چنانکه ثعالبى، در«یتیمه الدهر»، او را تواناترین شاعر طالبى مىداند و خطیب بغدادى به نقل از گروهى از اهل ادب و علم، او را شاعرترین فرد قریشى معرفى مىکند. برترى اشعار رضى بر اشعار«متنبى»، شاعر مشهور عرب که معاصر وى بوده، در زمینه فخامت الفاظ و عالى بودن مضامین و دورى از پیچیدگىهاى کلامى و عدم استفاده از الفاظ نامأنوس براى اهل ادب و پرهیز از مدایح ناروا و دورى از تعصبات بىجا، بر اهل فن آشکار است. زکى مبارک، نویسنده مشهور مصرى، معتقد است تشیع سید رضى، باعث شده که به شخصیت ادبى وى آنچنانکه باید، پرداخته نشود. وى مىگوید:«او برجستهترین شاعرى است که لغت عرب مىشناسد و بزرگترین شاعرى است که هواى عراق را استشمام کرده؛ با این وصف، نقد ادبى او در جایى ذکر نشده و کتابى در این باره تألیف نشده است. اگر دیوان سید رضى به زبان فرانسه یا انگلیسى یا آلمانى بود، در باره اشعارش صدها کتاب تألیف مىشد و دهها مجسمه از وى در سراسر جهان برپا مىساختند ... من متعجبم چگونه شیعه از رسائل و نامههاى ادبى آن نویسنده بلیغ، غافل مانده است».(عبقریه الشریف الرضى، ج 1، ص 15 و 18).
موضوعاتى چون مرثیه، هجران، وصال، عشق، حرمان، بىاعبتارى دنیا، یاد دوستان، عهد و وفا، صلح و صفا، برادرى، مهربانى، عفو و گذشت و دیگر صفات نیک انسانى، در قالبهایى چون قصیده، غزل، قطعه و دیگر قالبهاى شعرى توسط سید رضى در بالاترین سطح، سروده شده است. گفتنى است درخشش در عصرى که نابغههاى علوم مختلف، مانند«متنبى» شاعر،«صاحب بن عباد»، وزیر دانشمند بویهیان،«ابوالحسن جرجانى»، نویسنده کتاب«وساطت بین متنبى و دشمنان او»،«ابوبکر باقلانى» مؤلف«إعجاز القرآن»،«ابوحیان توحیدى»،«ابوعلى مسکویه» و ... حضور داشتهاند، از عهده شخصیتى چون شریف رضى برمىآمد و بس.
تفاوت عمده سید رضى با ادبا و شعراى معاصرش، در این نکته نهفته بود که شعر شعرا براى گرفتن صله و جایزه از خلفا و صاحبمنصبان بود، اما شعر شریف رضى، بیان اندیشه وى، حتى در قالب انتقاد از خلفا و مقامات دربار بود. او اندیشمندانه به دنیا و رویدادها مىنگریست و رویکرد وى به شعر، براى تفنن و سرگرمى نبود و به قول زکى مبارک، او همطراز«ابونواس»،«مسلم بن ولید»،«ابوتمام» و«متنبى» نیست، بلکه او شریف رضى، سراینده«حجازیات» است.
«مختار شعر ابى اسحاق صابى»،«الجید من شعر ابن الحجاج»،«الزیادات فى شعر ابى تمام» و«دیوان شعر» از آثار ادبى شریف رضى است، البته ایشان آثار دیگرى نیز داشتهاند که متأسفانه به دست ما نرسیده است.
2. علوم قرآنى:
سید رضى که از کودکى به فراگیرى قرآن و علوم وابسته به آن نزد استادان بنام همت گمارده بود، توفیق خلق آثارى گرانبها را در این زمینه یافت. وى رویکردى ادبى به قرآن داشت و آثارى که خلق کرده، همه از همین منظر دیده شدهاند. کتاب«حقائق التأویل فى متشابه التنزیل» که با عباراتى روان و علمى و موشکافانه، به بررسى آیات متشابه در قرآن کریم پرداخته، علاوه بر نقل قول عالمان مختلف و ارائه تحلیلهاى دقیق، از منظر ادبى نیز شاهکار محسوب مىشود؛ بهگونهاى که ابن جنى، ادیب سرشناس و استاد شریف، در باره آن مىگوید:«شریف رضى، کتابى در معانى قرآن تصنیف کرده که مثل و مانندى ندارد و این کتاب، نشان از تبحر فوقالعاده او در نحو و لغت دارد».
«تلخیص البیان عن مجازات القرآن»، از دیگر آثار سید رضى در علوم قرآنى است که با نگرش ادبى، نگاشته شده و سید در آن به بررسى و تحقیق در باره مجازات بهکاررفته در قرآن، پرداخته است.
دیگر اثر قرآنى شریف رضى، کتاب«معانى القرآن» وى است که در این اثر هم جنبه ادبى آن پررنگ است؛ بهگونهاى که تعجب و تحسین همگان را برانگیخته است.
از دیگر پرداختهاى ادبى سید رضى، کتاب مشهور«المجازات النبویه» وى است. در این کتاب نیز سید با چیرگى و مهارت کامل، مجازات ادبى را که در کلام پیامبر عظیمالشأن به کار رفته، بررسى کرده است.
3. حدیث:
مهمترین اثر شریف رضى که نام او را تا ابد در بین اندیشمندان و نویسندگان جاودانه کرد، همانا تألیف و گردآورى مجموعه سخنان امیرالمؤمنین، على(ع) در کتاب شریفى به نام«نهج البلاغه» است. این کتاب که همچون خورشیدى در بین متون دینى- ادبى مىدرخشد، به«اخ القرآن» شهرت یافته و عظمت آن به حدى است که برخى از متعصبین به انکار استناد آن به حضرت على(ع) دست زده و آن را ساخته و پرداخته سید رضى یا گروهى از ادیبان دانستهاند، ولى پاسخ قاطع و تحقیقى محققان شیعى و سنى، این انکار را ناکار کرده و پرتوافکنى«نهج البلاغه» در مسیر سالکان طریق حقیقت، روزافزون گردیده است. این کتاب که شامل 242 خطبه و کلام طولانى، 78 نامه و 489 کلمه قصار است و تاکنون هزاران شرح و ترجمه و مقاله در باره آن و توسط افراد مختلفى، اعم از شیعه و سنى نگاشته شده است و به عقیده تمامى کسانى که با آن سروکار دارند، بهحقیقت مىتوان ادعا کرد که هنوز کارى در حد و اندازههاى عظمت«نهج البلاغه» صورت نگرفته است.
گذشته از مباحث علمى عمیق در باره شاخههاى مختلف علوم اسلامى، چون خداشناسى، پیامبرشناسى، سیره پیامبر، موضوعات سیاسى و اجتماعى و اخلاقى، گیتىشناسى و ... که در«نهج البلاغه» نمود یافته است، بعد ادبى این کتاب سترگ، آن را تا حد معجزه کلام پیش برده و جمله معروف«کلامى فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق»، معرف این اثر جاودانه است.
«نهج البلاغه»، به تنهایى، کارنامه علمى شریف رضى را مزین نموده و اگر در خدمات علمى سید، چیزى جز«نهج البلاغه» نبود، از عظمت کار وى ذرهاى کاسته نمىشد.
خصوصیات اخلاقى شریف رضى:
فضایل و سجایاى علمى و اخلاقى سید رضى، مورد اتفاق همگان بود و عبارتهایى چون:«نجیبترین سروران عراق و داراى شرافت نسب و افتخار حسب و ادبى ظاهر و فضلى باهر و جامع خوبىها»، از ثعالبى؛«در اندک مدتى، قرآن مجید را از حفظ کرد و از علم فقه و فرائض دینى، بهرهاى کافى داشت. او دانشمندى فاضل و شاعرى نویسنده و مردى نیکنفس و داراى همت عالى و سخت دیندار بود»، از ابن جوزى و«دانشمندى ادیب و شاعرى سخنسنج، داراى شعرى شیوا و الفاظ متناسب و محکم بود ... از هیچکس صله و جایزه قبول نکرد، حتى جایزه پدرش را نپذیرفت. همین معنى براى پى بردن به شرافت نفس او کافى است. سلاطین آل بویه، سعى بلیغ نمودند تا عطاهاى آنها را بپذیرد، ولى رضى نپذیرفت»، از ابن ابى الحدید معتزلى، نشان از مقام والاى این عالم کمنظیر، حتى در بین مخالفین مذهبى وى دارد.
علامه حلى، سید رضى را شاعرى مبرز، فاضل، عالم، پارساى عظیمالشأن و بلندجایگاه، معرفى مىکند.
قاضى نورالله شوشترى نیز با عباراتى بلیغ، شریف را اینچنین معرفى مىنماید:«در عصمت و طهارت، برگزیده خداست. نقیب علویه و اشراف بغداد، بلکه قطب فلک ارشاد و مرکز دایره رشاد بود. صیت بزرگى و جلالت او را گوش فلک شنیده و آوازه فضل و بلاغت او به ایوان فلک رسیده. اشعار دلپذیرش، دست تصرف از دامن فصاحتآرایى در شاخ بلند سحرآزمایى زده و پاى ترقى در حضیض بلاغتگسترى بر دوره شاهق معجزهپرورى نهاده. پایه فضل و کمال و معالى و افضال او، از آن گذشته که زبان ثنا و بیان مدحت، از کنه رفعت آن، عبارت تواند کرد؛ چه، ظاهر است که چون جمال به غایت رسد، دست مشاطه، بىکار ماند و چون بزرگى به حد کمال کشد، بازار وصافان، شکسته گردد:
ز روى خوب تو مشاطه دست بازکشید که شرم داشت که خورشید را بیاراید».
از دیگر خصوصیات بارز سید رضى، پرهیز از تملق و چاپلوسى بود؛ با وجود عهدهدارى مناصب مختلف در دربار عباسیان و رابطه نزدیک با برخى از صاحبمنصبان، در برخورد وى با خلفا، نشانى از تملق دیده نمىشود و اشعارى که در مدح آنان گفته، تنها به علت رابطه نزدیک و رفاقت با ایشان بوده است.
در بررسى اشتغال شریف رضى به مناصب دولتى، باید شرایط سیاسى- اجتماعى و موقعیت ممتازى را که بر اثر تسلط بویهیان شیعىمذهب بر دستگاه خلافت، براى شیعیان به وجود آمده بود، در نظر گرفت و طبیعى است که افرادى مانند شریف رضى، از این موقعیت براى رشد و تعالى جامعه شیعى استفاده حداکثرى کنند.
با این وجود، شریف رضى، تقابلهایى نیز با خلفا داشت است. تفاخر وى، در نسب و حسب بر خلیفه قادر عباسى، از این نمونههاست؛ وقتى در نزاع بین شیعیان و اهل سنت بغداد، خلیفه قادر عباسى، جانب اهل سنت را گرفت و گروهى از شیعیان را دستگیر کرد، شریف رضى با جرئت و جسارتى ستودنى، در قطعه شعرى، آرزوى زندگى در قلمرو فاطمیان(که حساسیت عباسیان نسبت به آنان، فوقالعاده شدید بود) نمود و این، خشم خلیفه را برانگیخت و باعث سلب مناصب دولتى از سید گردید.
مناصب دولتى شریف رضى:
1. نقابت:
بعد از تغییر رویکرد عباسیان در مواجهه با علویان، نقبایى از علویان برگزیده شده و در دربار، حضور مىیافتند. فعالیت این نقیبان- به گفته ماوردى که اجزاى مختلف سیستم حکومتى عباسیان و اختیارات هریک را برمىشمارد- در جهاتى چون رفع نزاع بین علویان، ولایت بر اموال ایتام و بىسرپرستان سادات علوى، اجراى احکام شرعى در رابطه با متخلفین آنها و ساماندهى افراد بىسرپرست علوى شکل مىگرفت. قبل از سید رضى، هر شهرى، نقیبى جداگانه داشت و سید رضى، در سال 380 ق، در 21 سالگى با حکم بهاء الدوله بویهاى این منصب مهم را عهدهدار شد. در 16 محرم سال 403 ق، به سرپرستى و نقابت علویان تمام قلمرو اسلامى، منصوب شد و لقب«نقیب النقبایى» بر وى اطلاق گردید. وى همچنین نمایندگى علویان حرمین شریفین را نیز به عهده گرفت. بعد از سید رضى، کسى به این سمت مهم، دست نیافت و نقابت شهرها از هم تفکیک شد.
2. امارت حج:
سمت مهم دیگرى که سید رضى بدان دست یافت، منصب امیر الحاجى بود. امیر الحاج که نماینده شخص خلیفه در مراسم حج بود، باید داراى قابلیتهایى چون علم و فقاهت، شجاعت و کاردانى، شرافت و مورد احترام همگان بودن، آگاه بودن از نیازهاى حجاج قلمرو حکومتى و ... مىبود و سید رضى در 21 سالگى و به سفارش پدر و تأیید خلیفه عباسى و امیر بویهاى، این منصب را در اختیار گرفت. اگر به ترکیب مذهبى و اختلاف قومیتها در کاروانهاى حج سراسر قلمرو عباسى در قرن چهارم بنگریم، سختى کار امیر الحاج مشخص خواهد شد.
3. دیوان مظالم:
دیوان مظالم در حقیقت، بالاترین مرجع قضایى آن دوران به شمار مىآمد و با اینکه هر شهرى، چندین قاضى و گاهى قاضىالقضات خاص خود را داشت، در مواقعى که مرافعات از کانالهاى عادى حل نمىشد، شخص خلیفه به داورى مىپرداخت. برخى از خلفا، این منصب را به اشخاصى توانمند و لایق مىسپردند. شخصیت سید رضى، خلیفه عباسى را مجاب کرد که این سمت را نیز در اختیار این عالم برجسته شیعى بگذارد.
تأسیس دارالعلم توسط شریف رضى:
یکى از ابتکارات سید رضى در حوزه علم و فرهنگ، تأسیس دارالعلم بود. با وجود اینکه بیشتر منابع،«نظام الملک» را اولین مؤسس دارالعلم مىدانند، سید رضى سالها پیش از وى، به این فکر افتاد. او خانهاى را جهت تحصیل شاگردانش در نظر گرفت و نام آن را دارالعلم نهاد. لوازم تحصیل، مطالعه و تحقیق، توسط شخص وى تهیه مىشد و کتابخانهاى جامع در کنار آن در نظر گرفته شده بود. عزت نفس طالبان علم، از نکاتى بود که سید، توجه بسیارى به آن داشت و به همین منظور، دستور داده بود که به تعداد طلبههاى مدرسه، کلید، براى انبار ساخته شود تا طلبه، در تأمین مایحتاج، نیاز به واسطه نداشته باشد.
استادان شریف رضى:
الف) در ادبیات:
1. ابواحمد بن محمد طبرى(م 393 ق)، فقیه، محدث و قارى مشهور؛
2. ابوعلى فارسى(م 377 ق)، چهره شاخص ادبیات عرب و صاحب تألیفات؛
3. حسن بن عبدالله، معروف به سیرافى(م 368 ق)؛
4. ابن جنى(م 392 ق)، از اساتید مسلم ادبیات؛
5. على بن عیسى بن ربعى(م. 42 ق)، ادیب و نحوى ممتاز؛
6. عبد الرحیم بن نباته(م 374 ق)، از خطباى بلندآوازه و نامدار شیعه، مشهور به خطیب مصرى؛
7. ابومحمد، عبد الله بن محمد اسدى اکفانى(م 405 ق)، عالم فاضل و پرهیزکار و مسندنشین قضاوت در بغداد.
ب) در فقه:
1. شیخ مفید(م 413 ق)؛
2. محمد بن موسى خوارزمى(م 403 ق)؛
3. محمد بن یحیى جرجانى(م 397 ق)، فقیه حنفىمذهب.
ج) حدیث:
1. ابوحفص، عمر بن ابراهیم بن احمد کنانى؛
2. ابوالقاسم، عیسى بن على بن عیسى بن داوود بن جرّاح(م 391 ق)، لغتشناس و محدث بزرگ و مورد اعتماد؛
3. ابومحمد، هارون تلعکبرى(م 385 ق)، فقیهى جلیلالقدر و صاحب کتاب جوامع در علوم دین؛
4. سهل بن احمد دیباجى(م 380 ق).
استادان دیگرى نیز در تربیت علمى سید رضى، نقشآفرین بودهاند که بنا به رعایت اختصار، از ذکر اسامى آنها خوددارى مىشود.
شاگردان شریف رضى:
1. سید عبد الله گرگانى، از علماى مشهور قرن پنجم؛
2. محمد بن على حلوانى، از ادیبان نامى قرن پنجم؛
3. شیخ جعفر بن محمد دوریستى(م 473 ق)؛
4. سید على بن بندار، از مشایخ شیخ صدوق در علل الشرائع؛
5. عبد الرحمن بن ابى بکر خزاعى نیشابورى، معروف به مفید نیشابورى(م 445 ق)؛
6. ابوبکر نیشابورى(م 480 ق)؛
7. ابوالحسن مهیار دیلمى، شاعر برجسته شیعى(م 428 ق)؛
8. محمد بن ابى نصر، معدل بغدادى.
همگى اینها، از دانشمندان مشهور و از استوانههاى علمى قرن پنجم به شمار آمده و خود داراى تألیفات بسیار بودهاند و شاگردان مبرزى را به جامعه علمى تحویل دادهاند.