هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

توصیه‌های اخلاقی امام خمینی(قد)

اخلاق در حوزه - شماره 801

توصیه‌های اخلاقی امام خمینی(قد)

بخش اول
حضرت علی(ع) فرموده‌اند: «المواعظ حیاة القلوب؛ موعظه‌ها موجب زندگی قلب‌هاست.» در این میان موعظه آنان که خود در محبت حضرت محبوب سوختند و فانی شدند، تأثیرگزارتر و سوزاننده‌تر است و سخنی که از دل آنان برآید، لاجرم بر دل نشیند و دنیا را در نظر انسان کوچک و عزم حرکت به کوی محبوب را در دل او راسخ گرداند.
مواعظ اخلاقی عارف بزرگ قرن حضرت امام خمینی(ره) از این دسته مواعظ است که هم شورآفرین است و هم شعور بخش. در اینجا گلچینی از آن مواعظ زیبا از کتاب چهل حدیث و کتاب محرم راز، سفارش‌نامه حضرت امام(قد) به جناب سید احمدآقا(ره) به حضور شما عزیزان تقدیم می‌گردد.

  عزم و اصلاح امر و نفس
ای عزیز! راه حق سهل است و آسان؛ ولی قدری توجه می‌خواهد. اقدام باید کرد. با تسویف و تأخیر امر را گذراندن و بار گناه را هر روز زیاد کردن کار را سخت می‌کند؛ ولی اقدام در امر و عزم بر اصلاح امر و نفس، راه را نزدیک و کار را سهل می‌کند. تو تجربه کن و چندی اقدام کن، اگر نتیجه گرفتی، صحت مطلب بر تو ثابت می‌شود والاّ راه فساد باز است و دست گنه‌کار تو دراز.

  عزم و اراده
ای عزیز! بکوش تا صاحب «عزم» و دارای اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی‌عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بی‌مغزی هستی که در آن عالم به‌صورت انسان محشور نشوی؛ زیراکه آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سریره است. جرأت بر معاصی کم‌کم انسان را بی‌عزم می‌کند و این جوهر شریف را از انسان می‌رباید. استاد معظم ما، دام ظله می‌فرمودند: «بیشتر از هرچه، گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان می‌کند.»

  استفاده از فرصتها
ای عزیز! تو ملتفت خود باش که نیز روزی مثل مایی و خودت نمی‌دانی آن، چه روز است؛ شاید الآن که مشغول قرائتی باشی، اگر تعللی کنی، فرصت از دست می‌رود. ای برادر من! این امور را تعویق نینداز که تعویق انداختنی نیست.
چقدر آدم‌های صحیح و سالم با موت ناگهانی از این دنیا رفتند و ندانیم عاقبت آنها چیست؟ پس فرصت را از دست مده و یک دم را غنیمت شمار که کار خیلی اهمیت دارد و سفر خیلی خطرناک است. دستت، از این عالم که مزرعه آخرت است، اگر کوتاه شد، دیگر کار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانی کرد[و] جز حسرت و حیرت و عذاب و مذلت نتیجه نبری. اولیای خدا آنی راحت نبودند و از فکر این سفر پرخوف و خطر بیرون نمی‌رفتند.

  استفاده از فرصت جوانی برای غلبه بر مفاسد اخلاقی
ای عزیز! برای یک خیال باطل، یک محبوبیت جزئی بندگان ضعیف، یک توجه قلبی مردم... خود را مورد سخط و غضب الهی قرار مده و مفروش آن محبت‌های الهی، آن کرامت‌های غیرمتناهی، آن الطاف و مراحم ربوبیت را بر یک محوبیت پیش خلق که مورد هیچ اثری نیست و از او هیچ ثمری نبری جز ندامت و حسرت. وقتی دستت از این عالم کوتاه شد که عالم کسب است و عملت منقطع گردید، دیگر پشیمانی نتیجه ندارد و رجوع بی‌فایده است.

  یاد خدا و نعمتهای الهی
ای عزیز! متذکر عظمت خدای خودت باش؛ متذکر نعمت‌ها و مرحمت‌های او شو و متذکر حضور باش و ترک کن نافرمانی او را؛ در این جنگ بزرگ بر جنود شیطان غلبه کن. مملکت خود را مملکت رحمانی و حقانی کن و به‌جای جنود شیطان محل اقامت لشگر حق‌تعالی نما تا آنکه خداوند تبارک و تعالی تو را توفیق دهد در مجاهده مقام دیگر و در میدان جنگ بزرگ‌تر که در پیش است و آن جهاد با نفس است، در عالم باطن و مقام دوم نفس.

  کوچک و بیارزش شمردن اعمال
ای عزیز! این‌قدر لاف خدا مزن! این قدر دعوی حب خدا مکن، ای عارف! ای صوفی! ای حکیم! ای مجاهد! ای مرتاض! ای فقیه! ای مؤمن! ای مقدس! ای بیچاره‌های گرفتار! ای بدبخت‌های دچار مکاید نفس و هوای آن! ای بیچاره‌های گرفتار آمال و امانی و حب نفس! ـ همه بیچاره هستید، همه از خلوص و خداخواهی فرسنگ‌ها دورید. این قدر حسن ظن به خودتان نداشته باشید. این قدر عشوه و تدلل نکنید. از قلوب خود بپرسید ببینید، خدا را می‌جوید یا خودخواه است؟ موحد است و یکی طلب، یا مشرک است؟ پس این عجب‌ها، یعنی چه؟ این قدر به عمل بالیدن چه معنی دارد؟ عملی که فرضاً تمام اجزاء و شرایطش درست باشد و خالی از ریا و شرک و عجب و سایر مفسدات باشد، قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است، چه قابلیتی دارد که این قدر تحویل ملائکه می‌دهید؟ این اعمال را باید مستور از چشم‌ها داشت. این اعمال از قبایح و فجایع است! باید انسان از آنها خجالت بکشد و ستر آنها باشد.

  زمام تمام امور به دست خداست
​​​​​​​
پسر عزیزم احمد!- سلمک‌الله تعالی- در این اوراق نظر کن و «انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال»؛ من خود آنچه به تو می‌گویم، گرچه عاری و بری هستم؛ لکن امیدوارم که برای تو تنبهی باشد. بدان که هیچ موجودی از موجودات از غیب عوالم جبروت و بالاتر و پایین‌تر چیزی ندارد و قدرتی و علمی و فضیلتی را دارا نیست و هرچه هست، از او- جل‌وعلا- است.
اوست که از ازل تا ابد زمام امور را به دست دارد، واحد و صمد است. از این مخلوقات میان‌تهی پوچ و هیچ، باکی نداشته باش و چشم امیدی هرگز به آنها مبند که چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او- جلّ و علا- کفر.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه