اخلاق در حوزه - شماره 747
درجات و مراتب سلوک در ماه مبارک رمضان
در مناجاتهایی که از ائمه اطهار(ع) نقل شده است، دو مناجات را دیدهام که همه ائمه(ع) آن را میخواندند؛
آیتالله آقامجتبی تهرانی(ره)
یکی مناجات شعبانیه است که در مفاتیح هست، یکی هم مناجاتی است که با این جملات شروع میشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَاسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ...»؛ مرحوم مجلسی در بحارالأنوار نقل میکند که این مناجات از علی(ع) است و همه ائمه(ع) هم آن را میخواندند. برای اینکه این جملات دعا را کمی توضیح دهم، بهطوری که مرتبط با ایام ماه مبارک رمضان هم باشد، یکی دو نکته را مقدمتاً عرض میکنم.
ماه رمضان، ماه تقرب به خدا
مطلب اول اینکه درباره ماه مبارک رمضان اهل معرفت این تعبیر را دارند که این ماه، دار ضیافت الهی و یکی از منازل سالکین إلیالله است. «سلوک إلیالله»؛ یعنی سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به او که البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتب است.
منازل سیر و سلوک به سوی خداگام اوّل؛ تجلیه
این سیر و سلوک چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبیر میکنند به «تجلیه»؛ یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل کردن به دستورات شارع مقدس در این ماه مبارک رمضان؛ یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهریه. پس گام اول، تجلیه است.
گام دوم؛ تخلیه
گام دوم و قدم دوم در این سیر، «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن؛ پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چهبسا پاک کردن و منزه کردن نفس از آثار آثام یعنی سیئات و گناهان است. چهبسا اولین دعایی که نسبت به اولین روز ماه مبارک رمضان وارد شده که شخص روزهدار میخواند، اشاره به همین مسأله تخلیه دارد؛ چون خود را تجلیه کرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهریه عمل کرده است و حالا از خدا میخواهد که او باطنش را از این آثار پیرایش کند.
لذا در روز اول ماه مبارک رمضان این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَقِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَنَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَهَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَاعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.
گام سوم؛ تحلیه
گام سوم که از آن تعبیر به «تحلیه» میکنند، این است که انسان روح را به صفات ملکوتیه کمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه کند که این هم دارای مراتبی است.
گام چهارم؛ فناء فیالله
گام چهارم مرحلهای است که اهل معرفت از آن به «فناء فیالله تعالی» تعبیر میکنند و مرادشان این است که روح سالک یعنی همان شخصی که سیر معنوی میکند، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. این تعبیر را به کار میبرند که فناء فیالله عبارت است از: «فانی شدن روح از إنّیّت در شهود حق». از نظر مسیر معنوی، این آخرین منزل سیر و سلوک است.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان
اما مطلب دوم؛ ماه مبارک رمضان اینطور است که هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اینکه ماه نزول است را شما خوب میتوانید بفهمید؛ چون در قرآن و در دعاهای ماه مبارک رمضان مطرح است که کلام الهی-قرآن کریم- در این ماه، از مصدر وحی بر نبی مکرم اسلام(ص) نازل میشود که خداوند بهوسیله همان کلمات، انسانها را در جمیع ابعاد پرورش میدهد و میسازد. در سوره دخان میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» و در سوره قدر میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ». در سوره بقره هم میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ».
«قوس نزول» در ماه مبارک
همین تعبیر در دعای روزانه ماه رمضان هم هست. در اکثر دعاهای ماه رمضان به این «قوس نزولی» اشاره شده است که ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی است. بهتعبیر دیگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهی است که ربّ، برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش، با او سخن میگوید و سخن گفته است.
بنابر این قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شد و بهتعبیر اهلش بهصورت «جُملةً واحده» -بهطور کلی و یکپارچه- در شب قدر، بر قلب پیغمبر اکرم(ص) فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است. تا اینجای مطلب شبههای نیست؛ این آیات قرآن است و این هم دعاهایی که شما در ماه رمضان میبینید و این مطلب در همه آنها هست.
«قوس صعود» در این ماه
اما ماه مبارک رمضان همچنین ماه صعود است؛ یعنی چه؟ درست برعکس آن «قوس نزولی» که گفتیم، اینجا «قوس صعودی» مطرح است؛ یعنی این ماه، ماه کلام عبد با ربّ است. بله! در همه اوقات عبد میتواند با ربّ خودش سخن بگوید؛ ولی یک موقعیت خاصی هست که این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا میکند. در اینجا یک بحث مطرح میشود و آن بحث این است که عبد در چه قالبی میتواند با ربّ خود سخن بگوید. این را بدانید که این هم در ارتباط با ربّ است؛ یعنی خودِ ربّ به اولیای خود الهام میکند و اولیای الهی، آن الهامات را در قالب خاصی میریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد میآموزند که «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اینگونه که به تو میآموزیم، با او حرف بزن.