معاون پژوهش حوزه های علمیه:
کدام عرف می تواند در مورد حجاب نظر دهد؟/ ویژگی های حجیت عرف در کشف حکم شرع
عرفی می تواند در مقام کشف حکم شریعت دخیل باشد که ناشی از خرد همه خردمندان عالم و طبع سلیم عقلایی است
حجت الاسلام ابوالقاسم مقیمی حاجی، معاون پژوهش حوزه های علمیه در مدرسه شبهه پژوهشی عفاف و حجاب در درسی با عنوان «کارکرد عرف در تشخیص حکم و چگونگی حجاب» که به همت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه برگزاری شد، با اشاره به اینکه آیا عرف می تواند در اصل حکم حجاب و چگونگی آن نقش داشته باشد، گفت: برخی مطرح می کنند که از نصوص دینی اینطور فهمیده می شود که پوشش زن همانند پوشش مرد امری عرفی است که البته شریعت در مورد آن توصیه هایی دارد. پوشش زن و مرد تحت هیچ قانون ثابتی در نمی آید، مگر قانون التزام به هنجارهای اجتماعی و فرهنگی عمومی جامعه باشد که آن نیز به شدت متغیر است؛ زیرا هنجارها در جامعه ها در هر دوره ای تابع عرف و فرهنگ آن جامعه است.
عرف به چه معناست؟/ تعاریف مختلف عرف
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی سپس به ارائه تعریف مشهور از عرف پرداخت و افزود: در یک معنای مشهوری که از عرف شده، می گویند عرف آن چیزی است که به شهادت او انسان ها بر آن استقرار می یابند و به طبع انسان ها او را می پذیرند. در قولی دیگر عرف و عادت امری است که در اثر تکرار فراوان در نفوس انسان ها جای می گیرد و نزد صاحبان طبع سلیم مورد قبول است.
وی گفت: ابن عابدین عرف را تعریف کرده به آنچه که به شهادت عقول جان انسان ها بر او استقرار پیدا می کند و طبع انسان ها می پذیرد. پس اینجا شهادت عقول را دخالت داده. در تعریف دیگر از عرف تعریف مشهورتری هم هست؛ در این تعریف می گویند آن امری است که تکرار فراوان می شود، در نفوس انسان ها جای می گیرد و صاحبان طبع سلیم آن را مورد قبول قرار می دهند. لذا بسیاری از افراد عرف ها را ریشه در شهادت العقول یا طبع سلیم و مانند آنها قرار می دهند.
این پژوهشگر حوزوی تأکید کرد: البته همین قید شهادت العقول در میان اصول پژوهان محل بحث و گفت و گو است که آیا الزاما عرف باید ریشه در امر عقلانی و خرد خردمندان پیدا کند یا می تواند اعم از او و قراردادهای اجتماعی باشد که نظرات اخیر به نوعی تعمیمش به قراردادهای اجتماعی را می پذیرند و از همین جا فاصله ایجاد می کنند بین عرف و سیره عقلا.
سیره عقلا نباید منحصر به زمان و مکان خاصی باشد
استاد حوزه علمیه قم سیره عقلا را امری دانست که باید طبع عقلا و خرد خردمندان بر او استوار شود و منحصر به زمان و مکان خاصی نباشد.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از مفاهیم، لغات و الفاظ عرفی و محاوره ای هستند، گفت: همین جاست که باید بین عرف عام و سیره عقلا تفاوت قائل شد. پس تفاوت عرف با سیره عقلا در این است که سیره عقلا یک رفتار عملی عقلایی است که در آن برخاسته بودن از حیث عقلانیت و دخالت عقلانیت عقلا نقش دارد و بر آن استوار شده است.
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی بیان داشت: حجاب به معنای پوششی است که نسبت به زن یا مرد باید بدن او یا بخشی از بدن او را بپوشاند و ساتر بدن او باشد. زمانی هم که از عفاف بحث می کنیم عفاف را یک امر درونی در طبع انسان می دانیم که برخاسته از آن صفت نفسانی انسان هست که در نهاد او جای می گیرد.
بررسی نقش عرف در سه لایه حکم شناسی حجاب، تشخیص مفاهیم الفاظ و تطبیق مصادیق حجاب
این پژوهشگر حوزوی نقش عرف درباره حجاب را در چند لایه مختلف قابل تصویر دانست و خاطرنشان کرد: نقش عرف را می توان در سه لایه حکم شناسی حجاب، تشخیص مفاهیم الفاظی که در آیات و روایات حجاب آمده و در تطبیق مفاهیم و مصادیقی که در ادوار و زمان های مختلف می تواند اتفاق بیفتد باید مورد بررسی قرار داد.
وی افزود: باید به این نکته توجه کنیم که به عقیده همه اندیشمندان مسلمان اصل تقنین و تشریع از آن خداوند است. این اختیار از ناحیه خداوند برای عموم افراد جعل نشده مگر برای افراد خاصی همانند پیامبر یا جانشینان خاص یا عام ایشان که به محدوده ای که خداوند واگذار کرده، آنها در چارچوب اختیارات خودشان حق قانون گذاری دارند. لذا عرف عمومی را نمی توانیم مرجع تعیین حکم موضوعات قرار دهیم.
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی با اشاره به سیره عقلای امروزی گفت: اگر سیره عقلایی که امروزه در موارد مختلف گفته می شود را بتوانیم به زمان معصوم بکشانیم و بگوییم عقلای امروز که چنین حکمی می کنند در زمان معصوم و در منظر آنان هم عقلای آن دوران همین رفتار را داشته اند، اینجاست که تأیید معصوم که سیره او برای ما در جای خودش حجیت دارد اینجا به این بنای عقلا اعتبار می دهد.
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی چنین عرف عقلایی را دارای مقام کشف حکم دانست و اظهار کرد: اگر عملی یا حکمی بنای عملی همه عقلای عالم شد، به نوعی به شارع منتسب گشت و مورد تأیید شارع قرار گرفت، این بنای عقلا برای ما حجت می شود. پس عرفی می تواند در مقام کشف حکم شریعت دخیل باشد که ناشی از خرد همه خردمندان عالم و طبع سلیم عقلایی است؛ یعنی همه عقلای عالم در زمان و مکان های مختلف به اتکای عقلانیتشان به نحوی اتفاق نظر پیدا کنند و همراهی شارع با آن احراز شود. نه عرف برخاسته از قراردادهای اجتماعی یا عادات و رسوم یک جمع عام یا یک جمع خاص.
وی در ادامه با اشاره به اختیار یا عدم اختیار عرف در تعیین حدود حجاب گفت: شبهه ای که در این باره مطرح می کنند این است که اصل حکم حجاب اگر در هنجارهای اجتماعی جوامع مختلف باشد، به همان اندازه می توان از حکم حجاب رفع ید کرد. چنین مطلبی صحیح نیست؛ وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم حجاب از نکاتی است که در آیات متعددی نسبت به آن تصریح شده است؛ لذا این یک حکم مورد اتفاق نظر میان مسلمانان است.
معاون پژوهش حوزه های علمیه با اشاره به آیه ۳۱ سوره نور افزود: این آیه به نام «آیه حجاب» شناخته می شود و در شأن نزول آن می گویند: تدریجا حجاب بر همه زنان واجب شده است. در این آیه خدا به مردان و زنان مومن در رابطه با حجاب و عفاف توصیه هایی دارد در یک فراز از این آیه می فرماید: به زنان با ایمان بگو: دیدگان خودشان را از هر نامحرمی فروببندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خودشان را آشکار نگردانند؛ مگر آنچه خودش پیداست. « الا ما ظهر منها»، بعد می فرماید «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»، یعنی به زنان دستور بده، «لیضربن» امر و دال بر وجوب است؛ یعنی، »باید» این کار را انجام دهند، «باید» روسری و خمر خود را بر گردن خود بیندازند. آن زمان رسم بود که روسری را پشت گردن می انداختند و اینجا توصیه شده که جلوی بدن خود را با خمار که روسری بزرگی بود بپوشانند. «ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن و...» می فرماید زیورهایشان را مگر برای شوهران و پدران و دیگر محارمی که ذکر می کند آشکار نکنند، ممنوعیت ابدای زینت برای غیر محارم دارد.
همچنین در ذیل آیه می فرماید: «ولایضربن بارجلهن...». آن زمان زنان بر پایشان خلخال می بستند و خلخال خودش زینتی بود و صدایی می کرد. می فرماید: «ولایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن». یعنی آنها پاهای خود را به گونه ای به زمین نکوبند که زینت نهفته شان معلوم شود و مورد توجه دیگران در اینجا قرار بگیرد. این خودش یک آیه است که شأن نزول و نکاتی دارد و اصل اینکه باید حجاب ببندند و خمار را بر جلوی اندامشان و گردن خویش اندازند این یعنی بیاندازند روی قسمت صدر و سینه و اندام جلویشان تا مو و گوش و زیر گلویشان و گردنشان معلوم نباشد.
این استاد حوزه در ادامه به تشریح آیه ۵۸ سوره مبارکه نور پرداخت و گفت: خداوند در این آیه شریفه می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ ». می گوید شما اگر بردگان در منزل دارید و بچه هایی که هنوز نابالغ هستند و به سن رشد هم نرسیدهاند اگر در شبانه روز باید سه وقت می خواهند وارد اتاق خصوصی شما شوند از شما اجازه ورود بگیرند. یکی پیش از نماز صبح. دوم هنگام نیمه روز که جامه های خویش را از تنتان در می آورید. و سوم بعد از نماز شبانگاه. این سه هنگام، هنگام خلوت شماست. پس از آن می توانند بدون اجازه وارد شوند. یعنی در زمانی که آن حجاب رسمی و عمومی و حداقلی را زن دارد آن زمان ها حکم ورود به حریم خصوصی او به گونه ای است، اما در زمانی که زن خلوت می کند در آنجا حتی بچه هایی که به سن بلوغ هم نرسیده اند باید اذن ورود بگیرند و حریم خصوصی زن و شوهر را پاس بدارند و این خودش هم با حجاب مرتبط می شود هم با امر عفاف و پاک دامنی که آن حفظ حریم هایی است که می تواند تحریک های جنسی داشته باشد.
وی افزود: آیه دیگری که در سوره نور هست آیه ۶۰ این سوره است. «و القواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه و ان یستعففن خیر لهن و الله سمیع علیم». می گوید «القواعد من النساء» زنانی که از سن گذشته اند و از بحث ازدواج و مسائل جنسی دیگر فرونشسته اند و در این معرض نیستند. کسانی که امید ازدواجشان دیگر نیست. اینها برایشان یک گشایشی هست و می توانند جامه و حجاب رویین خودشان را زمین بگذارند در عین حالی که خودداری کنند که زینت خود را نشان دهند و «غیر متبرجات بزینة» و سبب خودنمایی و موجب زینت نباشد. می گوید حتی این زنان هم اگر خودداری کنند برایشان بهتر است. پس این هم یک آیه دیگری است که در امر حجاب و عفاف می تواند کمک کند.
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی خاطرنشان کرد: آیه دیگر در زمینه لزوم حفظ عفاف و حجاب آیه ۳۲ سوره احزاب است. «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا». در این آیه هم خطاب به زنان پیامبر است که شما مثل دیگران نیستید. البته اگر تقوا پیشه سازید شما با دیگران تفاوت خواهید کرد؛ پس در سخن خضوع در قول نداشته باشید، نرم و نازک صحبت نکنید تا کسی که در قلبش مرضی است از نحوه سخن گفتن شما به طمع نیفتد. باز در ادامه در آیه ۳۳ می گوید «وقرن فی بیوتکن و لاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولی» می گوید باز شما در منزل های خودتان بنشینید «و لا تبرجن تبرج الجاهلیة» مانند جاهلیت نخست خودنمایی نکنید.
ایجاد تفاوت برای صیانت از حریم عفاف
استاد حوزه علمیه قم اظهار کرد: در آیه دیگری که مرتبط با بجث حجاب می شود خداوند می گوید: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ». در این آیه می گوید ای پیامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مومنین بگو تا جلباب خود را پیش بکشند و به جلوی بدن خودشان بیاندازند. بدین وسیله بهتر معلوم می شود که زن مسلمان هستند و در نتیجه اذیت نمی شوند. یعنی بدین وسلیه میان زن هایی که دارای حجاب هستند و زنانی که رعایت نمی کنند یک تفاوتی ایجاد می شود و خود اینها سبب صیانت و پاسداری از حریم عفاف آنها خواهد شد.
وی در تشریح معنای جلباب گفت: در لغت عرب می گویند جلباب یک لباسی است بزرگ تر از روسری و کوچک تر از ردا که زنان به سرشان می انداختند و تا تقریبا نیمه بدنشان را شامل می شد.
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی در ادامه افزود: پس ما درباره حجاب دستور صریح در آیات متعدد داریم ضوابطی را ذکر کردند و این ضوابط را شارع به عنوان حکم شرعی برای زن تعیین می کند پس اصل حجاب در این آیات قران و در ده ها روایت بیان شده است. اگر نکته ای در آیات نبود در روایات هست. همان طور که شما در نمازهای یومیه که می خوانید بسیاری از جزئیات احکام آن در آیات قران وجود ندارد ولی در روایات روی آنها تصریح شده و روایات می آیند تفاصیل احکام و جزئیات را آنجا بیان می کنند بسیاری از نکات امر حجاب هم در روایات متعدد آمده و آنها هم مبین همین حکم صریح قرآنی حجاب هستند. در همین آیات یک سری الفاظی داریم؛ مثلا می گویند زن نباید ابداء زینت کند مگر «ما ظهر». یا «خمار» بر سر خود بیاندازد یا «جلباب» بپوشد. پس اصل حکم را شارع تعیین می کند.
این پژوهشگر حوزوی در رابطه با اینکه از نظر شارع مقدس زنان باید تا چه میزان پوشش داشته باشند، گفت: در رابطه با کیفیت پوشش اندام فوقانی زن و موی زنان و سر و صورت آنها آیات حجاب آمده و در کنارش نیز روایات را داریم. نسبت به اینکه زن باید تمام بدنش را بپوشاند و جز وجه و کفین آنها هم در جای خودش روایاتی داریم که در آنها " الاّ ما ظهر" تفسیر شده است. وجه و کفین و زینت های ظاهری که بر وجه و کفین است و نسبت به پاهای زن و دیگر اندام او ما ادله قطعی داریم که پوشش آنها لازم است.
وی با اشاره به لزوم رعایت حجاب از سوی زنان و مردان، خاطرنشان کرد: در آیات بیان شده گفته شده است: حجاب باید با خمار و جلباب باشد. جلباب را به اندامتان نزدیک کنید و جلوی اندامتان بیاندازید روسری را طبق رسم جهلیت پشت سر نبندید؛ بلکه خمار را زیر گلو و بر سینه ببندید. پس شارع کیفیت و چگونگی حجاب را هم در این آیات قران معین کرده است.
اما ما که آن زمان نبودیم که ببینیم این خماری که خود شارع خمار را معین فرموده این خمار حدود و ثغورش چگونه است. اگر بخواهیم در مورد خود خمار معنایی را بفهمیم وحدود آن را آشنا شویم باید به کجا رجوع کنیم؟ اینجا بحث نقش عرف در تشخیص مفهوم الفاظ می آید. اگر شارع خودش لفظی را که به کار می گیرد یک تعریف جدیدی از آن ارائه بدهد در واقع دارد عرف را تخطئه می کند و ما باید در معنای این واژه به خود شارع مراجعه کنیم.
شارع یک وقتی می گوید نماز. عرف صلاة و نماز را نیایش می داند اما شارع برای صلاه یک نیایش خاصی در نظر دارد. در لله علی الناس حِج ... حج یعنی قصد بیت آیا همین که برویم مکه به سمت خانه خدا کافی است؟ نه. این حج در لسان روایات معنا شده یک مناسک خاصی از تلبیه و احرام تا طواف و دیگر مناسکی که دارند تعریف شده و ما به تعریف شارع مراجعه می کنیم. یک حقیقت شرعی پیدا کرده است. بحث زکات هم همچنین است.
وقتی در لسان آیات و روایات شارع برای لفظی تعریفی دارد، مرجع مفهوم این لفظ نزد خود شارع است که تعریف کرده در این موارد ما در معنای این واژگان مثل زکات و خمس و حج و صلاه به خود شارع مراجعه می کنیم. دیگر به لغت و عرف محاوره مراجعه نمیکنیم.
اما در بسیاری از موارد شارع لفظی را به کار برده برای او معنای خاصی اراده نکرد در اینجا مرجع تشخیص مفهوم الفاظ عرف عام است اینجا نقش عرف در تشخیص مفاهیم مطرح می شود. چون شارع با بندگانش قرار گذاشته که من به لسان شما و زبان شما با شما صحبت می کنم. لذا اگر در اینجا فرمود "فلیضربن بخمرهن" ، ضرب به چه معناست؟ خمر به چه معناست؟ جلباب به چه معناست؟ نزدیک کردن به چه معناست؟ واژگان این آیات چه مفهومی دارند؟ خمار به چه می گویند؟ باید به عرف محاوره زمان نزول آیات مراجعه کنیم. این عرف ثبت شده و در لغات آمده است. شواهد مختلف برای استعمال لفظ خمار در عرف آن زمان آمده و ما باید همان را ملاک قرار دهیم. در اینجا همان عرف می شود مرجع تشخیص لفظ خمار. یا جلابیب را با چنین حالتی بر جلوی اندام بیاندازند. باز لغت آمده می گوید جلباب یک روسری بزرگی بود که نیمی از اندام زن را در برمی گرفت. پس زن باید جلباب بپوشد زن باید خمار داشته باشد این معیار حجاب که خمار را پشت گردن نبندند بلکه بر زیر گردن و روی سینه ببندند این ضوابطی است که شارع تعیین کرده اما اینکه خمار و جلباب و لیضربن و یبدین و واژگان دیگر مثل زینت چیست و چه چیزی زینت است و ... اگر شارع تعیین نکرد ما به معنای عرفی مراجعه می کنیم.
وی در پایان این بخش تصریح کرد: اصل حجاب یک امر حکم شرعی است و حکم عرف نیست و شارع خودش در روایات و آیات نسبت به اصل حجاب خودش حکم را تعیین کرده و حجاب از موارد مسلم دین اسلام است.
اسلام در مورد طرح و مدل لباس های حجاب فقط کلیات را تعیین می کند
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی در بخش دیگر با اشاره به تنوع مدل های حجاب در کشورها و اقوام مختلف مسلمان تصریح کرد: اینجاست که اسلام دیگر در این حیطه ورود پیدا نمی کند. یعنی اصل پوشش زن و پوشش مرد و ضوابطی که باید در پوشش باشد، اگر رعایت شود دیگر نوع پوشش به عرف واگذار شده و هر مدلی که آن ضوابط را ایجاد کند، یعنی تبرج نباشد، ایجاد تحریک نکند و اظهار جنسیت در آن وجود نداشته باشد، اشکالی ندارد.
وی افزود: یک بحث دیگر هم هست که آیا عرف در مصادیق نیز دخالت دارد یا نه، که برخی مثل مرحوم امام و دیگران می گویند برای تطبیق تشخیصی این مفاهیم می توان در مصادیقش به عرف مراجعه کرد و دقت های عقلی دیگر لازم نیست.
عفاف، ریشه حجاب است و حجاب، حافظ عفاف
استاد حوزه علمیه قم در ادامه با تأکید بر اینکه که برخی قائلند بحث حجاب درست است اما اگر زن حجاب نداشت ما باید به دنبال عفاف باشیم، گفت: اینکه بگوییم هر جا که حجاب خدشه دار شده الزاما عفاف هم دچار آسیب شده، صحیح نیست. اما از آن طرف باید به این نکته توجه کرد آنچه که موجب می شود زن این حجاب ظاهر را رعایت کند عفت درون است. الزاما نمی خواهیم مساوات ایجاد کنیم، اما در خیلی از موارد حجاب ظاهری به رعایت عفاف و خویشتن داری درونی و باطنی فرد برگشت می کند. لذا از امیرمؤمنان(ع) آمده "سبب العفة الحیاء". اگر ما در زنان شرم و آزرم و حیا را تقویت کنیم عفتشان تقویت می شود. این حیا و شرم باید به عنوان ریشه مورد توجه قرار گیرد.
وی اظهار کرد: در بسیاری از موارد کسانی را می بینیم که برای عفت و پاکدامنی خود ارزش قائل بوده، می خواهند هیچ گاه آسیب نبینند، به سلامت روانی و اخلاقی دیگران آسیبی نزنند و پاکدامنی دیگران را مورد خدشه قرار ندهند؛ برای این افراد حجاب یکی از بهترین و نزدیک ترین وسایلی است که می تواند در بسیاری از موارد عفت و پاکدامنی آن ها را حفظ کند.
برای رسیدن زن به عفاف و پاکدامنی باید حیا و شرم را در درون او زنده کرد
حجت الاسلام والمسلمین مقیمی حاجی ضمن ارائه راهکار برای تقویت عفت و پاکدامنی در جامعه گفت: برای اینکه زن به این عفت و پاکدامنی برسد ما باید آن حیا و شرم و آزرم را در زن زنده و آن را تقویت کنیم. اگر زن به آن شرم و حیا و آزرم برسد خودش به عفت و حجاب نزدیک تر خواهد شد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی که به مجموعه آیات و روایات مراجعه کنیم، می بینیم که در اصل تشریع حکم و میزان حکم شارع تصریح شده است. اما در الفاظی که در لسان شارع آمده در معنای مفاهیمی چون جلباب به عرف رجوع می کنیم. اما در اینکه عرف مرجع تشخیص مصادیق است اختلاف نظر بوده و جمع زیادی از فقها معتقدند در مصادیق باید با دقت عقلی آن حکم و موضوعی که مفهومش را از عرف گرفته ایم به تحقیق کنیم. اما اینجا هم دسته ای از فقها مثل مرحوم امام(ره) قائل شده اند به اینکه عرف در تطبیق هم البته با رعایت شرایط مورد تصریح شارع می تواند دخیل باشد. لذا اقوام مختلف اسلامی در طول تاریخ همه محجبه بوده و حجاب شرعی داشته اند.