۱۰ اثر حجاب در کاهش ناهنجاریهای اخلاقی
سرکار خانم بنت الهدی افشاری نژاد از طلاب سطح سه تعلیم و تربیت اسلامی جامعة الزهرا (س) در مقاله ای با عنوان «نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی با تأکید بر آیات و روایات» آورده است:
بسیاری از خیال پردازی های روح و گاه پریشان حالی و آشفتگی درونی آدمی ناشی از مشاهدات عینی اوست؛ بر همین اساس شهید مطهری در پاسخ به این پرسش که سرّ حجاب چیست؟! می گوید: «اولین خاصیت حجاب آرامش روانی است؛ در هر جامعه ای که روابط بر اساس عفاف باشد و وسیله تهییج مردان فراهم نشده باشد، این سیر سبب ایجاد آرامش روانی و کاهش ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی خواهد شد.»
سرکار خانم بنت الهدی افشاری نژاد از طلاب سطح سه تعلیم و تربیت اسلامی جامعة الزهرا (س) در مقاله ای با عنوان «نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی با تأکید بر آیات و روایات» آورده است:
چکیده
یکی از مشکلات عمده در جامعه امروز، گسترش روزافزون ناهنجاری های اخلاقی است، که با مراجعه به آموزه های دینی راه کارهای مختلفی جهت کاهش این ناهنجاری ها می توان بدست آورد. در این راستا مقاله حاضر درصدد آن است که به بررسی نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی بپردازد و با مصونیت بخشی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی در ترویج فرهنگ حجاب مؤثر واقع شود.
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تأکید بر آیات و روایات، نمونه هایی از ناهنجاری های اخلاقی که عدم رعایت حجاب می تواند بر «ایجاد»، یا «تشدید» آنها تأثیرگذار باشد را بیان نموده است و پس از بررسی های به دست آمده، مهمترین دستاوردهای این تحقیق این ست که حجاب در حوزه فردی سبب کاهش برخی از ناهنجاری های اخلاقی نظیر: قانون گریزی، بی حیایی، خشونت علیه زنان، حرص، بی غیرتی، جسارت بر ارتکاب گناه، بی عفتی، غفلت از خداوند، ضایع کردن حقوق دیگران در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی و ... می شود.
کلید واژه ها: آثار حجاب، اخلاق، ناهنجاری های اخلاقی، انحرافات اجتماعی.
مقدمه
رمز بقاء و سقوط یک ملت از دیدگاه وحی، عقل و تجربه، رعایت ارزش ها و هنجارهای اخلاقی یا عدم رعایت آن هاست. سلامت و رشد فرد و اجتماع نیز در پرتو رعایت قوانین الهی و هنجارهای اخلاقی است. همچنین حجاب که امری فطری است، برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد؛ اما در قرن حاضر، پدیده نابهنجار بد حجابی رو به افزایش است که خود، عامل بروز ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری در حیطه فردی، خانوادگی و به تبع آن اجتماعی گردیده است؛ لذا بررسی آن ضرورت می یابد تا بتوان در جهت توسعه فرهنگ حجاب، شبهه زدایی، پرورش بُعد شناختی افراد از آثار و فواید حجاب در پیشرفت اخلاقی آنان و در نتیجه کاهش ناهنجاری های اخلاقی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی و قرب الهی گام هایی برداشت.
حجاب، که یکی از ضروریات دین است؛ همواره مورد توجه بوده است؛ اما نکته مهم این است که آثار حجاب چیست؟ و به طور خاص «نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی» چیست؟ برای پاسخ به این سؤال، می توان حوزه های مختلف را مورد بررسی قرار داد مانند، نقش حجاب در حوزه فردی، خانوادگی، اجتماعی، انحرافات جنسی و اخلاقی، که بررسی نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی به عنوان یکی از حوزه ها و شاید مهم ترین آن ها باشد.
در مورد پیشینه تحقق براساس بررسی های نگارنده اثر مستقل و جامعی در مورد «نقش حجاب در کاهش ناهنجاری-های اخلاقی» یافت نشد؛ اما در برخی آثار مانند جلد پنجم کتاب «آراء اندیشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن» تنها به این نکته پرداخته است که «حجاب» به عنوان یکی از عوامل سالم سازی جامعه از تحریکات جنسی است و نیز در کتاب «راز حجاب» مسعود صفی یاری، در فصل سوم به مسأله بد حجابی و فساد اخلاقی اشاره شده است که به نوعی مربوط به موضوع حجاب و کاهش ناهنجاری های اخلاقی می شود. در کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری; نیز لابلای مطالب می توان نقش حجاب در مسائل اجتماعی و اخلاقی را به صورت پراکنده ملاحظه نمود.
حجاب مسأله ای است که به لحاظ ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان، می توان از زوایای مختلفی همچون فرهنگی، روان شناسی، جامعه شناسی، سیاسی، فقهی و اخلاقی به آن پرداخت و در این مقاله با بررسی نقش حجاب با دیدگاه نقلی بدنبال کشف آثار، فواید حجاب و چگونگی کاهش ناهنجاری های اخلاقی هستیم. در این نوشتار ابتدا بایسته است ناهنجاری اخلاق و حجاب را توضیح دهیم.
أ ) ناهنجاری
گاهی برای شناخت درست معنای لغتی، می بایست ضدش را شناخت. در اینجا نیز برای شناخت ناهنجاری می بایست هنجار را شناخت. لغت «هنجار» در لغت نامه های فارسی (عمید، ۱۳۷۳، ص۱۲۰۹) به معنای راه، طریق، روش، راه راست، قاعده نیز آمده است که در اینجا همان راه درست مراد و منظور است. ناهنجاری یعنی راه انحرافی و خلاف راه درست. رفتاری که با رفتار از پیش تعیین شده (بهنجار) و نرمال مطابقت ندارد. ناهنجاری در علوم مختلف معانی مختلفی دارد. مثلاً در علم حقوق مترادف با جرم، در علم اخلاق هر امری که مخالف با فضیلت های اخلاقی و اعتدال رفتاری باشد، به نوعی ناهنجار قلمداد می شود.
ب ) اخلاق
اخلاق، بر وزن «اَفعال» جمع واژه «خُلْق» (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج۱۰، ص۸۶) و «خُلُق» در لغت (طریحی، ۱۳۷۵،ج۵، ص۱۵۶) به معنای خوی ها، عادات، سجایای پسندیده و خوب به کاررفته و از صفات نفسانی انسان به شمار می رود و به معنای صفت های روحی و باطنی است که در نفس انسانی رسوخ پیداکرده و به عنوان ملکه برای نفس درآمده است، به گونه ای که افعال خوب یا بد بدون نیاز به تفکر و اندیشه از او صادر می شود.
هر نوع رفتار و اخلاقی که مخالف با اعتدال باشد و به عرصه افراط و تفریط پا نهد ناهنجار اخلاقی محسوب می شود. چنانکه امام علی (ع) می فرمایند: «فضایل بر چهار گونه اند: ۱- حکمت که موضوع آن فکر است، ۲- عفت که موضوع آن شهوت است، ۳- نیرو که موضوع آن غضب است، ۴- عدالت که موضوع آن اعتدال قوای نفسانی است.» (مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۷۵، ص۸۱) هر صفتی که از این صفات چهارگانه خارج شود، ناهنجار اخلاقی محسوب می شود (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۹،ص ۳۳-۳۵).
ج) حجاب
در زبان عربی برای پوشش واژه هایی مثل حجاب، ساتر و لباس استفاده شده است. واژه حجاب از ریشه حجب می باشد. (ابن منظور، ۱۴۱۴، واژه حجب) حجب به معنای ستر است. (همان) و ستر به معنای پوشاندن بدن و مستور نمودن و شکل اصلی بدن را از نظر دور داشتن و واضح نساختن آن است. می توان از گفتار اهل لغت چنین نتیجه گرفت که؛ در زبان عربی حجاب به پوششی گفته می شود که از دیدن شیء پوشانیده شده، مانع می شود.
در زبان فارسی واژه حجاب معانی مختلفی دارد مانند؛ پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را به واسطه آن می-پوشانند، روی بند، برقع و چادری که سرتاپای خود را می پوشانند (عمید، ۱۳۷۳، ص ۵۵۷ و دهخدا، ۱۳۵۲، ج۵، ص۷۶۴۰).
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب الهی است که به وسیله ی تزکیه ی نفس به دست میآید، یکی از مصادیق تزکیه نفس، مخالفت با خواسته های نفس می باشد. از آنجا که نفس انسانی میل به خودنمایی و جلوه گری دارد، پس حجاب و پوشش می تواند از مصادیق تزکیه نفس قرار گیرد. مسلم است که هر نوعی از پوشش با هر سبک و سیاق دربردارنده هدف نیست، آن حجابی مورد نظر است که در تمامی ابعاد، پوشش کامل، بازدارنده و مانع تلذذ نامحرمان، باشد.
در تفسیر نور به آفات بیحجابی اشاره شده و مواردی نظیر «چشم چرانی، هوس بازی، فساد، فحشا، سوء قصد، تجاوز به عُنف، بارداریهای نامشـروع، سـقط جـنین، پیدایش امراض روانی، مقاربتی، خودکشی، فرار از خانه در اثر آبروریزی، بی مهری مردان چشم چران نسبت به همسران خود، بالارفتن آمار طلاق، تضعیف روابط خانوادگی، رقابت در تجمّلات و ایجاد دلهره برای خانوادههای پاکدامن» (قرائتی، ۱۳۸۳، ج۹، ص۴۰۱) را نام می برد که به وسیله رعایت حجاب می توان از بروز این آفات پیشگیری نمود که همان فلسفه وجودی حجاب خواهد بود.
بنابراین حجاب دو جنبه دارد: یکی جنبه ظاهری که پوشاندن بدن است و دیگری جنبه تعاملی که در حرکت زن در جامعه پدیدار می شود به گونه ای که پوشش زن عاری از رفتارهای خلاف عفت باشد و خود را مانند متاعی با انواع رنگ و لعاب و مدل ها تزیین نکند و در معرض قرار ندهد تا نظرها را به سوی خود جلب کند و در واقع بد حجابی و جلوه گری زنان یکی از عوامل برانگیختن تمایلات در مردان است. چنانکه از امام علی (ع)روایت شده است: «بپرهیز از اینکه خود را برای دیگران بیارایی و به وسیله گناهان با خدا به ستیز برخیزی» (مجلسی، ۱۴۰۴، ج۶۸، ص۳۶۴).
بر این اساس یکی از فلسفه های اصلی حجاب، پیشگیری از بروز ناهنجاری های اخلاقی و کاهش ناهنجاری ها که همان عدم برانگیختگی تمایلات در مردان است که لوازم و فوایدی بر این تحقق خارجی حجاب، بار خواهد شد که می توان آن ها را در سه مورد زیر خلاصه نمود:
۱. حجاب عامل آرامش فردی
اولین قدم برای کم شدن زمینه آزار زنان آسیب شناسی آن است، قرآن نیز به صراحت کم شدن زمینه آزار زنان را حجاب دانسته و می فرماید:«ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک تر است.» (سوره احزاب، آیه۵۹)
یکی از سازمان های زنان در آمریکا، زنان را قشر آسیب پذیر در جامعه می داند و برای حضور در جامعه توصیه هایی می کند که تمام این توصیه ها در یک کلمه «در محدودیت اجتماعی زنان» جمع می شود. درحالی که اسلام با رد نمودن «محدودیت اجتماعی زنان» پیش شرط امنیت اجتماعی زنان را حجاب می داند که زمینه های ناامنی را سلب می نماید. همچنین علاوه بر حفظ آرامش برای بانوان، آرامش مردها هم در پرتو حفظ حجاب ایجاد می شود. همانگونه که در کلام آیت الله مکارم آمده است: «برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن همراه دارد، مردها مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد. تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آن ها و سرچشمه امراض روانی میگردد ... (مکارم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۴۴۵).
۲. حجاب عامل استواری خانواده
خانواده رکن اساسی اجتماع است؛ بر این اساس باید بهره وری اعم از نگاه ها، تماس های جسمی و التذاذات سمعی که خود نوعی استمتاع هستند، به محیط خانواده، محدود شود. اگر امکان این بهره وری در خارج از محیط خانواده فراهم شود، به طور حتم پیامد هائی را نسبت به خانواده در بر خواهد داشت.
در کتاب فلسفه حجاب نوشته آیت الله مکارم در حوزه خانواده آمده است: «آمارهای قطعی نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا بالا رفته است؛ چرا که «هر چه دیده بیند دل کند یاد» و هرچه هوس های سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن میرود؛ اما در محیطی که حجاب وجود دارد، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان، عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در «بازار آزاد برهنگی» که عملاً زنان به صورت کالا در آمدهاند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها به سرعت متلاشی میشوند و کودکان بیسرپرست میمانند.» (مکارم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۴۴۵)
۳. حجاب عامل افزایش آرامش اجتماعی
بسیاری از خیال پردازی های روح و گاه پریشان حالی و آشفتگی درونی آدمی ناشی از مشاهدات عینی اوست؛ بر همین اساس شهید مطهری در پاسخ به این پرسش که سرّ حجاب چیست؟! می گوید: «اولین خاصیت حجاب آرامش روانی است؛ در هر جامعه ای که روابط بر اساس عفاف باشد و وسیله تهییج مردان فراهم نشده باشد، این سیر سبب ایجاد آرامش روانی و کاهش ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی خواهد شد.» (مطهری،۱۳۷۴، ج ۲، ص۹۴-۹۵) و همچنین آیت الله مکارم (۱۳۷۴، ج۱۴، ص۴۴۶) با بیان این که گسترش دامنه فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بی حجابی است، فلسفه حجاب را کاهش ناهنجاری های اخلاقی در اجتماع می داند.
رابطه حجاب با اخلاق
حجاب و اخلاق رابطه ای متقابل دارند. میل به حجاب و میل به ارزش های اخلاقی هر دو از فطریات هستند، که در همه انسان ها وجود دارند. و هریک بر دیگری آثاری بر جای خواهند گذاشت. مثلاً نوع پوشش ما در واقع نمادی از پایبندی ما به ارزش های اخلاقی است به طور نمونه می توان گفت: حجاب ریشه در عفت و حیا دارد و در بروز و ظهور این صفات اخلاقی مهم است؛ لذا فردی که از حجاب محروم است از مهم ترین صفات اخلاقی نیز محروم می شود. از آن طرف هم کسی که از یک سری از صفات اخلاقی نظیر حیاء و عفت تهی باشد، بی حجابی و بدحجابی گزینه انتخابی اوست. پس می توان بدین ترتیب رابطه تأثیر و تأثری حجاب و اخلاق را به دست آورد.
آثار حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی
۱) حجاب عامل کاهش روحیه قانون گریزی
حجاب عامل افزایش روحیه تعبد و اطاعت پذیری است و روحیه قانون پذیری بی چون و چرا را تقویت می کند. حجاب امر خداوند است و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروری دین آن را واجب نموده و باید حفظ شود. حفظ این واجب الهی اطاعت از اوست؛ و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است. هر انسان باورمندی باید تعبداً و نه فقط به خاطر حفظ مصالح عمومی و ... این حد و حق الهی را ادا کند.
از حکمت های حجاب نیز سنجش میزان عبودیت و اطاعت و بندگی است. بانوان با حفظ حجاب و پوشش خود و مردها با حفظ نگاه خود می توانند اطاعت الهی را که روح و پیام اصلی همه عبادات بشر است، اثبات کنند و بی چون و چرا و بدون درخواست حکمت و دلیل، در زمره اطاعت کنندگان الهی قرار گیرند. همان گونه که وقتی که به پزشکی مراجعه می کنند بدون پرسش از دلیل و حکمت تجویز یک دارو بی قید و شرط آن را مصرف می کنند در اینجا هم می بایست به خاطر علم الهی تسلیم اطاعت او شوند.
حجاب به عنوان یک فریضه عبادی، فردی و اجتماعی مانند نماز نیست که در روز، چند نوبت اقامه شود و تمام شود یا مانند روزه که در سال یک ماه واجب شود، و دیگر وظیفه ای به بار نیاورد. حجاب یک فریضه منشورگونه است، با ابعاد و اضلاع متفاوت و متنوع که آثار فقهی، اخلاقی، عرفانی و الهی به دنبال دارد. زنان به واسطه حجاب هم حق الله را رعایت کرده و به حق الله تعدی نخواهد کرد و هم حق خود، که رسیدن به شخصیت متعالی است که فرصت تعدی از مرز خویشتن را سلب می کنند و به این بینش که همسو با فطرت انسانی است می رسند که بیانگر حقیقت رحمانی است که اعضای بدن زن امانتی از سوی خداوند است که به او واگذار شده است.
در نهایت به واسطه حفظ حجاب روحیه قانون گریزی کاهش می یابد و حجاب از تبدیل شدن زن به موجودی مصرفی، که باعث واژگونی شخصیت زن است جلوگیری می کند و به عنوان یک سد در مقابل کسب لذات قرار می گیرد؛ چرا که حرمت زن اختصاص به خود زن شوهر، پدر، برادر و فرزندانش ندارد. حتی اگر هم آن ها رضایت بدهند قرآن و قانون الهی راضی نخواهد شد؛ لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دارم؛ چرا که حجاب، حق الله است (جوادی آملی، ۱۳۷۸، ص ۴۲۵). امام علی (ع) نیز می فرمایند:«لکن خداوند حق خود را بر بندگانش چنین قرار داده است که او را اطاعت کنند.»(نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص۲۴۳)
۲) حجاب عامل کاهش بی حیایی
صفت حیا واکنش درونی نسبت به زشتی ها یا حالت روانی خاصی است که باعث متانت و وقار در گفتار و رفتار شده، شخصیت آدمی وزین تر و رفتار او سنجیده تر می شود و از آن چه با آزادگی وی بیگانه است پرهیز بیشتری می کند به طوری که علامه مجلسی; درباره حقیقت حیا می فرماید:«حیا ملکه ای است که موجب خودداری از کارهای قبیح می گردد.» (مجلسی، ۱۴۰۴، ج ۸، ص۷۱۷).
حیا سبب صفت عفاف و در نهایت تقوا می شود و به انسان بینش روشن می دهد تا انسان به دور از اجبار به طور ارادی و خودکار از خطا و گناه بپرهیزد. حیا ملکه و صفت ثابت و راسخی است که مانع ارتکاب گناه شرعی، عقلی، عرفی می شود. به گونه ای که صاحبان حیا، شرم از خوردن و آشامیدن در کوچه و بازار کرده و یا از پوشش لباس های مغایر با متانت و وقار در جامعه به شدت پرهیز می کنند. برخلاف آن، عفاف که حالتی پایدار و ماندگار نیست نیاز به حفاظت و حراست دارد. اکتسابی، دارای شدت و ضعف می باشد. تقوا نیز مانعی برای ارتکاب گناهان است؛ اما نه عقلی و عرفی بلکه صرفاً شرعی. پس حیا وسعت بیشتری دارد و سه گونه گناه عقلی، عرفی، شرعی را دفع می کند و در نهایت آزادی و آزادگی از قیدوبند گناهان با آن احساس می شود و آرامش باطنی را به دنبال دارد. چنانچه از امام علی (ع)روایت شده است: «حیا مانع انجام کارهای زشت و قبیح می شود.» (تمیمی آمدی، ۱۴۱۰، ح۵۴۵۴، ص۷۴) که حیا را عامل بازدارنده از معاصی و گناهان و ناهنجاری های اخلاقی بیان کرده اند. پیامبر۶ نیز فرموده اند: «اگر خداوند بخواهد بنده ای را هلاک کند حیا را از او می گیرد (کلینی،۱۳۶۳، ج۲، ص۲۹۱). در این روایت بی حیایی به عنوان عامل هلاکت، معرفی شده است.» برای همین است که می فرمایند: «بر شما باد به شرم و حیا و دوری کردن از آنچه مردم صالح قبل از شما از آن ها دوری می کردند.» (کلینی، ۱۳۶۳، ج ۸،ص۲).
حیا سبب می شود فرد در وجودش از اکتفا به امور حلال تجاوز نکند و به واسطه خویشتن داری در برابر رویارویی با گناه و معصیت در تمامی حالات از خود مراقبت و صیانت کند و از بروز بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی جلوگیری کند و در یک کلام به عفت که حد وسط بین شهوت طلبی و خمودگی است دست یابد.
۳) حجاب عامل کاهش چشم چرانی
یکی از اعمال روزانه هر فردی نگاه است که به صورت ارادی و غیرارادی صادر می شود. اگر نگاه همراه با اراده و سپس توجه و تفکر بعد از آن صورت گیرد دارای آثار و پیامدهای خاص خود است. هر عملی علاوه بر شکل ظاهری، شکل باطنی و آثاری در روح انسان دارد. در اصل باطن نگاه کردن همان روح عملِ نگاه، توجه است. توجه نیز به حسب شدت و ضعف دارای مراتب ممکنه اش از آثار و نتایج مختلفی و متفاوتی برخوردار است. گاهی توجه خارج از محدوده عقل و شعور است که قادر به کنترل نخواهد بود و آثار و تبعات ناشی از آن با نام ناهنجاری های اخلاقی بروز خواهد کرد و مقدمه رذایل اخلاقی بسیاری می شود.
بر فرض هم که نگاه همراه با توجه به انحرافات و لغزش ها و معصیت های جنسی هم منتهی نشود؛ اما همین انحراف توجه، سبب سلب توفیقاتی خواهد شد. و باز هم بی تأثیر نخواهد بود؛ چرا که هر عملی یک اثر وضعی از خود تولید می کند و چه خواسته و ناخواسته تأثیر خود را خواهد داشت و در مسیر تقرب الهی به منزله دست اندازی است که سرعت را کاهش می دهد.
به هر حال بهای یک نگاه آلوده برای مؤمن گران تمام می شود و مقدمه ای برای سستی ایمان است. هرگاه بانوان بدون حجاب در جامعه حاضر شوند مردان عادی با چشم چرانی و مقایسه همسران خویش با این زنان، که طبیعتاً پیامد آن بی رغبتی به همسر و کاهش محبت به او و لطمه به کانون خانواده است زمینه بهانه جویی، عیب جویی، تحقیر، بی احترامی به زنان خویش، عدم رعایت حقوق آنان، بروز اختلافات و در نهایت عدم تربیت نسل جدید و گاهی طلاق عاطفی و رسمی و جدایی را فراهم می آورد و خانواده را مورد تهدید و سقوط قرار می دهد و از آنجا که روحیه مرد تنوع طلب است زن با بی حجابی، زمینه را برای آلودگی مردان فراهم می کند و سبب بروز ناهنجاری های اخلاقی دیگری نظیر تحریص، شهوت طلبی، خشونت و تعرض به زنان می شود.
در جامعه نیز چشم چرانی عامل بروز ناهنجاری هایی است؛ چرا که چشم چران فقط به نگاه سیراب نمی شود، اگر فرصت پیدا کند به تجاوز هم دست خواهد زد و حریص تر خواهد شد تا جایی که اشباع پذیر نخواهد بود. در این صورت به تدریج بیماری روانی در فرد ظاهر خواهد شد و تا بدان جا پیش خواهد رفت که از او یک مُجرم خواهد ساخت.
لذا حجاب زن، یکی از عوامل کاهش چشم چرانی هاست، و زن، باحجاب خود جلوی هرگونه جلوه گری، خودنمایی، عشوه گری خود را می گیرد و سبب بروز چشم چرانی ها و بروز هزاران پرونده جنایی و غیراخلاقی و ناموسی و فحشاء و روابط نامشروع بی شماری که در دادگاه ها مطرح می شود نمی شود. منشأ اغلب نفرت ها، اشتیاق ها، انتخاب ها و شهوت ها نگاه است. برخی نگاه ها درد، رنج، حسرت، بیماری و ناآرامی را به دنبال دارد. در کتاب مقدمه ای بر روان شناسی زن آمده است: «در قرون وسطی مردم اروپا، طنازی و عشوه گری زن در مجامع را سحر و جادو می دانستند زیرا موجب سلب اراده و اختلال روانی مردان می شد.» (هاشمی رکاوندی، ۱۳۷۹، ص۸۵).
آدمی نمی تواند از تأثیر شنیده ها و دیدنی هایش بر مغز جلوگیری کند این تأثیرپذیری به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز است و شخص نمی تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد؛ لذا می بایست از ریشه آن را منتفی نموده و اصل نگاه را کنترل کرد و در صورت نگاه، حجاب عامل پیشگیرانه را ایفا می کند.
در نتیجه این تأثیرپذیری، میزان توجه زن به فعالیت های روزانه اش کاهش می یابد و ذهن او را دچار آشفتگی می کند؛ بر این اساس از حضرت فاطمه (س) روایت شده است:«بهترین چیز برای زنان این است که مردی آن ها را نبیند و آنان نیز مردی را نبینند.» (طبرسی، ۱۳۷۰، ص۲۳۰).
از امام علی (ع) نقل شده است که:«چشم، دیدبان عقل و پرچمدار و جاسوس دل است.» (منسوب به امام جعفر صادق (ع)، ۱۴۰۰، ص۹). بواسطه نگاه در وجود فرد تلاطم پدید می آید و فرمان ترشح هورمون محرک غرایز، به سراسر بدن صادر می شود. آن چه در مغز سبب ترشح هورمون ها می شود شاید همان باشد که امام صادق (ع) فرموده است: «نگاه پیاپی، بذر شهوت را در دل می افشاند و همین برای هلاکت بیننده کافی است.» (ابن بابویه، ۱۴۱۳، ج۴، ص۱۸). نگاه مانند کلید برق عمل می کند و نیروی نهفته خواهش های نفسانی را در سراسر وجود آدمی به جریان می اندازد و فروغ عقل را خاموش می کند و فرد ترس از آبروریزی و بزرگی گناه در چشمش خوار می شود. توجیهات مختلفی می کند و به خواهش نفس خود پاسخ مثبت می دهد.
نگاه اگر با هوس و شهوت آمیخته شود سبب بروز ناهنجاری های اخلاقی بسیاری می شود؛ و شخصی که نگاهش را مهار نکند جز حسرت، آرزوی تمام نشدنی، حرص، غم، اندوه، معصیت، خشم، غضب و ضعف ایمان نتیجه ای نخواهد داشت.
۴) حجاب عامل کاهش خشم و خشونت علیه زنان
پوشش مناسب زنان زمینه تحریکات جنسی را کاهش می دهد و موجب کاهش مزاحمت ها و خشونت ها علیه زنان است. یکی از عوامل مهمی که می تواند انواع مزاحمت ها و خشونت ها را کاهش دهد پوشش بانوان است که همگان را به سوی پیشگیری از انواع مزاحمت ها سوق می دهد.
عوامل مؤثر در پیدایش این خشم عبارتند از: کبر، حرص، بخل، طمع و... (شبر، ۱۳۷۸، ص ۲۴۷-۲۵۲) که بی حجابی عامل هر چهار مورد این ها می تواند باشد که مرد را به خشم، غضب و کینه توزی علیه زنان برساند. وقتی که زنی با بی حجابی و بدحجابی خود را در معرض دید مرد قرار می دهد و در جامعه حاضر می شود؛ از آن جا که زن مظهر جمال و مرد شیفته جمال زن است (مطهری، ۱۳۷۴، ج ۱۹، ص ۴۷۸)؛ عدم پوشش زنان زمینه تحریکات جنسی را فراهم می کند و موجب مزاحمت ها می شود.
۵) حجاب عامل کاهش حرص
لسان العرب (ذیل واژه حرص) حرص را به معنی شدت تمایل به چیزی میداند. ریشه این کلمه همان «میل شدید به چیزی است.» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۲۲۸ و مصطفوی، ج۲، ص۱۹۴) معادل فارسی واژه حرص، آز است که صفت مقابل آن، قناعت است. (عمید، ۱۳۷۳، ص۵۲۰) هنگامی که از امام علی (ع) پرسیدند: حرص چیست؟ فرمودند: «حرص آن است که انسان چیز کمی را جستجو کند که در برابر، چیز بسیاری را از دست میدهد!» (قمی،۱۳۶۲، ماده حرص)
علمای اخلاق، حرص را از رذایل اخلاقی ( توبه/۱۲۸) و متعلق به قوه شهویه میدانند و در تعریف آن میگویند: «حرص صفتی نفسانی است که انسان را به گرد آوردن آنچه بدان نیاز ندارد برمیانگیزد، بی آنکه به حدّ و مقدار معیّنی اکتفا کند.» (نراقی، ۱۳۸۶، ج۲، ص۱۳۷) بنابراین می توان گفت که «حریص» به کسی میماند که مبتلا به بیماری استسقا شده و هرچه آب میآشامد تشنگی او فرونمی نشیند.
البته حرص و نامحدود گرائی، یکی از فطریات انسانی است که خداوند متعال در نهاد انسانی قرار داده است؛«براستی که انسان حریص آفریده شده است.» ( معارج/ ۱۹) برخی از مفسرین گفته اند: «انسان بر اساس قاعده فطری حریص آفریده شده است تا این حرص را در حق به کار ببندد ولی او این امر فطری را در راه باطل استفاده می کند. (صادقی تهرانی، ۱۳۷۷، ص۵۶۹)؛ واژه حرص اگر در طریق خیر باشد ممدوح و هرگاه در طریق دنیاپرستی باشد، مذموم است؛ ولی غالباً چون از مسیر حقیقی خود به انحراف کشیده شده، این واژه در معنای منفی، به کاربرده می شود. که امام سجاد (ع) در دعای هشتم صحیفه از شر هیجان و برانگیخته شدن حرص به خدا پناه می برند.
چراکه اگر قوه شهویه انسان از اعتدال خارج شود، حرص را در فرد ایجاد می کند که فرد به گونه ای سیری ناپذیر به دنبال ارضا شهواتش خواهد بود. هرچه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می شود. امام باقر۷ می فرمایند: «شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هرچه بیشتر ابریشم بر خود می پیچد راه بیرون شدنش دورتر و سخت تر می گردد. تا این که از غم و اندوه در پیله خود می میرد.» (کلینی، ۱۳۶۳، ج۲، ص۱۳۴)
صفت مقابل حرص، قناعت است که فرد به آنچه دارد هرچند کم، قانع و راضی است که این یک فضیلت اخلاقی و هنجار است. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۶۸۵ و ابن منظور، ۱۴۱۴، ج۸، ص۲۹۷) مرحوم طبرسی; در تفسیر حیات طیبه (ذیل آیه ۹۷ سوره نحل) می-گوید: قناعت و رضایت به آن، چیزی است که خداوند تقسیم فرموده است.(طبرسی، ۱۳۷۲، ج۶، ص۵۹۳) امام علی (ع) در پاسخ پرسش از «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» فرمودند: «زندگی پاکیزه (از گناه) برخورداری از قناعت است.» (نهج البلاغه، حکمت۲۲۹، ص۴۸۳)
البته قناعت که از آثار حجاب است در کاهش حرص مؤثر است و خود نیز سبب ایجاد فضایل اخلاقی دیگری در وجود افراد می شود. که می توان گفت حجاب برات آزادگی، استقلال، عزت و کرامت برای زن در جامعه می شود. که این ثمره کاهش ناهنجاری اخلاقی حرص و طمع در جامعه است.
امام علی (ع) می فرمایند: «هر فردی که نگاهش را از نامحرم باز دارد، قلب او راحت خواهد بود.» (تمیمی آمدی، ۱۴۱۰، ص۲۶۰) از امام صادق (ع) این گونه آمده است:«حرام است نگاه به زنان زیرا پیامد آن تهییج مردان و پیدایش مشکلات ناشی از آن است.» (شیخ حر عاملی، ۱۴۰۹، ج۲۰، ص۱۹۴)
۶) حجاب عامل کاهش بی غیرتی
غیرت یکی از اصول اخلاقی اسلام و نقطه اعتدال بین دو رذیله اخلاقی خشم و بی غیرتی است. غیرت یعنی طبیعت انسان از مشارکت دیگران در امور مورد علاقه اش نفرت دارد. یا تلاش در مراقبت آنچه حفظش لازم است از هرگونه تعرض. براساس این تعریف، کسی که فاقد این روح واکنش گرایانه در برابر تعرض به محبوبش باشد را بی غیرت گویند. (طریحی، ۱۳۷۵، ج۲، ص۳۴ تا ۳۶)
پیامبر اسلام۶می فرمایند: «الْغَیْرَةُ مِنَ الْإِیمَان» (کلینی، ۱۳۶۳، ج۴، ص۱۲)؛ که غیرت را جزئی از ایمان قلمداد فرموده اند. و امام صادق (ع) نیز فرموده اند:«بدرستی که خداوند غیور است و انسان غیور را دوست دارد.» (کلینی، ۱۳۶۳، ج۵، ص۵۳۵) در این روایت غیور محبوب خداوند دانسته شده است. و این نشان دهنده جایگاه والای غیرت در دین اسلام است.
غیرت جلوه های مختلفی دارد. گاهی غیرت در برابر صیانت از اعتقادات است، گاهی اخلاقیات، گاهی ملی و گاهی هم واکنش انسان در مواجهه با تعرض دیگران است که هم از طرف زن و هم مرد صادر می شود.
عدم غیرت ورزی نیز ناهنجاری اخلاقی محسوب می شود. در مورد زن، خدمتی به مردان هوس ران و جرأت دادن به آنان به این امر است. ناهنجاری اخلاقی موجب بی غیرتی و تهدیدکننده سلامت فردی، خانوادگی و زندگی اجتماعی است. چنانکه شهید مطهری; می فرماید:« شهوت پرستان از اینکه همسران آن ها مورد توجه دیگران قرار بگیرند نه تنها رنج نمی برند، لذت هم می برند و از چنین کاری دفاع می کنند و افرادی که با شهوات نفسانی مبارزه می کنند غیورتر و نسبت به همسران خود حساس تر می شوند. این گونه افراد حتی نسبت به ناموس دیگران نیز حساسند. یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران بی حرمتی شود.» (مطهری، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۴۱۶)؛ اما متأسفانه امروزه از طرق گوناگونی از جمله استفاده از موسیقی، جنگ نرم، ماهواره، سایت ها، شبکه های تبلیغاتی، مدل لباس، آرایش ها و ... روحیه غیرت ورزی تضعیف و جای خود را به بی غیرتی داده است و دشمنان درصدد پایمال کردن حرمت زنان و تبلیغ بی بندوباری هستند. آن ها خوب می دانند که راه ورود برای سقوط ما از دروازه حجاب است که آرام آرام با پنبه سر بُریدن است؛ یعنی ایمان را در دل دزدیدن و نفوذ در چشم، گوش، زبان و ... و حجاب را مانع رشد جلوه دادن است.
در نهایت وقتی روح غیرت ورزی تضعیف شد و مردها نسبت به ناموس خود و حفظ حریم بانوان جامعه و زنان نسبت به حفظ خود بی غیرت شدند به راحتی حیا و عفاف را زیر پا می گذارند و به دنبال آن بی عفتی ها و ناهنجاری های دیگری به وجود می آید که یکی از آن ها شجاعت های کاذب بانوان و جسور شدن آنان در مقابل امربه معروف و نهی از-منکر، شجاعت، خودفروشی و عرضه خود به دیگران است که هرکدام ناهنجاری اخلاقی محسوب می شوند که به واسطه حجاب کاهش این ناهنجاری ها قطعی به نظر می رسد.
۷) حجاب عامل کاهش جسارت بر ارتکاب گناه
شجاعت حقیقی یعنی توانایی مهار نفس، کنترل و یا تعدیل حالت افراط و تفریط های خُلقی تا آنجا که شخص بتواند در هرجا و در هر شرایطی از اعتدال اخلاقی لازم برخوردار شود که از اهم آن ها ایجاد اعتدال در قوه شهوت و غضب است؛ اما شجاعتی که مورد بحث ماست شجاعت کاذبی است که فرد نسبت، به مهار نفس جسور شده و با بی باکی خود را در عرصه گناه قرار می دهد و این بی باکی به عنوان یک ناهنجار اخلاقی، مولد رذایل اخلاقی خواهد بود. و به واسطه غفلت و جهالت حاصل می شود؛ مثل جوان که با سرعت سرسام آور در خیابان با شدت رانندگی کند، که نهایت حماقت است و یا زن خود را با بد حجابی، در معرض هوس های مردان بی بندوبار قرار می دهد و انحراف اخلاقی خود را تا حد سقوط می رساند و عفت خود را از دست می دهد، بر ارتکاب معصیت جسور می شود، پرده حیا و عفاف و عصمت را می درد و بدین ترتیب معاصی یک به یک و بدنبال هم می آیند. بنابراین نه عدم تحمل نگاه های آلوده نشانه جُبن است و نه تحمل آن نشانه شجاعت؛ بلکه بالاترین مراتب شجاعت آنست که فرد از عهده مهار نفس خویش برآید.
شجاعت واقعی از آن زنی است که از عهده مهار نفس خویش برآید و از خودنمایی در جامعه بپرهیزد و با انتخاب حجاب از عصمت و عفت خود محافظت نماید. پس هرگاه ترس، از روی معرفت و برای کسب ارزش ها باشد، خود معنای شجاعت می گیرد که خودِ حجاب، درعین حال نشانه اِعراض از خودنمایی و عرضه زن به مرد اَجنبی است که این خود حد اَعلای شجاعت می باشد. و برعکس زنی که می ترسد اگر مردی ولو از روی شهوت نسبت به او بی اعتنا باشد، آزادگی خود را اسیر عنایات مردان آلوده کرده لذا کرامت و اعتمادبه نفس خود را در اجتماع از دست خواهد داد و به جهت خواری که در خود احساس می کند باعث بروز ناهنجاری های اخلاقی می شود و همواره با مکر و فریب های زنانه و با طُرق نامعقول و نامشروع به دنبال جلب نظر مردان خواهد بود؛ از این رو حجاب عامل مؤثری در ایجاد شجاعت حقیقی و کاهش ناهنجاری اخلاقی شجاعت کاذب خواهد بود.
۸) حجاب عامل کاهش بی عفتی
دو واژه ی «حجاب» و «عفت» در معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی بازداری در عفت، مربوط به باطن است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است (باقری، ۱۳۹۲، ج۱، ص۱۰۳)؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری، عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش تری دارد؛ و بالعکس هرچه عفت درونی و باطنی بیش تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر در مواجهه با نامحرم میشود. عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست. و نمیتوان فردی را که نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ رابطه ی عفاف و حجاب رابطه ی ریشه و میوه است؛ با این تعبیر که حجاب، میوه ی عفاف، و عفاف، ریشه ی حجاب است. (مهدی زاده، ۱۳۸۱، ص۲۴) که البته این صفت سبب ایجاد فضیلت اخلاقی صبر است. صبر، که عبارت است از خودداری در برآوردن خواهش های نفس، در بحث عفت معنای خاصی پیدا می کند. اگر صبر و خودداری در مقام شهوت باشد «عفت» نامیده می شود؛ چرا که همیشه در وجود انسان بین انگیزه دین داری و شهوت رانی جنگ است که معرکه این میدان، قلب مؤمن است؛ لذا با این مقدمات می توان صبر را این گونه تعریف کرد: «ثُبات انگیزه دین داری در مقام انگیزه شهوت رانی».(شبر، ۱۳۷۸، ص۳۵۹)
حجاب نیز به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل در خودسازی و تهذیب نفس نقش بازدارندگی دارد و انسان را از ارتکاب اعمال و رفتاری که با هدف حجاب توأم با عفت و با دستور الهی منافات دارد بازداشته و از سوی دیگر وی را به رعایت اقتضائات ایجابی حجاب از جمله تقوا، عفت، رعایت حدود الهی و ... سوق می دهد.
صبر دارای اقسامی است: صبر بر طاعت، معصیت، که حجاب نقش به سزایی هم در صبر بر طاعت و صبر بر معصیت دارد. صبر بر طاعت است از آن جهت که همواره بانوان میل درونی و غریزی بر خودنمایی دارند، که استفاده از حجاب این فرصت را از زن می گیرد. همچنین استفاده از لباس های محجب سختی و مشقت دارد مانند، گرمای تابستان با رنگ مشکی و ... که فرد در سایه صبر، اجر صبر بر طاعت را نصیب خود می کند که این فضیلت، سبب کاهش ناهنجاری های اخلاقی دیگری می گردد و در قرآن کریم ارزش این عمل این گونه بیان شده است:«کسانی که صبر پیشه کردند و عمل صالح انجام دادند برایشان مغفرت و اجر بسیاری است.»( هود/۱۱)
زن با حفظ حجاب به عفاف دست می یابد و با مدیریت احساس خود به عقلانیت می رسد که اعتدال در شهوت و جذب را در خود ایجاد می نماید که همان صفت عفت است، امام علی (ع) می فرمایند:«عفاف و پارسایی زکات زیبایی است.»(تمیمی آمدی،۱۴۱۰، ص۳۹۰)
از سوی دیگر حجاب و عفاف به نوعی عامل صبر بر معصیت نیز محسوب می شود؛ لذا در بین عبادات بر برترین پرستش خداوند لقب یافته است که امام صادق (ع)می فرمایند:«برترین عبادات، عفت است.»(کلینی، ۱۳۶۳، ج۲، ص۷۹) و «نیکوترین عبادت ها عفت است.»(لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص۱۱۱) که این بینش نشانه ارزش بسیار آن و درعین حال عمل دشوار در این عرصه است. خصوصاً در دنیای امروز که استعمارگران و حاکمان فاسد بر طبل فحشاء، فساد و بی عفتی می کوبند؛ رعایت حجاب نوعی جهاد اکبر به شمار می آید. براساس آموزه های دینی، حجاب عفیفانه، اندرون انسان را همانند ظاهرش پاک و بی آلایش نموده و طهارت قلب را به ارمغان می آورد. قرآن کریم ( نور/۳۰) نیز با دستور بر حفظ چشم، عورت و ... حفظ عفاف و پاک دامنی را در سطح جامعه مورد توجه قرار داده است.
۹) حجاب عامل کاهش غفلت از خداوند
کسی که از خداوند روی برگرداند همان دوری اش از خدا سرچشمه همه مفاسد و معاصی و رذایل اخلاقی چون خودخواهی، خودپرستی و دنیادوستی خواهد شد؛ اما اگر فرد خود را بنده خدا ببیند و به این حقیقت ایمان داشته باشد خواست خود را مقدم بر خواست خدا نمی کند لذا در ورطه گناه و معصیت نمی افتد. آنگاه به تدریج با یاد خدا و احساس حضور او رذایل اخلاقی در وجودش از بین می رود. چون ناهنجاری های اخلاقی، ارتباط مستقیمی با غفلت از خداوند دارند. چنانکه از امام علی (ع) این گونه نقل شده است: «کسی که بر او غفلت چیره شود، قلبش می میرد.» (تمیمی آمدی ،۱۴۱۰، ح۵۷۶۵، ص۲۶۶)
اسلام نیز در مسأله مفاسد اجتماعی و اخلاقی در جامعه راه ناهنجاری های اخلاقی را از سرچشمه می بندد و روی نقطه اصلی دست می گذارد که حجاب است و زن، با حفظ حجاب پیوسته به نفس خویش نهیب می زند و به عنوان یک تذکر دائمی از آن بهره می برد. در واقع حجاب یک تذکر ظاهری پیوسته است برای تذکر درونی که سبب بیداری از غفلت درون می گردد و فرد را از هرگونه رذیله و ناهنجاری اخلاقی محافظت می کند. همچنین حجاب برای افراد دیگر هم، تذکر محسوب می گردد برای همین است که در جامعه از تعرضات به محجبه ها خبری نیست و یا به ندرت رخ می دهد. چون خود این حجاب ظاهری به فرد محجب و بیننده او یادآوری می کند که این حریم نباید شکسته شود و حفظ آن امری ضروری است و حق خداونداست. که در پی این تذکر چند اتفاق مهم رخ می دهد.
۱- کاهش میزان تمایلات به انحراف
۲- کاهش غفلت از حضور و یاد خدا
۳- رفع بی عفتی و بی حیایی
۴- زوال خودخواهی و شهوت پرستی
۵- ارزش قائل شدن برای حقوق دیگران
در نتیجه آن، ناهنجاری های اخلاقی کاسته و جای خود را به ارزش های اخلاقی می دهند و به واسطه حجاب ضریب ایمنی و اطمینان اجتماعی و میزان حضور بانوان با کارایی و بازدهی مطلوب در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و ... مهیا می شود و به زن، دیگر با دید یک کالا نگریسته نمی شود و هرگونه استثمار جنسی و غلبه جنسیت بر انسانیت رخت بر می بندد و جای آن کرامت انسانی زن و آزادگی، به زن بر می گردد؛ لذاست که خداوند در قرآن کریم می فرماید:«از زندگی دنیا، ظاهری را میشناسند، و حال آنکه از آخرت غافلند.»( روم/۷)
۱۰) حجاب عامل کاهش تضییع حقوق
حجاب عاملی برای حفظ افراد جامعه از انحرافات است، یکی از انحرافات، عدم توجه به حقوق دیگران و تعرض به حریم آن هاست. هم در حوزه فردی و هم خانوادگی (در بحث بی توجهی زوجین به حقوق یکدیگر)، و در سطح جامعه (تعرض مردان به حقوق اجتماعی و فردی بانوان جامعه) و نیز (بروز ناهنجاری ها و سلب امنیت از افراد کل جامعه) که این امر از حقوق اصلی و مسلم آنان می باشد، مطرح است:
الف- حجاب عامل حفظ حقوق فردی
از نگاه قرآنی و اخلاقی، هر فردی در جامعه دارای حقوقی است، که دیگران باید آن ها را حفظ کنند. یکی از آن حقوق حفظ حجاب و حفظ حریم فردی افراد است که با رعایت حجاب این حق را به دیگران یادآوری می کنیم که برای حفظ امنیت و آسایش روانی و کاهش تعرضات و بی بندوباری ارزش قائل باشند.
ب- حجاب عامل حفظ حقوق خانوادگی
هر یک از زن و شوهر حق و حقوقی بر یکدیگر دارند؛ از جمله آن حقوق «آرامش، رفاه، محبت، مودت، انس، الفت، رفع نیازهای غریزی، نشاط، و ... است.» (حیدری نراقی، ۱۳۸۶، ص۲۶۹-۲۷۰)
حجاب به عنوان یک عامل مهم و اساسی در استحکام و آرامش خانواده است. و به واسطه حجاب هرگونه استمتاعات و التذاذات محدود به محیط خانواده می شود. و به هر یک از طرفین اعتماد را هدیه می دهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود است. درحالی که در جوامع غربی سیستم های آزادی، رقیب، مزاحم و ... امنیت خاطر زوجین را از بین می برند و پایه های خانواده را متزلزل می کنند.
خداوند با تشریع قانون حجاب و عفاف در پوشش، نگاه، کلام، در واقع استحکام بنیان خانواده و حفظ حقوق زوجین را تضمین نموده و بواسطه حفظ حجاب خواسته است کارکرد جنسی خانواده و ارضا غرایز در خانواده تأمین شود؛ چراکه اگر سطح ارضا عواطف و غرایز در خانواده باشد رابطه میان زن و شوهر مبتنی بر اخلاق و رفتار صحیح خواهد شد و این از چند جهت دارای اهمیت است:
۱. از جهت جذب و محبت بیشتر آن دو به یکدیگر.
۲. از حیث تأثیر آن در تکوین و شکل گیری شخصیت سالم و شایسته فرزندان.
همچنین آرامش اعضاء خانواده به میزان تأمین نیازها و خواسته های فطری و طبیعی آن ها منوط است. هر اندازه پاسخ مثبت به آن ها داده شود به همان نسبت از آرامش روانی و آسایش جسمی برخوردار خواهند شد. و مسلماً کسی که از چنین آرامشی بهره مند باشد، توانایی ایجاد آرامش برای همسرش را نیز دارد و هرگز در عرصه اجتماع دست درازی به ناموس دیگران نخواهد کرد. همچنین وقتی یک زن در پرتو عواطف همسرش اشباع می شود و نیازهای روحی، عاطفی، جسمی و غریزی او رفع می شود دیگر نیازی به خودنمایی درجامعه ندارد. چراکه سلامت روانی ارتباط تنگاتنگی با خودباوری و ارزش مداری دارد. و زن در سایه این آرامش دیگر نیازی به جلب نظر دیگران ندارد تا حقارت درونی خود را جبران کند؛ لذا جامعه در محیطی سرشار از امنیت، معنویت، عفت، حیاء، غیرت، به سوی کمال گام بر می دارد و سلامت جامعه تضمین می گردد.
نتیجه گیری
از مجموع مطالب، با توجه به آموزه های قرآنی و روایات معصومین: علاوه بر توجه ویژه ی شارع مقدس به امر حجاب، می توان چنین نتیجه گرفت که یکی از فلسفه های حجاب مصونیت از گناه و انحرافات اخلاقی است، که برای هدف غایی قرب الهی و اهداف واسطه ای نظیر آرامش فردی، خانوادگی و اجتماعی ضروری است و انسان ها در زندگی اجتماعی و تعامل با افراد به«حجاب» و «اخلاق» نیازمندند و برای اینکه حرکت جامعه در مسیر پیشرفت، دچار انحرافات اخلاقی نشود این دو باید باهم ارتباط دوسویه داشته باشند تا از هرگونه ناهنجاری اخلاقی در امان بمانند. همچنین حجاب باعث پیشگیری یا کاهش ناهنجاری های اخلاقی بسیاری نظیر بی حیایی، بی عفتی، چشم چرانی، حرص، غفلت از خداوند، جسارت بر ارتکاب گناه، شجاعت کاذب، کاهش خشم و خشونت علیه زنان، قانون گریزی، تضییع حقوق و ... است. و با رعایت حجاب اکثر ناهنجاری های اخلاقی از بین خواهد رفت و بی حجابی به تنهایی می تواند ریشه و پایه بسیاری از انحرافات و ناهنجاری های اخلاقی باشد.
از آنجا که در یک مقاله شرایط بررسی همه ناهنجاری های اخلاقی وجود ندارد، پیشنهاد می شود در این خصوص پژوهش های دیگری صورت گیرد تا نقش و تأثیر حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی دیگر نیز تبیین شود.
فهرست منابع
۱. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
۲. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام.
۳. ابن بابویه(شیخ صدوق)، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۱۳ ق.
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، مترجم جمال الدین میر دامادی، چاپ سوم، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴ق.
۵. باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، چاپ اول، تهران، مدرسه، ۱۳۸۵.
۶. بکر، لارنس، تاریخ فلسفه اخلاق غرب، ترجمه گروهی از مترجمان، چاپ اول، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی;، ۱۳۷۸.
۷. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، چاپ دوم، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
۸. ـــــــــــــــــــــــــــــ، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶.
۹. جمعی از نویسندگان، کتابشناخت اخلاق اسلامی، چاپ سوم، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹.
۱۰. جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، چاپ اول، قم، دارالمهدی، ۱۳۷۸.
۱۱. حیدری نراقی، علی محمد، رساله حقوق امام سجاد، چاپ هفتم، تهران، مهدی نراقی، ۱۳۸۶.
۱۲. خسروشاهی، قدرت الله، «نگرش جرم شناختی به پدیده بی حجابی»، حجاب مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی (مقالات فقهی و حقوقی، ص۵۲۵.
۱۳. خمینی، روح الله، چهل حدیث، چاپ بیستم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، ۱۳۷۸.
۱۴. ـــــــــــــ، سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، چاپ ششم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، ۱۳۷۸.
۱۵. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، چاپ اول، ، تهران، سازمان لغت نامه دهخدا، ۱۳۵۲.
۱۶. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، چاپ اول، بیروت ـ دمشق، دار القلم ـ الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
۱۷. ــــــــــــــــــــــــــ، المفردات فی غریب القرآن، چاپ اول، بیروت، دار العلم، ۱۴۱۲ق.
۱۸. شبر، سید عبدالله، کتاب الاخلاق، مترجم محمد رضا جباران، چاپ سوم، قم، هجرت، ۱۳۷۸.
۱۹. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، گروه پژوهش مؤسسه آل البیت، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق.
۲۰. شیخ مفید، محمد بن محمد، الأمالی، چاپ اول، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
۲۱. صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، چاپ اول، قم، مکتبة محمد الصادقی التهرانی، ۱۳۷۷.
۲۲. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، چاپ چهارم، الشریف الرضی، قم، ۱۳۷۰.
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران، ناصر خسرو،۱۳۷۲.
۲۴. طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، چاپ سوم، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵.
۲۵. طوسی، ابو جعفر، محمد بن حسن ، المبسوط فی فقه الإمامیة ، چاپ سوم، تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ۱۳۸۷.
۲۶. عمید، حسن، فرهنگ عمید، چاپ سوم، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۳.
۲۷. قرائتی، محسن، تفسیر نور، چاپ یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۳.
۲۸. قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، بی چا، بیروت، دارالمرتضی، بی تا.
۲۹. قمی، محمد بن ابن بابویه، الخصال، مترجم علی اکبر علی غفاری، چاپ اول، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
۳۰. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، چاپ اولقم، دارالذخائر، ۱۴۱۰ق.
۳۱. الکلینی ابو جعفر محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، چاپ پنجم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳.
۳۲. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، چاپ اول، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶.
۳۳. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول،چاپ دوم، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۴ ق.
۳۴. ــــــــــــــــ، بحار الأنوار، چاپ دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
۳۵. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، بی چا، ، قم، صدرا، ۱۳۷۴.
۳۶. ـــــــــــــ، مسئله حجاب، چاپ هفتادوسوم، تهران، صدرا، ۱۳۸۶.
۳۷. مهدی زاده، حسین، حجاب شناسی، چاپ اول، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱.
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴.
۳۹. منسوب به امام جعفر صادق (ع)، مصباح الشریعة، چاپ اول، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۰ق.
۴۰. نراقی، ملا مهدی، جامع السعادات، مترجم مجتبوی، چاپ سوم، تهران، حکمت، ۱۳۷۲.
۴۱. نصیر زاده، قاسم، زن، بصیرت، حجاب، چاپ اول، قم، الحرام، ۱۳۸۹.
۴۲. هاشمی رکاوندی، مجتبی، مقدمه ای بر روان شناسی زن با نگرش علمی و اسلامی، چاپ سوم، قم، نشر شفق، ۱۳۷۹.