اخلاق در حوزه - شماره ۷۰۴
جایگاه انصاف در اجتماع
قال رسول الله(ص): «یَا عَلِیُّ، ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْصَفْتَهُمْ ظَلَمُوکَ: السَّفِلَةُ وَ أَهْلُکَ وَ خَادِمُکَ، وَ ثَلَاثَةٌ لَا یَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ: حُرٌّ مِنْ عَبْدٍ وَ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ وَ قَوِیٌّ مِنْ ضَعِیف». (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۹)
حضرت آیتالله علوی گرگانی
قال رسول الله(ص): «یَا عَلِیُّ، ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْصَفْتَهُمْ ظَلَمُوکَ: السَّفِلَةُ وَ أَهْلُکَ وَ خَادِمُکَ، وَ ثَلَاثَةٌ لَا یَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ: حُرٌّ مِنْ عَبْدٍ وَ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ وَ قَوِیٌّ مِنْ ضَعِیف». (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۹)
از جمله مواعظ پیغمبر(ص) به مولا امیرالمؤمنین(ع) این است که حضرت میفرمایند: ای علی! سه دسته و طایفه هستند که هرچه انسان با اینها رفتار خوبی داشته باشد و درباره این دسته افراد، انصاف بهکار ببرد و به آنها لطف و احسان داشته باشد، باز این افراد، خدمات تو را نادیده میگیرند و به قول امروزیها خیلی نمکنشناسند.
طایفه اول
«السَّفِلَةُ»؛ اوّلین گروه آنها، آدمهای پست هستند. کسانی که در فرهنگ بسیار ضعیفند. افرادی که بیفرهنگ هستند و به قول امروزیها هیچ چیزی حالی آنها نیست. آدمی که چیزی نمیفهمد، نباید انسان انتظار محبّت از او را داشته باشد. خواه ناخواه نیشش را به تو میزند. همین موضوع درباره حضرت سجّاد(ع) پیش آمد. حضرت امام زین-العابدین(ع) روزی خدمتکارش را صدا زد و آن خدمتکار جواب نداد. باز آقا او را صدا زد؛ امّا جواب نداد. خانه بود؛ امّا جواب نمیداد. حضرت در آخر بلند شد که ببیند کجا است؟ چطور شده است؟ وقتی آمد، دید در گوشهای نشسته است. حضرت فرمود: چرا هرچه صدایت میکنم، جواب نمیدهی؟ خدمتکار هم با بیادبی تمام گفت: دلم نمیخواهد جواب بدهم. ببینید، این یک معنای نمکنشناسی است. بابا جان! تو که سر سفره حضرت نشستهای و اینقدر آقا به تو خدمت کرده است. چرا قدر نمیشناسی؟ آیا جواب محبّتهای ایشان این است؟
گاهی نگاه میکنی، آن تشخیصی که باید در وجودش باشد، نیست؛ لذا نمکنشناسی میکند. بعضی مواقع ممکن است، علّت چیز دیگری باشد که قدرنشناس است.
طایفه دوم
« أَهْلُکَ»؛ دوّمین گروه، اهل و خانواده شماست. گاهی هرچه شما به آنها مهر و محبّت میکنید، باز امکان دارد در بعضی جاها به شما ظلم کنند. خلاصه اینطور نیست که خیال کنی، همیشه جواب محبّتهای تو را میدهند؛ نه این انتظار را نداشته باش. خیلیها گرفتار این مشکل هستند که به اهل و عیال و خویشان خود خدمت میکنند؛ ولی در عوض بدی میبینند؛ البتّه خدای تبارک و تعالی همه نوع بنده دارد؛ خوب دارد، بد دارد، خانوادههایی هم هستند که واقعاً الگو هستند؛ ولی این انتظار وجود دارد که اهل خانواده نیز، پاسخ خوبیهای شما را با ظلم بدهند.
طایفه سوم
سومین گروه هم کسانی هستند که در خدمت شما هستند. حالا یا نوکر شما هستند یا خدمتگزار. خصلت این افراد طوری است که هرچه نسبت به آنها محبّت و لطف کنید، یک روزی جلو شما میایستند و میگویند: کاری برایمان نکردی.
حضرت میفرماید که هرچه نسبت به این سه طایفه و افراد انصاف کنید، از آن طرف در حقّ شما ظلم خواهند کرد.
حضرت میفرماید: سه دسته هم هستند که از سه طایفه دیگر انصاف نخواهند دید. تقریباً مضمونش مثل قبلی است؛ ولی حضرت بهلحاظ حال بزرگان میفرماید: «وَ ثَلَاثَةٌ لَایَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ»
طایفه اول
«حُرٌّ مِنْ عَبْدٍ» هیچ آزادهای از بندهاش انصاف نمیبیند؛ یعنی آن بنده انصاف نمیکند. به نظر بنده، علّتش این است که یک حالت حقارتی در خودش میبیند؛ لذا در صدد جبران کمبود و حقارت درون خودش است و چون خودش را طلبکار میبیند، نسبت به مولایش بیانصافی میکند..
طایفه دوّم
«وَ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ» عالم از جاهل نباید توقّع انصاف داشته باشد. ببینید اینها همه درس است که اگر از آن اطّلاع داشته باشیم، خیلی کارها درست میشود. حضرت میفرماید: از جاهل توقّع انصاف نداشته باش. آدم جاهل اسمش روی خودش است. نگوئید چرا با ما این رفتار را کرد. اگر نکند که جاهل نیست. تو به علمت عمل کن و هیچ وقت سر به سر جاهل نگذار.
خداوند تعبیر بسیار زیبایی در قرآن درباره این افراد دارد. فرموده: ]وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قالُوا سَلَاما[ (فرقان/ ۶۳)؛ هنگامی که با جاهلان برخورد دارند، به آنان سلام میکنند. خدا میفرماید: از جاهل انتظار نداشته باش. او همیشه از روی جهل حرف میزند.
طایفه سوّم
«وَ قَوِیٌّ مِنْ ضَعِیف» سوّم اینکه انسان قوی در مال و یا قدرت، توقّع انصاف از کسی که ضعیف و ناتوان است نداشته باشد؛ چون خودش را ضعیف میداند؛ لذا اظهار طلبکاری میکند و حاضر نیست به شخصی که ارباب و بزرگتر اوست، انصاف بهکار ببرد.
منبع: انوار اخلاقی حضرت آیتالله علوی گرگانی،ج۱،ص۳۰۳