هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

استاد جواد محدثی

خاطرات قلمی/ 6

استاد جواد محدثی

این بخش خاطرات به نویسندگی برای «رادیو‌دریا» مربوط می‌شود که در چالوس بود. یک دستگاه فرستنده قوی و پرشعاع، در ساحل دریا نزدیک چالوس وجود داشت که زمان طاغوت در طول تابستان برای مسافران و خوش‌گذرانان لب دریا، برنامه‌‌های شاد و تفریحی و ترانه پخش می‌کرد. محدوده امواج این فرستنده از شرق دریای مازندران و گنبد تا غرب گیلان و آستارا را پوشش می‌داد.
انقلاب شده بود و این فرستنده پرقدرت و دستگاه‌‌ها و امکانات و نیروهایش بلااستفاده مانده بود. بنا شد که در عصر انقلاب هم، این فرستنده کار کند؛ البته با محتوایی متفاوت و متناسب با فرهنگ اسلام و انقلاب. از سوی مسئولان یک‌نفر به‌عنوان مدیر آنجا انتخاب شد و تعدادی نیروهای فنی و گزارشگر و صدابردار و گوینده اعزام شدند. برای تقویت محتوایی برنامه‌‌ها هم، من و چهار نفر از روحانیون اهل قلم با خانواده‌‌هامان به چالوس و از آنجا به رادیو‌دریا که در ده پانزده کیلومتری آن بود، اعزام شدیم و در اتاق‌‌های ویلایی آن مجموعه مستقر گشتیم. وظیفه ما آن بود که هر روز هر کدام‌مان، پنج شش مطلب می‌نوشتیم تا مجری و گوینده رادیو در فاصله برنامه‌‌هایی مثل اخبار، گزارش، مصاحبه،‌ سرودهای انقلابی، به‌جای جوک‌‌ها، ترانه‌‌ها و موسیقی‌‌های زمان شاه،‌ از این قطعه‌‌ها و مطالب کوتاه و متنوع استفاده کند.
دستگاه فرستنده، مثل یک چاه عمیق، همه نوشته‌‌ها را می‌بلعید؛ یعنی گوینده که با مجموعه‌ای از اوراق و نوشته‌‌های دوستان وارد استودیو می‌شد، ساعتی بعد با اضطراب و هیجان بیرون می‌آمد که: «تمام شد، مطلب بدهید،‌ مطلب! » و اگر مطلب تازه‌ای بود، دریافت می‌کرد و به استودیو برمی‌گشت. گاهی هم یکی از ما به استودیو می‌رفتیم و به‌صورت زنده،‌ مطالبی در فواصل برنامه‌‌ها می‌گفتیم. چند مورد هم اتفاق افتاد که به تولید برنامه‌‌های مفصل اقدام کردیم و مثلاً متنی ادبی و مفصل درباره فلسطین نوشتم که با صداگذاری در چند قسمت خوانده شد،‌ یا درباره نواب صفوی و سید جمال‌الدین اسدآبادی متن نوشتم. ایام ماه رمضان بود و سلسله گفتارهای معنوی و اخلاقی نوشتم که توسط مجری خوانده می‌شد. بعضی از آن مکتوبات را با «کاربن» می‌نوشتم تا نسخه‌ای هم برای خودم داشته باشم.
جمع ما حدود سه‌ماه در آن‌جا بودیم و کارمان همین نوشتن بود و گاهی هم، صحبت‌‌های دینی و اخلاقی به‌صورت زنده از رادیودریا. گزارشگر رادیو، گاهی از سطح شهر چالوس و روستاهای اطراف یا مسافران گزارش‌‌هایی تهیه می‌کرد. تهیه‌کننده برنامه هم، از ما می‌خواست به‌تناسب آن گزارش، متنی بنویسیم. ایام تابستان بود و فصل برداشت محصول و فعالیت‌‌های «جهاد سازندگی» و نوشته‌‌های ما هم، بی‌ارتباط با زمان و مکان مناسب نبود.
در همان ایام، وقت ملاقاتی هم، از دفتر حضرت امام گرفته شد تا به‌عنوان تشویق همکاران رادیودریا و دوستان نویسنده با امام خمینی(قد) دیدار کنیم. در آن مقطع،‌ امام امت در قم در خانه مرحوم آیت‌الله یزدی مستقر بودند و دیدارها آنجا صورت می‌گرفت. مجموع ما که حدوداً بیست نفر می‌شدیم، در اتاقی در آن خانه، با ایشان دیدار کرده و دست ایشان را بوسیدیم. حضرت امام(قد) صحبت‌‌هایی هم برای جمع ما داشتند که بیشتر حول و حوش رسانه و رادیو تلویزیون و کار فرهنگی و فساد رژیم طاغوت بود. این دیدار در تاریخ 30/4/58 بود. متن سخنان امام با جمع ما، در «صحیفه نور» هم آمده است؛ جلد 8 صفحه 197. تحت عنوان «بیانات امام خمینی(قد) در جمع کارکنان رادیودریا که در آن به اهداف فسادآموزانه رسانه‌‌های رژیم شاه از طریق رادیودریا و مفاسد و منکرات لب دریا و مسافران تابستانی و فاسد ساختن جوانان هم اشاره داشتند و صحبت‌‌هایی پیرامون موسیقی و اینکه حتی می‌شود، رادیو بدون موسیقی هم داشت.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه