راز و رمز شهادت سید مقاومت و علت نسل‌کشی رژیم صهیونیستی
شهادت سید مقاومت ابوالشهید سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان و نیز نسل کشی و جنایت جنگی قریب به یکسال رژیم صهیونیستی در غزه و اخیرا در لبنان، پرسش و سوالات قابل تاملی را در برابر ما قرار می دهد و ما را وادار تفکر و تامل در پاسخ یابی به این پرسش ها می کند
شهادت سید مقاومت ابوالشهید سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان و نیز نسل کشی و جنایت جنگی قریب به یکسال رژیم صهیو نیستی در غزه و اخیرا در لبنان، پرسش و سوالات قابل تاملی را در برابر ما قرار می دهد و ما را وادار تفکر و تامل در پاسخ یابی به این پرسش ها می کند، در این یادداشت از باب «جهاد تبیین» به تحلیل پرسش ها و جواب هایی دراین راستا پرداخته می شود.
۱- نسل کشی و جنایت جنگی درغزه فلسطین و لبنان
نخستین پرسش این است هرچند در طول تاریخ دراثر جنگ های بین دولت ها، انسان های بی شماری کشته شدند ولی بعد از واقعه جانکاه عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اصحابش، جنایت و نسل کشی در تراز تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان که در ظرف زمان کوتاهی قریب به ۴۲ هزار زن، و مرد، کودک، بیمار شهید و۹۲ هزار مصدوم شدند و هزاران خانه توسط هواپیما و تانک ها با خاک یکسان گشتند و نخست وزیر رژیم صهیونیستی آن را جز افتخارات خودش و نیروهای نظامیش شمرده است نظیر ندارد.
همین امر این پرسش را دربرابر ما قرار می دهد که راز وعلت این خون آشامی و کودک کشی در چیست؟ پاسخ همه جانبه این پرسش این است نسل کشی ارتکاب جنایت جنگی رژیم صهیونیستی ریشه درچند علت دارد؛
نخستین علت نسل کشی رژیم صهیونیستی «سکوت کشور های اسلامی» است، به این معنا بعد ازعملیات «طوفان الاقصی» توسط گروه مقاومت حماس درغزه، همه منتظر عکس العمل انتقام‌جویی رژیم صهیونیستی بودند که با فرمان نتاینیاهو نخست وزیر به بهانه سرکوب کردن نیروی مقاوت حماس تهاجم هوایی آغازشد و با بمباران مناطقی از غزه، جمعی از زنان و مردان و کودکان بی پناه به شهادت رسیدند، پس از این تهاجم که انتظار می رفت کشور های اسلامی عکس العمل تندی نشان دهند و با وجود دو میلیارد جمعیت و داشتن امکانات اقتصادی نظامی تسلیحاتی نه تنها عکس العمل نشان ندادند بلکه حاضر نشدند روابط اقتصادی و سیاسی خودشان را با رژیم اشغالگر قطع کنند و همین سکوت ذلیلانه کشورهای اسلامی موجب شد رژیم صهیونیستی احساس قدرت کند و به نسل کشی خودش ادامه دهد.
دومین علت درنسل کشی رژیم صهیونیستی «همراهی جوامع بین المللی و حقوق بشری» است، چرا که رژیم اشغالگر صهیونیستی پس از نسل کشی در مرتبه آغازین منتظر واکنش تند و محکومیت ازجانب جوامع بین المللی مثل «سازمان ملل، دادگاه لاهه، حقوق بشر» بود، در این مدت این سازمان ها یا عکس العمل نشان ندادند و یاعکس العمل بگونه ای بود نخست حماس را محکوم می کردند و در انتها بگونه ای که رژیم غاصب رنجیده نشود به صورت رقیق رژیم صهیونیستی هم محکوم می شد، و همین امر وزیر رژیم اشغالگر را جسورتر کرد که اگر همه مردم غزه را قتل عام کند آب ازآب تکان نخورد و به او جرئت داد که به سمت لبنان نیز تهاجم کند و این کشور را همانند غزه نماید.
علت سوم « طبیعت، سرشت و نژاد بنی اسرائیل» اقتضای نسل کشی را دارد و اگر غیر ازاین ناحیه رژیم آدمکش صهیونیستی رقم می خورد خلاف انتظار می بود، چرا که قرآن کریم این نسل را از بین امت ها با چند خصوصیت می شناساند و معرفی می کند، طبیعی است مردمی که این خصوصیت را دارند تنها با نسل کشی و خون ریزی اشباع می شوند.
۱- از منظر قرآن کریم قسی القلب بودن خصیصه برجسته قوم یهود و بنی اسرائیل است ازهمین رو در آیه ۷۴ سوره بقره می فرماید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ: سپس دلهای شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ یا سخت‌تر! چرا که از پاره‌ای سنگ‌ها، نهرها شکافته (وجاری) می‌شود وپاره‌ای از آنها، شکاف برمی‌دارد و آب از آن تراوش می‌کند، و بعضی از سنگ‌ها از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می‌افتد. (امّا دلهای شما هیچ متأثّر نمی‌شود) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.»
۲- از منظر قرآن کریم افساد و خونریزی در زمین، خصیصه دوم قوم نژاد بین اسرائیل است و انها حیاتشان را در گسترش فساد و خونریزی جستجو می کنند. از همین رو درتوصیف آنان می فرماید: «وَقَضَیْنَا إِلَیٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرً: در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی می‌کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می‌یابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی)»
۳- قتل و کشتار انبیاء و اولیاء الهی خصیصه سوم نژاد سرکش قوم بینی اسرائیل است که قرآن کریم در بیان این خصیصه می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ:همانا آنان که به آیات خدا کافر شوند و انبیاء را بی‌جرم و به ناحق بکشند و آن مردمی را که (خلق را) به درستی و عدل خوانند به قتل رسانند، آنها را به عذاب دردناک بشارت ده.»
از چنین قوم و نژادی با چنین پیشینه ای، ایا می توان غیراز نسل کشی، جرم و جنایت انتظار دیگری داشت بلکه باید گفت اگر غیر ازاین اتفاق می افتاد خلاف انتظار می بود، اگر کسی بخواهد این قوم و نژاد را به درستی بشناسد می بایست یکبار کتاب «دنیا بازیچه یهود» را با دقت بخواند.
۲- راز شهادت سید مقاومت
پرسش دوم؛ این است با توجه به سکوت مرگبار دول اسلامی چرا سید مقاومت ورود به تقابل به رژیم صهیونیست برخاست، امنیت جانی اقتصادی، سیاسی و نظامی گروه مقاومت و کشورش را به مخاطره انداخت در حالی که از دو کشور همسآیه غزه چون اردن و مصر یک گلوله به سمت مزدوران رژیم اشغالگر انداخته نشد.
در پاسخ به این سوال باید گفت اگر سید حسن نصرالله نگاه ملی، ناسیونالیستی، عافیت طلبی داشت قطعا نبایست ورود پیدا می کرد، ولی سید مقاومت در مقام حیات طیبه بود، و حیات طبیه معنایی جز آرمانی فکر کردن و آرمانی عمل کرد ن نخواهد بود، از همین رو سید مقاومت به سه دلیل نمی توانست بی تفاوت بماند، هرچند به قیمت جان وی و۱۷ تن از فرماندهانش تمام می شد.
دلیل اول؛ اوکه تربیت شده فرهنگی قرآنی بود هرگز نمی توانست با چنین تربیت قرآنی حتی برای یک لحظه از مردم بی دفاع غزه حمایت نکند چرا که او این پیام قرانی را می خواند که حق تعالی در آیه ۱۱ سوره هود فرمود : «وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ :و به ستمگران تمایل وتکیه نکنید که آتشِ (عذاب) شما را فرا می‌گیرد و (در این صورت) برای شما در برابر خداوند، هیچ دوست و سرپرستی نیست، پس (از هیچ ناحیه‌ای) مورد کمک قرار نخواهید گرفت»،و می خواند که قرآن کریم در آیه ۲۹ سوره فتح خصیصه برجسته رسول الله (ص) را«اشد علی الکفار» دانسته و می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ: محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،» ومی دید که این نص صریح قرآن است که هرگونه نشست برخواست با ظالمین را نهی کرده ودرآیه ۶۸ سوره انعام می فرماید: «فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرَی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ:پس از توجّه، (دیگر) با این قوم ستمگر منشین؟»
دلیل دوم؛ برحضور شجاعانه و ایثارگرانه سید مقاومت در رویارویی با رژیم صهیونیستی، نبوی فکر کردن و نبوی زیستن وی بود، چرا که به این مرتبه از باور رسیده بود از منظر رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم کسی مسلمان خواهد مرد که شناسنامه مسلمانیش در زمان حیاتش باطل نشده باشد و انهم کسی که نسبت به سرنوشت مسلمین بی تفاوت نباشد، چرا که رسو ل الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ :تهذیب الأحکام، جلد۶، صفحه۱۷۵» و نیز رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: « مَنْ أَصْبَحَ لاَ یَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ.الکافی، جلد۲، صفحه۱۶۴»
دلیل سوم؛ سید مقاومت در دفاع از مردم غزه تا پای شهادت خود و۱۷ تن ازفرماندهان حزب الله علوی فکر کردن وعلوی عمل کردن بود، چرا که می دید جد بزرگوارش امام علی علیه السلام در خطبه ۲۷ نهج البلاغه جهاد در راه خدا را کلید ورود به بهشت برین و مختص اولیاء الهی دانسته است با چنین باوری غیر از راه وسلوکی سید مقاومت طی کرده است نباید غیر ازچنین عالم فرزانه ای انتظار داشت چرا که این سخن امام علی (ع) است که می فرماید: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَی وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ. فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَی قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَ:پس از ستایش پروردگار، جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است، که خدا آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است.جهاد، لباس تقوا، و زره محکم، و سپر مطمئن خداوند است، کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلّت و خواری بر او می پوشاند، و دچار بلا و مصیبت می شود و کوچک و ذلیل می گردد، دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می گرداند، به جهت ترک جهاد، به خواری محکوم و از عدالت محروم است.»
حجت الاسلام سید محمدتقی قادری
