اخلاق در حوزه - شماره 695
انتقاد و انتقادپذیری(بخش اول)
یکی از فضیلتهای فراموششده در اجتماع، «انتقاد» است. معنای انتقاد آن است که عیب، گناه یا اشتباه دیگران با دلسوزی و بهقصد اصلاح، بدون سرزنش، به خودشان گوشزد شود
آیتاللهالعظمی مظاهری
بخش اول
یکی از فضیلتهای فراموششده در اجتماع، «انتقاد» است. معنای انتقاد آن است که عیب، گناه یا اشتباه دیگران با دلسوزی و بهقصد اصلاح، بدون سرزنش، به خودشان گوشزد شود؛ البته در این میان اهمیت «انتقادپذیری» کمتر از اهمیت انتقاد نیست و این دو فضیلت فعلاً در خانوادهها و در جامعه فراموش شده است.
از تبعات ترک و فراموشی انتقاد و انتقادپذیری، فراگیر شدن گناهانی مانند سرزنش، غیبت، تهمت، افشای اسرار، شایعهپراکنی، عیبجویی، تحقیر و اهانت در جامعه است.
قرآن کریم در آیهای به افرادی که اهل انتقاد و انتقادپذیری بوده، درصدد رفع عیوبشان باشند، بشارت داده و آنها را خردمندان و عاقلان اجتماع قلمداد کرده است. میفرماید: «فبشر عباد، الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه أولئک الذین هداهم الله و أولئک هم أولوا الألباب»۱؛ عاقلها که دست عنایت خدا روی سرشان است، چه کسانی هستند؟ میفرماید: آنان که انتقاد کنند و انتقادپذیر باشند.
توصیه پیغمبر اکرم(ص) به مؤمنین آن است که آینه یکدیگر باشند: «المؤمن مرآة المؤمن»۲؛ یعنی همانطور که با نگاه در آینه عیوب ظاهری انسان آشکار میگردد، مؤمنین باید به همدیگر توجه داشته، عیبهای هم را بیابند و برطرف سازند.
امام حسین(ع) میفرمایند: «من أحبک نهاک و من أبغضک أغراک»۳؛ آنکه دوستت دارد، تو را (از کار بد) نهی میکند و آن کس که دشمن توست، به آن برمیانگیزد.
بنابراین مسلمان اگر عاقل باشد و اگر میخواهد دست عنایت خدا روی سرش باشد، باید انتقاد کند و انتقادپذیر باشد. چیزی که الآن راجع به انتقاد، مشهور شده و غلط است، آن است که در سایتها، روزنامهها و در فضای مجازی آبروی دیگران را میریزد و بعد میگوید: من انتقاد کردم؛ یا دستهای از جوانهای تند، غیبت میکنند، تهمت میزنند و شایعهپراکنی میکنند و بعد میگویند: ما انتقاد میکنیم. همه اینها غلط است و همه اینها شیطانی است؛ نه رحمانی. آنچه رحمانی است، این است که مثل آینه در خلوت باشیم: «المؤمن مرآةالمؤمن»۴. لذا اینکه در رسانههای مختلف رسمی و غیررسمی آبروریزی میکنند، انتقاد نیست. بعضی از روزنامهها فحشنامه شدهاند. بعضی از سایتها افتضاحنامه شدهاند. کار بعضی از سایتها و بعضی از روزنامهها این شده که آبروی خودشان و آبروی نظام و آبروی دیگران را ببرند و بعد هم بگویند، من انتقاد میکنم و انتقاد دارم. نه، اینها فحشنامه است و اینها فحش دادن و توهین و آبرو بردن است.
خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: «من أهان لی ولیاً فقد بارزنی بالمحاربة»۵؛ هرکه به یک شیعه اهانت کند، آشکارا به جنگ من برخاسته است. امام صادق(ع) درباره این روایت میفرمایند: منظور از ولی، هر شیعهای است.۶
نکته دقیق و قابل توجه اینکه، در انتقاد، عیبیابی داریم نه عیبجویی؛ یعنی مؤمنین، عیب و ایرادی را که آشکار است یافته، به همدیگر تذکر میدهند تا رفع شود؛ ولی جستجوی عیب، نهتنها وظیفه کسی نیست؛ بلکه گناه است. کسی حق ندارد در رفتار یا در زندگی دیگران تجسس کند تا عیبی پیدا کند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «و لاتجسسوا»۷.
امام صادق(ع) در روایتی تکاندهنده، از زبان رسولخدا(ص)میفرمایند: «لا تطلبوا عثراتالمؤمنین فإن من تتبع عثرات أخیه تتبع الله عثراته و من تتبع الله عثراته یفضحه و لو فی جوف بیته»۸؛ لغزشهای مؤمنان را دنبال نکنید. هرکه بهدنبال لغزش مؤمنی باشد، خداوند عیوب وی را دنبال کرده، او را حتی در گوشه خانهاش رسوا میسازد؛ یعنی اگر خیلی مواظبت کند و عیوبش را مخفی نگاه دارد، باز هم رسوا خواهد شد.
نکته دیگر اینکه انتقاد به اشخاص، اگر با تندی، تحقیر و نظایر آن همراه گردد، سرزنش است و دیگر انتقاد نیست؛ حتی اگر در خلوت و تنها به خود شخص تذکر داده شود. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «من عیر مؤمناً بشیء لمیمت حتی یرکبه»۹؛ اگر کسی یک مؤمن را در امری سرزنش کند، نمیمیرد تا آنچه برای آن سرزنش کرده، از خودش سر بزند.
همچنین اگر عیب افراد به خودشان گفته نشود و در غیاب آنها برای دیگران بازگو گردد. این عمل ناپسند، از یک سو آبروریزی و از سوی دیگر، غیبت است و گاهی نیز با اهانت همراه میشود.
پی نوشتها
۱. زمر، ۱۸-۱۷؛ ۲. تحفالعقول، ص ۱۷۳؛
۳. بحارالأنوار، ج۷۵، ص ۱۲۸؛ ۴. تحفالعقول، ص ۱۷۳؛
۵. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲؛ ۶. همان؛
۷. حجرات، ۱۲: «و تجسس نکنید!»؛ ۸. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵؛
۹. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۶.
برچسب ها : اخلاق انتقادپذیری آیت الله مظاهری