هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 1267
منتشر شده در مورخ : ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
ساعت : 18:51
فضایل حضرت خدیجه(س) از نگاه مرحوم آیة‌الله‌العظمی صافی (ره)

فضایل حضرت خدیجه(س) از نگاه مرحوم آیة‌الله‌العظمی صافی (ره)

مرحوم آیة‌الله صافی گلپایگانی(ره) در نوشتاری با اشاره به عظمت شخصیت بزرگ بانوی جهان اسلام و همسر ارجمند رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، حضرت خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها، تأکید کردند: قلم از بیان فضایل بانوی نمونه اسلام، ام‌المؤمنین، خدیجه کبری سلام‌الله‌علیها ناتوان است. آن‌چه در پی می‌آید، متن نوشتار این مرجع تقلید است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حضرت خدیجه علیها‌السلام، نمونه برجسته کمال، نبوغ، فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر می‌توان یافت، و عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود.
 در جاهلیت، حضرت خدیجه را طاهره و سیده نساء قریش می‌خواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نعمتی بزرگ، و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود.
 برای مرد، به‌ویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع به فعالیت‌های بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهده‌دار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامش‌دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفع‌کننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است. 
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان گرم پیکار گشته و به حمله‌های وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتت‌گر، روبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مدنظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم‌شدن به دشمنان وادار نماید، از این‌که هر روز شوهرش مورد شتم و استهزاء جاهلان قرار می‌گیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بی‌شک مشکلات و دشواری‌های آن مرد، دوچندان خواهد شد. 
پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آورنده بزرگ‌ترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بت‌پرستی و ستمگری و محرومیت توده‌های ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آن‌چه رذایل بود، مبارزه و با گردن‌کشان، مشرکان و بت‌پرستان متعصب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصبات کورکورانه جهاد کند. 
مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله: شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنام‌ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه، را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند؛ و تا آن‌جا که می‌توانستند او و چند تن از یارانش را اذیت کردند؛ می‌زدند؛ رنج داده، ناسزا می‌گفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک می‌بستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع نمودند. طعام و خوار‌وبار را در اختیار او و کسان و پیروانش قرار نمی‌دادند و در کل، محیط خارج، علیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به پیکار و نبرد برخاسته بود و همه مشرکان با دعوت و رسالتش مخالفت می‌نمودند. 
با وجود این همه دشمن، و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هر روز وقتی به خانه می‌آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می‌شد که از راه دل‌سوزی و ترحم و یا اعتراض، از او می‌خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می‌گرفت؟! اگر آن همسر محترم که ثروت کم‌نظیر خودش را در اختیار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگیری از فقیران انفاق کند، پیشنهاد می‌داد که: مناسب است با قوم و قبیله‌ات که حاضرند تو را امیر و پادشاه خود قرار دهند، سازش کنی؛ و با دین و روش آن‌ها کاری نداشته باشی و زندگی آرام و راحت ما را به یک زندگی سرشار از حادثه و نگرانی تبدیل ننمایی، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چگونه او را قانع می‌ساخت؟ و چه کسی توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟ بی‌شک سراسر زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختی می‌شد، ولی لطف خدا دریچه‌های قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقانیت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد. 
دکتوره بنت الشاطی می‌گوید: آیا همسری غیر از خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی آن‌که در راستی او و این‌که خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، می‌توانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزت و توان‌گری چشم بپوشد؛ تا در دشوار‌ترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقق هدفی که به حقانیت آن ایمان داشت، یاری کند؟! 
حاشا و کلا! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر آن‌که در طبقه و رتبه او باشند.1 خداوند به جای شهر مکه، مردم مکه و مهر و محبت آن‌ها و استقبال ایشان از دعوت به توحید خدیجه را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم عطا کرد، و او هنگامی که حضرت به خانه می‌آمد، به استقبال وی می‌شتافت و از حال وی پرسش می‌کرد و از او دلجویی می‌نمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد او آورده، گرد و غبار را از چهره درخشانش می‌شست؛ و ملالت آزار قوم را با تسلاهای گرم از دلش می‌زدود. 
ابن‌اسحاق می‌گوید: سخنی از قوم در رد و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمی‌شنید؛ مگر آن که خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف می‌ساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک می‌کرد و او را تصدیق می‌نمود. و رفتار و جسارت‌های مردم را بی‌ارزش و بی‌اهمیت می‌شمرد. 
آری، خدیجه نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نماز خواند؛ و جز علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام که همواره پیش و بعد از بعثت، ملازم و پیرو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود و از راه و روش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لحظه‌ای جدا نشد، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد. خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را پذیرفت، و سوابق نیکو و درخشان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانت‌داری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان‌نوازی و سایر صفات پسندیده آن‌حضرت، همه در نظر حضرت خدیجه، آن زن آزموده حکیمه، مجسم بود؛ و می‌دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی، از علایم نبوت است. 
حضرت خدیجه، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به‌خوبی شناخته و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیزار است. بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ‌گونه صبر و تردیدی نکرد؛ و از همان قدم اول، یار و مددکار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قرار داد. 
خدیجه نیز چون پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آزار مشرکان و بت‌پرستان بی‌نصیب نماند؛ زن‌ها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان می‌زدند و سخنان درشت می‌گفتند، حتی در هنگام زایمان به کمک او نمی‌آمدند و او را تنها می‌گذاشتند، اما حضرت خدیجه، آینده‌ای را می‌دید که دیگران نمی‌دیدند. 
او می‌دانست دین محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حق است؛ و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت‌ها را خواهد گرفت؛ و خدا پیامبرش را یاری می‌کند و روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شود. آری، حضرت خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت، و خدا نسل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را از چنین بانویی قرار داد.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در عین نشاط جوانی، در سن بیست‌وپنج سالگی با خدیجه که چهل‌سال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد و حدود بیست و چهار سال، خدیجه چراغ خانه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و انیس و غم‌خوار او بود و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا حضرت خدیجه زنده بود، یعنی تا سن پنجاه سالگی خودش و شصت‌وپنج سالگی خدیجه، زن دیگری اختیار نکرد.
 بعد از خدیجه هم اگر چه به اقتضای حکمت‌ها و مصالحی، زن‌های متعددی گرفت، ولی هیچ‌یک از آن‌ها جای خدیجه را نگرفتند و فراقی را که از فقدان حضرت خدیجه در خانه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیدا شد، پر نکردند، و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آن‌ها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه باقی ماند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خدیجه را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می‌فرمود؛ به کسانی‌که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می‌کرد. 
عایشه می‌گوید: بر احدی از زن‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای این‌که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بسیار از او یاد می‌فرمود و اگر گوسفندی ذبح می‌شد، از آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد.2 و نیز از عایشه روایت شده است که: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می‌کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است.
 پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم غضبناک شد؛ به طوری‌که موی جلوی سرش از خشم تکان می‌خورد؛ سپس فرمود: نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده؛ ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند؛ و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند؛ و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود.3 
انس‌بن مالک روایت کرده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترین زنان عالم، مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هستند.4 از ابن‌عباس روایت شده که: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چهار خط در زمین کشید و فرمود: آیا می‌دانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر است.
 پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: فاضل‌ترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم همسر فرعون می‌باشند.5 در سیره ابن‌هشام روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: خدیجه را از طرف خدا سلام برسان. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: یا خدیجة هذا جبریل، یقرئک‌السلام من ربک. فقالت خدیجة: الله‌السلام و منه‌السلام، و علی جبریل السلام،6 و به روایت حاکم، خدیجه فرمود: ان‌الله هوالسلام و علی جبریل‌السلام، و علیک‌السلام ورحمةالله وبرکاته.7 یکی از مزایای خدیجه این بود که همواره پیش‌از بعثت و بعد از بعثت، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را تعظیم می‌کرد و سخنش را تصدیق می‌نمود. فضایل خدیجه و کرایم اخلاق او بسیار است که قلم ناتوان امثال بنده توان بیان آن را ندارد.

سلام‌الله‌علیها و علی بعلها رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و علی ابنتها سیدة نساء‌العالمین و علی صهرها علی امیرالمؤمنین و سیدالمسلمین و علی ابنائها‌الائمة‌الطاهرین.    

 لطف‌الله صافی

پی‌نوشت‌ها: 1- اهل‌البیت توفیق ابوعلم/ 102/ ترجمه نقل به معنی.

2- اسدالغابة/ 5/ 436 و کتب دیگر.

3- همان.  4- اسدالغابة/ 5/ 437؛ الاستیعاب/ بهامش‌الاصابة/ 4/ 284 و 285.  5- همان.

6- کشف‌الغمة، 2/ 124؛ ای خدیجه، این جبرئیل است که از جانب پروردگارت به تو سلام می‌فرستد، پس خدیجه عرض کرد: خداوند، سلام است، و هر سلامی از اوست و بر جبرئیل سلام باد.

7- کشف‌الغمة/ 2/ 124؛ خداوند، سلام است و بر جبرئیل و بر تو سلام و رحمت و برکات خدا باد.
 

برچسب ها : حضرت خدیجه(س) آیت الله صافی

ارسال دیدگاه