نقش امام سجاد علیه السلام پس از عاشورا در رهبری شیعه
بعد از واقعه دردناک وحشتناکی که در سال 61 هجری در صحرای کربلا در یک روز تاریک بر خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام وارد شد و ذریه طیبه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) با وحشیانه ترین حالت به شهادت رسیدند، این بار سکان کشتی هدایت بر عهده ی چهارمین خورشید امامت و ولایت یعنی حضرت سید الساجدین امام علی بن الحسین علیه السلام واگذار شد.
امام والا مقاومی که در مدت 34 سال امامت خود با رهبری الهی، مدیریت هوشمندانه و علم لدنی خود تلاش کرد جاده صحیح عبودیت و بندگی حق تعالی را به جامعه گرفتار شده در غبار فتنه و انحرافات عقیدتی و اجتماعی، نشان داده و قطار به انحراف کشیده شده ی اندیشه اسلامی را به سوی ریل صحیح راهنمایی نماید. در این یادداشت تلاش داریم گوشه ای از نقش و جایگاه امام سجاد علیه السلام پس از عاشورا در هدایت و رهبری جامعه اسلامی را از زوایای آشکار و پنهان آن مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم است.
اگر عصر و دوره حیات و امامت امام سجاد علیه السلام را مورد بررسی و توجه قرار دهیم به خوبی می توانیم زندگی این امام همام را در سه مقطع زمانی مورد دقت قرار دهیم: 1- دوره اسارت و هژمونی نظامی امویان، 2-دوره قیام و شورش ها، 3- دوران ثبات و سازندگی. در هر یک از این سه بازه زمانی امام سجاد علیه السلام اصول و راهکارهایی راهبردی را درپیش گرفتند تا اینکه قطار هدایت جامعه اسلامی بر مدار صحیح امامت و ولایت قرار گیرد.
1 - روشن گری و بصیرت افزایی
یکی از مهمترین راهبردهایی که امام سجاد علیه السلام در دوران امامت و رهبری خود همواره به آن توجه جدی داشتند، زنده نگه داشتن یاد و نام و فرهنگ عاشورا بود. در واقع اگر افراد والا مقامی همچون امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها بعد از قیام عاشورا وجود نداشتند و به روشنگری و بصیرت افزایی نمی پرداختند، هیچ گاه فرهنگ و قیام عاشورا آن چنان که باید به هدف راهبردی و بلند مدت خود دست پیدا نمی کرد. امام سجاد علیه السلام با یادآوری فراوان و پی در پی آن واقعه دردناک و غم انگیز تلاش کرد ند روحیه ظلم ستیزی، انقلابی گری، غیرت و حماسه و مسئولیت پذیری را در جامعه اسلامی زنده نگه دارند. گریه های طولانی امام سجاد علیه السلام در رثای واقعه دردناک کربلا همچون رسانه ای کارآمد فطرت های به خواب رفته را بیدار می کرد و انسان های زیادی را متوجه کوتاهی و محافظه کاری خود می کرد. در واقع امام سجاد علیه السلام هم با بیان شیوا و رسا و خطبه های حماسی و روشنگرانه تلاش داشت فرهنگ و حماسه عاشورا را زنده نگه دار و هم با سلاح اشک و گریه.[1]
2- جریان سازی و فرهنگ سازی مبانی اعتقادی و دینی
جریان سازی و فرهنگ سازی مبانی اعتقادی و دینی یکی از مهمترین کارهایی بود که امام سجاد علیه السلام در حیات با سعادت خود به دنبال فراگیر کردن آن در جامعه اسلامی بود. امام سجاد علیه السلام در این راستا از یک تکنیک و ابزار رسانه ای شگفت انگیز به نام دعا و نیایش استفاده کردند، دعاها و نیایش های ارزشمندی که در منابع دینی از امام سجاد علیه السلام به یادگار مانده در واقع منظومه و دایره المعارفی طلایی و شگفت انگیز از آموزه های توحیدی و انسان سازی است که درس های خداشناسی، انسان سازی، جامعه سازی دینی و توحیدی و هم چنین اصول صحیح زندگی و سبک زندگی الهی را در پیش روی افراد قرار داده است.
3-رصد، پایش و مقابله با جریان های انحرافی در جامعه اسلامی
به طور کلی درعصر امام سجاد علیه السلام بحران فکری و عقیدتی خطرناکی جامعه اسلامی را تهدید می کرد و جریان های فکری و خزنده ای در جامعه اسلامی جولان داده و افکار عمومی را در اندیشه باطل خود به انحراف می کشیدند. با یک نگاه اجمالی محققان و اندیشمندان اسلامی برخی از جریان های انحرافی که اندیشه اسلامی را به طور جدی تهدید می کرد این چنین ذکر کرده اند:
الف). جریان انحرافی حاکمان اموی:
جریانی که تلاش داشت با استفاده از ثروت، قدرت و هژمونی سیاسی و فرهنگی افکار عمومی را با خود همسو نموده و جامعه اسلامی را از اندیشه صحیح مکتب اهل بیت علیهم السلام دور نماید.
ب). مواجه با غالیان:
یکی دیگر از جریان های انحرافی که در عصر امام سجاد علیه السلام به نوعی زمینه ساز تهدید و انحراف در افکار عمومی شد، غالیان و افراطیونی بودند که دوستی و ارتباط آنها با اندیشه اسلامی در ریل صحیح خود قرار نگرفته بود و می توانست تصویر ناصواب و منحرفی را از اندیشه اسلامی در پیش روی آحاد مردم قرار دهد. در برخی از منابع روایی چگونگی مواجه شدن امام سجاد علیه السلام با این رویکرد و جریان انحرافی این چنین منعکس شده است: «ان قوما من شیعتنا سیحبونا حتی یقولوا فینا ما قالت الیهود فی عزیر و ما قالت النصاری فی عیسی بن مریم فلا هم منا و لا نحن منهم؛[2] جمعی از شیعیان ما در حدی ما را دوست خواهند داشت که درباره ما چیزی که یهود نسبت به عزیر و نصاری نسبت به عیسی بن مریم گفتند، خواهند گفت (و ما را فرزند خدا و شریک در الوهیت می شمارند.) نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم».
ج). انحراف جبرگرایی و مشبهه:
از جمله خطرناک ترین جریان های فکری که در عصر امام سجاد علیه السلام به طور جدی اندیشه و تفکر اسلامی را مورد هجمه و آسیب قرار می داد تفکر جبر گرایی بود. تفکر غلطی که تلاش داشت به نوعی سرپوشی بر جنایات وحشتناک اموی باشد به اذعان محققان و اندیشمندان اسلامی از جمله طلایه داران این تفکر غلط معاویه و فرزند خون خوار او و اتباعشان می باشد.
رد پای این تفکر شیطانی را به خوبی می توان در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد: وقتی عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ حضرت در جواب او فرمود: «برادری داشتم به نام «علی » که مردم او را کشتند. [6]همچنین وقتی یزید کشته شد، امام حسین علیه السلام را مشیت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند (نه خدا) .([7] در واقع دنیا گرایی در عصر اموی موجب شده بود نگاه توحیدی و خالص به خوبی شناخته نشود و عقیده به تشبیه و تجسیم رواج یابد،از این رو امام سجاد علیه السلام با تکنیک و ابزار دعا و نیایش های توحیدی چهره و تصور درستی از اندیشه توحیدی را در پیش روی آحاد مردم قرار داد.
4-جذب نیروهای انقلابی و کادر سازی
در عصر امام سجاد علیه السلام به خاطر خفقان و هژمونی فرهنگی و سیاسی و نظامی که دستگاه بنی امیه بر جامعه حاکم کرده بود، امام در مظلومیت و گمنامی خاصی به سر می بردند، برخی افراد یا اصلاً جایگاه و منزلت امام را نمی شناختند، و یا اینکه در خصوص آن در شک و تردید به سر می بردند و یا اگر در افرادی آگاهی هم وجود داشت، جرأت ارتباط گیری مستمر و جریان ساز با امام نداشتند، ولی بنا بر گزارشهای ثبت شده در کتب تاریخی، امام سجاد علیه السلام با روی آوری به افراد فقیر و بردگان بی پناه و خریدن آنها و در نهایت آزاد کردن و تربیت و آموزش آنها افراد شاخصی را در جبهه فرهنگی خود مستقر کردند. از جمله افرادی که در دستگاه فرهنگی و مذهبی پرورش یافتند را می توان ابو حمزه ثمالی، سعید بن جبیر، ابو خالد کابلی،... برشمرد.[5]
پی نوشت ها:
[1]. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۴۹؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۷۹۴.
[2]. رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، ج1، ص336.
[3]. ابن طاووس، ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر، اللهوف، ص 94
[4]. الطبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابیطالب، الاحتجاج، ص 311.
[5]. محسن رنجبر، نقش امام سجاد علیه السلام در رهبری شیعه، ص 55.