اخلاق در حوزه - شماره ۷۰۸
پنج اصل خودسازی
آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود. آنانکه درصدد برتریها به هر نحو هستند، چه برتری در علوم حتی الهی آن یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود میکنند.
امام خمینی قدس سره
۱. وارستگی از تعلقات دنیا: آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل شود. آنانکه درصدد برتریها به هر نحو هستند، چه برتری در علوم حتی الهی آن یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود میکنند.
وارستگان از قیود مادی که خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات دادهاند، در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.
... آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار بکشی و گوشهگیر و کل بر خلقالله باشی که این، از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکاندار. سیره انبیاء عظام (ع) و ائمه اطهار(ع) که سرآمد عارفان بالله و رستگان از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهی در قیام با همه قوا علیه حکومتهای طاغوتی و فرعونهای زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنجها برده و کوششها کردهاند، به ما درسها میدهد و اگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم، راهگشایمان خواهد بود: «من اصبح و لمیهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم».۱
۲. خدایی کردن انگیزهها: نه گوشهگیری صوفیانه، دلیل پیوستن بهحق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزههای آنهاست. چهبسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دامگستر با آنچه مناسب اوست؛ چون: خودبینی و خودخواهی و غرور و عجب و خودبزرگبینی و تحقیر خلقالله و شرک خفی و امثال آنها او را از حق دور و به شرک میکشاند و چهبسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل میشوند، چون داود نبی(ع) و سلیمان پیامبر(ع) و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم(ص) و خلیفه برحقش علیبن ابیطالب(ع) و چون حضرت مهدی (ارواحنا لمقدمه الفداء) در عصر حکومت جهانیش. پس میزان عرفان و حرمان انگیزه است. هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حجب و حتی حجب نور وارستهتر، به مبدأ نور وابستهترند تا آنجا که سخن از وابستگی نیز، کفر است... ۲
۳. رجوع همیشگی به کتاب فطرت: ای سرگشتگان وادی حیرت و ای گمشدگان بیابان ضلالت! نه، بلکه پروانههای شمع جمال جمیل مطلق و ای عاشقان محبوب بیعیب و بیزوال! قدری به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفه کتاب ذات خود را ورق بزنید ببینید که با قلم قدرت فطرت الهی در آن مرقوم است ... تا کی به خیالات باطله! این عشق خداداد فطری و این ودیعه الهیه را صرف این و آن میکنید؟ اگر محبوب شما این جمالهای ناقص واین کمالهای محدود بود، چرا با وصول به آنها، آتش اشتیاق شما فرو ننشست و شعله شوق شما افزون گردید؟
هان! از خواب غفلت برخیزید و مژده دهید و سرور کنید که محبوبی دارید که زوال ندارد؛ معشوقی دارید که نقصی ندارد. مطلوبی دارید بیعیب و منظوری دارید که نور طلعتش «الله نورالسموات والارض»۳ است.۴
۴. دل را به خداوند بسپار: مجاهده کن که دل را به خدا بسپاری و مؤثری را جز او ندانی. مگر نه عامه مسلمانان متعبد شبانهروزی چندین مرتبه نماز میخوانند و نماز سرشار از توحید و معارف الهی است و شبانهروزی چندین مرتبه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» میگویند و عبادت و اعانت را خاص خدا (در بیان) میکنند؛ ولی جز مؤمنان بحث و خاصان خدا، دیگران برای هر دانشمند، قدرتمند و ثروتمند کرنش میکنند و گاهی بالاتر از آنچه برای معبود میکنند و از هرکس استمداد مینمایند و استعانت میجویند و به هر حشیش (ابزار بیارزش) برای رسیدن به آمال شیطانی تشبث مینمایند و غفلت از قدرت حق دارند.۵
۵. انکار مقامات؛ شاهکار بزرگ شیطان: بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطاعالطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است، میمیراند و آتش عشق را که رفرف (جامه زیبا) معراج روحانی کمالی است، خاموش میکند. پس انسان را از طلب بازمیدارد. بهعکس اگر انسان به مقامات معنویه و معارج عرفانیه عقیدت خالص کند و ایمان آورد، چهبسا شود که این خود، به آتش عشق فطری که در زیر خاک و خاکستر هواهای نفسانیه خمود شده، کمک و مدد کند و نور اشتیاق را در اعماق قلب روشن کند و کم کم به طلب برخیزد و به مجاهده قیام کند تا مشمول هدایت حق و دستگیری آن ذات مقدس شود.۶
..............................................
پی نوشتها
۱ . نقطه عطف، ص۱۱؛
۲ . همان، ص۱۵؛
۳ . سوره نور، آیه۳۵؛
۴ . اربعین حدیث، ج۱، ص۱۸۲؛
۵ . همان، ص۲۵؛
۶. همان، ج۲، ص۱۶۴؛