هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 4729
منتشر شده در مورخ : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
ساعت : 14:25
عقبات قیامت

اخلاق در حوزه - شماره 714

عقبات قیامت

روز قیامت خود انسان علیه خودش شهادت می‌دهد؛ زیرا آثار کفر و معصیت بر او ظاهر است .

آیتالله تألهی همدانی(ره)
قال تعالی:[إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ]1 به‌درستی که انسان نسبت به پروردگار خود ناسپاس است و همانا انسان به این کفران و ناسپاسی گواه است و قطعاً انسان محبت شدیدی به زندگانی و مال دنیا دارد.
قال الله تعالی: [الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ]2 دهن‌ها مهر می‌شود. یکی از مواقف قیامت ، این موقوف است که بر زبان‌های معصیت‌کاران و مجرمین مهر زده می‌شود و دست‌ها، پاها و تمامی اعضا و جوارح برآنچه در دنیا عمل کرده‌اند ،شهادت می‌دهند.
[لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا  قَالُوا أَنْطَقَنَا الله]؛3 گویند به اعضا و جوارح که چرا بر ضرر ما شهادت دادید؟ پاسخ دهند: ما را آن خدایی که گویاکننده همه چیز است، ناطق کرد؛ همان خدایی که در زبان که پارچه گوشتی است، قوه نطق و تکلم قرار داده، می‌تواند درسایر اعضا و جوارح هم قرار دهد.
خداوند متعال می‌فرماید: [یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ]؛4 حق‌تعالی از نهایت لطف و مهربانی، شهدا و گواهانی قرار داده، تا بلکه بنده حیا و شرم کند و گناه نکند. اعضا و جوارح شهادت می‌دهند و مکان شهادت می‌دهد؛ لذا مستحب است، نماز در امکنه مختلف اقامه شود.
در روایت آمده است: سَأَلَ أَبُوکَهْمَسْ أَبَا‌عَبْدِاللَهِ(ع) فَقَالَ: یُصَلِّی‌ الرَّجُلُ نَوَافِلَهُ فِی‌ مَوْضِعٍ أَوْ یُفَرِّقُهَا؟ قَالَ: لَابَلْ هَیهُنا وَ هَیْهُنا فَإنَّهَا تَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ‌الْقِیَمَةِ5. ابوکهمس از حضرت اباعبدالله(ع) سؤال کرد عرض نمود: آیا شخص نمازهای نافله‌اش را در یک جا بخواند یا آنها را توزیع و تفریق بین اماکن نماید؟ حضرت فرمودند: در یک جا نخواند؛ بلکه آنها را آنجا و آنجا بخواند؛ یعنی بین اماکن توزیع نماید؛ زیرا این اماکن روز قیامت به‌نفع او شهادت می‌دهند.
خداوند متعال می‌فرماید: [یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا]6 اَی ما عمل علیها من خیر او شر؛ امروز زمین خبر می‌دهد،  به آنچه آدمیان از خیر و شر کرده باشند.
سکونی از امام صادق(ع) روایت می‌کند که حضرت از پدران خود از امام علی(ع) روایت کرده که فرمود: «مَا مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَم اَنا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهیدٌ فَقُل فِىَّ خَیراً وَاعمَل فِىَّ خَیراً اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ‌القِیامَةِ فَاِنَّکَ لَن‌تَرانِى بَعدَهُ اَبَداً»؛ هیچ روزی بر انسان نمی‌گذرد؛ مگر اینکه آن روز به انسان می‌گویند: ای فرزند آدم! من روز تازه و جدیدی هستم و من شاهد و گواه اعمال تو هستم. بنابراین هر عملی که در ظرف من انجام دهی و یا هر گفتاری که می‌خواهی داشته باشی، مراقب باش کردار و گفتارت نیک باشد که روز قیامت گواهی خواهم داد و تو هرگز مرا نخواهی دید؛ پس مبادا این فرصت را ازدست بدهی.7 
روز قیامت خود انسان علیه خودش شهادت می‌دهد؛ زیرا آثار کفر و معصیت بر او ظاهر است . یکی از بزرگان می فرماید: گند معصیت، کمتر از گند سیر و پیاز نیست؛ کسی که سیر خورده باشد، هرگاه انکار کند و بگوید: من سیر نخورده‌ام، سیر شهادت می‌دهد؛ روز قیامت اعضا و جوارح شهادت می‌دهند که این اعمال را ما کرده‌ایم. معصیت کار رویش سیاه است و پرهیز کار رویش سفید. خلاصه در و دیوار بر اعمال ما شهادت می‌دهند.
یکی از مواقف سخت، عقبه حق‌الناس است. ممکن است، خداوند از حق خود بگذرد؛ ولی از حق‌الناس نمی‌گذرد؛ مگر که صاحب حق راضی شود. حق‌الناس فقط این نیست که مال کسی را خورده باشی یا طلبش را نداده باشی؛ اینکه غیبتش را کرده باشی یا به او افترا بسته باشی و یا به او اهانت نموده باشی، همه حق‌الناس است.
یکی از مواقف، عقبه ولایت است.
در ارشادالقلوب از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمود: «من علم انّ‌الموت مصدره والقبر مورده و بین یدى‌اللَّه موقفه و جوارحه شهیدة له، طالت حسرته و کثرت عبرته و دامت فکرته»؛8 کسی که بداند، برگشت او به مرگ است، جایگاه ورودش قبر است، در حضور پروردگار می‌ایستد و اعضای بدنش بر کردارش گواهی می‌دهند، اندوهش طولانی وگریه‌اش فروان و اندیشه و فکرش همیشگی می‌گردد.
منبع: مجالس، آیت‌الله تألهی همدانی(ره)، ص120
..............................................
 
   پی نوشتها
1. سوره عادیات ،آیه 6-8                 
2. سوره یس، آیه65
3. سوره فصلت ،آیه 21                     
4. سوره نور، آیه 24
5. علل الشرایع،ترجمه ذهنی تهرانی ،ج2،ص121
6.سوره زلزله ،آیه 4
 7.بحار النوار ،ترجمه موسوی همدانی ،ج2،ص191-191
8.ارشاد القلوب ،ترجمه سید عبدالحسین  رضایی،ج1،ص120

ارسال دیدگاه